eitaa logo
مجلس شهدا
918 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
8.6هزار ویدیو
72 فایل
🍃کانال مجلس شهدا🍃 ⚘پیام رسان " ایتا "⚘ http://eitaa.com/majles_e_shohada 🌹ما سینه زدیم بی صدا باریدند از هر چه که دم زدیم آنها دیدند ما مدعــیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدارا چیدند🌹 ارتباط باخادمِ شهدا ،تبادل ,پیشنهادات👇 @abre_barran
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 گرگ در لباس میش! ▫️ آمریکا باز هم با حمایت از آشوب‌ها، ژست «حمایت از مردم ایران» گرفت... 🌷 @majles_e_shohada 🌷
🍃🌷شهـــــداء هم تاییــــد مےڪنند براے سوپر استار شدن بایـــد در اوج خداحافظے ڪرد💔 #شهید_آوینے🕊 #شهیدانه💚 🌷 @majles_e_shohada 🌷
😔😔 دُختر كِه باشـی، ميگن : اَربعـين ،كَربلا رفتن صَـلاح نیـست ...:)😭💔 ... 🌷 @majles_e_shohada 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لشگر زنان در تهران سرکرده های بهایی مسیح که کاملا هدفمند وارد میدان شده اند... 🌷 @majles_e_shohada 🌷
مجلس شهدا
دو قسمت دیگر از رمان #به_همین_سادگی امیدوارم‌ راضی باشید🌺
پارت صد و بیست و یک لب پاینش رو کشید توی دهنش و به چشمهام خیره شد. -باشه من معذرت میخوام. این اخم از عمد نبود، قصدم هم اصلا توبیخت نبود. رک عذرخواهی کرد و من باورم نمیشد در عین غرور داشتن مردونه ش اشتباه ش رو با یه عذرخواهی محکم جبران کنه و من دلم بلرزه برای غروری که مکملش مهربونی بود. -حالا آشتی؟ خود به خود لب هام کش اومد به یه خنده. -من که قهر نبودم. ابروهاش رو تا به تا کرد. -بله خب معلوم بود. از ته دل به جمله ای که به طعنه و برای شوخی گفته بود، لبخند زدم. خدایا میشه پایان همه ی دعواها و دلخوریهایِ نمک زندگیمون همین قدر خوش باشه؟ *** -خب نظرت چیه عطیه خانوم؟ ابروهای بالا رفته ش رو آورد پایین، چهره ش متفکر بود تا متعجب. -علی قرار بود قبل از خواستگاری اومدن به خودم زنگ بزنه. آبی رو که داشتم میخوردم با شدت پرید تو گلوم و عطیه تازه فهمید جلوی من چی گفته و هی بلندی کشید و زد پشتم. -خفه شدی؟ جون عطیه چیزی نگی ها. اوی محیا سالمی؟ نفس بلندی کشیدم تا سرفهم آروم بگیره، رو به عطیه اخم کردم. -تو الان چی گفتی؟ -جون عطیه زبونت رو تو دهنت نگه داری، نری به امیرعلی بگی. -دیدم تعجب نکردی ها، الان دقیقاً منظورت از این حرف چی بود؟ تو با علی آقا... سکوت کردم که خودش گفت: -بله با هم در ارتباطیم، اون هم تلفنی و فقط در حد مشکلات درسی. چشم غرهای بهش رفتم. -آره جون خودت. -خب چه عیبی داره؟ با همین تلفنهای درسی فهمیدیم همدیگه رو دوست داریم. چشمهام گرد شد و داد زدم: -عطی! ِ کِش مو رو از سرش کشید و موهاش رو با دستش شونه کرد. -عطی و درد، آرومتر؛ خوبه الان شوهرت توبیخت کرد. -من رو نپیچون، الان باید بهم بگی؟ بی معرفت. دستهاش رو به کمرش زد و طلبکارانه نگاهم کرد. -تو که ته معرفتی بسه، چند سال عاشق امیرعلی بودی و لالمونی گرفته بودی؟ ابروهام دیگه چسبیده بود به موهام. -تو میدونستی؟ -بله میدونستم. -خب دیوونه روم نمیشد بیام بهت بگم، تو خواهرش بودی. با رنجش نگاهم کرد و دوباره موهاش رو توی کش قرمزش پیچوند. -اما بیشتر دوست تو بودم. روی زمین نشستم و لبخند محوی روی لبم نشست. -خوبه که اصلا به روم هم نیاوردی، از تو بعیده. کنارم نشست. -ایش... از بس ماهم. 🌷 @majles_e_shohada 🌷
