eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
56 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
دیدند طراوت یقین را با تو معنای درست عقل و دین را با تو خوشبخت‌ترین بهشتیان در آن روز خواندند نماز آخرین را با تو
🔹گریه‌های شبانه🔹 شب و نجوای ریزش باران پرسۀ باد در سپیداران شاخه‌ها سر بر آسمان دارند برگ‌ها ذکر بر زبان دارند شب ز رحمت حدیث‌پرداز است در غفران شبانگهان باز است گریه کو تا گناه را شوید؟ نامه‌های سیاه را شوید در دل باز رو به عرش خداست شب برای نماز و اشک و دعاست نزد حق هر که آبرو دارد با خداوند گفت‌وگو دارد آبرو می‌خرد به آب وضو سوی حق با نیاز آرد رو.. گریه راهی به کبریای خداست گریه‌های شبانه راهگشاست.. شبِ در خویشتن سفر کردن بر دل و حال دل نظر کردن شبِ دست از جهانیان شستن شبِ حق را درون دل جستن شب به دست و دل خداخواهان چشم ارواح منتظر نگران همه محتاج تحفه‌ای ز دعا همه چشم‌انتظار لطف شما.. او که شست از تمام دنیا دست خیرخواهی برایش آیا هست؟ با دلی خسته خاطری مضطر آورد اهل خویش را به نظر آن‌که او را عزیز می‌پنداشت دل چرا از محبّتش برداشت؟.. کاش یادی کند ز رفتۀ خویش یک دل خیرخواه خیراندیش.. آه و شیون به رفتگان نه رواست حاجت رفتگان نماز و دعاست
با تو از عشق سخن گر به میان می‌آید اعترافی‌ست که از دل به زبان می‌آید ای خداوند بزرگ! این‌همه خوبی از توست گرچه شکر تو نه در شرح و بیان می‌آید درِ توفیق به اخلاص عمل باز شود غیر از این کوشش مردم به زیان می‌آید مرد و زن فرق ندارند به پاداش عمل پیر در ساحت فردوس، جوان می‌آید ما کجا! شکرِ سزاوار تو ای دوست کجا؟ آدم از ضعف در این‌باره به جان می‌آید.. روشنای خِرَد و تجربۀ سود و زیان میهمانی‌ست که با سِیر زمان می‌آید مژدۀ صبح بهشت است و نشاط شب قدر بوی خیری که ز ماه رمضان می‌آید
علیه‌السلام 🔹چشمه‌سار رحمت🔹 آن عاشقِ بزرگ چو پا در رکاب کرد جز حق هرآنچه ماند به خاطر جواب کرد چشم از جهان و هر چه در او هست و نیست بست‏ آن راه را که گفت خدا انتخاب کرد چون دوست بهر دیدن او بود منتظر او نیز عزم دیدن او با شتاب کرد بیمی نبود در دلش از حادثات دهر وقتی به دشمنان ز شهامت خطاب کرد او چشمه‌سار رحمت فیاض دوست بود در امتحان اگر طلب از دشمن آب کرد مظلوم بود و صبر بزرگش بر آن بلا بنیاد ظلم را به حقیقت خراب کرد مقصود یک‌دم است که با حق برآورند هر لحظه را که عمر نباید حساب کرد
علیه‌السلام 🔹یار مظلومان🔹 كسی كه جان عزیزش، عزیز،‌ پیشِ خداست به جان هرچه عزیز است، سیدالشهداست برای مردِ خدا نیست، ‌بیم جان هرگز كه در مصاف، خطرآشنا و بی‌پرواست حسین یاور دین بود و یار مظلومان حسین خاطره‌ای تا همیشه پا برجاست تو را كه مانده به دل حسرتی ز عاشورا بیا ببین كه جهان صحنه‌ای ز عاشوراست به خونِ خلق خدا دست ظلم رنگین است غریو خلقِ ستم‌دیده روز و شب برپاست كجاست دست رهانندهٔ خداجویان؟ كه فتنه‌های زمان در كمین آدم‌هاست اگر تو یاور دینی، حسین را دریاب كه وقت یاری خورشید كربلا حالاست ز خدمتی كه برآید ز دست، دست مدار كه در حمایت خلق خدا،‌ خدا با ماست برای رونق این دین، قیام كرد حسین قیام او به حقیقت قوام دین خداست قیام كرد كه برپا بماند اصل نماز كه این چراغ به ما روشنی‌رسان، فرداست حسین دین خدا را، ز خون بهاری كرد بهار دین خدا در گل نماز شماست
گنجینۀ علم و راز پیغمبر بود در عاطفه هم‌تراز پیغمبر بود گاهی می‌شد فدایی‌اش در بستر گاهی سپر نماز پیغمبر بود
