🔴 رویایی درباره عروج ملکوتی علامه مجلسی
علامه حاج علی نمازی شاهرودی در کتاب اثبات ولایت چنین نقل کرده است که: یکی از افرادی که معاصر با علامه مجلسی بوده است و بین او و علامه کدورتی بوده چون خبردار شد که علامه مجلسی مریض شده است تصمیم می گیرد که به عیادت آن بزرگوار برود و از او طلب رضایت کند و حلّیّت بخواهد.
هنوز به عیادت نرفته بود که در عالم خواب مشاهده می کند که پیامبر و امیرالمومنین علیه السلام از آسمان فرود می آیند و مستقیماً وارد منزل علامه مجلسی می شوند و زمانی فاصله نمی شود که می بیند برگشتند و با علامه مجلسی به طرف آسمان می روند تا آن که غایب شدند و از نظرها پنهان گشتند.
پس از آن که از خواب بیدار میشود و از خانه بیرون می آید و با عجله به طرف منزل علامه می رود چون به خانه علامه مجلسی می رسد با کمال تأثر و تاسف صدای گریه و زاری از مرد و زن بلند بود که میشنود که میگویند علامه مجلسی وفات کرده است.
🆔 eitaa.com/majleci
🔴 مجلسی به دین ما خیلی خدمت کرده است.
🔵 یکی از وعاظ اصفهان میگوید دید مثبتی نسبت به علامهمجلسی نداشتم اعتقاد داشتم با نقل احادیث ضعیف هم کتب خود را ضعیف کرده است هم ما را در دفاع از دین به زحمت انداخته است.
🌕 شبی در عالم رویا چنان به نظرم رسید که در اصفهان هستند و به قصد زیارت مرقد علامه به مسجد جامع رفتم به آستانه صحن مجلسی که رسیدم عده زیادی مرد و زن را دیدم که در رفت و آمد بودند و درب صحن هم سید بزرگواری را مشاهده کردم که گویا منتظر کسی بود چون خواستم وارد شوم با اشاره دست مرا منع کرد.
🔹 خسته و آزرده خاطر شدم و در گوشه ای ایستادم چندین مرتبه خواستم با جمعیت وارد شوم آن بزرگوار مراقب من بود و در تمام دفعات مرا از ورود منع میکرد و اجازه دخول نمی داد بسیار متاثر و ناراحت شدم در این هنگام دیدم که دو سید بزرگوار جوان بسیار زیبا و خوش قیافه و جذاب از درب خارج شدند و با ایشان مشغول صحبت گردیدند از طرز صحبت و برخورد این دو با آن بزرگوار (و بالعکس) آثار مهر و محبت بی اندازه نسبت به آنان حس کردم و چون صحبت آنها تمام شد و آن دو خواستند خارج شوند با خود گفتم خوب است که ایشان را در نزد آن سید بزرگوار واسطه قرار دهم تا اجازه زیارتم دهد به همین منظور جلو رفته و پس از عرض سلام از ایشان درخواست شفاعت کردم که مرا اجازه ورود دهند آن دو بزرگوار با محبت فراوان به من فرمودند چرا نسبت به مجلسی چنان فکر باطلی کردی مجلسی به ما (یا دین ما ) خیلی خدمت کرده است به دنبال آن شفاعت مرا کرده و داخل بقعه مجلسی شدم
🔹 در آنجا پس از زیارت و دعا از کسی پرسیدم که آن بزرگوار که اجازه ورود به من نمیداد و این دو بزرگوار که واسطه شفاعت من شدن چه کسانی بودند در جواب گفتند آن بزرگوار امیرالمومنین علی علیه السلام و آن دو حسنین علیهم السلام بودند از خواب بیدار شدم و در فرمایش آندو دقت کردم که فرمودند:
مجلسی به دین ما خیلی خدمت کرده است.
📚 زندگینامه مجلسی صفحه ۲۳۹
🆔 eitaa.com/majleci
🔴 دوران رياضت و خودسازی ِ علامه مجلسی (رضوان الله علیه)
🔷 يكی از سالكين، عالم بزرگ و عارف ربانی ملا محمد تقی مجلسی ـ رضوان الله عليه ـ می باشد. او می نويسد:
آنچه اين بنده از دوران رياضت و خودسازی دريافته ام مربوط است به زماني كه به مطالعه تفسير اشتغال داشتم.
🔶 شبي در بين خواب و بيداري حضرت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ را مشاهده كردم، با خود گفتم شايسته است در كمالات و اخلاق آن حضرت خوب دقت كنم. هر چه بيشتر دقت كردم عظمت و نورانيت آن جناب گسترده تر مي شد، به طوری كه نورش همه جا را فرا گرفت.
در اين هنگام بيدار شدم (به خود آمدم) به من الهام شد كه خُلق رسول خدا قرآن مي باشد، بايد در قرآن بينديشم. پس هر چه بيشتر در آيه اي دقت می كردم حقایق بيشتری نصيبم مي شد، تا اينكه يك دفعه حقایق و معارف فراوانی بر قلبم فرود آمد.
پس در هر آيه ای كه تدبر می كردم چنين موهبتی بر من عطا می شد.
◽️البته تصديق اين مطلب براي كسي كه به چنين توفيقی دست نيافته دشوار بلكه عادت غير ممكن است. ليكن مقصود من راهنمايی و ارشاد برادران في الله می باشد.
🔰 دستور رياضت و خودسازی عبارت از اين است كه:
🔺 سخنان بی فايده بلكه از غير ذكر خدا خودداری كند.
🔺استفاده از مأكولات و مشروبات و لباسهای لذت بخش و منكوحات و منازل زيبا و راحت را ترك كند. (و به مقدار ضرورت اكتفا نمايد).
🔺 از معاشرت با غير اولياء خدا دوری جويد.
🔺 از خواب زياد اجتناب نمايد و ذكر خدا را با مراقبت كامل ادامه دهد.
🔺 اولياء خدا تداوم بر ذكر «يا حي يا قيوم، يا من لا له الا انت» را تجربه كرده و نتيجه گرفته اند. من نيز همين ذكر را تجربه نمودم، ليكن ذكر من غالباً «يا الله» است، با خارج ساختن غير خدا از قلب و با توجه كامل به جانب خدای متعال.
🔵 البته آنچه بسيار مهم است ذكر خدا با مراقبت كامل مي باشد، و ساير امور به پايه ذكر نمی رسد.
اگر اين عمل تا مدت چهل شبانه روز ادامه يابد درهايی از انوار حكمت و معرفت و محبت بر سالك گشوده می شود.
آنگاه به مقام فناء في الله و بقاء بالله ترقی مي كند.
📚 ابراهيم اميني، تلخيص از كتاب خودسازي، ص ۲۳۱ ـ ۲۳۸
🆔 @majleci
🔴 علامه مجلسی و صاحب كتاب «جواهر الكلام»
🔷 علّامه نورى از بعضى از شاگردان صاحب جواهر رحمة الله نقل مىكند كه گفت: استاد ما شيخ الفقهاء صاحب كتاب «جواهر الكلام» روزى در مجلس بحث و تدريس خود فرمود: ديشب در عالم رؤيا مجلس عظيم و با شكوهى را ديدم و جماعتى از علماء در آن حضور داشتند و دربانى كنار درب آن مجلس بود،
من از او اذن گرفتم و او مرا وارد مجلس نمود، ديدم تمام علماء از متقدمين و متأخرين در آن مجلس جمع بودند و علّامه مجلسى در صدر آن مجلس بود،
من در شگفت شدم و از آن دربان سؤال كردم از علّت تقدّم علّامه مجلسى بر ديگران، او در پاسخ گفت: او نزد ائمّه عليه السّلام معروف است.
