eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
56 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از احسان تبریزیان
دوتامون لبامون پر از خونه موهام مثل موهات پریشونه حالا مثل تو من یه دندونِ شکسته دارم دوتامون موهامون پر از دوده قراره جدایی مگه بوده یتیمی برا من هنوز زوده سنی ندارم حق داری نشناسی ، موهام سفید شده این روزا لرزشِ ، دستام شدید شده از بین دخترا ، من خسته تر شدم زودتر بیا بریم ، که دردسر شدم .................................... نمی‌پرسم انگشترت چی شد نپرسی ازم معجرت چی شد ببین قسمت دخترت چی شد توی خرابه تو شام صد دفعه کربلا دیدم بلا دیدی بابا بلا دیدم سرت رو تو طشت طلا دیدم حالم خرابه امشب بیا خودم ، مادر بشم برات خاکا رو پاک کنم ، از صورت و لبات حالا که اومدی، بیشتر پیشم بمون لبهاتو می‌بوسم ، قرآن برام بخون ........................... سرِ روی نیزه بابام میشی همون مهربون که میخوام میشی تو هم‌بازی این روزام میشی می‌بینی تنهام خیال کن نریخته موهای من ببین سالمه ابروهای من دیگه خسته نیست زانوهای من بشین روپاهام من فرض میکنم ، آغوش داری و من رو تو آغوشِ ، گرمت میذاری و تو فرض کن منم ، گوشواره دارم و اصلا نگاه نکن این ، گوشای پاره‌مو شاعر: 🔻 🆔@goosheye_oshagh 🆔 @ehsantabriziyan
. (ع) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سرم رو شکستن فدا سرت اینا نقشه دارن برا سرت می ترسن که روو نیزه ها سرت/قرآن بخونه می ترسم بازم مثل مادرت یه دستی بلند شه رو دخترت همه ترسم از اینه خواهرت/ غریب بمونه فرقی نمی کنه، توو کوفه مرد و زن دیدم با این چشام، اینا غریب کُشن گودال میکَنن، بد جور میزنن حتی زناشونم، از دور میزنن ............................ یه گودال برام کندن و زدن یه عده می خندیدن و زدن غریب گیرم آوردن و زدن/ فکر تو بودم همه دور گودال نشستن و زدن دندونم رو شکستن و توی کوچه دستم رو بستن و/ فکر تو بودم من نایبت بودم، اینجوری میزنن موندم که باخودت، میخوان چیکار کُنن سیلی که می‌زدن، از پا می افتادم یاد مدینه و، زهرا می افتادم ............................. خودم که گرفتار و بی کسم ولی من برا تو دلواپسم می دونم به دیدار نمی رسم/ خدانگهدار تو سینه‌م پر از حسرت توئه همه گریه‌م از غربت توئه همه جا فقط صحبت توئه/ تو کوچه بازار حرف از ثوابه و، پاداش و جایزه فتوا رسیده که، قتل تو جایزه با دخترات میای، اینو تا فهمیدن توو خونه ها دارن، قول کنیز میدن شاعر: 👇
. سلام_الله_علیها دوتامون لبامون پر از خونه موهام مثل موهات پریشونه حالا مثل تو من یه دندونِ شکسته دارم دوتامون موهامون پر از دوده قراره جدایی مگه بوده یتیمی برا من هنوز زوده سنی ندارم حق داری نشناسی ، موهام سفید شده این روزا لرزشِ ، دستام شدید شده از بین دخترا ، من خسته تر شدم زودتر بیا بریم ، که دردسر شدم .................................... نمی‌پرسم انگشترت چی شد نپرسی ازم معجرت چی شد ببین قسمت دخترت چی شد توی خرابه تو شام صد دفعه کربلا دیدم بلا دیدی بابا بلا دیدم سرت رو تو طشت طلا دیدم حالم خرابه امشب بیا خودم ، مادر بشم برات خاکا رو پاک کنم ، از صورت و لبات حالا که اومدی، بیشتر پیشم بمون لبهاتو می‌بوسم ، قرآن برام بخون ........................... سرِ روی نیزه بابام میشی همون مهربون که میخوام میشی تو هم‌بازی این روزام میشی می‌بینی تنهام خیال کن نریخته موهای من ببین سالمه ابروهای من دیگه خسته نیست زانوهای من بشین روپاهام من فرض میکنم ، آغوش داری و من رو تو آغوشِ ، گرمت میذاری و تو فرض کن منم ، گوشواره دارم و اصلا نگاه نکن این ، گوشای پاره‌مو شاعر: ✍ 🔻مشابه سبک زیر خوانده می‌شود .👇
