eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
56 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
شفاعتی که به ما وجه احسنش برسد بعید نیست به فریاد دشمنش برسد حسن شده ست ، محال است این که غیر خدا کسی به مرتبه ی وصف کردنش برسد نبرد تن به تنی را ندیده میدانی که تیغ دشمن حتی به جوشنش برسد خدا کند که اگر مردی از نفس افتاد به داد بی کسی اش لااقل زنش برسد بناست بعد شهادت شتر سوار جمل جنازه را نگذارد به مدفنش برسد چنان به کینه کمان را کشید سمت کریم که تیرِ خورده به تابوت تا تنش برسد حرم ندارد یعنی هنوز می ترسند از این که دست توسل به دامنش برسد و سال هاست حسن در بقیع منتظر است ضریح مردم ایران به میهنش برسد
مادر و بچه در خطر هستند چون علمدار یک نفر هستند در مسیر دفاعِ از حیدر هر دو تا عازم سفر هستند یک نفر داد می زند نزنید ثلث سادات پشت در هستند مادری زیر دست و پا مانده مردم شهر بی خبر هستند آی مردم مگر نمی دانید این دو از نسل بوالبشر هستند؟ ابتدای ماه ربیع زخمیِ آخر صَفَر هستند ما لباس می پوشیم گرچه یک عده خیره سر هستند
چشم حسودان کور‌ باد و گوش شیطان، کر! تنها تو اُمّ المؤمنینی نزد ما، مادر! بستی دهان هرزه‌ی یک مشت جاهل را آن‌ها که می‌گفتند به ختم الرّسل، ابتر السّابقون السّابقون، تفسیر ایمانت ای دامنت شأن نزول سوره‌ی کوثر! از مال دنیا هیچ کس مانند تو نگذشت ایمان که باشد بیش‌تر، دل هست دریاتر دست کدامین جاعلِ تاریخ پیرت کرد؟ در صورتی که بوده‌ای هم‌سنّ پیغمبر؟ کُفو علی، زهرا شد و کُفو محمّد، تو ای جان عالم به فدای مادر و دختر!
چشم حسودان کور‌ باد و گوش شیطان، کر! تنها تو اُمّ المؤمنینی نزد ما، مادر! بستی دهان هرزه‌ی یک مشت جاهل را آن‌ها که می‌گفتند به ختم الرّسل، ابتر السّابقون السّابقون، تفسیر ایمانت ای دامنت شأن نزول سوره‌ی کوثر! از مال دنیا هیچ کس مانند تو نگذشت ایمان که باشد بیش‌تر، دل هست دریاتر دست کدامین جاعلِ تاریخ پیرت کرد؟ در صورتی که بوده‌ای هم‌سنّ پیغمبر؟ کُفو علی، زهرا شد و کُفو محمّد، تو ای جان عالم به فدای مادر و دختر!
علیست محور حق تا که با علی بد کرد مرا مراتب ایمان او مردد کرد به خویش گفتم او همسر پیمبر ماست که سب و لعنت و نفرین او نباید کرد کدام زن چه زنی احترام و حرمت که؟ زنی که خون به دل حضرت محمد کرد؟ زنی که با پدرش بعد قتل پیغمبر تمام مردم را در سقیفه مرتد کرد؟ زنی که مثل زن نوح بی لیاقت بود زنی که مثل زن لوط ظلم بی حد کرد جمل،شتر که زمین خورد زیر لب گفتم خدا به خیر کند با حسن چه خواهد کرد! مدینه...تیر و تابوت....کینه ای شتری و در ادامه ی این شعر گریه باید کرد...
آن لحظه ای که پهلوی خیرالنسا شکست قلب امام ما علیِ مرتضی شکست یادم نرفته است که پهلوی مادرم با ضرب پای دومیِ بی حیا شکست دستی که قبل همسر و فرزندهای خویش می کرد بر حوائج مردم دعا، شکست رازی که بین مادر و فرزند مانده بود شد بغض و در گلوی حسن بی صدا شکست سر برد در نیام و خجالت کشید و مُرد از غصه، ذوالفقارِ شهِ لافتی شکست هرگز گمان مبر که حریف علی شدند فرق است بین صبرِ به ناچار، با شکست! تن را به خاک تا که سپرد، آسمان گرفت غم گریه کرد و کاسه ی صبر عزا شکست با گریه گفت:جان محمد حلال کن عهدی که بسته بود علی با شما شکست پس داده شد امانت و من پس ندادمش دنیا به جبر خویش غرور مرا شکست سنگینی غمش بر دوش فرشتگان از حد گذشت و پایه ی عرش خدا شکست هرکس که ظلم کرد بنایش خراب شد نمرود تخت سطلنتش از جفا شکست ای غاصبان حق علی رویتان سیاه نفرین به هر که حرمت آل عبا شکست