پارت صدو بیست دو خب خانمِ ماه، پس دیگه احتیاجی به نظرخواهی نیست؛ قیافه ت جواب مثبتتون رو همراه قند آب کردن تو دلتون رو داد میزنه. پاهاش رو تو بغلش جمع کرد و دستهاش دور پاهاش حلقه شد، یه خط لبخند محو هم روی لبش. -خوبه که به عشقت برسی نه؟ عاشق شدن قبل از ازدواج یه دیوونگی محضه؛ چون اگه نرسی به عشقت و اون تو رو نخواد یه عمر عذاب وجدان برات میمونه و یه دل سنگین. با حرفش موافق بودم، من حتی وحشت هم داشتم از این که امیرعلی ازدواج کنه با غیرِ من. دقیقا نمیدونم اگر این اتفاق می افتاد تکلیف دلم که توی رویاهاش زیاده روی کرده بود از کنار امیرعلی بودن، چی میشد. چه قدر سعی کردم برای فراموشی؛ اما دل آدم که این حرفها سرش نمیشه، وقتی بلرزه و بریزه، وقتی با دیدن یه نفر ضربان بگیره؛ یعنی عاشقه. دیگه حالا هر چی هم تو بخوای انکارش کنی. سرم رو بالا و پایین کردم. -آره دقیقا. -پس عطیه خانوم ما هم عاشق بوده. خوبه بابا، علی آقا که اصلا بهش نمی اومد اهل این حرفها باشه. پس بگو چرا تو اون شب اومدی خونه ی عموت و قید خوندن درس و تست رو زده بودی. قری به گردنش داد. -اولا راجع به آقامون اینجوری حرف نزن، بعدش هم، نخیر میدونستم اونشب نیست. -اوهو شما که می فرمودین ارتباط در حد مشکلات درسی! چه طوری به اینجا رسیدی؟ اولش باور کن همین بود، یه سری کتاب تست و اینها برام آورد، من هم هر جا گیر میکردم زنگ میزدم بهش تا اینکه... یه ابروم بالا پرید. -خب تا اینکه چی؟ -دیگه دیگه، این قسمتش خصوصیه. مگه تو لحظه های نابت با امیرعلی رو بهم میگی؟! چون نزدیکم بود ضربهای حواله ی سرش کردم. -حیا کن، الان تو باید خجالت بکشی. خوبه عمه سپرد به من که دوستانه مثال مزه ی دهنت رو بفهمم اگه الان خودش بود که آبرو واسه ت نمونده بود. -حالا یعنی الان بیام بیرون، باید مثل رنگین کمون رنگ به رنگ بشم؟ -بله لطفا اگه نمیخواین دستتون رو بشه. دستهاش رو به هم کوبید و ذوق کرد. -آخ جون حالا کی قراره بیان؟ علی خواسته غافلگیرم کنه. با تاسف براش سر تکون میدادم که بالشت مخمل بنفش کنارش رو زد بهم. -برای خودت متاسف باش، بعدش هم پاشو برو دیگه. برو جواب مثبتم رو اعلام کن من هم ببینم میتونم با این لوازم آرایشی کاری کنم صورتم خجالت زده به نظر بیاد یا نه، پاشو. -بیچاره علی آقا، چی بکشه از دست تو. -مطمئن باش به پای داداش بدبخت شده ی من نمیرسه. براق شدم بپرم بهش که بالشت رو سپر خودش کرد و مشتم به جای شونه ش نصیب بالشت شد و اون هم هرهر خندید. از اتاق که بیرون اومدم محکم خوردم به امیرعلی، خدای من! نکنه حرفهامون رو شنیده باشه! با ترس سرم رو آوردم بالا و یه دفعه گفتم: -سلام. چشمهاش هم خندون شد هم مشکوک. -در روز چند بار سلام میکنی ؟ علیک سلام، حالا چرا هول کردی؟ حالتش که میگفت چیزی نشنیده؛ ولی لرزش صدای من دست خودم نبود، نگاهم رو دزدیدم. -کی من؟ نه اصلا. -محیا من رو ببین، مطمئنی؟ نمیتونستم به چشمهای امیر علی نگاه کنم، نگاه کردن به چشمهاش یعنی خود اعتراف. سرم رو چرخوندم و نگاه کردم به چونه ش. -هول نشدم، تو اینجا چیکار میکنی؟ 🌷 @majles_e_shohada 🌷
هدایت شده از مجلس شهدا
دو قسمت دیگر از رمان #به_همین_سادگی امیدوارم‌ راضی باشید🌺
بالا: پدرِ دختر مظلومی که ۳۵۰ میلیارد تومان به صنعت داروی کشور بدهکار است! پایین: پدر شهید جاوید الاثر مدافع حرم "مراد عباسی‌فر" در حال دستفروشی! 🌷 @majles_e_shohada 🌷
هدایت شده از خبرگزاری شبستان
👤 #کانال_لینکدونی_و_تبلیغات http://eitaa.com/joinchat/588251140C02d6af013e 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 👤 #کانال_لینکدونی_و_تبلیغات http://eitaa.com/joinchat/588251140C02d6af013e 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠شهید جاویدالاثر بهرام تندسته : 🌷این را بدانید ! اگر شب و روز نماز بخوانید ولی از امام و ولیّ فقیہ زمانتان پیروی نکنید ، عبادتتان یڪ ریال هم ارزش ندارد . 🌷 @majles_e_shohada 🌷
Moghadam-13950603papika.ir_.mp3
6.26M
مداحی سبک و ملایم با نوای جواد مقدم 🌷 @majles_e_shohada 🌷
مجلس شهدا
#پیشنهاد_دانلود مداحی سبک و ملایم با نوای جواد مقدم 🌷 @majles_e_shohada 🌷
من و هوای حرم ، صحن و سرای حرم دار و ندارم و من ، میدم برای حرم 🍃🍃🍃 کربلا ماریه ، باز اشکای من جاریه زخم غم تو کاریه ، کربلا کربلا 🍃🍃🍃 کربلا ماریه ، این چه رسم دلداریه کارم حسرت و زاریه ، کربلا کربلا 🍃🍃🍃 از تو دورم من ، خیلی دلگیرم اگه نیام کربلا ، حتما میمیرم 🍃🍃🍃 سالار زینب، سالار زینب ، سالار زینب 🍃🍃🍃 صدای سینه زدن دلم رو وا میکنه سینه زنی ، غم تو تو سینه جا میکنه 🍃🍃🍃 حسینه اس دلم ، یه سر بیا به محفلم ای همه عشق و حاصلم … آقا جان 🍃🍃🍃 هر چند ناقابلم ، همین بسه سائلم بنده ابوفاضلم … آقا جان 🍃🍃🍃 اربابم ارباب، ماه ِ عالم تاب تویی قرار و تاب ِ دل های بیتاب 🍃🍃🍃 سالار ِ زینب ، سالار زینب ، سالار زینب 🍃🍃🍃 آب حیاتم حسین ، راه نجاتم حسین مبدل سیئات بل الحسناتم حسین 🍃🍃🍃 یا سید ال…   تو شاهی و من غلام هر نفس به تو السلام ثارالله 🍃🍃🍃 شرمندم رو سیام ، خیلی گریه کردی برام که الان توی روضه هام ، ثارالله 🍃🍃🍃 عشقت اکسیره ، عشقت معجونه آخر از عشقت میشم دیوونه
پدر شهید مدافع حرم "سردار شهید مراد عباسی فر"، شهیدی که هنوز پیکرش در دست داعش است! برخی آقایون هم فرزندانشان در اروپا و آمریکا در حال تحصیل هستند که فردا بیان مسئول ما بشن... 🌷 @majles_e_shohada 🌷