هدایت شده از احسان تبریزیان
: : _____ کنار پیکرت نشستم شکستی و منم شکستم امید خیمه های تشنه مونده تنت به روی دستم پاشو دلاور حرم/ پاشو امیر لشگرم پاشو ببین که دشمنا / هلهله کردن نامردمای بی حیا/ تو رو ازم گرفتن و حالا به حال و روز من /دارن میخندن بی تو من چه کنم؟ای سقای حرم جسمت رو چجوری تا خیمه ببرم؟ ...................... دیگه جونم به لب رسیده کارم به التماس کشیده کسی توی تموم عمرم حالمو اینجوری ندیده جون من اینجوری نخواب/ نگرونم برا رباب کسی ازت نمیخواد آب / فقط بلندشو نذار بیفته این علم/ نگرون رقیه‌ام تو خطر افتاده حرم / فقط بلند شو خیمه تو خطره/زینب منتظره حرمله رو نذار/ سمت خیمه بره ### چشاتو بستی ای امیدم دیگه ازین جهان بریدم زینب من زمین نشست تا عمود خیمه رو کشیدم انگاری زانوهاش شکست/  گره‌ معجرا رو بست/ حالا امیر قافله‌ست/ ناموس حیدر تازه شروع غربته/ اوج غم و مصیبته آماده‌ی اسارته / ناموس حیدر آه داداش! کمرم/ می‌سوزه جگرم رفتی و بعد ازین/ زینب موند و حرم _________________ 🆔 @ehsantabriziyan
هدایت شده از احسان تبریزیان
  ای نور دل حیدر، از مات سلام الله  ای ماه تو را چاکر، از مات سلام الله  ای صورت روحانی، وی رحمت ربانی  بر مومن و بر کافر، از مات سلام الله  نافذ البصیره، حامل اللوایی ناصر الحسین و میر کربلایی  به ثنایت گفته خیر الناس: رحم الله عمی العباس ### در علقمه شد غوغا، عباس به میدان زد برخواست زجا دریا، عباس به میدان زد دشمن متحیر شد، می پرسد عدو از خود: حیدر رسد از ره یا، عباس میدان زد؟ رایه الرفیع و ضیغم الشجیعی در رکاب ارباب، عبدِ و المطیعی همه عالم مست عباس است  «ید بیضاء» دست عباس است #### زینب به سلامت باد، عباس علمدار است دلهاست ز غم آزاد، عباس علمدار است این سوی حرم آرام، آن سوی عدو ناکام ترسی به دلش افتاد، عباس علمدار است ساقی العطاشا کاشف الکروبی فاتح نبرد و فاتح القلوبی علم تو تا ابد برپاست پور حیدر مادرت زهراست
سفر خوب است، با این ساربان نه سفر با شمر و خولی و سنان نه غلاف و ریسمان و تازیانه گذشتم از همه، از خیزران نه برای وصلت ای ماه منیرم ندارم چاره جز اینکه بمیرم چرا باید برای دیدن تو سراغ از دختر خولی بگیرم؟ سرت را می‌گذارم روی دامن بگو از خاطرات راه با من بیا تا صبح بشماریم با هم تو زخمت بیشتر بوده است یا من؟ غرورم را شکست آن مرد نامرد ادای گریه‌ام را در می‌آورد پدر! ما سفره دار عالمیم و یهودی نان برامان پرت می کرد
سفر خوب است، با این ساربان نه سفر با شمر و خولی و سنان نه غلاف و ریسمان و تازیانه گذشتم از همه، از خیزران نه برای وصلت ای ماه منیرم ندارم چاره جز اینکه بمیرم چرا باید برای دیدن تو سراغ از دختر خولی بگیرم؟ سرت را می‌گذارم روی دامن بگو از خاطرات راه با من بیا تا صبح بشماریم با هم تو زخمت بیشتر بوده است یا من؟ غرورم را شکست آن مرد نامرد ادای گریه‌ام را در می‌آورد پدر! ما سفره دار عالمیم و یهودی نان برامان پرت می کرد
علیه‌ا‌لسلام 🔹جوان حسین🔹 علی زره که بپوشد، همین‌که راه بیفتد عجیب نیست که دشمن به اشتباه بیفتد همین که اسم علی آمده‌ست در دل میدان بس است تا گذر مرگ بر سپاه بیفتد... علی‌ست، مثل علی می‌دهد پناه گدا را اگر به خانۀ او راه بی‌پناه بیفتد... جوان اگر به جوان حسین دل بسپارد دگر نمی‌شود اصلا پی گناه بیفتد تمام ‌شب سر راهش نشسته‌ام به امیدی که راه دوست بر این عبد روسیاه بیفتد
هدایت شده از احسان تبریزیان
