#طنز بدون شرح!
کسی از درد چشم می نالید. همسایه ای به در خانه اش آمد و گفت:
«تو را چه می شود؟ دردت را بگو تا شاید آن را علاجی کنیم.»
مرد بیمار گفت:«چشمم چنان درد می کند که به مرگ خود راضی شده ام.»
همسایه قدری با خود اندیشید. آنگاه گفت:
«پارسال دندانم درد می کرد، آن را از بیخ کندم و راحت شدم!»😂
#عبید_زاکانی
@majaleezendegi