eitaa logo
🎇تماشاگه راز🎇
107 دنبال‌کننده
533 عکس
228 ویدیو
22 فایل
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز دست غیب آمد و بر سینۀ نامحرم زد حافظ غزل ۱۵۲ ایدی مدیر صفحه: @s_m_a57 @majaleezendegi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خلوت واقعی کجاست؟ خلوت این است که بروی داخل خانه و درب را به روی خودت ببندی؟ بروی به گوشه‌ای؟ خیر اینها خلوت نیست؛ خلوت واقعی کجاست؟ خلوتِ واقعی درون انسان است. اگر حواس شما پرت باشد، هرچقدر هم در گوشه تاریکی باشی خلوت نیست. خلوت آنگاه است که از تعلقات بریده باشی. از غیرِ حق پیراسته باشی. غیرِ حق را جارو کنی. داد جاروبی به دستم آن نگار گفت کز دریا برانگیزان غبار (دیوان شمس) همه را بریز دور و در خلوت با معشوق حقیقی باش. این خلوت می‌تواند در اتاق خلوت باشد یا حتی در میان جمع. کسی که اهل خلوت است در میان جمع هم خلوت خودش را دارد. هر انسانی باید خلوتی با خودش داشته باشد، اگر درونت پر از غیر شد، دیگر خلوت نیست. 🌷🌷🌷 🔅مجال صفحه ای برای زندگی @majalezendegi
💢تفریح و‌تفرجی در گلستان الهی و همیشه بهار زندگی 📎یکی از شاخص‌ترین نکات برجسته در گلستان همواره سرسبز و پر ثمر جناب سعدی غنیمت دانستن و فرصت شمردن عمر و نیکی به هم بندگان خدا است. خیری کن ای فلان و غنیمت شمار عمر       زان پیشتر که بانگ بر آید فلان نماند 📎 گرچه فطرت پاک و سالم آدمی خیر رسانی را در می یابد اما تربیت ماهیت و ذات ناسالم که به غلط و در محیط مادی گرایانه و فرد محور رشد یافته انجام امور خیر و خدایی بسی دشوار و گاه غیر ممکن است. شمشیر نیک از آهن بد چون کند کسی؟         ناکس به تربیت نشود ای حکیم، کس 🖇نیکی و کرامت درباره دیگران قطعاً بازتاب خواهد داشت. وقتی افراد با طلسم محبت به یکدیگر نزدیک شوند، در هنگامه بلا و گرفتاری به یاری هم خواهند شتافت: هر که فریادرس روز مصیبت خواهد       گو در ایام سلامت به جوانمردی کوش 📎کار خیر ما باید منجر به رشد و پیشرفت آدم ها بشود.آیا سرازیر نمودن نهر زلال و جاری در شوره‌زار موجب رویش گلی خواهد شد!؟ فهم این که امر خیر را در کجا و چه کسی و چه چیزی هزینه کرد نیاز به بررسی زمینه ها،پیشینه ها و اهداف و انگیزه ها دارد.! زمین شوره سنبل بر نیارد             در او تخم عمل ضایع مگردان نکویی با بدان کردن چنان است      که بد کردن به جای نیک مردان 📎و نکته شاخص دیگر این که توقع خیر و نیکی از انسان دون پایه و فرومایه کاری بیهوده است و همین که آدمی از شر چنین فردی ایمن بماند، خود خیر است: امیدوار بود آدمی به خیر کسان            مرا به [خیر]تو امید نیست شر مرسان 🌱🌱🌱 📚منبع گلستان: در سیرت پادشاهان، حکایت2: 59 و حکایت ۴ :۶۲/در سیرت پادشاهان، حکایت4: 62/در فواید خاموشی، حکایت10: 131 🎆 مجال عیش سخنی از جنس زندگی ،صفحه زیست مومنانه را همراهی کنید. 🆔 @majaleezendegi
📃برگی از بوستان همواره سبز 🔰ناداری و دارایی! عقل، علم و عمل سه سرمایه گرانبها هستند که انسان با کاربرد و بهره برداری صحیح آنها راه تکامل و ارتقای معنوی و مادی خویش را هموار می سازد وخوشی و خوشبختی دنیا و شادمانی آخرتش را تامین می کند. شیخ شیرین سخن سعدی گوید: داروی تربیت از پیر طریقت* بستان کامی را بتر از علت نادانی نیست. ✅ و در گرانمایگی عمل گوید: سعدیا! گر چه سخندان و مصالح گویی به عمل کار برآید به سخندانی نیست بار درخت علم ندانم بجز عمل با علم اگر عمل نکنی شاخ بی بری مردان به سعی و رنج به جایی رسیده اند تو بی عمل کجا رسی ارنفس پروری نابرده رنج گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد هر کو عمل نکرد و عنایت امید داشت دانه نکشت ابله و دخل انتظار داشت ✅و نیز می گوید: شب گور خواهی منور چو روز از اینجا چراغ عمل برفروز گروهی فراوان طمع ظن برند که گندم نیفشانده خرمن برند برِ آن خورد سعدی که بیخی نشاند کسی برد خرمن که تخمی نشاند (بوستان حکایت 22) 🔅🔅🔅 *پیر طریقت، انسان کامل را گویند که متوجه ارشاد انسان های مصمم در پیمودن مراتب سیر و سلوک آنها باشد. و عقل و علم و عمل را درهم تنیده است. 🌱🌱🌱 🎆 صفحه مجال عیش صمیمانه‌ای از جنس زندگی ،لطفا ما را همراهی فرمایید(کلیک)
