#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#غزل_مرثیه
۱۱۴۶
روز روشن بانویی را تیره دلها میزدند
دختر خیرالبشر را بی حیاها میزدند
فاطمه در بین شعله بود و حیدر گُر گرفت
فاش میگویم علیِ مرتضی را میزدند
کاش میبستند چشمان علی را جای دست
نامسلمانان به پیش چشم مولا میزدند
مثل جوجه دختری لرزید آنجا تا که دید
دسته جمعی بین کوچه مادرش را میزدند
عده ای با تازیانه می زدندو با غلاف
عده ای در آن شلوغی با کف پا میزدند
بر نمیگردد سر زهرا میان بسترش
چون میان کوچه او را بی محابا میزدند
این زدن ها باز، در کرب و بلا تکرار شد
یوسفی را در ته گودی خدایا میزدند
پهلویش، پهلوی یک پهلو شکسته نیزه خورد
زخم ها را بر تن او، پیش زهرا میزدند
از تنش چیزی نمانده غیر مشتی استخوان
لشگری دیدند آقا مانده تنها، میزدند
زخم قلب داغداران، بار دیگر تازه شد
اسبها را نعل تازه پیش زنها میزدند
پیکری عریان به روی خاک و جمعی کف زنان
خواهری را در هیاهوی تماشا میزدند
با که گویم؟ کاش میمُردم نمیگفتم سخن
دختری را در کنار جسم بابا میزدند
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
۲۲ آبان ۱۴۰۳
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#غزل_مرثیه
۱۱۴۷
ز پا افتاده ام دیگر منم که سخت بیمارم
به قربان سرت حس میکنم آقا که سربارم
همان در پشت در مُردم، ولیکن طاقت آوردم
به عشق اینکه تو باشی دو سه روزی پرستارم
منی که عالم و آدم بوَد محتاج من امّا
خودم وقت قدم برداشتن محتاج دیوارم
تماشا کن همه هستم، زمین شد خسته از دستم
ز بس خوردم زمین با سر، دوچندان دردِ سر دارم
شدم پهلو به پهلو و لباسم باز گل انداخت
به باغ سینهام گلهای سرخ و لاله میکارم
حلالم کن تو را این روزها من تار می بینم
از آن سیلی به سختی پلک روی پلک بگذارم
شده حجم تنم کوچک شدم هم وزن یک کودک
حلالم کن اگر که میروم ای یار ناچارم
میان بستر افتادم ولی سربسته میگویم
که من از درد شب تا صبح را پیوسته بیدارم
اگر تا صبح بیدارم دعا کردم به جان تو
دعا کردم به وقت غسل نبینی زخم مسمارم
مرا قنفذ زدو دیدم میان کوچه افتادی
تو افتادی و با افتادنت دادند آزارم
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
۲۲ آبان ۱۴۰۳
۲۶ آبان ۱۴۰۳
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#غزل_مرثیه
۱۱۴۸
هرکس که رسید ضربه بر بازو زد
گر حربه نداشت با لگد بر او زد
در کوچه هر آن کس که مرا دشمن بود
از راه رسید و ضربه بر پهلو زد
دیدم که غلامِ دومی در کوچه
نامرد تو را ، با همهی نیرو زد
ای خاک دو عالم به سرم دیدم که
با بغض، غلافش به سر بانو زد
با بغض زدنها به حسینِ تو رسید
شمر آمد و بر سینهی او زانو زد
می دید که چشم شاه سالم مانده
با چکمهی خود، به گوشهی ابرو زد
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
۶ آذر ۱۴۰۳
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#زمزمه
۱۱۴۹
مرو ای قرارم که من بیقرارم
به غیر از تو که من کسی رو ندارم
به زانو در اومد یل بدر و خیبر
اگه میشه بازم بمون پیش حیدر
چرا ای جوانم به غم خو گرفتی
مرا کشتی از بس ز من رو گرفتی
شد از بس تنت آب، نیلی عذارم
دیگه توی تابوت چیو من بذارم
****
ز چشم تو پیداست که بد سیلی خوردی
