eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
56 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
. "یاعلی گفت با تمام وجود تا همه‌عمر با علی باشد با علی باشد و طنین دلش دم‌به‌دم ذکر یاعلی باشد آمد و چشم خانه روشن شد از حضورش، تلألؤ نورش آمد و جلوه کرد تا با عشق، محو نور خدا، علی باشد خانه یعنی بهشتی از احساس، زن این خانه تا که فاطمه است خانه یعنی جهانی از امید، مرد این خانه تا علی باشد شرح این زندگی فقط عشق است داستانی که خط‌به‌خط عشق است حرفی از درد نیست وقتی که یار دردآشنا علی باشد شب جشن است آمدم مادر! شاعر لحظه‌هایتان باشم شعر زیباست تا زمانی که نور این بیت‌ها علی باشد به دعای تو سخت محتاجم! مهربانِ علی دعایم کن! تا دلم آنچان که می‌خواهی شیعۀ مرتضی علی باشد ورد لب‌های من به لطف شما از ازل ذکر یاعلی بوده لطف کن باز تا که ذکر لبم تا ابد نیز یاعلی باشد .
. امشب خدا لطف نهان خود هویدا می کند امشب تفاخر فرش بس بر عرش أعلا می کند امشب دو تا را جفت هم، از صنع یکتا می کند یعنی علی ماهِ رخ زهرا تماشا می کند با چشم دل در صورت او سیر معنا می کند امشب حسد بر خاکیان، بی حد برند افلاکیان خندان چمن؛ رقصان دمن؛ خوش دل .زمین؛ خرم زمان در دست اسرافیل بین، صورش شده ساز و دُهُل با نور، دعوت نامه بفرستاده هادیّ سُبُل امضا، ز ختم المرسلین؛ گیرندگان، خیل رُسل هر کس که آید همرهش نی دسته گل؛ یک باغ گل در آمد و شد اولیا، در رفت و آمد انبیا ای غصّه و ای غم برو؛ ای شوق و ای شادی بیا از بهر این ساعت زمان لحظه شماری کرده است وز بهر این وصلت زمین نابردباری کرده است چشم فلک شب تا سحر اختر شماری کرده است ایوب دهر از شوق امشب، بی قراری کرده است دست خدا ، وجه خدا را خواستگاری کرده است امشب علی ،آن عدل کل بر عقل کل داماد شد شاگرد ممتاز نَبی، داماد بر استاد شد خوان کرم مخلوق را دعوت به مهمانی کند صد نعمت از رحمت خدا بر خلق ارزانی کند وز طور موسی آمده تا آن که در بانی کند آید خلیل، آرد ذبیحِ خود که قربانی کند یوسف گرفته مِجمر و اسپند گردانی کند کرّوبیان در هلهله، قدوسیان در همهمه عیسی به دنبال علی، مریم کنار فاطمه امشب به ملک اهل دل مولی الموالی، والی است بر سینه غم دست رد، شب موسم خوشحالی است شام سیه بختی شد و روز همایون فالی است کوثر، کنار ساقی کوثر علیّ عالی است زهرا به خانه بخت شد، جای خدیجه خالی است امشب به روی مرتضی، لب های زهرا خنده کرد آن دل گر از غم مرده بود، از خنده ی خود زنده کرد .
. می رسد قصه به آن جا که علی دل تنگ است می فروشد زِرهی را که رفیق جنگ است چه نیازی دگر این مرد به جوشن دارد "إن یکاد" از نفس فاطمه بر تن دارد خبر از شوق به افلاک _سراسیمه_ رسید تا که این نیمهء توحید به آن نیمه رسید علی و فاطمه در سایهء هم... فکر کنید شانه در شانه دوتا کعبهء یک دست سفید عشق تا قبلِ همین واقعه مصداق نداشت ساز و آواز خدا گوشهء عشّاق نداشت کوچه آذین شده در همهمه آرام آرام تا قدم رنجه کند فاطمه آرام آرام فاطمه... فاطمه با رایحهء گُل آمد ناگهان شعر حماسی به تغزل آمد آسمان با نفسش رنگ دگر پیدا کرد دست او پیرهن نو به تن دنیا کرد ابر مهریهء او بود که باران آمد نفَس فاطمه فرمود که باران آمد ناگهان پنجره ای رو به تماشا وا شد هر کجا قافیه "یا فاطمةالزهرا" شد مثنوی نام تو را برده، تلاطم دارد چادرت را بتکان، قصد تیمّم دارد می رود قصهء ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام سیدحمیدرضابرقعی .
