┈••🌺 #دوستان_شهدا 🌺••┈
#زندگی_به_سبک_شهدا👌
#طـنـزجـبهہاے😂
- محمد پاشو!..پاشو چقدر می خوابی!؟😊
-چته نصفه شبی؟بذار بخوابم..😑😩
-پاشو،من دارم نماز شب میخونم کسی نیست نگام کنه!!!😐😂
یا مثلا میگفت:«پاشو جون من ،اسم سه چهار نفر مؤمن رو بگو تو قنوت نماز شبم کم آوردم!😟😊
هرشب به ترفندی بیدارمان میکرد برای نماز شب..عادت کرده بودیم!
#شهید_مسـعـود_احمدیان🌷
#نماز_شب
🌷 @majles_e_shohada 🌷
مجلس شهدا
🌷#زندگی_به_سبک_شهدا
روزهاے اول ازدواج یہ روز دستمو گرفٺ و گفٺ:
"خانومـ...
بیا پیشمـ بشینـ کارِٺ دارمـ..."🎈
گفتمـ...
"بفرما آقاے گلمـ منـ سراپا گوشمـ..."
گفت "ببینـ خانومے...
همینـ اول بهٺ گفتہ باشمااا...
ڪار خونہ رو تقسیمـ میڪنیمـ هر وقٺ نیاز بہ ڪمڪ داشتے باید بہمـ بگے...☺️"
گفتمـ "آخه شما از سر ڪار برمیگرے خستہ میشے☹️
گفت "حرف نباشہ ،حرف آخر با منه..😏
اونمـ هر چے تو بگے منـ باید بگمـ چشمـ...!
واقعاً همـ بہ قولش عمل ڪرد از سرڪٱر ڪہ برمیگشت با وجود خستڰے شروع میکرد ڪمڪ ڪردنـ...
🏙واسہ زندگے اومدھ بودیمـ تهرانـ...
با وجود اینڪہ از سختیاش برامـ گفتہ بود ولے با حضورش طعمـ تلخ غربٹ واسم شیرینـ بود...🙂 سر ڪار ڪہ میرفٺ دلتنـگ میشدمـ..
🙂وقتے برمیگشت، با وجود خستگے میگفٺ...
"نبینمـ خانومـ منـ...
دلش گرفتہ باشہ هااا...
پاشو حاضر شو بریمـ بیرونـ... .
🌷همسر شهید مهدی خراسانی
👈شادی روح شهید مهدی خراسانی صلوات
🌷 @majles_e_shohada 🌷
مجلس شهدا
#زندگی_به_سبک_شهدا
💟ضمانت عاشقی
👈با وجود سختی های زیادی که در زندگی داشتیم روز به روز عشق منو رضا به هم بیشتر میشد.
🌹این اواخر به شوخی میگفت عصمت من مطمئنم که تو مرا جادو کردی وگرنه مگه میشه آدم یک نفر رو اینقدر دوست داشته باشه..
🙂هیچوقت کاری نکردم که رضا از من دلخور شود، با همه سختی ها ساختم، و به هیچ وجه دلم نمی خواست ناراحتش کنم.
💍برای اولین بار که به مشهد رفته بودیم هر دو ما تصمیم گرفتیم حلقه های ازدواجمان را به آستان مقدس امام رضا (ع) هدیه کنیم تا ضامن خوشبختی ما در زندگی گردند..
☺ و الحق که خود امام رضا ضامن زندگی ما شده بودند و هیچوقت از زندگی با رضا با تمام فراز و فرودهایی که داشت ناراضی نبودم.
به نقل از همسر شهید رضا کارگر برزی
👈منبع:سایت نوید شاهد
شادی روح شهدا #صلوات
🌷 @majles_e_shohada 🌷
#عاشقانه_شهدا
#زندگي_به_سبك_شهدا😍
اول تابستون سال ۶۱ بود که به عقد هم دراومدیم...💍
یه ماه بعد عروسیمون بود و سه_چهار روز بعد دوتایی رفتیم مشهد...🕌💚
یادمه وقتی واسه زیارت مشرف شدیم حرم نگاهی بهم کرد و گفت : "طیبه خانوم...☹️
میخوام یه دعا کنم دوست دارم تو آمین بگی ...😇
با خنده گفتم :
"تا چی باشه…"😅
جواب داد :
"تو کارت نباشه..."
گفتم :"باشه...
هر چی شما بگین آقااا...❤"
ای کاش این حرفو نمیزدم...💔
چون تا این جمله رو گفتم رو کرد به گنبد طلایی امام رضا (علیه السلام) دستاشو بلند کرد و گفت :
#خدا_کند_به_دلت_مهر_این_غلام_افتد
#به_رنگ_سرخ_شهادت_در_آوری_من_را
😔أَلْلّهُمَّ أَرْزُقْنَا تُوفِيق َأَلْشَّهَادَةَ فِي سَبِيلِک...
دلم لرزید...💔
عرق سردی به تنم نشست...😣
قطرات اشک بود که بی امون رو گونه هام سرازیر میشد...😭
اما چه کنم که بهش قول آمین گفتن داده بودم، با صدایی حزین و گرفته از بغض گفتم...
"آمین...💔"
همسرشهیدحسین علی پور کناری 💞
🌷 @majles_e_shohada 🌷
مجلس شهدا
#زندگی_با_چاشنی_عشق 💕 🕊 🌷 @majles_e_shohada 🌷 #شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
#زندگی_به_سبک_شهدا 💕
🌸 غاده ؛ همسر شهيد چمران میگويد
روزی دوستم به من گفت :
"غاده ! در ازدواج تو یك چیز بالاخره برای من روشن نشد . تو از خواستگارهایت خیلی ایراد میگرفتی ، این بلند است ، این ڪوتاه است ... 😕
🌺 مثل این ڪه مـیخواستی
یك نفر باشد ڪه سر و شڪلش نقص نداشته
باشد. حالا من تعجبم چه طور دڪتر را ڪه
سرش مو ندارد قبول ڪردی ؟🤔
🌸 من گفتم : «مصطفـی ڪچل نیست . تو اشتباه میڪنی.»
🌺 آن روز همین ڪه رسیدم به خانه ، در را بازڪردم و چشمم افتاد به مصطفـی ، شروع ڪردم به خندیدن .😁
🌸 مصطفـی پرسید «چرا مےخندی؟» و من ڪه چشم هایم از خنده به اشك نشسته بود گفتم
«مصطفے، تو ڪچلـی ؟! 😂 من نمیدونستم!»
و آن وقت مصطفـی هم شروع ڪرد به خندیدن ...
#شهید_مصطفی_چمران
#محبت_و_عشـق_واقـعی
✍ نشر بمناسبت سالروز ازدواج حضرت محمد (ص) و حضرت خدیجه (س)
🌷 @majles_e_shohada 🌷
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید