eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
56 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
بین یاران، جز علی *هارون پیغمبر نبود غیر مولا هیچ کس شایسته منبر نبود آنکه در وقت خطر خوابید جای مصطفی جز علی بن ابی طالب کسی دیگر نبود مرتضی را با مقام و منصب دنیا چه کار این لباس کوچک اصلاً در حد حیدر نبود مثل طفلی خرد دنبالش عدالت میدوید هیچ فردی از ابوالایتام عادل تر نبود حیدر کرار بی‌شک اختیار الموت داشت ابن ملجم خاک پای فاتح خیبر نبود فرق او را هم جدا کردند چونکه فرق داشت شکر اما بین دست قاتل انگشتر نبود ... وقت غسل نیمه شب با خود چنین می گفت علی فاطمه جان کاش در این حد تنت لاغر نبود 🪴 قال رسول الله: أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّا أنـّه لانَبیّ بَعدی. شاعر :
بسم الله الرحمن الرحیم پوشیده‌است رخت عزا ، خانه‌ی علی بانگ عزاست بین عزاخانه‌ی علی داغ هزار زخم زبان مانده بر دلش خم گشته است کوهِ دوتا شانه‌ی علی شمع وجودش از غم سی ساله آب شد خاکستری‌ست پهلوی پروانه‌ی علی آه از دمی که اهل مدینه نکرد شرم پهلو گرفت شعله به کاشانه‌ی علی آه از تنور سینه‌ی او شعله می‌کشد آنجا که سوخت گوهر دردانه‌ی علی سنگ‌صبور بی کسی‌اش را گرفته‌اند قربان ناله‌های غریبانه‌ی علی بسم الله الرحمن الرحیم مرا به‌جز به علی تا ابد ارادت نیست ارادتم به علی هرچه هست عادت نیست تمام حرف احادیث معتبر این است که دین بغیر پذیرفتن ولایت نیست خداپرستی بی حب مرتضی کفر است نماز خواندن بی حب او عبادت نیست مگیر خرده اگر سجده می‌کنم سمتش مگر که بین خدا و علی شباهت نیست؟ علی نداشت سر صلح با معاویه دیانت علوی خالی از سیاست نیست بگو به منکر او راه رفته را برگرد مسیر غیر علی مقصدش سعادت نیست سعادت دو جهان بند بندگی علی‌ست سوال مبهم خلقت چگونگی علی‌ست
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تا نام تو بردم دلم غرق طرب شد ابیات من شیرین‌تر از شهد رطب شد اول تمام تار و پودم با ادب شد بعدش وجودم محو قتال العرب شد نام تو تا بردم وجودم صیقلی شد هر رگ رگم ذاکر به ذکر یاعلی شد خونی که درگ‌هاست می‌جوشد به شوقت عاشق به قدر وُسع می‌کوشد به شوقت تا خرقه خدمت که می‌پوشد به شوقت هر لذتی را نیز بفروشد به شوقت شوقت قرار از سینه اهل ولا برد عشقت دل دیوانگان را تا خدا برد توحید را ما در تماشای تو دیدیم احساس را در نام زیبای تو دیدیم مردانگی را در سجایای تو دیدیم ما هر چه خوبی بود را پای تو دیدیم ای کل خوبی‌های عالم بین دستت ناثوتیان، لاهوتیان مدهوش و مستت جامه‌درانیم و به دل‌ها شور داریم از نور زهرایت در عالم نور داریم ما کی به سر فکر بهشت و حور داریم نعلین را کنده هوای طور داریم نام تو تا آمد دل ما پر شعف شد وادی طور ما همان صحن نجف شد ما را گرفتاران چشمانت نوشتند محتاج جود و لطف و احسانت نوشتند آوارگانی در بیابانت نوشتند مبهوت زیبایی ایوانت نوشتند ما بنده عشق تو از قالوا بلائیم دیوانگان مست ایوان طلائیم ما را به یک طعم و نصیحت میهمان کن بر آن عبارات فصیحت میهمان کن یا که به لبخند ملیحت میهمان کن بر طعم انگور ضریحت میهمان کن یادم نرفته نیمه شب شور نجف را یادم نرفته طعم انگور نجف را کشکول من خالی‌ست مولا التفاتی ساقی تویی آقا بده آب حیاتی از باب ساعت آمدم با مشکلاتی ای که قبولی صیامی و صلاتی با دست خالی آمدم دستم بگیری دست مرا هر آنچه که هستم بگیری
کعبه از عشق تو بر سینه‌اش انداخت شکاف تا فقط دور تو حجاج نمایند طواف داشت لبخند به لب فاطمهٔ بنت اسد بود خوشحال‌تر از او پسر عبد مناف آمدی تا سره از ناسره معلوم شود آب مطلق تویی و غیر تواند آب مضاف هر که بر شأن و مقامات تو اقرار نکرد نیست تردید که در حق خودش کرد اجحاف احدی غیر علی بن ابی طالب نیست که نگنجند به توصیف مقامش اوصاف چیست آیات خداوند به جز مدح علی از حدید و قصص و واقعه‌اش تا اعراف ای که بر منبر او تکیه زدی از سر جهل تکیه بر جای بزرگان زده بودی به گزاف هست پیراهن شاهی فقط اندازه او دیگری کرد به تن رخت خلافت به خلاف دشمنانش همگی هیزم آتشکده‌ها دوستانش همگی از غضب نار معاف آنکه در وقت خطر جای نبی خفت علی ست مرد میدان شجاعت نزند هرگز لاف دیگران تا وسط معرکه کردند فرار باز هم شیر خدا یک تنه آمد به مصاف بر سر ماذنه ها نام علی مانده و بس آن یکی کرد فقط عمر خودش را اتلاف تا که رفتار برادر به برادر را دید عدل در محضر او تیغ خودش کرد غلاف نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار یار گر اوست جز این نیز نباشد انصاف از مقامات علی هرچه سرودیم ثواب به جز از مدح علی هرچه نوشتیم اسراف روز محشر به عبادات دگر نیست نیاز که ولای علی و آل کفاف است کفاف