eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
56 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
آنکه صوت خویش را تا عرش اعلی می‌رسانَد گاه با اشکش به گوش‌ چاه، نجوا می‌رسانَد بغض خود را نیمه‌های شب به سینه‌ می‌فشارد درد هایش را به دست صبح فردا می‌رساند در زمین خشک هم از جای پایش نخل رویَد چون بیابان را به پابوسی دریا می‌رساند آن قَدَر در بین نخلستان علی زحمت کشیده همچنان بر سفره‌هامان نان و خرما می‌رساند عشق ثابت کرد رزق بچه‌ی بی دست و پا را دور از چشم همه، هربار بابا می‌رساند پهلوان های قدیمی شاهد این اعتقادند مرتضی رزق زمین افتاده هارا می‌رساند تا زمین خوردیم، هر دفعه علی مارا بغل کرد زودتر از هر کسی مولا خودش را می‌رساند عشقِ مولا عاقبت او را به زهرا می‌رساند عشقِ زهرا عاقبت او را به مولا می‌رساند فاطمه تفسیری از "انا الیه راجعون" است ابن ملجم! ضربه ات او را به زهرا می‌رساند کوچه کوچه، کاسه کاسه، راه شیری یتیمان عشق، بر حیدر سلام الله علیها می‌رساند خواست دختر فرق غرق خون بابا را نبیند خواست پیش زینبش خود را به آرامی رساند . . مصرعی می‌گویم و رد می‌شوم از روضه هایش دختر تو روضه را تا شام غم‌ها می‌رساند
بسم الله الرحمن الرحيم خدا می‌خواست بنویسد که بسم الله یعنی چه! صراط المستقیمش چیست آیا؟ راه یعنی چه؟ بفهماند به مهر و ماه اصلا ماه یعنی چه! به شاهان جهان گوید مراد از شاه یعنی چه؟ خدا از خود نوشت و در دلش منظور دیگر بود که وجه الله و عین الله و بسم الله حیدر بود خدا می‌خواست در خلقت علی نقش آفرین باشد علی یک نسخه از ذات خودش روی زمین باشد خدا می‌خواست از اول که تا آخر چنین باشد فقط حیدر فقط حیدر امیرالمومنین باشد از اول تا همان آخر همین را گفت پیغمبر امیر اصلا به جز حیدر ندارد معنی دیگر خدا با خلق حیدر جلوه‌ی خود را نشان داده پس از آن یاعلی گفته به آدم روح و جان داده طنین یا علی‌هایش عوالم را تکان داده علی گفته‌است و آرامش به جان این جهان داده به آدم گفت برخیزد ز جایش یاعلی گوید و یادش داد هر شب در دعایش یاعلی گوید علی را حاکم ملک سلیمانی خود کرده دلش را مخزن اسرار پنهانی خود کرده نجف را تکیه‌گاه عرش رحمانی خود کرده و این ایوان طلا را وقف مهمانی خود کرده هر آن‌کس که نجف رفته‌است مهمان خداوند است بپرس از من دلیلش را: علی جان خداوند است علی دروازه‌ی علم نبی، دروازه‌ی قرآن علی راز همان اعجاز بی‌اندازه‌ی قرآن علی متن کلام‌الله در شیرازه‌ی قرآن کلامش مو نمی‌زد با کلام تازه‌ی قرآن من از نهج‌البلاغه شرح قرآن را درآوردم از ارکان نمازش روح ایمان را درآوردم علی معمار این جان و علی معیار ایمان و علی سالار انسان و علی سردار میدان و علی اذکار عرفان و علی اسرار قرآن و علی انوار تابان و علی تکرار یزدان و ... همه این‌ها علی هست و علی تنها همین‌ها نیست علی اندازه‌ی فهم زمان‌ها و زمین‌ها نیست خدا از اول ایجاد تا حالا علی گفته فقط در وصف حیدر "لا فتی الا علی" گفته "سلونی" را در این عالم فقط مولا علی گفته ببین هفتاد دفعه دشمنش "لولا علی..." گفته دریغا! دشمنانش مرتضی را درک می‌کردند ولی یاران به هر هنگامه