📚 کتاب حياة القلوب، علامه مجلسى : جلد ۱، ص ۱۵
🆔 @majleci
🔴 فعالیتهای فرهنگی علامه مجلسی
🔷 علامه در مسير احياى علوم اهل بيت (عليهم السلام) راه استادش فيض را در پيش گرفت و با رها كردن علوم عقلى با كوله بارى از تعبد به سوى نورى كه از قله بلند روايات و احاديث مى تابيد شتافت و در اولين قدم «كتب اربعه» را به صحنه درس و بحث كشاند. «ضمن نگاشتن شرح بر اصول كافى و تهذيب، از شرح «من لايحضره الفقيه» كه پدرش بر آن شرحى نگاشته بود، خوددارى كرد و يكى از شاگردانش را به نوشتن شرح استبصار تشويق نمود.»
🔶 وى طلاب را كه مدتها از روايات و احاديث جدا بودند به مطالعه و تحقيق در روايات تشويق كرد و براى حفظ و نگهدارى كتب اربعه از گزند حوادث روزگار و تحويل دادن آنها به نسل فردا بدون هيچ گونه كم و كاستى و تحريف اعلام كرد «اگر هر يك از طلاب كتب اربعه را بنويسد، به دريافت يك اجازه از او نايل خواهند شد. طلاب با شوق تمام به نوشتن كتب اربعه پرداختند و نسخه ها را نزد علامه مى بردند و او با خط خود در پشت نسخه هاى آنها اجازه آنان را مى نوشت.»
🔺علامه با خود مى انديشيد كه تدريس كتب اربعه و توجه به بعضى از ديگر كتابها چون «ارشاد مفيد»، «قواعد علامه» و «صحيفه سجاديه» تنها اين كتب را از خطر نابودى نجات خواهد داد اما براى كتب ديگر چه بايد كرد؟
انديشه درباره هزاران كتاب شيعه كه در كوره هاى حمام يغماگران و فرهنگ كشان به خاكستر تبديل شده بود و نيز صدها نسخه كوچك و بزرگ روايات كه از حوادث روزگار مصون مانده يا در كنج صندوق خانه ها پنهان شده بود و يا آنها را به نقاط دور دست دنيا كشيده بودند او را آزار مى داد.
🔺 از سوى ديگر تعصب خشك اهل سنت در نابودى ذخيره هاى گرانبهاى تشيع و احتمال سقوط دولت صفويه به دست دو قدرت بزرگ شرق و غرب اهل تسنن و نفوذ قدرتمندانه صوفيان در دربار و جامعه و نقشه هاى آنان براى تحريف بسيارى از روايات، بى توجهى طلاب به كتب روايات و احاديث بيش از پيش آثار اهل بيت را در معرض خطر و نابودى قرار داده بود.
از اين رو تلاش همه جانبه اى براى به دست آوردن آثار تشيع آغاز كرد به گونه اى كه او در اين تلاش وسيع دويست اصل (و منبع مكتوب) از اصول چهارصد گانه معتبر شيعه را به دست آورد و نفيس ترين كتابخانه تشيع را گرد آورد.
🔺حتى در زمانى كه به علامه خبر دادند كه نسخه كتاب «مدينة العلم» در يكى از كتابخانه هاى يمن به چشم خورده است علامه اين مطلب را با شاه در ميان گذاشت. شاه سفيرانى را با هداياى فراوان و گرانبها نزد پادشاه يمن روانه آن كشور كرد و از او كتاب «مدينة العلم» را در خواست نمود اما هيچ گاه آن كتاب به دلايل نامعلوم به دست علامه نرسيد.
