eitaa logo
🌙⁦مَہ رویـــٰــان
1.9هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
819 ویدیو
87 فایل
انگشت به لب مانده ام از قاعده‌ی عشق... ما یار ندیده تب معشوق کشیدیم...🌹 رمان انلاین (( #طهورا 🌺)) به‌قلم⁩پاک‌وروان ⁦ خانم #محیا (#دل‌آرا) ⁦✍🏻 برای سوالات شما عزیزان من اینجام👇👇 @mahyaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
از حالا که جوان هستید و قواے جوانی محفوظ است، جدیت کنید به اینکه هوای نفس را از نفس خودتان خارج کنید ...! :)✨ 🍀 @mahruyan123456
✿✿✿ 💭امام‌ صادق(ع): «خوشبخت»، كسى است كه براى نفس خود "خلوت و فراغتى" يابد و به كار اصلاح آن پردازد ❗️👌🏻 📚 بحارالأنوار/ ج ۷۵/ ص ۲۰۳ @mahruyan123456
🎁 هدیه ی من به امام زمانم(عج)🎁 💌 متولدین فروردین: ده صلوات 💌 متولدین اردیبهشت:پنج سوره حمد 💌 متولدین خرداد:چهارده صلوات 💌 متولدین تیر: سه سوره قدر 💌 متولدین مرداد: ده سوره توحید 💌 متولدین شهریور:پنج صلوات و دو سوره حمد 💌 متولدین مهر:پنج سوره ناس 💌 متولدین آبان : یک آیه الکرسی 💌 متولدین آذر : پنج سوره فلق 💌 متولدین دی:پنج سوره کافرون 💌 متولدین بهمن:پنج صلوات با پنج سوره توحید 💌 متولدین اسفند:ده صلوات و یک سوره حمد 🍃 نشر دهید تا ثواب به شما برسه 🍃 @mahruyan123456
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💝💝💝 نه به وصل می رسانی نه به قتل می رهانی ... #سعدی 💌 @mahruyn123456
•••••••★ سلسله‌‌ی‌موی‌دوست‌‌حلقه‌دام‌بلاستــــ هرکه‌دراین‌حلقه‌نیست‌فارغ‌از‌این‌ماجراستـــ #سعدے 🌿 @mahruyan123456
🌸🌸 در روز چند مرتبه با مادرمون حضرت زهرا ارتباط میگیرید؟! شده بعد از تســـــ📿ـبیحاتِ هر نماز، به مادر سلامی بکنید باهاشون حرف بزنید و طلب کنید برایِ شما که فرزندش هستید دعا کنه؟!🤲🏻 خیلی حسِ خوبیه از دستش ندید.. برای اینکه تو برزخ با حضرت مانوس باشیم، باید این عشق اینجا قوام بگیره.. امتحانش کنید😍😍😍 مادر همیشه منتظرِ ماست و آغوشش به رویِ ما بازه ❤ @mahruyan123456
°•| +تو زندگے همیشه به ڪسے نگاه ڪن ڪه سطحش ازت پایین تره تا ناشڪرے نڪنے‌!! _اما تو ڪارهاے اخروے به بالا دستت نگاه ڪن ... مثلا اونایے ڪه در اوج گرفتارے شاڪرن @mahruyan123456
🥀🥀🥀 شهید 🔖ین دنیا باتمامی زیبایی ها و انسانهای خوب ونیکو محلگذر است نه وقوف و ماندن، وتمامی ماباید برویم وراه این است.دیر یا زودفرقے نمیکندا ما چہ بهتر ڪه زیبا برویم. @mahruyan123456
📜 🕊 🌹شهید احمد کاظمی : باید تلاش کرد یک رابطه عاطفی بزرگی با امام حسین(ع) برقرار کرد... @mahruyan123456
هدایت شده از 🌙⁦مَہ رویـــٰــان
برای سهولت در خواندن خاطره لینک قسمت ها رو براتون اماده کردیم❤️😍 پارت اول👇🏻 https://eitaa.com/mahruyan123456/2216 پارت بیست و پنج 👇🏻 https://eitaa.com/mahruyan123456/3062 پارت پنجاه 👇🏻 https://eitaa.com/mahruyan123456/4033 پارت هفتاد و پنج 👇🏻 https://eitaa.com/mahruyan123456/4628 پارت صد 👇🏻 https://eitaa.com/mahruyan123456/5437 پارت آخر 👇🏻 https://eitaa.com/mahruyan123456/5990 ❌ کپی خاطره ممنوع و پیگرد دارد❌
🌙⁦مَہ رویـــٰــان
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 #عبور‌زمان‌بیدارت‌می‌کند #نویسنده_لیلا‌فتحی‌پور #پارت‌صد‌و‌بیست‌و‌چهارم –عزیزم، مگه پیش ق