او را ترک می‌کردند اگر حیدر به یک سو رفت و عالم سوی دیگر رفت نجات از آنِ آن فردی است که دنبال حیدر رفت سعادت‌ را هرآنکس خواست با پا نه که با سر رفت از آن راهی که سلمان رفت و مالک رفت و قنبر رفت صراط المستقیم است و به جز حیدر صراطی نیست علی راه نجات است و جز او راه نجاتی نیست برای پیکر ایمان، امیرالمومنین سر بود تماشای جمالش از عبادات پیمبر بود علی معنای قرآن و علی تفسیر کوثر بود علی ذکر قنوت هر شب زهرای اطهر بود نبود از عشق تعریفی، علی معشوق زهرا بود علی داند که عشق و عاشقی مخلوق زهرا بود کسی که بی علی باشد قیامت کور خواهد بود رفیق مرتضی در غصه هم مسرور خواهد بود عذاب از جسم و جان شیعیانش دور خواهد بود و بدخواه علی پیش خدا منفور خواهد بود جهنم چیست غیر از اینکه از حیدر جدا باشم؟ بهشتم چیست؟ این که در پناه مرتضی باشم گدای مرتضی مُلک دو عالم را نمی‌خواهد اسیر عشق حیدر غیر ازین غم را نمی‌خواهد دلم از دست حیدر حاجت کم را نمی‌خواهد از او غیر از ولی‌الله اعظم را نمی‌خواهد مگو یوسف که بعد از این زلیخا را نمی‌خواهی میان این‌همه عاشق نگو ما را نمی‌خواهی برای ماتمی جز ماتم مولا نمی‌سوزم مرا آتش بزن جانا که جز اینجا نمی‌سوزم علی شمع است و من گِردش چنان پروانه می‌سوزم در این دنیا که می‌سوزم در آن دنیا نمی‌سوزم دلی که پر شد از عشق علی آتش نمی‌گیرد دل پروانه می‌سوزد ولی آتش نمی‌گیرد
هرکس مُوحّد است و خدا را ندیده است در وهم، نقشِ روی علی را کشیده است ‌ آن قدرتِ مجرّدِ اعلیٰ که بنده است پنداشتی خداست، ولیکن “پدیده” است محدود نیست خالق ما، از میان خلق این چهره را برای خودش برگزیده است ‌ احسنت بر علی که نمایانگر خداست احسنت بر خدا که علی آفریده است ‌ هرکس که بهره‌مند شد از نعمتی، بدان از شاخه‌ی درخت علی میوه چیده است ‌ گاهی به عرش گرم عطا گاه بر زمین بر دوش او یتیمِ فقیری پریده است! ‌ جانم به عزتش که جهان گرچه مُلک اوست از هرچه هست غیر خدا دل بریده است ‌ تاریخ گفته است که در غزوه‌ها مدام رنگ از رخ نفاق و منافق پریده است ‌ اسب دسیسه در پی والعادیاتِ او از نعره‌های أینَ تَفِرّوا رمیده است ‌ هر کافری که سینه سپر کرد، مرتضیٰ با ذوالفقار خود به حسابش رسیده است ‌ حیف اینکه حقّ اصل حقیقت گرفته شد این عقده‌ نیست بلکه تماماً عقیده است ‌ خر قیمت نبات چه داند؟! ولای او تنها حلاوتی‌ست که “مؤمن” چشیده است ‌ این شعر، لطف اوست به این شاعر ضعیف این بار سخت، قدّ قلم را خمیده است ‌ مولا فمَن یَمُت یَرَنی گفت و تا به حال در سینه دل به شوق همان دم تپیده است ‌ ‌
بسم الله الرحمن الرحیم اگر دارد بهشت آن میوه های ناب و رنگین را نجف دارد میان یک حرم شیرین تر از این را خوشا آن لحظه ای که در حرم باشم به عشق او بچینم از ضریحش خوشه‌ی انگور شیرین را به زیر سایه‌ی ایوان طلا بنشین تماشا کن شکوه آن می‌ارزد قصرهای زرد و زرّین را علی تفسیر طاها و دخان و ملک و انسان است کنار مرقدش بنشین بخوان طاها و یاسین را هزاران سال پیش آدم به شوق دیدن حیدر برای خود معیّن کرده جای قبر و تدفین را امید من برای لحظه‌ی مردن فقط این است جمال او کند خوشحال این مسکین غمگین را