💢موقعیت های غیر ساکن!
#وحشی_بافقی گوید:
به مجنون گفت روزی عیب جویی
که پیدا کن به از لیلی نکویی
که لیلی گر چه در چشم تو حوریست
به هر جزوی ز حسن او قصوریست
ز حرف عیبجو مجنون برآشفت
در آن آشفتگی خندان شد و گفت
اگر در دیدهٔ مجنون نشینی
به غیر از خوبی لیلی نبینی
تو کی دانی که لیلی چون نکویی است
کزو چشمت همین بر زلف و روی است
تو قد بینی و مجنون جلوه ناز
تو چشم و او نگاه ناوک انداز
تو مو بینی و مجنون پیچش مو
تو ابرو، او اشارتهای ابرو
دل مجنون ز شکر خنده خونست
تو لب میبینی و دندان که چونست
کسی کاو را تو لیلی کردهای نام
نه آن لیلیست کز من برده آرام
🌷🌷🌷
نکته ای و اشاره ای:
تعریف هرکس از تو همان است که از تو دیده و شنیده است.
اما دیدن ها و شنیدن های هرکس با دیگری تفاوت اساسی دارد .
آن کس که پایه معرفت و شناخت او تنها حس و تجربه است نوع نگرش او هم مادی است و چیزی جز خط و خال و ابرو نخواهد دید.
و اما کسی که پا را از برکه حس فراتر گذاشته و بر گستره اقیانوس عقل قدم نهاده است زیبایی هایی از عالم می بیند که آن حس گرای بيچاره از آن محروم است.!
هرچه خود را بالا بکشی و زاویه دیدت را وسعت بخشی به همان میزان چیزهایی را می بینی که دیگران از درک آن ناتوانند.
🔅مجال عیش سخنی ازجنس زندگی
@majalezendegi