#حضرت_خدیجه
#ام_المومنین
غم زهرا امان ات را بریده
از این غم خون روان کردی ز دیده
نبودی تا ببینی بینِ کوچه
چگونه دخترت خورده کشیده
سروده : #یونس_وصالی(یونس)
#مناجات_با_امام_زمان
#یاصاحب_الزمان
ای آینه روی خدا ، یوسف زهرا
ای دل خوشیِ آل عبا ، یوسف زهرا
من را تو بگیر از خودم اما ز ره لطف
من را مکن از خویش جدا ، یوسف زهرا
با دست تهی بر در این خانه نشستم
تا اینکه رسد از تو عطا ، یوسف زهرا
من را نبود ، غیر دَرَت هیچ پناهی
لطفی کن و ردَّم نَنِما ، یوسف زهرا
یک خواسته دارم ، که شبی بین قنوت ات
کُن بهرِ منِ خسته دعا یوسف زهرا
زخمی است به روی دلم از داغِ فراق ات
کی میرسی ای اصلِ شفا ، یوسف زهرا
ای صبح قریبی که خدا وعده به ما داد
کی می رسی از راه ؟ بیا یوسف زهرا
سروده : #یونس_وصالی (یونس)
#تبری
#هل_الدین_الا_الحب_والبغض
﷽
نه صدیق است آن که باعثِ آزارِ حیدر بود
نه فاروق است آنکه قاتل زهرای اطهر بود
خدا و انبیا و اولیا نفرین بر او کردند
کسی که دخترش جاسوسِ او نزدِ پیمبر بود
مگر که غیر از این بوده که آن ملعونِ بی پروا
خودش اقرار کرده در تمام عمر کافر بود
کجا صدیق باشد سارقِ القابِ مولایم؟
کجا باشد خلیفه آنکه نامردی ستمگر بود؟
علی ، خیر البشر عنوان گرفت و آن دو تا غاصب ...
یکی فسق و فجور و دیگری هم اصلِ هر شر بود
هزاران سالِ نوری با طهارت فاصله دارند
دوتا بی غیرتی که نسلشان هم نسلِ ابتر بود
خدا لعنت کند آن را که حق مرتضی را خورد
همان که غاصبانه جای حیدر روی منبر بود
چگونه خوانمش صدیق آن ملعونِ مجنون را؟
مگر جز او کسی بر ماجرای کوچه رهبر بود؟
به هر خط از کتب که بنگری واضح نمایان است
علی صدیق اکبر بود و آن کذاب اکبر بود
چگونه خوانمش فاروق آنکه گفت ... پیغمبر ...
بود مجنون در آن وقتی که ایشان بین بستر بود؟
گواهی میدهد تاریخ و عقل و مصحفِ کامل
علی بر مصطفی در هر زمانی یار و یاور بود
چه در میدان ، چه در محراب و چه در علم و عدل و دین
علی ابن ابیطالب همیشه دستِ برتر بود
سروده :#یونس_وصالی
#مدح_امیرالمومنین
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
#قطعه
از لحظه ای که مهر تو در سینه ام افتاد
از کف قرارم رفت و کارم بی قراری شد
چون باورم این است ، لطف ات شاملم گشته
کارم میان مشکلات امیدواری شد
وقتی خدای تو امیرالمومنین ات خواند
این واژه تا روز قیامت انحصاری شد
ای ماه کامل ، حق بده یک عمر آقاجان
از شوق وصل ات کار من شب زنده داری شد
مالک تو را دید و شدی تو مالک قلبش
اینگونه در راه تو غرق جان نثاری شد
قالب تهی کردند یل های عرب وقتی
انی انا الحیدر به لب های تو جاری شد
مولای من ، تو هستی ای کرار ، نه آنکه
تاریخ آورده به هر غزوه فراری شد
ملعون بود آنکس که بغض ات را به دل دارد
سهم محب و شیعیانت رستگاری شد
هرکس به تو پیوست ، تقوایش زبانزد شد
از تو جدا هم غرق در بی بند و باری شد
سروده : #یونس_وصالی (یونس)
#همه_اش_لطف_حضرت_زهراست
.
