eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
1.7هزار دنبال‌کننده
1 عکس
0 ویدیو
2 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
نور فلک از جبین تابندۀ اوست سرداریِ کائنات زیبندۀ اوست در وصف علی بس، که بوَد دست خدا در وصف خدا بس، که علی بندۀ اوست
عید الله الاکبر من کنت مولا فهذا علی مولاه ثواب این سروده تحفه ای باشد ناقابل به پیشگاه باب الحوائج حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام به امید گوشه نگاهی‌..‌. دوباره وقت عشق است و صدا پیچیده در دنیا اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِر کَأساً وَ ناوِلها به دست حضرتِ احمد(ص) بود دستِ اَمیرُ العِشق به فرمانِ خداوندی رَوَد دَستانِ او بالا علی رَسماً شده امروز اَمیرَالمومِنین ، بَه بَه چه کس لایق بود جز او ؟ لَنا بی او بگردد ... لا اگر چه عده ای بعد از غدیر از روی نادانی خلیفه گشته و کردند غصب از او خلافت را به قول صائبِ خوش ذوق که این بیت را گفته خدا رحمت کند اورا ، رود در جنت الاعلی (من از ناچیزیِ خارِ سَرِ دیوار فهمیدم... که ناکَس کَس نمیگردد اَز این بالا نِشینی ها) خدا را شکر عمری سائلِ کوی علی هستیم شفاعت میکند در روز محشر از همه مولا سروده از شاعر و مداح اهل بیت علیهم السلام: (یونس) التماس دعا
تمام دلخوشی زندگی من این است که وقت مرگ می آئی و مرگ شیرین است . مگر نگفتی علی جان ؛ فَمَن یَمُت یَرَنی بیا که وقت وفایت به عهد دیرین است . به رغم کوه گناهی که می کِشم بر دوش سبک شدم چو پَر کاه و سینه سنگین است . شهادتین مرا فاطمه تقبُّل کرد بیا همه کس و کارم ! زمان تلقین است . سلام وادی من ؛ وادی السلام علی ! کجاست مسکن امنِ کسی که مسکین است . رسیده جان به لبم یا لبم رسیده به جان مرا دو بوسه به روی ضریح ، تسکین است . کفن کنید مرا رو به قبله ی حرمش نجف چه جای قشنگی برای تدفین است . فراق و وصل مرا می کُشند یک میزان سرم به دامن حیدر ، به روی بالین است . سرم مقابل ایوان طلای شاه نجف … سرم مقابل زهرا همیشه پائین است . علی که ابروی او قابِ قوس اَو اَدناست اگر مرا نرساند به عرش ، غمگین است . بخواه روزی از این پادشاه ، بنده خدا ! گدای خانه ی او هر که هست تضمین است . ممات ، عین حیات است و نار ، عین بهشت کسی که دل به علی بسته است خوش بین است . . . شاعر :
بیهوده نیست این دل اگر بی قرار شد زیرا اسیر پیچش زلف نگار شد تیر و کمان به دست ندارد نگارِ ما با تیر عشق او دل عالم شکار شد محو جمالِ دلبرِ ما ، حاملانِ عرش مبهوت خال کنج لبش ، روزگار شد آزادی است سهم اسیرانِ روی او در بند نیست آن که گرفتار یار شد اوج سعادت است گرفتار او شدن شد رستگار هر که به عشقش دچار شد لب تر نمود و شعرِ تری را شروع کرد یک نقطه از قصیده ی او "شهریار" شد کعبه به شوق دیدن او سینه چاک کرد تا مُستَجار ، از قدمش ، مَستِ جار شد نورش به آسمان و زمین جلوه تا نمود تنها دلیل خلقت ما آشکار شد دستش که دست حق شد و خلق جهان نمود چشمش دلیل گردش لیل و نهار شد با چشم غُرّه اش دل یل های شام ریخت پلکی زد و سپاه عدو تار و مار شد در وادی السلام نجف هیچ مُرده نیست زنده است آن که با حرمش ، همجوار شد شاهی که هم نشینِ فقیر و اسیر بود آن کس که بر غم دل ما غمگسار شد اصلا عجیب نیست اگر چشم زائرش از شوق گرم گریه ی بی اختیار شد ( یونس ) برو غلام علی باش تا ابد هرکس که شد غلامِ علی رستگار شد سروده :  (یونس)
نور فلک از جبین تابندۀ اوست سرداریِ کائنات زیبندۀ اوست در وصف علی بس، که بوَد دست خدا در وصف خدا بس، که علی بندۀ اوست