#پیامبر_اکرم_مبعث
#مبعث
چو بر اریکه سوار آن یگانه فارس شد
پیاده یوسف و یعقوب و نوح و یونس شد
بزرگ مکتب توحید را مؤسس شد
« ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ی ما را انیس و مونس شد»
قدم نهاد به خاک احمد فرشته سرشت
گرفت گلشن هستی طراوتی چو بهشت
به مزرع دل عشاق تخم عاطفه کشت
«نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرٌس شد»
بسوی او زده پر مرغ فکرت اُدبا
به خوی او گرویده بُتان پاک قبا
ز روی او شده شرمنده مهر و مه عجبا
«ببوی او دل بیمار عاشقان چو صبا
فدای عارض نسرین و چشم نرگس شد»
یگانه گوهر گنجینۀ طریقت اوست
امیر کشور عشق است و دولتش نیکوست
شکوه معجزه را بنگر و مگو جادوست
«بصدر مِصطَبَه ام می کشاند اکنون دوست
گدای شهر نگه کن که میر مجلس شد»
به بام عرش، ملائک زدند پرچم نور
شد از تجلّی او چشم بت پرستان کور
بگو به غصّه و غم دور باش از ما دور
«طربسرای محبت کنون شود معمور
که طاق ابروی یار منَش مهندس شد»
دهد منادی غیب از فراز عرش ندا
رسید مظهر حق رکن دین و میر هدا
به پاس مقدمش ای جرعه نوش پاک ردا
«لب از ترشّح می پاک کن برای خدا
که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد»
بیا بنازمت ای شهسوار عرصه ی جود
بخوان ترانه ی پرشور حمد یا محمود
تو در قیام و ملائک به سجده اند و قعود
«کرشمه ی تو شرابی به عاشقان پیمود
که علم بی خبر افتاد و عقل بی حس شد»
فرشته آمد و بگریخت دیو با خواری
به جمع دلشدگان مژده داد و دلداری
شدم به رغم رقیبان غلام درباری
«چو زر عزیز وجودست نظم من آری
قبول دولتیان کیمیای این مس شد»
به عاشقان خبر وصل دوست برسانید
سرود گرم محبت ز نای جان خوانید
به مقدمش چو «کلامی» گلی بیفشانید
«ز راه میکده یاران عنان بگردانید
چرا که «حافظ» از این راه رفت و مُفلس شد»
#کلامی_زنجانی
#امام_حسن_ولادت
#رباعی
بر شعر زلال شاه بیتی تو حسن
اکسیر قریحهی کمیتی تو حسن
از درگه تو کسی نگردد مأیوس
والله کریم اهلبیتی تو حسن
....
تا جامه ی عاشقی به تن دارم من
با دلبر مه لقا سخن دارم من
هرکس به کسی بنازد اندر عالم
نازم به دو کون چون حسن دارم من
.....
گفتیم که بر در موالی برویم
در ملک ادب حضور والی برویم
ای پایه گذار کاخ احسان و کرم
مارا مگذار دست خالی برویم
......
در ماذنه نغمه ی اذان پیدا شد
آثار بهار بی خزان پیدا شد
آن ماه تمام آسمان علوی
در نیمه ی ماه رمضان پیدا شد
.....
در گلشن حسن جادوان گل حسن است
گلواژه ی قاموس تکامل حسن است
هرچند علی پدر بود امت را
اما لقب مبارکش بوالحسن است
......
مولای من از نفس من اولایی تو
معصومی و سروری و آقایی تو
من دست عزیز مصر را می بوسم
او پای تو را، عزیز زهرایی تو
......
ای حجت جاودان تو جان همه ای
ای فرش نشین تو عرش را قائمه ای
غیر از تو کسی ندارد این نام و نشان
فرزند رشید و ارشد فاطمه ای
#کلامی_زنجانی
💢 #شکوائیه_استاد #کلامی_زنجانی مولاجان!