#امام_حسین
#امام_زمان
اگر که دیده ات آن دلربا نمی بیند
مگو که دیده ی او هم ، تو را نمی بیند
تو خود جدا شده ای از امام ، شکوه مکن
مگو که نوکر خود را چرا نمی بیند
برای دیده شدن ، خالصانه نوکر باش
ثواب پر شد اگر از ریا ، نمی بیند
برای پاک شدن ، روضه خوانِ جد اش باش
که بعد گریه گناه تو را نمی بیند
سلام کن به حسینی که از عطش ، گفتند
به غیر دود دگر در هوا نمی بیند
هلال ، آب کجا میبرد ؟ برای حسین؟
مگر که او سر از تن جدا ، نمی بیند؟
پس از حسین دگر چشم خواهرش زینب
از آن جماعت ملعون حیا نمی بیند
سروده : #یونس_وصالی (یونس)✍
۶ ذی القعده الحرام ۱۴۴۶
.
.
.
#امام_حسین
#پیش_زمینه
فَما اَحلی اَسمائَکُم
اسم تو چه شیرینه
ای دلبر دیرینه
اسم تو به دردای منِ بیچاره تسکینه
ای ، اصل شفا ، روح دعا ، سیدنا یا حسین
ای ، جان جهان ، کهف امان ، قائدنا یا حسین
(ای که به عشقت اسیر ، خیل بنی آدم اند
سوختگانِ غمت ، با غمِ دل ، خُرَّم اند ) * ¹
روح و ریحان من یا حسین
دین و ایمان من ، یا حسین
جان و جانان من یا حسین
یا مولا یا مولا یا حسین (۴)
سِلمٌ لِمَن سالَمَکُم
من نوکر نوکرهام
من عشق تو رو میخوام
با حب تو تضمین میشه هم آخرت و دنیام
ای ، دلبر من ، سرورِ من ، سیدنا یا حسین
ای ، عزتِ من ، شوکت من ، سیدنا یا حسین
(گشت چو در کربلا ، رایَتِ عشق ات بلند
خیلِ مَلَک در رکوع ، پیشِ لِوایت خَم اند) *²
بهترین آوایم یا حسین
ای دین و دنیایم یا حسین
ای ماه شب هایم یا حسین
یا مولا یا مولا یا حسین (۴)
سروده: #یونس_وصالی (یونس)✍
¹ و ² : تضمین از شعر مرحوم فؤاد کرمانی
.👇
#امام_حسین_علیه_السلام
#اول_مجلسی
#قطعه
شکر خدا که از ازل آقای ما شدی
شکر خدا که نوکری ات شد نصیبِ ما
صد مرده زنده میشود از خاکِ مقدمت
ای تربتِ مقدس و پاکَت ، طبیبِ ما
حُبَّت دلیلِ رفع موانع ز هر دعاست
ای پاسخ حقیقی اَمَّن یُجیبِ ما
هستی رفیق هرکه ندارد رفیق و یار
تنهاترین رفیق ، حبیبِ غریبِ ما
ای بی کفن فتاده به صحرای کربلا
خد التریب ، حضرتِ شیب الخضیبِ ما
از بین روضه های تو با روضه تنور
عمری است رفته است قرار و شکیب ما
لطفی کن ای طبیب و به فریاد ما برس
در وقت احتضار بزن یک سری به ما
#یونس_وصالی
ز خیمه میروی در قتلگاه آهسته آهسته
به زینب میکنی دائم نگاه آهسته آهسته
به زیر خنجر شمر لعین با خشکی لبهات
به هر ضربه کشیدی آه آه آهسته آهسته
به سوی مقتل ات زینب نگاهی کرد و دید ای وای
که بر نِی میرود یک قرص ماه آهسته آهسته
برای کشتن یاران تو تعجیل می کردند
به قصد قربت اما این سپاه آهسته آهسته ...
تو را با قتل صبر از خواهرت زینب جدا کردند
و زینب گشت بی پشت و پناه آهسته آهسته
دعا کردی دم آخر به زیر خنجر کُندی
برای امت غرق گناه آهسته آهسته
سروده : #یونس_وصالی (یونس)
#محرم_فصل_عاشقی
#یا_اباعبدالله
کسی که بحر کراماتِ بی نهایت داشت
به دستگیری و امدادِ خلق عادت داشت
حسین عادتش احسان ، سَجیَّتَش کَرَم است
به وقت زُهد عجب با حَسَن شباهت داشت !