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 فوری به آشپزخانه رفتم و صبحانه را آماده کردم. پدر با چند نان وارد آشپزخانه شد و گفت: –یه وقت صدف رو بیدار نکنی‌ها، بزار بخوابه اون دیرتر میره سرکار. نگاهی به صدف که پشت سر پدر ایستاده بود کردم. –خدا شانس بده، منم امروز قراره دیر برم، اما الان دارم چیکار می‌کنم. وظیفه‌ی عروس خانواده رو انجام میدم. اون باید بیاد برای شوهرش و پدر شوهرش صبحانه آماده کنه نه من. ای خدا، خواهر‌شوهر بازی هم یاد نگرفتیم. صدف سلامی کرد و گفت: –الان به نظرت دقیقا داری چیکار می‌کنی؟ پشت چشمی برایش نازک کردم و گفتم: –دقیقا دارم اطلاع رسانی می‌کنم. همه دور سفره صبحانه نشستیم. صدف برای امیرمحسن لقمه‌ایی گرفت و رو به من گفت: –راستی دختر صفورا خانم برگشته‌ها. لقمه‌ایی در دهانم گذاشتم. –از کجا برگشته؟ –مگه نگفتم تو اون موسسه بوده. حالا انگار موسسه رو منحل کردن یا چی شده، اونم اومده فروشگاه. –اونجا چیکار می‌کنه؟ –فعلا به ظاهر کمک مادرشه، ولی در باطن وقت می‌گذرونه، مادرش می‌گفت به مشکل خورده داره مشاوره می‌برش. –چرا؟ –انگار اونجا زیادی بهش خوش‌میگذشته، بعد یهو ریختن گرفتنش یه مدت بازداشت بوده شوکه شده. الانم به قول صفورا خانم سختشه برگرده به همون زندگی بخور و نمیر خودش. مادر گفت: –وا چه دخترایی پیدا میشن. خب خودش نمی‌تونه مثل آدم کار کنه، مادرش گناه نکرده که، لابد اون چندر غازم که مادرش در میاره باید بریز تو جیب این مشاورا، بعضیهاشون واسه نیم ساعت کلی می‌گیرن. ابروهایم بالا رفت. –مامان اطلاعاتت با‌لاستا. مادر همانطور که پیاله‌ی عسل را جلوی صدف می‌گذاشت گفت: –پیاده روی که میرم، خانما تعریف می‌کنن، ماشالا الانم همه مشاور لازم شدن. سرم را تکان دادم و به صدف گفتم: –حالا دختره مشاوره رفته نتیجه‌ایی هم گرفته؟ صدف شانه‌ایی بالا انداخت. –چه می‌دونم، بیچاره صفورا خانم که شاکی بود. میگه به جای این که مشاور با دخترش صحبت کنه که شرایط مادرش رو درک کنه، با صفورا خانم صحبت کرده که یه وقت کاری نکنه که آب تو دل دخترش تکون بخوره. صفورا خانم می‌گفت فردا روزی این شوهر کنه، آیا شوهرشم نمیزاره آب تو دل این تکون بخوره؟ پدر گفت: –دخترم می‌دونی آخر حرف این مشاورها چیه؟ این که حقیقت رو فراموش کن. یعنی اعتقادی به تحمل کردن و این چیزا ندارن. کاری نمیکنن جوون ساخته بشه. صدف گفت: –بله آقا‌جان. فقط میخوان با سرگرمی برای جوونها جذابیت ایجاد کنن. میخوان کاری کنن آدم بدون زحمت همه چیز رو فراموش کنه. مادر پرسید: –خب آخرش چی؟ اینجوری همه چی درست میشه؟ مادر رو به صدف ادامه داد: –خانمها تو پیاده روی میگفتن بعضیهاشون فقط پول میگیرن. بخصوص مشاوره‌های زن و شوهرها یه جوری وسط رو میگیرن که همه چی فعلا به خیر بگذره با بعدش کاری ندارن. امیرمحسن گفت: –ولی همشونم اینجوری نیستن. مشاوره‌ها و روان‌شناسهای دلسوز و کار بلدم داریم. مادر گفت: –اصلا مشاور به چه دردی می‌خوره، مگه آدم خودش عقل نداره. خدا به همه عقل و شعور داده دیگه. صدف لقمه‌اش را قورت داد و گفت: –ولی مامان جان باور کنید خدا به بعضیها عقل نداده. امیر محسن لقمه‌ایی مقابل صورت صدف گرفت و گفت: –خدا به همه قوه‌ی عقل داده، فقط به همه یکسان نداده، که انسان با اختیار خودش میتونه ارتقاش بده. مثلا خورشید رو تصور کن نورش به کل این محل ما می‌تابه ولی ممکنه یکی از اهل محل اصلا از خونه بیرون نیاد ولی یکی مدام بیرون یا توی حیاط خونش باشه و از این نور استفاده کنه، خورشید رو تو خدا فرض کن، هر کس هر چقدر به طرف خدا بره به طرف پرتو رحمت خدا بره به همون میزان هم عقلش رشد میکنه. خدا عقل رو به همه داده ولی رشدش دیگه در اختیار خود انسان هستش و البته عوامل دیگه که یکیش ممکنه محیطی و اعمالش باشن. پرسیدم؛ –یعنی عقل از نور آفریده شده؟ لقمه‌ایی هم دست من داد که باعث خوشحالی‌ام شد و گفت: –اگر نخواهیم همه چیز رو مادی ببینیم، بله، خدا عقل رو از نور آفریده تا جلوی پامون رو ببینیم. هر دفعه که گناهی می‌کنیم نور عقلمون کمتر و کمتر میشه طوری که دیدن جلوی پامون خیلی سخت میشه و گاهی به چاه میوفتیم. البته همیشه هم دلیل به چاه افتادنمون این نیست. @mahruyan123456