🔺علامه در ادامه كارهاى فكرى-فرهنگى خود بسيارى از كتب گذشتگان را كه علما در مسائل گوناگون نگاشته بودند احيا كرد و طلاب را به نسخه بردارى از آنها تشويق و ترغيب نمود و كتابهايى كه غبار غربت آنها را فراگرفته و كسى آن را نمى شناخت و مطالعه نمى كرد با دستخط مباركش در زير آن مى نوشت كه اين كتاب غريب مانده و كسى آن را نمى خواند»
📚حسن ابراهيم زاده، گلشن ابرار، جلد ۱
🆔 @majleci
🔰 حکایت سوم :
🔴 ماجرای مجلس گناه و حضور علامه مجلسی
🔵 خداوند متعال که نسبت به تمام بندگانش مهربان است، درِ توبه را به روی هیچ کس نبسته است و همواره پذیرای انسانهایی است که قصد بازگشت به سویش را دارند. بنابراین، انسانها کافی است تصمیم بگیرند و همت کنند تا خود را از گرداب هلاکت بخش گناه و نافرمانی پروردگار برهانند.
🔶 دراین باره نقل شده است: یکی از خیرین اصفهان که به علامه مجلسی ارادت داشت شبی بعد از نماز جماعت خدمت ایشان آمد و گفت: "گرفتاری مهمی برایم پیش آمده است."
علامه مجلسی گفت: "چه گرفتاری ؟"
آن مرد گفت: "لوطی باشی محل، به من خبر داده است که امشب با دوستانش می خواهند به خانه من بیایند و شام مهمان من باشند و قهرا می دانم اسباب لهو و لعب را هم می آورند و موجبات ناراحتی ما را فراهم می کنند و ما را در حرام می اندازند."
علامه مجلسی گفت: "خودم می آیم و به لطف خداوند مساله آنرا آنطوری که خدا بخواهد حل و فصل می کنم."
🔷 جناب علامه از راه مسجد جلوتر از مهمان ها به خانه آن مرد رسید، وقتی بعد از مدتی لوطی باشی و رفقایش وارد شدند، ناگهان چشمشان به شیخ الاسلام اصفهان؛ مرحوم مجلسی افتاد، تنبک و تنبورهای خود را پنهان کردند و مؤدبانه در محضر او نشستند. اما لوطی باشی از میزبان سخت ناراحت و دلگیر شده که او علامه مجلسی را موی دماغ و مزاحم عیششان کرده بود.
💠 لوطی باشی شروع به سخن گفتن کرد و گفت: "جناب مجلسی؛ ما لوطی ها صفات خوبی هم داریم، کمتر از اهل علم هم نیستیم."
علامه مجلسی گفت: "من که چیزی از خوبی های شما نمی دانم."
لوطی باشی گفت: "جناب مجلسی تو با ما معاشرت نداری که بدانی ما چه صفات خوبی داریم؛ ما در نمک شناسی بی نظیریم. لوطی کسی هست که اگر نمک کسی را چشید تا آخر عمر یادش نمی رود و به صاحب نمک خیانت نمی کند. "
علامه گفت: "من این حرف شما را نمی توانم بپذیرم که شما نمک شناسید و نمکدان نمی شکنید. بگو ببینم چند سال از سن ما می گذرد؟"
لوطی باشی گفت: "چهل سال."
علامه مجلسی گفت: "چهل سال است نعمت خدا را می خوری و معصیت خدا را می کنی ای نمک به حرام!"
🔺این جمله را که علامه گفت مثل آبی که به آتش بریزند لوطی باشی خاموش شد و راستی که او را تحت تاثیر قرار داد و تا آخر مجلس دیگر یک کلمه هم حرف نزد و در فکر فرو رفت .
مجلس تمام شد و هر کس به خانه اش رفت . لوطی هم به خانه اش رفت تا بخوابد اما مگر خوابش می برد!
چرا که چهل سال عوض نمک شناسی نسبت به کسی که به او همه چیز داده؛ سلامتی، بضاعت، ثروت، و ... نمک بحرامی کرده فکر کرد و فکر کرد تا آخر تصمیم خود را گرفت.
