🏴 27 رمضان؛ سالروز درگذشت علامه مجلسی
▪️محمدباقر بن محمدتقی مجلسی (۱۰۳۷ - ۱۱۱۰ق) معروف به علامه مجلسی یا مجلسی دوم، از محدثان و فقیهان مشهور شیعه در قرن یازدهم هجری بود. علامه مجلسی از میان شاخههای علوم اسلامی بیش از همه به حدیثنگاری علاقه داشت و به اخباریان نزدیک بود. مشهورترین کتاب او، مجموعه پرحجم حدیثی به نام بحارالانوار است که نقش بارزی در احیای جایگاه حدیث در منظومه معرفت دینی داشت.
▪️محمدباقر مجلسی در شب ۲۷ رمضان سال ۱۱۱۰ق و در ۷۳ سالگی در اصفهان از دنیا رفت. آقا جمال خوانساری بر وی نماز گذارد. وی بنا بر وصیتش در کنار مسجد جامع اصفهان و در جوار پدرش به خاک سپرده شد.
🆔 @majleci
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ ۲۷ رمضان سالروز وفات علامه محمد باقر مجلسی (اعلی اللّه مقامه الشّریف)
🔴 سخنان ارزشمند مقام معظم رهبری راجع به شخصیت عظیم علامه مجلسی
🆔 @majleci
▪️ماه رمضان چو بیست و هفتش کم شد
▪️تاریخ وفات باقر اعلم شد
🆔 @majleci
🔴 رویایی درباره عروج ملکوتی علامه مجلسی
علامه حاج علی نمازی شاهرودی در کتاب اثبات ولایت چنین نقل کرده است که: یکی از افرادی که معاصر با علامه مجلسی بوده است و بین او و علامه کدورتی بوده چون خبردار شد که علامه مجلسی مریض شده است تصمیم می گیرد که به عیادت آن بزرگوار برود و از او طلب رضایت کند و حلّیّت بخواهد.
هنوز به عیادت نرفته بود که در عالم خواب مشاهده می کند که پیامبر و امیرالمومنین علیه السلام از آسمان فرود می آیند و مستقیماً وارد منزل علامه مجلسی می شوند و زمانی فاصله نمی شود که می بیند برگشتند و با علامه مجلسی به طرف آسمان می روند تا آن که غایب شدند و از نظرها پنهان گشتند.
پس از آن که از خواب بیدار میشود و از خانه بیرون می آید و با عجله به طرف منزل علامه می رود چون به خانه علامه مجلسی می رسد با کمال تأثر و تاسف صدای گریه و زاری از مرد و زن بلند بود که میشنود که میگویند علامه مجلسی وفات کرده است.
🆔 eitaa.com/majleci
🔴 مجلسی به دین ما خیلی خدمت کرده است.
🔵 یکی از وعاظ اصفهان میگوید دید مثبتی نسبت به علامهمجلسی نداشتم اعتقاد داشتم با نقل احادیث ضعیف هم کتب خود را ضعیف کرده است هم ما را در دفاع از دین به زحمت انداخته است.
🌕 شبی در عالم رویا چنان به نظرم رسید که در اصفهان هستند و به قصد زیارت مرقد علامه به مسجد جامع رفتم به آستانه صحن مجلسی که رسیدم عده زیادی مرد و زن را دیدم که در رفت و آمد بودند و درب صحن هم سید بزرگواری را مشاهده کردم که گویا منتظر کسی بود چون خواستم وارد شوم با اشاره دست مرا منع کرد.
🔹 خسته و آزرده خاطر شدم و در گوشه ای ایستادم چندین مرتبه خواستم با جمعیت وارد شوم آن بزرگوار مراقب من بود و در تمام دفعات مرا از ورود منع میکرد و اجازه دخول نمی داد بسیار متاثر و ناراحت شدم در این هنگام دیدم که دو سید بزرگوار جوان بسیار زیبا و خوش قیافه و جذاب از درب خارج شدند و با ایشان مشغول صحبت گردیدند از طرز صحبت و برخورد این دو با آن بزرگوار (و بالعکس) آثار مهر و محبت بی اندازه نسبت به آنان حس کردم و چون صحبت آنها تمام شد و آن دو خواستند خارج شوند با خود گفتم خوب است که ایشان را در نزد آن سید بزرگوار واسطه قرار دهم تا اجازه زیارتم دهد به همین منظور جلو رفته و پس از عرض سلام از ایشان درخواست شفاعت کردم که مرا اجازه ورود دهند آن دو بزرگوار با محبت فراوان به من فرمودند چرا نسبت به مجلسی چنان فکر باطلی کردی مجلسی به ما (یا دین ما ) خیلی خدمت کرده است به دنبال آن شفاعت مرا کرده و داخل بقعه مجلسی شدم
🔹 در آنجا پس از زیارت و دعا از کسی پرسیدم که آن بزرگوار که اجازه ورود به من نمیداد و این دو بزرگوار که واسطه شفاعت من شدن چه کسانی بودند در جواب گفتند آن بزرگوار امیرالمومنین علی علیه السلام و آن دو حسنین علیهم السلام بودند از خواب بیدار شدم و در فرمایش آندو دقت کردم که فرمودند:
مجلسی به دین ما خیلی خدمت کرده است.