حسین کیست؟ همانی که مادرش زهراست
همان زنی که به کُلِّ زنان شرافت داشت
حسین کیست ؟ همانی که پای درس علی
به خانواده و ناموس خویش غیرت داشت
حسین کیست ؟ کسی که اگر نبود علی
شبیه او چه کسی آن چنان شجاعت داشت؟
مدال نوکری اش را به هرکسی ندهند
مگر کسی که به او فاطمه عنایت داشت
کسی به ساحت قدسی او قدم ننهاد ...
مگر ز قاتل او دائما برائت داشت
یقین بدان که عدویش نمیشود ... اِلّا
کسی که رَذل و پلید است خُبث طینت داشت
نوشته اند که بر نیزه تکیه زد ارباب
میان جنگ کمی قصد استراحت داشت
پس از شکستنِ پیشانی اش به سنگِ جفا
در آن زمان که به لب ناله های محنت داشت
حسین گفت که قتلم به گردنِ دو کس است
و از سقیفه به لب آن میان حکایت داشت
سقیفه چیست؟ همان انحراف تاریخ است
سقیفه ریشه از افکار اهل بدعت داشت
نوشته اند که در لحظه های آخر ، او
به سوی خیمه و اهل حرم نظارت داشت
(چراغِ آخرتش باد شاعری که سرود) ¹
(سه بیتِ ناب که دنیایی از طراوت داشت) ¹
(نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت) ²
(نه سید الشهدا بر جدال طاقت داشت) ²
حسین با بدنِ زخمی و تنِ پر خون
میان گودی گودال هم عبادت داشت
نوشته اند که جسم حسین در مقتل
(هزار و نهصد و پنجاه و یک جراحت داشت) ³
سروده : #یونس_وصالی (یونس)
۱ محرم الحرام ۱۴۴۷
¹ : تضمین از استاد غفور زاده (متخلص به شفق)
² تضمین از مقبل کاشانی
³ : تضمین از استاد غفور زاده (متخلص به شفق)
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
روی دست پدری ، عازم میدان پسری
میبرد شمس به همراه خودش یک قمری
به امیدی که رسد جرعه ی آبی به پسر
میزند رو به عجب لشکر پستی ، پدری
گفت ای قوم ، به این کودک من رحم کنید
نیست از رحم ولی در دل آنها اثری
ناگهان در وسط خطبه ی بابا ، تیری
کرد از حنجر خشکیده ی اصغر گذری
صحنه ای دید که برد از بدنش تاب و توان
تا که انداخت به آن کودک محزون نظری
آسمان نیز از این صحنه دلش پرخون شد
(تا که لرزید از این داغ دلِ کوه و بری)*¹
به سوی خیمه کمی رفت و به میدان برگشت
داشت از خجلت و شرمندگی اش چشم تری
#یونس_وصالی (یونس)
#لبیک_یا_حسین
تشنه بود و خسته بود و از توان افتاده بود
عرش گویی بر زمین از آسمان افتاده بود
هرکسی با هرچه باخود داشت ، میزد بر حسین
دور او چوب و عصا ، تیغ و سنان افتاده بود
غارت اش کردند و خندیدند بر حالِ دلش
خاتم اش حتی به دستِ ساربان افتاده بود
دخترش دق کرد در کنج خرابه چون که دید...
بر لبِ خشکیده جای خیزران افتاده بود
سروده : #یونس_وصالی (یونس)
۲۷ محرم الحرام ۱۴۴۷
#رقیه_بنت_الحسین
#شاید_این_شعر_آخرین_شعر_است
همین که رفت ز دنیا رقیه وقتِ سحر
غمش به قلبِ همه اهلبیت زد چو شرر
برای غسلِ تن او ، رسید غساله
ولی به جسمِ نحیفش همین که داشت نظر
ز غسل دست کشید و نشست روی زمین
به حیرت آمد و زد از غمش به سینه و سر
به سوی اهل خرابه نگاه کرد و سپس...
سوال کرد که ای جمعِ غرق سوزِجگر
بزرگِ طایفه تان کیست ؟ پاسخم بدهد؟
چرا سیاه و کبود است جسمِ این دختر؟
مگر چه بوده مریضی این سه ساله ی تان؟
که این چنین بدنش گشته خسته و لاغر؟
رسید زینب و اینگونه داد پاسخِ او
که این بُوَد به خدا جای کعب نی و حَجَر
به ضرب سیلی و مشت و لگد جواب گرفت
هر آن زمان که گرفته سراغ او ز پدر
به یاد فاطمه افتاد هرکس او را دید
شبیه فاطمه از پیکرش نمانده اثر
سروده : #یونس_وصالی (یونس)