🔶 فردا صبح پس از اذان، علامه مجلسی شنید که کسی در خانه اش را می زند، در را باز کرد ، دید لوطی باشی است.
گفت : "آقای شیخ ! آیا اگر من توبه کنم خدا مرا می بخشد و می آمرزد و قبولم می کند؟"
علامه مجلسی گفت : "بله ، البته خدا کریم و غفور است، انسان هر قدر هم گناهش زیاد باشد، اما اگر حقیقتا پشیمان شود و به درگاه خداوند بزرگ توبه کند؛ خداوند تعالی گناهان او را می بخشد و او را قبول می کند."
پس لوطی باشی گفت: "من پشیمانم و توبه کردم تو از خدا بخواه تا مرا بیامرزد."
📚 ۱. علی محمد عبداللهی. عاقبت بخیران عالم، ج۱: ۳۹
📚 ۲. دستغیب. فاتحۀ الکتاب: ۱۲۱
🆔 @majleci
🔰 حکایت چهارم: قسمت اول
🔴 کلام جالب علامه مجلسی (علیه الرحمه)
🔵 علامه مجلسى عليه الرحمه فرموده است:
"در ايام جوانى سخت علاقه داشتم به فراگرفتن انواع علوم و مى خواستم از همه فنون بهره اى داشته باشم به فضل خداوند سبحان موفق شدم و اطلاع بر آن علوم يافتم تا آنكه دامنم از علوم گوناگون پر شد.
از هر چشمه جرعه اى گوارا نوشيدم و از هر خوانى و خرمنى لقمه اى لذيذ برداشتم، در اين ميان به نتيجه دانش ها نگران شدم و مطالعه كردم .
انديشيدم در آنچه براى روز رستاخيز سودمند است و وسيله رشد و هدايت انسان است، به لطف پروردگارم و الهام خداوندم به اين نتيجه رسيدم كه اگر علم و دانش از منبع زلالى نجوشد، عطش انسان را برطرف نمى سازد و چاره اى نيست جز آنكه از منابع وحى الهام گرفته شود، همچنانكه حكمت وقتى از رهبران دين كه عقلاى بشريتند گرفته نشود گوارا نيست؛
🔷 تمام علوم را در كتاب خداى عزيز كه به هيچ وجه و هيچگاه باطلى به آن راه ندارد و در اخبار اهل بيت عصمت و طهارت علیهم السلام كه خزينه علم و مخزون و ترجمان وحى مكنون خداوند يافتم و باور كردم كه عقول بندگان براى استنباط و درك معانى بلند قرآن كفايت نمى كند و جز پيغمبر و ائمه دين كه خداوند آنها را برگزيده و پيك وحى الهى در خانه آنان فرود آمده كسى به آن احاطه كامل پيدا نمى كند.
🔶 لذا يكباره ترك گفتم آنچه را كه زمانى در راه آموختنش عمر صرف كردم، با اينكه آن علوم در زمان من رايج و مشتري هايش فراوان بودند، به علمى روى آوردم كه در سراى ديگر مرا نفع بخشد با اينكه در اين عصر بازار آن كساد و مشترى بسيار كم است،
🔺از ميان همه علوم جستجوى و فحص از اخبار آل محمد صلى الله عليه و آله را براى كار و پيشرفت خود برگزيدم، در دقت آنها را از نظر گذراندم، به جان خودم سوگند اخبار و آثار خاندان پيغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله) را كشتى نجاتى يافتم كه پر است از خوشبختي ها و نيك فرجامي ها ...
به هيچ حكمتى برنخوردم جز آنكه گزيده آن را در گفتار و اخبار ائمه دين ديدم و به حقيقتى دست نيافتم مگر اينكه اصل آن را در آنجا يافتم.
♻️ ادامه دارد ...