. صدای به هم خوردن بال و پر بود گمانم که جبریل آن دور و بر بود نگاهش به در بود مهمان بیاید صدای در آمد ، علی پشت در بود علی بود امّا نه مثل همیشه که رخسارش از شبنم شرم تر بود گُل افتاد بر گونه ی حیدر امّا مگر خواستگاری از او خوبتر بود؟! علی خواست لب وا کند،لب فروبست نگفت و محمّد خودش با خبر بود فداها ابوها ، نگاهش به زهراست به نوری که در خانه اش جلوه گر بود به زهرا که قالو بلی خواند و خندید به زهرا که شاد از قضا و قدر بود علی رفت و زهرا جهیزیّه می خواست علی مردِ میدان و جنگ و خطر بود زره داشت ، شمشیر و اسب و دگر هیچ که داراییِ او همین مختصر بود زره شد جهیزیّه ی عشق اما از آن روز زهرا برایش سپر بود .
. وَالشَّمْس ، وَالْقَمَر « پیوند آسمانی » -------- ماه نو آمد شروعش را ببین عشق می تابد طلوعش را ببین اوّل ماه است و ماه آمد پدید پرده افتاد از رخ صبح سپید بنگرید از آسمان مهتاب عشق ماه و خورشیدند در یک قاب عشق این که می تابد به خاک از آسمان قابَ قَوْسَیْن است یا رنگین کمان ماه ذِالْحَجَّه است‌ ، ماه نور و عشق ماه پیوند دو گل در شور و عشق ماه پیوند علی با فاطمه ست کوثر هستی ببین در زمزمه ست بنگرید اینجا همای عشق را ابتدا و انتهای عشق را عشق یعنی فاطمه ، یعنی علی فاطمه نور است و گل ، معنی علی واژه اینجا وامدارِ عاشقی ست ماه ذِالْحَجَّه بهارِ عاشقی ست اوّل ذِالْحَجَّه شد روز وصال روز جاری گشتن نور زلال ثبتِ هستی گشت نور قائمه روز پیوند علی با فاطمه با همین پیوند در اوج است عشق خنده بر لب های این زوج است عشق قدسیان گل در رکاب آورده اند شیشه ی عطر و گلاب آورده اند قُرَّةُ الْعَیْنِ رسولِ کردگار می رود در خانه ی دلدار و یار گشت تفسیر آیتِ  حَبْلُ الْمَتین جان فدای این دو یار بی قرین جبرئیل آورده پیغام سروش آسمان هم گشت اینجا گل فروش می دهد عرشِ خدا ترویج شان آسمانی گشت این تزویج شان بهرِ این تزویجِ خوب و بی بدیل دسته گل آورده با خود جبرئیل زندگی بار دگر شیرین شده ست شهپر جبریل عطر آگین شده ست آیه ی وَالشَّمْس ْ در قرآن گواست وَالْقَمَر زهرا و شَمْس اش مرتضاست آفتاب از روی حیدر منجلی ست انتشار نور از بیت علی ست شد علی محوِ رخ ریحانه اش حضرت زهراست نور خانه اش مهر و ماه اینجا عجین گردیده اند آب و آئينه قرین گردیده اند ماه و مهر است و سپیدارِ سپهر زیر یک سقف آمدند این ماه و مهر این دو یار غرقِ در مهر و وفا خانه ای دارند لبریز از صفا خانه ای با مهر و گل آمیخته جایْ جایش را خدا گل ریخته خانه ای کوچک ولی لبریزِ نور گویِ سبقت برده از وادیِّ طور خانه امّا در صداقت بی نظیر زیر پا انداخته مولا حصیر آنقَدَر ساده ست آن بیتِ شریف کز در و بامش چکد عطر لطیف خیز و طرح دیگری در دل بریز خانه باید این چنین باشد عزیز «یاسر» این را از علی آموخته چشم خود را سوی این در دوخته ** «یاسر»