علیهاالسلام فرازی از یک 🔹بحر رحمت🔹 ای بهشت از نور رویت، دل‌پذیر خوبی‌ات در هر دو عالم بی‌نظیر.. از دعایت ابر غفران، اشک‌ریز از دعایت، بحر رحمت، موج‌خیز کن دعا، تا مردمان، یک‌‌رو شوند تا ملائک، جمله آمین‌گو شوند کن دعا، ای عرش اعلیٰ پایه‌ات پیش از اهل خویش، بر همسایه‌ات.. گر نمی‌گفت از تو همسر یا پدر کس نبود از حَسب حالت، با خبر.. چون پیمبر را به رو، در، وا کنی شرم از مهمان نابینا کنی تاول دستان کاری، پند تو خطِّ بند مشک، گردنبند تو روح ایمان دیدۀ بیدار توست با یتیمان‌ مهربانی کار توست... در جهان، تسبیحت ای نیکوسرشت خلق را یک در، ز درهای بهشت از غمت ای پیش حق، با آبرو ابر بغضی تلخ، دارم در گلو بغضم آیا از حدیث کربلاست یا ز یادِ دردِ پهلوی شماست؟ در دلم این بغض غوغا می‌کند آخرِ این شعر، سر، وا می‌کند
. ای بهشت از نور رویت، دل‌پذیر خوبی‌ات در هر دو عالم بی‌نظیر.. از دعایت ابر غفران، اشک‌ریز از دعایت، بحر رحمت، موج‌خیز کن دعا، تا مردمان، یک‌‌رو شوند تا ملائک، جمله آمین‌گو شوند کن دعا، ای عرش اعلیٰ پایه‌ات پیش از اهل خویش، بر همسایه‌ات.. گر نمی‌گفت از تو همسر یا پدر کس نبود از حَسب حالت، با خبر.. چون پیمبر را به رو، در، وا کنی شرم از مهمان نابینا کنی تاول دستان کاری، پند تو خطِّ بند مشک، گردنبند تو روح ایمان دیدۀ بیدار توست با یتیمان‌ مهربانی کار توست... در جهان، تسبیحت ای نیکوسرشت خلق را یک در، ز درهای بهشت از غمت ای پیش حق، با آبرو ابر بغضی تلخ، دارم در گلو بغضم آیا از حدیث کربلاست یا ز یادِ دردِ پهلوی شماست؟ در دلم این بغض غوغا می‌کند آخرِ این شعر، سر، وا می‌کند ۱۴۰۳ سلام الله علیها
با تو از عشق سخن گر به میان می‌آید اعترافی‌ست که از دل به زبان می‌آید ای خداوند بزرگ! این‌همه خوبی از توست گرچه شکر تو نه در شرح و بیان می‌آید درِ توفیق به اخلاص عمل باز شود غیر از این کوشش مردم به زیان می‌آید مرد و زن فرق ندارند به پاداش عمل پیر در ساحت فردوس، جوان می‌آید ما کجا! شکرِ سزاوار تو ای دوست کجا؟ آدم از ضعف در این‌باره به جان می‌آید.. روشنای خِرَد و تجربۀ سود و زیان میهمانی‌ست که با سِیر زمان می‌آید مژدۀ صبح بهشت است و نشاط شب قدر بوی خیری که ز ماه رمضان می‌آید
علیه‌السلام 🔹چشمه‌سار رحمت🔹 آن عاشقِ بزرگ چو پا در رکاب کرد جز حق هرآنچه ماند به خاطر جواب کرد چشم از جهان و هر چه در او هست و نیست بست‏ آن راه را که گفت خدا انتخاب کرد چون دوست بهر دیدن او بود منتظر او نیز عزم دیدن او با شتاب کرد بیمی نبود در دلش از حادثات دهر وقتی به دشمنان ز شهامت خطاب کرد او چشمه‌سار رحمت فیاض دوست بود در امتحان اگر طلب از دشمن آب کرد مظلوم بود و صبر بزرگش بر آن بلا بنیاد ظلم را به حقیقت خراب کرد مقصود یک‌دم است که با حق برآورند هر لحظه را که عمر نباید حساب کرد
دیدند طراوت یقین را با تو معنای درست عقل و دین را با تو خوشبخت‌ترین بهشتیان در آن روز خواندند نماز آخرین را با تو
علیه‌السلام 🔹یار مظلومان🔹 كسی كه جان عزیزش، عزیز،‌ پیشِ خداست به جان هرچه عزیز است، سیدالشهداست برای مردِ خدا نیست، ‌بیم جان هرگز كه در مصاف، خطرآشنا و بی‌پرواست حسین یاور دین بود و یار مظلومان حسین خاطره‌ای تا همیشه پا برجاست تو را كه مانده به دل حسرتی ز عاشورا بیا ببین كه جهان صحنه‌ای ز عاشوراست به خونِ خلق خدا دست ظلم رنگین است غریو خلقِ ستم‌دیده روز و شب برپاست كجاست دست رهانندهٔ خداجویان؟ كه فتنه‌های زمان در كمین آدم‌هاست اگر تو یاور دینی، حسین را دریاب كه وقت یاری خورشید كربلا حالاست ز خدمتی كه برآید ز دست، دست مدار كه در حمایت خلق خدا،‌ خدا با ماست برای رونق این دین، قیام كرد حسین قیام او به حقیقت قوام دین خداست قیام كرد كه برپا بماند اصل نماز كه این چراغ به ما روشنی‌رسان، فرداست حسین دین خدا را، ز خون بهاری كرد بهار دین خدا در گل نماز شماست