🆔 @majleci
کانال علامه مجلسی
🔰 حکایت چهارم: قسمت اول 🔴 کلام جالب علامه مجلسی (علیه الرحمه) 🔵 علامه مجلسى عليه الرحمه فرموده است
🔰 حکایت چهارم: قسمت دوم
🔴 کلام جالب علامه مجلسی (علیه الرحمه)
🔵 بعد از مطالعه و تحقيق كتب متدواله و مشهور و احاطه بر آنها به تتبع در اصول معتبره گمنام پرداختم همان اصول و كتاب هايى كه در اعصار گذشته به واسطه سلطه پادشاهان مخالف شيعه و پيشوايان گمراه و يا به علت رواج علوم باطله در ميان نادان هاى مدعيان فضل و كمال و در تطاول ايام فراموش گشته بودند.
🔶 زيرا اخبار و آثار خاندان پيغمبر صلى الله عليه و آله از هر علم و فن ديگر جامع تر و كامل تر است، لذا براى تأمين اين منظور در شرق و غرب به جستجوى آن كوشيدم و نزد هر كس گمان بردم حديثى است براى به دست آوردن آن اصرار ورزيدم، چون در آنها دقت نمودم ديدم مشتمل بر فوائد زيادى است."
🔷 (تا اينكه مى فرمايد):
"آن را بحار الانوار و جامع گوهرهاى اخبار ائمه اطهار ناميدم.
از خداوند سبحان اميدوارش دارد كه اين كتاب تا موقع قيام قائم آل محمد (صلى الله عليه و آله) باقى داشته و آن را مرجع دانشمندان و مصدر دانشجويان علوم ائمه دين قرار دهد و على رغم دماغ ملحدان پست و فرومايه پاينده بدارد."
💠 مرحوم سيد نعمت الله جزائرى گفته است:
" چون علامه مجلسى (علیه الرحمة) خواست بحار الانوار را تأليف كند، در جستجوى كتب قديمی سعى و كوشش زياد مى كرد، وقتى خبردار شد كه كتاب مدينه المعاجز شيخ صدوق در بعض بلاد يمن يافت مى شود و اين خبر به سلطان زمان او رسيد اميرى از اركان دولت خود را به سوى پادشاه يمن با هدايا و تحف بسيار براى خصوص تحصيل اين كتاب فرستاد.
و سلطان آن وقت وقف كرده بود بعض املاك خاصه خود را بر كتاب بحارالانوار كه از غله آن استنساخ بحار كنند و وقف بر طلبه علوم كنند. "
📚 كتاب مردان علم در ميدان عمل، جلد ۵ نوشته سيد نعمت الله حسيني
🆔 @majleci
🔴 فضیلت شب عرفه
🔵 علّامه مجلسی رضوان الله علیه مينويسد ؛
🌕 روِیَ عَنِ النَّبِیِّ صَلَّی الله عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَنَّ الدُّعَاءَ فِی لَیْلَةِ عَرَفَةَ مُسْتَجَابٌ ، وَ مَنْ أَحْیَاهَا بِالْعِبَادَةِ فَلَهُ أَجْرُ عِبَادَةِ مِائَةٍ وَ سَبْعِینَ سَنَةً ، وَ هِیَ لَیْلَةُ الْمُنَاجَاةِ مَعَ قَاضِی الْحَاجَاتِ ، وَ مَنْ تَابَ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ قُبِلَتْ تَوْبَتُهُ .
🔹از حضرت رسول صلّى الله عليه و آله منقول است كه در شب #عرفه دعا مستجاب است و كسى كه آن شب را به عبادت بسر آورد ، أجر صد و هفتاد سال عبادت دارد ، و آن شبِ مناجات با قاضى الحاجات است و هرکس در آن شب توبه كند توبهاش مقبول است .