⚡️اعتدال راز موفقیت انسان های رشد یافته نه چندان درشتی کن که از تو سیر شوند نه چندان نرمی کن که بر تو دلیر شوند شیخ مصلح الدین شیرازی 👈 مجال عیش فرصتی برای اندیشه و زیست آگاهانه 👉
1992399_991.mp3
2.15M
🎇هرچه کنی به خودکنی بله! ⚡️جناب مصلح الدین در آورده است: با طایفهٔ بزرگان به کشتی‌در، نشسته بودم. زَورقی در پیِ ما غرق شد، دو برادر به گِردابی در افتادند. یکی از بزرگان گفت ملاح (ناخدا)را که: بگیر این هر دوان را که به هر یکی پنجاه دینارت دهم. ملّاح در آب افتاد و تا یکی را برهانید، آن دیگر هلاک شد.  گفتم: بقیّتِ عمرش نمانده بود، از این سبب در گرفتنِ او تأخیر کرد و در آن دگر تعجیل. ملاح بخندید و گفت: آنچه تو گفتی یقین است، و دگر میل خاطر من به رهانیدن این بیشتر بود که وقتی در بیابانی مانده بودم و مرا بر شتری نشاند، و از دست آن دگر تازیانه‌ای خورده‌ام در طفلی. گفتم: صَدَقَ اللهُ: مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ و مَنْ أَساءَ فَعَلَیْهٰا. تا توانی درونِ کس مخراش کاندر این راه خارها باشد کارِ درویشِ مستمند بر آر که تو را نیز کارها باشد" 🌷لینک پیوستن به صفحه تماشاگه راز🌷
حکایتی از گلستان سعدی .mp3
6.25M
سعدی در گلستان باب دوم در اخلاق درویشان حکایت سی و هشتم آورده است: 🔹فقیهی پدر را گفت: هیچ از این سخنانِ رنگینِ دلاویزِ متکلّمان در من اثر نمی‌کند، به حکمِ آن که نمی‌بینم مر ایشان را فعلی موافقِ گفتار. ترکِ دنیا به مردم آموزند خویشتن سیم و غَلّه اندوزند عالِمی را که گفت باشد و بس هر چه گوید نگیرد اندر کس عالم آن کس بود که بد نکند نه بگوید به خلق و خَود نکند اَتَأمُروُنَ النّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ اَنْفُسَکُمْ؟ عالِم که کامرانی و تن‌پروری کند او خویشتن گم است، که را رهبری کند؟ 🔹پدر گفت: ای پسر! به مجرّدِ خیالِ باطل نشاید روی از تربیتِ ناصحان بگردانیدن و علما را به ضَلالت منسوب کردن و در طلبِ عالمِ معصوم از فوایدِ علم محروم ماندن، همچو نابینایی که شبی در وَحَل افتاده بود و می‌گفت: آخِر، یکی از مسلمانان چراغی فرا راهِ من دارید. ▪️ زنی مازحه بشنید و گفت: تو که چراغ نبینی به چراغ چه بینی؟! همچنین مجلسِ وعظ چو کلبه بزّاز است؛ آنجا تا نقدی ندهی، بِضاعتی نستانی و اینجا تا ارادتی نیاری، سعادتی نبری. گفتِ عالِم به گوشِ جان بشنو ور نماند به گفتنش کردار باطل است آنچه مدّعی گوید: «خفته را خفته کی کند بیدار» مرد باید که گیرد اندر گوش ور نوشته است پند بر دیوار 👈لطفا صفحه تماشاگه راز را دنبال کنید🌷
  ⚡️در حکایتی از گلستان   می خوانیم: ▪️بر بالینِ تربتِ، یحیی، پیغامبر عَلَیْهِ‌السّلامُ، بودم در جامع دِمشق که یکی از ملوکِ عرب که به منسوب بود اتّفاقاً به زیارت آمد و نماز و دعا کرد و حاجت خواست. «درویش و غنی بندهٔ این خاک درند و آنان که غنی‌ترند محتاج‌ترند» ▪️آنگه مرا گفت: از آن جا که همّتِ درویشان است و صدقِ معاملت ایشان، خاطری همراه من کنید که از دشمنی صعب، اندیشناکم. ▪️گفتمش: بر رعیّتِ ضعیف رحمت کن تا از دشمنِ قوی زحمت نبینی. به بازوانِ توانا و قوّتِ سرِ دست خطاست پنجهٔ مسکینِ ناتوان بشکست نترسد آن که بر افتادگان نبخشاید؟ که گر ز پای در آید کسش نگیرد دست؟ هر آن که تخمِ بدی کشت و چشمِ نیکی داشت دِماغِ بیهده پخت و خیالِ باطل بست ز گوش پنبه برون آر و دادِ خلق بده وگر تو می‌ندهی داد، روزِ دادی هست! 👈لطفا در صفحه تماشاگه راز همراه ما باشید🌷