برای علی بود که طاقت آوُردی
تو رو پیش من میزدن بی بهانه
یکی با غلاف و یکی تازیانه
سپرِ علی بین کوچه شکستی
مرا کشتی ای یار سرت را که بستی
بگو فاطمه جان تو از راز دستار
نکند که خورده سر تو به دیوار
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
۸ آذر ۱۴۰۳
۸ آذر ۱۴۰۳
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#زمزمه
۱۱۵۰
وا کن چشاتو فاطمه، ای گلعذار من
نیلوفری چرا شدی باغ و بهار من
جان علی مرو بمان دار و ندار من
یادم نمیره که چی به سرت اومد
هرکی با هرچی داشت تورو توو کوچهها میزد
پناه عالمی شدی تو بیپناه
به کی بگم ناموسمو زد یه غلام سیاه
غلافو جوری زد که چشمای یارم تاره
یکی نگفت که زهرا یه خانم بارداره
****
ای همدم علی چرا به غم نشستهای
ای خاک عالم بر سرم سرت رو بستهای
ای سپر علی به پشت در شکستهای
بگو که سینه شد درگیر در چرا
افتاده بودی ای گلم به زیر در چرا
زندگیمو چهل نفر به هم زدن
تو زیر در بودی و روی در قدم زدن
میان دود و آتش سویت دویدم زهرا
مُردم همین که رویت عبا کشیدم زهرا
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
۸ آذر ۱۴۰۳
۸ آذر ۱۴۰۳
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#زمزمه
#زمینه
۱۱۵۱
شد پیکر تو آب و من دیده پر آبم
با رفتنت مرا مکن خانه خرابم
جای سلام با پلک زدن مده جوابم
پرپر مزن ای بانوی علی
تاب و توان بازوی علی
رفته رمق از زانوی علی
آه
مرو که غریبم و مظلومم
افتادم به التماس خانومم
****
آهِ علی تا سوی آسمان بلند است
از خانهی ما بوی الرحمان بلند است
خندهی قنفذ بین خاکیان بلند است
پیش چشام تصویر کوچههاست
دیدم گلم به زیر دست و پاست
نالهی کودکان خدا خداست
آه
علی با دیدن تو جون داده
دیدم که در رو سرت افتاده
****
دیدم رد خون و به روی معجر تو
دیدم که میلرزید تو کوچه دختر تو
دیدی شکسته شد غرور شوهر تو
دیدم تو رو در پشت در زدن
چه بیخبر چهل نفر زدن
پیش چشام از پشت سر زدن
آه
ای یاسم با یه لگد پژمردی
دیدم که بیهوا سیلی خوردی
****
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
۸ آذر ۱۴۰۳
۸ آذر ۱۴۰۳
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#زمزمه
۱۱۵۲
مرو ماهم از آسمان علی
بمان در کنارم جوان علی
جوان علی قد کمان علی
فاطمه جانم
تو بود و نبود منی فاطمه
تمام وجود منی فاطمه
تو یار کبود منی فاطمه
جان جهانم
از پیش همسرت کناره میکنی
جای سخن چرا اشاره میکنی
تو بین بستر و من کردهام گمت
ای کاش جای غسل دهم تیممت
****
پرستوی حیدر بمان پیش من
بیا و دگر حرف رفتن مزن
بیا کن ترحم به اشک حسن
فاطمه جانم
مرو فاطمه یاس نیلوفرم
خمیده شدی مهربان همسرم
تو رو میزدن پیش چشم ترم
فاطمه جانم
چه بیعدد زدن ناموس حیدر و
هی با لگد زدن ناموس حیدرو
یک طیف میزدند ناموس حیدرو
با کیف میزدن ناموس حیدرو
****
شریک غم و غصه حیدری
به یاد حسینی دم آخری
تو در فکر بوسه روی حنجری
فاطمه جانم
چقدر بیقراری برای حسین
میسوزی با درد و غمای حسین
میدونم میری کربلای حسین
فاطمه جانم
قرار بعدیمون میون قتلگاه
وقتی سر حسین میریزه یک سپاه
عده بیحیا دورش که میمونن
حسینو با لگد برش میگردونن
****
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
۸ آذر ۱۴۰۳
۸ آذر ۱۴۰۳