📚 زاد المعاد / باب ۵ ، فصل ۲
🆔 eitaa.com/majleci
کانال علامه مجلسی
🔴 رحلت علامه و وفای به عهد و پیمان او 🔷 محدث جزائری میگوید: از قضای روزگار پس از گذشت چند روز علا
🔴 علامه مجلسی از مرگ و عالم برزخ می گوید (۱)
🔷 علامه مجلسی فرمود: "آری فرزندم! بدان آن هنگام که بیماری منجر به مرگ، بر من عارض شد بیماری من رو به شدت و وخامت نهاد تا به جایی رسید که انسان دیگر تحمل و طاقت و توان آن را ندارد؛ در آن حالت عجیب به خدای تعالی شکوه کردم و گریه و زاری نمودم و گفتم:
پروردگارا ! تو خود در کتابت فرمودی «لا یکلف الله نفسا الّا وسعها» و تو خود می دانی که این لحظات، رنج و سختی بر من وارد شده است که سنگینی آن مرا به زانو درآورده و از غصه و درد شدید اندوهی دردناک بر من چیره گشته که تحمل آن را نتوانم کرد! پس هر چه زودتر هم و غمم را برطرف ساز و با نجات من از این حالت دردناک بر من منّت گذار!"
🔺 خدا به داد همه مسلمانان در چنین لحظاتی برسد و به فضل و کرمش به همه کمک نماید.
🔵 علامه می افزاید:
" در این حال بودم که ناگاه مردی با لباس های گرانبها بر من وارد شد و نزد پایم نشست و حالم را پرسید، همان شکوه ها را که در پیشگاه خداوند نمودم به او نیز بازگو کردم. وقتی سخنانم را شنید کف دستش را بر انگشتان پایم قرار داد و گفت: چه می بینی؟ آیا دردت آرام گرفت؟ گفتم در همان قسمتی که کف دستت را گذاشتی آرامش و سبکی حس می کنم، اما در قسمت های بالای بدنم درد و سختی احساس می کنم. به تدریج دستش را به قسمتهای بالاتر کشید و حالم را می پرسید و من همانند پیش به او پاسخ گفتم تا اینکه به قلبم در ناحیه سینه رسید، دیدم درد و رنج یکباره از بدنم بیرون رفته است.
ناگاه جسد خویش را در قسمتی از اتاق بر زمین دیدم در حالی که در برابرش ایستاده بودم، و همچون فردی شگفت زده و سرگردان به آن نگریستم!
🔶 خانواده و دوستان و همسایگان پیرامون نعش من فریاد می کشیدند و ناله و فغان سر می دادند و گریه و زاری می کردند و با حزن و اندوه جسد را در بر می گرفتند، در حالی که هر چه به آنها می گفتم و خبر می دادم که شما به من مشغولید در صورتی که خودم در برابر این فاجعه بزرگ و مصیبت عظیم حضور دارم و شما هم اینک بر من می گریید و نوحه سرایی می کنید در حالی که درد و بیماری از من زائل گشته و الحمدالله بیماری و ناخوشی در من نیست، اما آنها گفتارم را نمی شنیدند و به نصیحتم گوش نمی دادند و از بی تابی و بی صبری چیزی کم نمی کردند تا این که همه مهیا شدند و تابوت آوردند و نعش را در آن گذاشته و به طرف غسالخانه بردند.
🔺 در آن هنگام ترس و وحشتی بی نهایت بر من عارض شد تا آن که نماز را بر نعش اقامه کردند سپس آن را به این محلی که اکنون می بینی حمل کردند من در تمام این احوال در پیشاپیش جنازه راه می رفتم و حتی کارهایی که می کردند می دیدم. هنگامی که جسد را بر زمین گذاشتند و در این محل قرار دادند و به کندن قبر پرداختند،
با خود می گفتم اگر جنازه را در گور نهند باید از آن جدا شوم من نمی توانم در زیر این خاک صبر و تحمل کنم. سپس جنازه را به سوی قبر بردند و به داخل گور نهادند به علت انس شدیدی که با آن داشتم مفارقت و دوری از آن را تحمل نکردم و بی اختیار به دنبال آن وارد قبر شدم."