. درِ بیت محمد (ص) را زده دست خدا امشب تپش های دلش گوید خبر از مبتدا امشب   اذان حق ز احمد بهر وصلت اذن می خواهد تمام رکن ایمان با خجالت اذن می خواهد   اگرچه حیدر از اول مسمّای خصایص بود ولی بی فاطمه (س) ایمان مولا نیز ناقص بود   ندیده از نخستین روز، این مجد و بزرگی را زمین مانند این بانو زمان مانند این آقا   محمد (ص) از دل تنگ وصیّ خود خبر دارد زره را ای علی (ع)  بفروش او بهرت سپر دارد   اگر ای فاطمه (س) راضی به وصل مرتضی گردی بدان ام الحسین (ع) و شافع روز جزا گردی   محمّد (ص) عاقد و شاهد وجود ربّ اعلا شد علی(ع) شد همسر زهرا (س) و زهرا یار مولا شد   محمّد (ع) خطبه می خوانَد که زهرایش بلی گوید بلی نه در جواب خطبه، زهرا (س)  یا_علی (ع) گوید   بنازم این محبت را فدای لطف و احسانش نبیِّ مصطفی (ص) جانانه اش را داد بر جانش   تو گویی شاخه ای از یاس می بخشید مولا را به دست مرتضی چون داد دست پاک زهرا (س) را به زهرا داد احمد بحر و دریای ولایت را به حیدر داد اما معدن و دریای عصمت را   نه جای اشک دارد جشن این زوج جهان آرا ولی احمد به دامادش امانت داد زهرا را   ز یُمن ازدواج شیر حق با  دختر طه (ص) شد الرحمن عروس از آیه ی دیدار دریاها   بهار آمد دل تنگ اب التربة بهاری شد یم کوثر رسید و بر ضمیر خاک جاری شد   نهال طَیّب آمد اصلُها ثابت محقق شد دوباره نور حق بر انشعاب خویش ملحق شد   به لحن قدسیان از شوقِ این پیوند آوازی است به عشق شاه و شهبانو پر از الحان شیرازی است   که بادا باد بر امت مبارک باد بادا باد زفاف مظهر عصمت مبارک باد بادا باد
عاشقان مژده که دارد غم به آخر می‌رسد چون که امشب ساقی کوثر به کوثر می‌رسد کوری چشمان ناپاک همه کفتارها عاقبت دارد کبوتر به کبوتر می‌رسد نیست جز قلب صدف در شأن مروارید جا با همین منطق، فقط زهرا به حیدر می‌رسد جبرئیل عاقد نبی شاهد خدا غرق سرور هرچه می‌خواهی طلب کن صد برابر می‌رسد گو به یک اقلیم می‌گنجند هر دو پادشه آن دمی که حضرت مولا به همسر می‌رسد از علی مرتضی تنها خودش را کن طلب ورنه روزی که خودش با دست قنبر می‌رسد نیست از مادر کسی با معرفت‌تر در جهان هر کجا تنها شوم زهرای اطهر می‌رسد او شب اول لباسش را به سائل هدیه داد پس به داد ما یقیناً روز محشر می‌رسد زینب کبری همان صدیقه کبرای ماست بی ‌گمان ارثیه مادر به دختر می‌رسد
. ذی الحجه شد و شور و شعف چون برپاست عالم همه در هلهله و شادی هاست کردم سئوالی چو از این شادی و شور گفتند عروسی علی و زهراست 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 پیوند آسمانی زهرا وحیدر است خشنود از آن خدا و رسول مطهر است تا این دو بحر یلتقیان گشته از صفا از بهرشان چو لؤلؤ و مرجان دو گوهر است غلامرضامحمودنژاد (ناطق)
. دلهای عرش و فرش با شادی عجین است پیوندی از افلاکیان روی زمین است «انسیه الحورا» عروس و شاه داماد مولای مظلومان «امیر المومنین» است در سیل تبریک تمام خلق عالم تبریک خالق با دم روح الامین است غیر از علی(ع) در شان زهرا هیچ کس نیست آیینه ی زهرا (س)فقط «حبل المتین» است تصویر زیبایی است در تفسیر این وصل «خیر البریه» خاتم و «کوثر» نگین است دست علی(ع) را گرم می گیرد،از این پس از عشق «بحرالعلم» ،زهرا (س)خوشه چین است عشقی که دارد یازده خورشید با خود در اوج زیبائی است ،زیبا آفرین است