#جناب_عبدالله_بن_عمیر_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
من که عبداللهم و ابن عُمیر
تیغ دارم میکشم مثل بُریر
دوش بر دوشِ حبیب آمدهام
حلقه بر گوش امیرم چو زهیر
سر، نمیخواهد تن من بی حسین
سرنوشتم میشود با او به خیر
سر، بلندم میکند بر نیزهها
روح من در آسمانها کرده سِیر
دست من نذر حسین بن علیست
تا به خیمه وا نگردد دست غیر
میروم جنگ هزاران بولهب
کرده شیرم غیرت ام وهب
وای از این موجِ بهظاهر سر به زیر
وای از این طوفان، میان این کویر
میزنم بر قلب لشکر، وا شود
یک گره از چینِ ابروی امیر
پشت من گرم از دعای زینب است
کورهی دستم بُوَد شمشیر گیر
تیر گرچه میکشد سر تا به پام
میخورم با خوردن شمشیر، تیر
هم پیاده، هم سوار افتادهاند
زیر پا از ناز شست این حقیر
شیعهی عباس بودن محشر است
گرچه من جاماندم از عهد غدیر
یک رجز دارم وَ آن ختم کلام
من مسلمان حسینم والسلام
#رضا_دین_پرور