🔹ادامه دارد ...
🆔 @majleci
کانال علامه مجلسی
🔴 علامه مجلسی از مرگ و عالم برزخ می گوید (۱) 🔷 علامه مجلسی فرمود: "آری فرزندم! بدان آن هنگام که بی
🔴 علامه مجلسی از مرگ و عالم برزخ میگوید (۲)
🔵 ناگاه منادی ندا داد: ای بنده من! محمد باقر! برای چنین روزی چه مهیا کرده ای؟ کارهای نیک و اعمال شایسته ای که داشتم برایش برشمردم و او آنها را از من نپذیرفت!
🔺بار دیگر ندا تکرار شد در حالی که مضطرب و حیران بودم و راه گریزی از آن وضع نداشتم و ملجأ و پناهی در این کار نیافتم که بدان پناه برم و در ترس و واهمه ای بزرگ به سر می بردم.
🔺 ناگاه به خاطر آوردم روزی سواره از بازار بزرگ اصفهان می گذاشتم دیدم مردم پیرامون مردی از مومنین گرد آمده اند که در نزد مردم به فساد مذهب متهم بود و حال آنکه من نیکویی و راستی و درستی او را بهتر از دیگران می دانستم اما برای اینکه می ترسیدم این باورم مورد شک و تردید قرار گیرد، نزد هیچ کس آشکار نکردم.
هنگامی که دیدم مردم او را می زنند و ناسزایش می گویند و حقوقشان را از وی مطالبه میکنند و او هم توانایی بازپرداخت آن را ندارد و از آنها مهلت می خواهد و آنها مهلتش نداده بر اموال و ناموسش ریخته اند و یکی از آنها با پشت کفش بر سر آن مرد متدین می کوبد و میگوید می دانم تو از پرداخت دیونت ناتوانی لیکن بر سرت میکوبم تا آتش قلبم نسبت به تو خاموش گردد.
🔺 دیگر تحمل نکردم و با خود گفتم تا کی باید از مردم نگونسار تقیّه کنم و از خدای بزرگ در استعانت به ضعیف ترین بنده ستمدیده اش نترسم پس بر بالای سرش ایستادم و در برابر معتضرینش فریاد کشیدم و گفتم به شما میگویم همراهم بیایید تا دینی که بر گردن او است به شما باز پس بدهم. او را با خود به منزل بردم و عزت و احترامش کردم و تمام قرض هایش را پرداختم.
🌹 من این واقعه را بر پروردگار عرضه کردم که از من پذیرفت و مرا بخشید و ندای منادی خاموش گشت و دستور داده شد دری از رحمت به سوی بهشت جاودان در برابرم گشوده شد و روح و ریحان از آن بر من وارد شد و در تمام اوقات نسیم تازه بهشتی بر من می وزید.
🔷 از آن جا که خواست خداوند بود گشایشی در این قبری که می بینی برایم حاصل شد و از آن هنگام به انواع نعمت ها متنعم و با مومنینی که به زیارت من می آیند مأنوس هستم و از دعای صالحان و خواندن قرآن تقوا پیشگان بهره می برم و آنان را می بینم در حالی که آنان مرا نمی بینند و من در این جایگاه مطمئن ساکنم.
👈 هان ای سید شریف! اگر در دنیا عزت و احترام نداشتم و این همه نعمت های فراوان را که درباره من دیده ای نمی بود چگونه میتوانستم افرادی چون آن مومن تنگدست را یاری کنم و او را از چنگ دنیا رها سازم ؟!
🔶 سید نعمت الله جزایری می گوید: آنگاه از خواب بیدار شدم و دانستم آنچه او در زمان حیاتش انجام می داد با مصلحت دین و منفعت اسلام و مسلمین منطبق بود.
و الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله طاهرین
🆔 @majleci