📚 زندگینامه مجلسی صفحه ۲۳۹
🆔 eitaa.com/majleci
🔴 دوران رياضت و خودسازی ِ علامه مجلسی (رضوان الله علیه)
🔷 يكی از سالكين، عالم بزرگ و عارف ربانی ملا محمد تقی مجلسی ـ رضوان الله عليه ـ می باشد. او می نويسد:
آنچه اين بنده از دوران رياضت و خودسازی دريافته ام مربوط است به زماني كه به مطالعه تفسير اشتغال داشتم.
🔶 شبي در بين خواب و بيداري حضرت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ را مشاهده كردم، با خود گفتم شايسته است در كمالات و اخلاق آن حضرت خوب دقت كنم. هر چه بيشتر دقت كردم عظمت و نورانيت آن جناب گسترده تر مي شد، به طوری كه نورش همه جا را فرا گرفت.
در اين هنگام بيدار شدم (به خود آمدم) به من الهام شد كه خُلق رسول خدا قرآن مي باشد، بايد در قرآن بينديشم. پس هر چه بيشتر در آيه اي دقت می كردم حقایق بيشتری نصيبم مي شد، تا اينكه يك دفعه حقایق و معارف فراوانی بر قلبم فرود آمد.
پس در هر آيه ای كه تدبر می كردم چنين موهبتی بر من عطا می شد.
◽️البته تصديق اين مطلب براي كسي كه به چنين توفيقی دست نيافته دشوار بلكه عادت غير ممكن است. ليكن مقصود من راهنمايی و ارشاد برادران في الله می باشد.
🔰 دستور رياضت و خودسازی عبارت از اين است كه:
🔺 سخنان بی فايده بلكه از غير ذكر خدا خودداری كند.
🔺استفاده از مأكولات و مشروبات و لباسهای لذت بخش و منكوحات و منازل زيبا و راحت را ترك كند. (و به مقدار ضرورت اكتفا نمايد).
🔺 از معاشرت با غير اولياء خدا دوری جويد.
🔺 از خواب زياد اجتناب نمايد و ذكر خدا را با مراقبت كامل ادامه دهد.
🔺 اولياء خدا تداوم بر ذكر «يا حي يا قيوم، يا من لا له الا انت» را تجربه كرده و نتيجه گرفته اند. من نيز همين ذكر را تجربه نمودم، ليكن ذكر من غالباً «يا الله» است، با خارج ساختن غير خدا از قلب و با توجه كامل به جانب خدای متعال.
🔵 البته آنچه بسيار مهم است ذكر خدا با مراقبت كامل مي باشد، و ساير امور به پايه ذكر نمی رسد.
اگر اين عمل تا مدت چهل شبانه روز ادامه يابد درهايی از انوار حكمت و معرفت و محبت بر سالك گشوده می شود.
آنگاه به مقام فناء في الله و بقاء بالله ترقی مي كند.
📚 ابراهيم اميني، تلخيص از كتاب خودسازي، ص ۲۳۱ ـ ۲۳۸
🆔 @majleci
🔴 علامه مجلسی و صاحب كتاب «جواهر الكلام»
🔷 علّامه نورى از بعضى از شاگردان صاحب جواهر رحمة الله نقل مىكند كه گفت: استاد ما شيخ الفقهاء صاحب كتاب «جواهر الكلام» روزى در مجلس بحث و تدريس خود فرمود: ديشب در عالم رؤيا مجلس عظيم و با شكوهى را ديدم و جماعتى از علماء در آن حضور داشتند و دربانى كنار درب آن مجلس بود،
من از او اذن گرفتم و او مرا وارد مجلس نمود، ديدم تمام علماء از متقدمين و متأخرين در آن مجلس جمع بودند و علّامه مجلسى در صدر آن مجلس بود،
من در شگفت شدم و از آن دربان سؤال كردم از علّت تقدّم علّامه مجلسى بر ديگران، او در پاسخ گفت: او نزد ائمّه عليه السّلام معروف است.
📚 کتاب حياة القلوب، علامه مجلسى : جلد ۱، ص ۱۵
🆔 @majleci
🔴 فعالیتهای فرهنگی علامه مجلسی
🔷 علامه در مسير احياى علوم اهل بيت (عليهم السلام) راه استادش فيض را در پيش گرفت و با رها كردن علوم عقلى با كوله بارى از تعبد به سوى نورى كه از قله بلند روايات و احاديث مى تابيد شتافت و در اولين قدم «كتب اربعه» را به صحنه درس و بحث كشاند. «ضمن نگاشتن شرح بر اصول كافى و تهذيب، از شرح «من لايحضره الفقيه» كه پدرش بر آن شرحى نگاشته بود، خوددارى كرد و يكى از شاگردانش را به نوشتن شرح استبصار تشويق نمود.»
🔶 وى طلاب را كه مدتها از روايات و احاديث جدا بودند به مطالعه و تحقيق در روايات تشويق كرد و براى حفظ و نگهدارى كتب اربعه از گزند حوادث روزگار و تحويل دادن آنها به نسل فردا بدون هيچ گونه كم و كاستى و تحريف اعلام كرد «اگر هر يك از طلاب كتب اربعه را بنويسد، به دريافت يك اجازه از او نايل خواهند شد. طلاب با شوق تمام به نوشتن كتب اربعه پرداختند و نسخه ها را نزد علامه مى بردند و او با خط خود در پشت نسخه هاى آنها اجازه آنان را مى نوشت.»
🔺علامه با خود مى انديشيد كه تدريس كتب اربعه و توجه به بعضى از ديگر كتابها چون «ارشاد مفيد»، «قواعد علامه» و «صحيفه سجاديه» تنها اين كتب را از خطر نابودى نجات خواهد داد اما براى كتب ديگر چه بايد كرد؟
انديشه درباره هزاران كتاب شيعه كه در كوره هاى حمام يغماگران و فرهنگ كشان به خاكستر تبديل شده بود و نيز صدها نسخه كوچك و بزرگ روايات كه از حوادث روزگار مصون مانده يا در كنج صندوق خانه ها پنهان شده بود و يا آنها را به نقاط دور دست دنيا كشيده بودند او را آزار مى داد.
🔺 از سوى ديگر تعصب خشك اهل سنت در نابودى ذخيره هاى گرانبهاى تشيع و احتمال سقوط دولت صفويه به دست دو قدرت بزرگ شرق و غرب اهل تسنن و نفوذ قدرتمندانه صوفيان در دربار و جامعه و نقشه هاى آنان براى تحريف بسيارى از روايات، بى توجهى طلاب به كتب روايات و احاديث بيش از پيش آثار اهل بيت را در معرض خطر و نابودى قرار داده بود.
از اين رو تلاش همه جانبه اى براى به دست آوردن آثار تشيع آغاز كرد به گونه اى كه او در اين تلاش وسيع دويست اصل (و منبع مكتوب) از اصول چهارصد گانه معتبر شيعه را به دست آورد و نفيس ترين كتابخانه تشيع را گرد آورد.
🔺حتى در زمانى كه به علامه خبر دادند كه نسخه كتاب «مدينة العلم» در يكى از كتابخانه هاى يمن به چشم خورده است علامه اين مطلب را با شاه در ميان گذاشت. شاه سفيرانى را با هداياى فراوان و گرانبها نزد پادشاه يمن روانه آن كشور كرد و از او كتاب «مدينة العلم» را در خواست نمود اما هيچ گاه آن كتاب به دلايل نامعلوم به دست علامه نرسيد.
🔺علامه در ادامه كارهاى فكرى-فرهنگى خود بسيارى از كتب گذشتگان را كه علما در مسائل گوناگون نگاشته بودند احيا كرد و طلاب را به نسخه بردارى از آنها تشويق و ترغيب نمود و كتابهايى كه غبار غربت آنها را فراگرفته و كسى آن را نمى شناخت و مطالعه نمى كرد با دستخط مباركش در زير آن مى نوشت كه اين كتاب غريب مانده و كسى آن را نمى خواند»
📚حسن ابراهيم زاده، گلشن ابرار، جلد ۱
🆔 @majleci