زجور دهر به تو شکوه میکنیم
من نه تمام شهر به تو شکوه میکنیم
آتش گرفتهایم حسین جان چه آتشی!
آیا بُوَد که دست بر دلهای ما کشی
دستی که تا به سینهی زینب گذاشتی
با ناله قهر و با غمِ دل کرد، آشتی
ای بر فراز نیزه سرت سرتر از همه
ای در فضیلت و عظمت برتر از همه
ای تربتت شفای مریضان بیطبیب
نشکو الیک یابن الحبیب، ایها الحبیب
جابر کجاست بشنود این سوز و آه را
با خود کند شماره، ستونهای راه را
ما در هوای کربوبلا راه میرویم
با پای سر به بارگه شاه میرویم
چشم انتظارِ لطف شما ماندهایم ما
از دست ما بگیر که جا ماندهایم ما
جامانده از قطار شهیدانِ معتبر
جا مانده از مواکبِ نورانی سفر
آه سفر! سفر به دیار حماسهها
از موقف نجف، حرکت سوی کربلا
ما شکوه میکنیم چرا راه بسته شد
دلهای ما نه! دل زینب شکسته شد
زینب هنوز منتظر پا پیادههاست
این پا پیادگی شرف خانوادههاست
ما سرسپردهی درِ این خانوادهایم
با خانواده نوکرِ این خانوادهایم
از دستِ خویشتن زدلم شکوه میکنم
از دستِ دل نه، از عملم شكوه میکنم
دل با شماست، نفس ولی میدهد فریب
وای از فریبکاریِ این نفس، ای غریب!
نشکو الیک من فتن العصر و الزمان
الغوث یابن فاطمه الغوث و الامان
بالی به ما بده به هوای تو پر زنیم
حالی به ما بده که صمیمانه در زنیم
هرسال اربعين دل ما رو به راه بود
ره بسته شد، دلیل کدامین گناه بود!
خاکم به سر، زِما نکند قهر کردهای؟
یا این قبیله را مگر از یاد بردهای؟
نشکو الیک یابن الشهید ایها الشهید...
#امام_عسکری_شهادت
#دوبیتی
فاطمه امشب گُهَر از دست داد
هادی امّت پسر از دست داد
سامره خاموش و سیه پوش شد
حضرت مهدی پدر از دست داد
#کلامی_زنجانی
#حضرت_رسول_ولادت
#دوبیتی
داوود سرود ایزدی میخواند
محمود نوای احمدی میخواند
طبع شعرای آسمان گل کرده
عیسی غزل محمدی میخواند
......
یار آمد و واژه ی ادب معنا شد
نوری زد و گوهر صفا پیدا شد
با دست گره گشای سالارِ رُسل
کلِّ صُحَفِ پیمبران امضا شد
......
مخدومِ ملک به عالم خاک آمد
عالم به طرب، زان نفَسِ پاک آمد
از ناحیه ی اَحد به گوش احمد
لولاک لَما خَلَقتُ الافْلاک آمد
#کلامی_زنجانی .
#حضرت_رسول_ولادت
#دوبیتی
داوود سرود ایزدی میخواند
محمود نوای احمدی میخواند
طبع شعرای آسمان گل کرده
عیسی غزل محمدی میخواند
......
یار آمد و واژه ی ادب معنا شد
نوری زد و گوهر صفا پیدا شد
با دست گره گشای سالارِ رُسل
کلِّ صُحَفِ پیمبران امضا شد
......
مخدومِ ملک به عالم خاک آمد
عالم به طرب، زان نفَسِ پاک آمد
از ناحیه ی اَحد به گوش احمد
لولاک لَما خَلَقتُ الافْلاک آمد
#کلامی_زنجانی .
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
عنوان این حدیث که از صادق و رضاست
بر دوستان آل علــــی مایه ی رجاست
فرموده اند آن دو امـــام بزرگــــــــوار
ای شیعه شهر قم حــرم اهلبیت مــــاست
#کلامی_زنجانی