🌹إنّا لله وإنّا إليهِ رَاجعُون🌹 درگذشت 🌹حاج غلام حسین یزدانی🌹 پدر 🌷شهید مدافع حرم علی یزدانی🌷 را خدمت خانواده محترم یزدانی تسلیت عرض مینماییم شادی روحشان صلوات 💐 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم 🌷 @majles_e_shohada 🌷
#خاطرات_شهدا اشاره به #قبــرخالی كنار مزار شهید مصطفےصــدرزاده كرد و گفت: اين قبر آنقــدر خالےمی‌ماند تا من برگردم، بنرهای #مصطفےپايين نمی‌آيد تا #بنرهای من بالا برود... #شهید_سجاد_عفتے🌸 🌷 @majles_e_shohada 🌷
ﭘﺪﺭ 3 ﺷﻬﻴﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ,ﺷﻴﺮاﺯ ﻛﻔﺶ ﻫﺎﻱ ﻣﺮﺩﻡ ﺭا ﻭاﻛﺲ ﻣﻴﺰﻧﺪ 🌷 @majles_e_shohada 🌷
1_20878292.mp3
4.96M
🕊 ❤️| میترسم این 40 روزُ دووم نیارم 365 روزِ لحظه شمارم |❤️ 🎤 سید رضا نریمانی شور 🌷 @majles_e_shohada 🌷
#خاطرات_شهدا📝 وقتی ضارب علی را با چاقو زد پیڪر غرق خونش را به ڪناری ڪشیدیم🍃🌺 پیرمردی آمد و گفت : خوب شد؟همین و می خواستی؟ به توچه ربطی داشت؟ چرا دخالت کردی؟ علی با صدای ضعیفی گفت: حاج آقا فڪر ڪردم دختر شماست، من از ناموس شما دفاع ڪردم...😇 #شهید_علی_خلیلی🌷 #التماس_دعای_شهادت💚 🌷 @majles_e_shohada 🌷
مجلس شهدا
#خاطرات_شهدا📝 وقتی ضارب علی را با چاقو زد پیڪر غرق خونش را به ڪناری ڪشیدیم🍃🌺 پیرمردی آمد و گفت
✅نامه دلربای شهید_علی_خلیلی به رهبر معظم انقلاب امام خامنه ای فقط پانزده روز قبل از شهادت . 💢سلام آقاجان!💐 🔸امیدوارم حالتان خوب باشد.آنقدرخوب که دشمنانتان از حسودی بمیرند وازترس خواب برچشمانشان حرام باشد. 🔹اگرازاحوالات این سربازکوچکتان خواستار باشید،خوبم؛دوستانم خیلی شلوغش میکنند. یعنی دربرابر جانبازی هایی که مدافعان این آب وخاک کرده اند،شاهرگ وحنجره وروده ومعده من عددی نیست که بخواهد نازکند… هرچندکه دکترها بگویند جراحی لازم دارد وخطرناک است وممکن است چیزی ازمن نماند… 🔸من نگران مسائل خطرناکتر هستم… من میترسم ازایمان چیزی نماند. آخر شنیده ام که پیامبر(ص) فرمودند:اگر امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر ترک شود،خداوند دعاهارانمی شنود و بلا نازل میکند. من خواستم جلوی بلارابگیرم. اما اینجا بعضی ها میگویند کاربدی کرده ام. بعضی ها برای اینکه زورشان می آمد برای خرج بیمارستان کمک کنند میگفتند به توچه ربطی داشت؟!! مملکت قانون ونیروی_انتظامی دارد! 🔹ولی آنشب اگرمن جلو نمیرفتم، ناموس_شیعه به تاراج میرفت ونیروی انتظامی خیلی دیرمیرسید. شاید هم اصلا نمی رسید… یک آقای ریشوی تسبیح بدست وقتی فهمید من چکار کرده ام گفت:پسرم توچرادخالت کردی؟ قطعا رهبرمملکت هم راضی نبود خودت رابه خطر بیندازی! من ازدوستانم خواهش کردم که ازاو برای خرج بیمارستان کمک نگیرند،ولی این سوال درذهنم بوجود آمد که آقاجان واقعا شماراضی نیستید؟ آخرخودتان فرمودید امربه معروف ونهی ازمنکر مثل نمازواجب است. ✅آقاجان! بخدا دردهایی که میکشم به اندازه ی این دردکه نکند کاری برخلاف رضایت شما انجام داده باشم مرا اذیت نمیکند. 🔸مگرخودتان بارها علت قیام امام_حسین(ع) را امربه معروف و نهی ازمنکر تشریح نفرمودید؟ مگرخودتان بارها نفرمودید که بهترین راه اصلاح جامعه تذکر_لسانی است؟ یعنی تمام کسانی که مرا توبیخ کردند وادعای انقلابی گری دارند حرف شمارانمی فهمند؟؟ یعنی شما اینقدر بین ماغریب هستید؟ ✅رهبرم! جان من وهزاران چون من فدای غربتت... بخدا که دردهای خودم دربرابر دردهای شما فراموشم میشود که چگونه مرگ_غیرت و جوانمردی را به سوگ مینشینید. ✅آقاجان! من وهزاران من دربرابر دردهای شماساکت نمیشینیم واگر بارها شاهرگمان رابزنند و هیچ ارگانی خرج مداوایمان راندهد بازهم نمیگذاریم رگ_غیرت وایمان درکوچه های شهرمان بخشکد. ⚡️بشکست اگردل من بفدای چشم مستت سر خمَ می سلامت شکند اگر سبویی⚡️ 🌷 @majles_e_shohada 🌷
✍ #وصیت_شهدا 🔰 #عمر_بر_باد_رفته 🌸 شما را وصيت می‌ڪنم ڪه از غافلان نباشید . ‌روزی برسد ڪه حسرت بخورید ڪه عمر بر باد رفت و پایم لب گور رسید ، ولی آمادگی ندارم و بهترین توشه برای این سفر بزرگ ڪه منزلگاه‌ها و عقبه‌های هولناڪ دارد، تقوا و عمل صالح است . #شهید_محمودرضا_ساعتیان🌷 🌷 @majles_e_shohada 🌷 🌹 #یادشهداباصلوات 🕊
🔴 شهید حسن آیت در هشت صبح روز چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۶۰ (پنج هفته پس از واقعهٔ هفتم تیر) در مقابل منزلش در مرکز تهران با شلیک ۶۵ گلوله کشته شد. 🌷 @majles_e_shohada 🌷
مجلس شهدا
🔴 شهید حسن آیت در هشت صبح روز چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۶۰ (پنج هفته پس از واقعهٔ هفتم تیر) در مقابل منزل
⭕️ شهید دکتر حسن آیت(شهيد ترور ) ⭕️شهيد دكتر حسن آيت در سال 1317 شمسي در نجف آباد اصفهان ديده به جهان گشود. وي پس از اخذ ديپلم، وارد دانشگاه شد و در رشتههاي ادبيات و روزنامهنگاري و حقوق، مدرك كارشناسي و در علوم اجتماعي مدرك كارشناسي ارشد و سپس دكتراي علوم انساني را دريافت نمود. دكتر آيت در آغاز نهضت اسلامي در ارتباط با چاپ و پخش اعلاميههاي امام خميني(ره) دستگير و زنداني گرديد و پس از آزادي از زندان به تدريس در دانشگاههاي كشور مشغول شد. وي پس از پيروزي انقلاب اسلامي از طرف مردم اصفهان به نمايندگي مجلس خبرگان قانون اساسي و از طرف مردم تهران به نمايندگي نخستين دوره مجلس شوراي اسلامي انتخاب شد و در شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي نيز عضويت يافت. شهيد دكتر حسن آيت از جمله افرادي بود كه در مجلس خبرگان قانون اساسي، براي به تصويب رساندن ماده مربوط به ولايت فقيه، تلاشهاي موثري انجام داد و بعدها عليه بنيصدر، رييس جمهور خائن، افشاگريهاي زيادي نمود. اين شهيد والامقام سرانجام در 14 مرداد 1360 در تهران، جلوي درب منزل، از سوي منافقان كوردل به درجه شهادت نائل آمد و در بهشت زهرا به خاك سپرده شد. برگرفته از راسخون 🌷 @majles_e_shohada 🌷
#پیامکی_ازبهشت خدا را فراموش نڪنید، مرتب بسم اللہ بگویید، با یاد و ذڪر خدا و عمل براے رضاے خدا، خیلے از مسائل حل مے شود. 🌟 #شهیدمحمدابراهیم_همت 🌷 @majles_e_shohada 🌷