#امیرالمومنین_شهادت
#تدفین
چاه ها! گریه ی شبهای مرا دفن کنید
خاک ها! این تن تنهای مرا دفن کنید
<لحدم را بگذارید و به روی لحدم >
چادر مشکی زهرای مرا دفن کنید
#امیرحسین_ثابتی
.
#مقتل۱۴۰۲ #زیارت_ناحیه
#زمینه عاشورا
#بند_اول
موندی بلاتکلیف
داغ تو پیرم کرد
روز بیابون داغ
شب بیابون سرد
کسی نیست شبا چیزی بندازه روت
هنوز خون تازه میاد از گلوت
لباست رو بردن بره آبروت ....۲
بی آبرو شه....
لباس کهنه تو میخواد کجا بپوشه ....؟
هلهله میکرد
پیرهنتو میبرد و بازم گله میکرد
حیا نداره
که لااقل عباتو رو تنت بزاره.....
غریب مادر.....غریب مادرم حسین....غریب مادر....
#بند_دوم
با خون تو خاک
گودال و گِل کردن
کی فکرشو میکرد
با اسب برگردن
نیازی به نعلای تازه نبود
نیازی به تشییع جنازه نبود
میومد صدات اما واضح نبود.....۲
ادامه دادن
به قاتل تو قول ِ عمامه دادن....
گلایه دارم
نشد تنت رو زیره سایه بزارم......
غمه حسینم...
بده صدات کنم جلو همه حسین....
غریب مادر...غریب مادرم حسین...غریب مادر
#محمدصادق_باقی_زاده ✍
#امیرحسین_ثابتی✍
#امام_حسین
https://eitaa.com/emame3vom/86944
👇
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بستر
حال و روزم فرق دارد ،روزگارم مضطر است
خانه ام بیمار دارد ... مادرم در بستر است
هر کسی آمد عیادت گفت مادر رفتنیست
از طبیبان هم شنیدم روزهای آخر است
از ته دل مطمئنم دوستم داری هنوز
طفل ، بدرفتار هم باشد ، عزیزِ مادر است
بر خودت زحمت مده ، سرفه امانت را برید
با تکانِ سر بفهمانم که حالت بهتر است
از سرم یک لحظه حتی سایهات را کم مکن
ای که زیر چشم هایت سايهی انگشتر است
.
.
گوش شهر از پهلوانی های قنفذ پر شده
آنکه رفت از یاد نامش،پهلوان خیبر است
در سلام دومی مردم رقابت می کنند
آنچه مانده بی جواب اما سلام حیدر است
تا علی حال تو را پرسید گفتی بهترم
گل گلِ پیراهنت اما جوابی دیگر است
از حسین بی کفن ، با زینبت گفتی سخن
سنِ زینب از مصیبت هاش خیلی کمتر است
پیرهن با شوق می بافی ، بمیرم مادرم
آخرش عریان ، حسینت زیر سم لشکر است
آتش در میرسد روزی به اهل خیمه گاه
کهنه میخِ در ، تهِ گودال ، کهنه خنجر است
#امیرحسین_ثابتی
#فاطمیه
#بستر_بیماری
#اشعار_اول_مجلسی
حال و روزم فرق دارد ،روزگارم مضطر است
خانه ام بیمار دارد ... مادرم در بستر است
هر کسی آمد عیادت گفت مادر رفتنیست
از طبیبان هم شنیدم روزهای آخر است
از ته دل مطمئنم دوستم داری هنوز
طفل ، بدرفتار هم باشد ، عزیزِ مادر است
بر خودت زحمت مده ، سرفه امانت را برید
با تکانِ سر بفهمانم که حالت بهتر است
از سرم یک لحظه حتی سایهات را کم مکن
ای که زیر چشم هایت سايهی انگشتر است
.
.
گوش شهر از پهلوانی های قنفذ پر شده
آنکه رفت از یاد نامش،پهلوان خیبر است
در سلام دومی مردم رقابت می کنند
آنچه مانده بی جواب اما سلام حیدر است
تا علی حال تو را پرسید گفتی بهترم
گل گلِ پیراهنت اما جوابی دیگر است
از حسین بی کفن ، با زینبت گفتی سخن
سنِ زینب از مصیبت هاش خیلی کمتر است
پیرهن با شوق می بافی ، بمیرم مادرم
آخرش عریان ، حسینت زیر سم لشکر است
آتش در میرسد روزی به اهل خیمه گاه
کهنه میخِ در ، تهِ گودال ، کهنه خنجر است
#امیرحسین_ثابتی
#حضرت_زهرا_شهادت
#حضرت_محسن
لبریز شوق بود که در گوش محسنش
یک روز علی اقامه بخواند ولی نشد
#امیرحسین_ثابتی
#حضرت_قاسم_شهادت
هر کسی از تبار زهرا باشه
یهجوری طعم غربتو می چشه
بزرگ و کوچیکم نداره اصلا
میگن که خون همخونِشو میکِشه
سه چار سالش بود که شبا تو گوشش
امام حسن روضهی مادر میخوند
پدر پسر گریه میکردن با هم
غربت بابا ، قاسمو می سوزند
میگفت : بابا حسن! برات بمیرم
چیکار با قلب نا امیدت کنم
من قول میدم بهت بزرگ که شدم
یه روز یه جایی رو سپیدت کنم
□(کربلا)
نامهی بابا حسنش رو آورد
واسه اجازه دس به هر کار زد
اشکای زینب و حسین یک طرف
حتی زره هم به تنش زار زد
دل تموم این سپاه کوفه
از پدرت خیلی پره عزیزم
این رفتنت برگشتنی نداره
من چشَم آب نمیخوره عزیزم
اسم علی رو تا که گفتی با بغض
با نیزهشون تو رو نشونه کردن
شبیه کندوی عسل عموجون
کل تنت رو خونه خونه کردن
نقابت افتاد همه چی شروع شد
زیادی به چش اومدی قاسمم
احلی من العسل گفتی و بعدش
مثل عسل کش اومدی قاسمم
نیزه ها میرفتن و بر میگشتن
چشمای تو هی باز و بسته میشد
یتیم گیرآوردنتو ، هر کسی
اینقد تو رو میزد که خسته میشد
ای بدن زخمیِ ویران شده
به نجمه من چطور نشونت بدم
جا بجا میشه استخون دندهت
اگه یه کم دیگه تکونت بدم
#امیرحسین_ثابتی