آن لحظه ای که پهلوی خیرالنسا شکست قلب امام ما علیِ مرتضی شکست یادم نرفته است که پهلوی مادرم با ضرب پای دومیِ بی حیا شکست دستی که قبل همسر و فرزندهای خویش می کرد بر حوائج مردم دعا، شکست رازی که بین مادر و فرزند مانده بود شد بغض و در گلوی حسن بی صدا شکست سر برد در نیام و خجالت کشید و مُرد از غصه، ذوالفقارِ شهِ لافتی شکست هرگز گمان مبر که حریف علی شدند فرق است بین صبرِ به ناچار، با شکست! تن را به خاک تا که سپرد، آسمان گرفت غم گریه کرد و کاسه ی صبر عزا شکست با گریه گفت:جان محمد حلال کن عهدی که بسته بود علی با شما شکست پس داده شد امانت و من پس ندادمش دنیا به جبر خویش غرور مرا شکست سنگینی غمش بر دوش فرشتگان از حد گذشت و پایه ی عرش خدا شکست هرکس که ظلم کرد بنایش خراب شد نمرود تخت سطلنتش از جفا شکست ای غاصبان حق علی رویتان سیاه نفرین به هر که حرمت آل عبا شکست
و بدانید که تا زنده ام و جان دارم به خدای علی و فاطمه ایمان دارم ی_رافضی ام از سه نفر‌ بیزارم کور خواندید که دست از سرشان بردارم علوی ام،سر ناموس خدا حساسم من مُرید پسر حضرت حق،عباسم لب به آبشخور کفتار نخواهد زد شیر آب خوردم فقط از چشمه ی جوشان غدیر! از خدا خواسته ام اهل باشم نه که با عامّه دنبال رفاقت باشم مانده حرف پدرم تا به ابد در گوشم غیرتم را به دو مثقال طلا نفروشم سایه اش تا به ابد از سر من کم نشود گردنم پیش کسی غیر خم نشود بهتر آن است سخن وصف مخاطب باشد شعر من درد دل مادر زینب باشد پشت کردی به که بگویی حق کیست حق علی باشد و رفتار علی جز‌ حق نیست خطبه خواندی به همه درس شهامت دادی امر کردی به خودت اذن شهادت دادی ای همه دل خوشی زندگی ام لبخندت مادرم! کاش که من هم بشوم فرزندت رو سیاهم ولی از حُب‌ِّ علی شعله ورم تو قبولم کنی از قید خودم می‌ گذرم عاقبت تکیه به شمشیر پدر خواهم داد و به خونخواهی پهلوی تو سر خواهم داد
ای جان ایمان ، اصل دین ، روح عبادت حق تو را خوردند با غصب خلافت هرکس که می گوید برائت بی برائت آویزه ی گوشش کند ما تا قیامت بغضی مقدس در درون سینه داریم از دشمن زهرا و حیدر کینه داریم
چشم حسودان کور‌ باد و گوش شیطان کر آری تو اُم المومنینی نزد ما ، مادر ! بستی دهان هرزه ی یک مشت جاهل را آن ها که می گفتند به خَتم الرُسُل : اَبتَر السابقون السابقون تفسیر ایمانت ای دامنت شان نزول سوره ی کوثر از مال دنیا هیچ کس مانند تو نگذشت ایمان که باشد بیشتر،دل هست دریا تر ! دست کدامین جاعِل تاریخ پیرت کرد در صورتی که بوده ای هم سن پیغمبر؟ کُفو علی زهرا شد و کُفو محمد ، تو ! ای جان عالم به فدای مادر و دختر .
و بدانید که تا زنده ام و جان دارم به خدای علی و فاطمه ایمان دارم ی_رافضی ام از سه نفر‌ بیزارم کور خواندید که دست از سرشان بردارم علوی ام،سر ناموس خدا حساسم من مُرید پسر حضرت حق،عباسم لب به آبشخور کفتار نخواهد زد شیر آب خوردم فقط از چشمه ی جوشان غدیر! از خدا خواسته ام اهل باشم نه که با عامّه دنبال رفاقت باشم مانده حرف پدرم تا به ابد در گوشم غیرتم را به دو مثقال طلا نفروشم سایه اش تا به ابد از سر من کم نشود گردنم پیش کسی غیر خم نشود بهتر آن است سخن وصف مخاطب باشد شعر من درد دل مادر زینب باشد پشت کردی به که بگویی حق کیست حق علی باشد و رفتار علی جز‌ حق نیست خطبه خواندی به همه درس شهامت دادی امر کردی به خودت اذن شهادت دادی ای همه دل خوشی زندگی ام لبخندت مادرم! کاش که من هم بشوم فرزندت رو سیاهم ولی از حُب‌ِّ علی شعله ورم تو قبولم کنی از قید خودم می‌ گذرم عاقبت تکیه به شمشیر پدر خواهم داد و به خونخواهی پهلوی تو سر خواهم داد
ما آن قبیله ایم که روز دهم به بعد وقتی میان هلهله ها احترام مُرد تسلیمِ صبرِ خویش شدیم از سرِ رضا تقدیرمان به دست بیابان اگر سپرد ما آن قبیله ایم که تا قبل کربلا ما را کسی به مجلس بیگانه ها نبُرد چشمِ کسی به غارت اموال ما نبود دست کسی به صورت زن های ما نخورد جای طنابِ گردنِ من هیچ،عمه جان! بغضِ اسارتِ تو گلویِ مرا فشرد