ترسی نداریم از قدرتای پوشالی ترسی نداریم از های و هوی جنجالی ترسی نداریم از این طبل تو خالی آخه تحت پناه علم اشجع الناسیم ما به قول آقامون، زیر بیرق عباسیم نمیریم زیر باره، علمی غیر یا عباس آره تا آخر راه، می‌مونیم همه با عباس عباس! پشتمون به تو گرمه با تو غم نداریم ما ما امیدمون به تواه ای امید نا امیدا عباس نحن بحماک ### ترسی نداریم از نقشه‌های پوسیده ترسی نداریم از حقضضه‌های پیچیده ترسی نداریم از ریشه‌های خشکیده آخه مکر خداوند، قوی تر از همه ایناست آخه فرمانده‌ی ما، بدونید حضرت مولاست آره تکبیر جنگ‌و، کشیده حضرت حیدر دیگه موقع فتحه، رسیده حضرت حیدر مولا! شیعه‌ی تو آماده‌س با اجازه‌ی رهبر کافیه بگیم یاعلی پیش به سوی فتح خیبر حیدر نحن بحماک ### ترسی نداریم از بی‌وفایی دنیا ترسی نداریم از اتحاد نامردا ترسی نداریم از تهدید آمریکا آخه ما همه با هم، زیر لوای اربابیم همه واسه شهادت، تو این مسیر چه بی‌تابیم اگه یکه و تنها، رو به رو همه دنیاییم نمی‌ترسیم آخه ما، زیر سایه‌ی زهراییم ما رو، هی نترسونید از مرگ زنده‌ایم و با قدرت ترسیدن چه معنی داره واسه ملت شهادت
هدایت شده از احسان تبریزیان
: : _____ کنار پیکرت نشستم شکستی و منم شکستم امید خیمه های تشنه مونده تنت به روی دستم پاشو دلاور حرم/ پاشو امیر لشگرم پاشو ببین که دشمنا / هلهله کردن نامردمای بی حیا/ تو رو ازم گرفتن و حالا به حال و روز من /دارن میخندن بی تو من چه کنم؟ای سقای حرم جسمت رو چجوری تا خیمه ببرم؟ ...................... دیگه جونم به لب رسیده کارم به التماس کشیده کسی توی تموم عمرم حالمو اینجوری ندیده جون من اینجوری نخواب/ نگرونم برا رباب کسی ازت نمیخواد آب / فقط بلندشو نذار بیفته این علم/ نگرون رقیه‌ام تو خطر افتاده حرم / فقط بلند شو خیمه تو خطره/زینب منتظره حرمله رو نذار/ سمت خیمه بره ### چشاتو بستی ای امیدم دیگه ازین جهان بریدم زینب من زمین نشست تا عمود خیمه رو کشیدم انگاری زانوهاش شکست/  گره‌ معجرا رو بست/ حالا امیر قافله‌ست/ ناموس حیدر تازه شروع غربته/ اوج غم و مصیبته آماده‌ی اسارته / ناموس حیدر آه داداش! کمرم/ می‌سوزه جگرم رفتی و بعد ازین/ زینب موند و حرم _________________ 🆔 @ehsantabriziyan
هدایت شده از احسان تبریزیان
  ای نور دل حیدر، از مات سلام الله  ای ماه تو را چاکر، از مات سلام الله  ای صورت روحانی، وی رحمت ربانی  بر مومن و بر کافر، از مات سلام الله  نافذ البصیره، حامل اللوایی ناصر الحسین و میر کربلایی  به ثنایت گفته خیر الناس: رحم الله عمی العباس ### در علقمه شد غوغا، عباس به میدان زد برخواست زجا دریا، عباس به میدان زد دشمن متحیر شد، می پرسد عدو از خود: حیدر رسد از ره یا، عباس میدان زد؟ رایه الرفیع و ضیغم الشجیعی در رکاب ارباب، عبدِ و المطیعی همه عالم مست عباس است  «ید بیضاء» دست عباس است #### زینب به سلامت باد، عباس علمدار است دلهاست ز غم آزاد، عباس علمدار است این سوی حرم آرام، آن سوی عدو ناکام ترسی به دلش افتاد، عباس علمدار است ساقی العطاشا کاشف الکروبی فاتح نبرد و فاتح القلوبی علم تو تا ابد برپاست پور حیدر مادرت زهراست
سفر خوب است، با این ساربان نه سفر با شمر و خولی و سنان نه غلاف و ریسمان و تازیانه گذشتم از همه، از خیزران نه برای وصلت ای ماه منیرم ندارم چاره جز اینکه بمیرم چرا باید برای دیدن تو سراغ از دختر خولی بگیرم؟ سرت را می‌گذارم روی دامن بگو از خاطرات راه با من بیا تا صبح بشماریم با هم تو زخمت بیشتر بوده است یا من؟ غرورم را شکست آن مرد نامرد ادای گریه‌ام را در می‌آورد پدر! ما سفره دار عالمیم و یهودی نان برامان پرت می کرد