هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
.
#زمزمه
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم علیه_السلام
۱۰۶۸
بگو که جای دست کی نشسته رو گونه
چی شد نقابت چرا که موهات پریشونه
سرتا به پای پیکرت یا خاکه یا خونه
راه نفس برات به سینه تنگ شده
با تو چکار کردن که جسمت پُرِ سنگ شده
توو خیمه مادرت چشم انتظارته
پاشو بریم که نوعروست بی قرارته
دیگه چجوری پاشه تنی که نیمه جونه
نیزه ست میون سینهت یا اینکه استخوونه
****
دیدم تنت روی زمین پاشیده قاسمم
دیدم که بین خاک و خون غلتیده قاسمم
در زیر مرکب بدنت چسبیده قاسمم
این نامسلمونا به تو لگد زدن
تا اینکه فهمیدن یتیمی تورو بد زدن
میخواستی که بشی تو هم قد عباس
حالا میبینی که پاهات کجاست سرت کجاس
نعلای مرکب از تو گلاب گرفتن ای داد
تا به حرم جسمت از دستم دو سه بار افتاد
****
#محمود_اسدی_شائق✍
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
.
#زمزمه
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر علیه_السلام
#حضرت_رباب_سلام_الله_علیها
۱۰۶۹
ای کودک ششماههی من ای یل رباب
رو نیزه ها آروم بخواب ای عسل رباب
رو نیزه ها باشی خوبه یا بغل رباب
ای نازنین من ای گل پرپرم
رفتی ولی به من یه بار نگفتی مادرم
مادرت از غمت داره کباب میشه
تو تشنته رو نیزه ، مادر داره آب میشه
ای سیب سرخ مادر دیدم که بین آفتاب
صورت تو کم کم سوخت شبیه روی رباب
****
خبر دارم از طرز جابجا شدن علی
خبر داری که مادرت رو میزدن علی
چیکار کنم با قاتلای بد دهن علی
سرت رو روی نی بستن با معجرم
سرت کوچیکه شدی اما سایهی سرم
سرت رو نیزه ها قاتل مادره
دیدم که نیزه از گلوی تو بزرگتره
یه جرعه آب خوردمو بی قرارم علیجان
پایین بیا از نیزه که شیر دارم علیجان
****
#محمود_اسدی_شائق ✍
مشابه سبک زیر خوانده میشود
👇
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
.
#زمزمه
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر علیه_السلام
۱۰۷۰
ای مصحف من چقَدَر تو کم شدی علی
از بس که نیزه خوردی انگار خم شدی علی
چی به سرت اومده که دَرهم شدی علی
باور نمیکنم تو علی اکبری
از یک علی خدا میدونه بیشتری علی
ای یوسفم چرا در تاب و در تبی
میچینمت کنار هم باز نامرتبی
نزن دیگه دست و پا که دست و پا کردم گم
واسهی گندم کوفه کرد تورو مثل گندم
****
فقطعوه بالسیوف ارباً اربایی
حقّ تو نیست ببینمت هر جای صحرایی
با پهلویی که میبینم شبیه زهرایی
زحمتای منو هدر نده علی
پاشو و رو به شمر بد نظر نده علی
برای جمع تو خواهرم اومده
پاشو به زانو زدنم حرمله زل زده
در وقت جمع جسمت به اشک من خندیدن
نامحرما سایهی خواهر من رو دیدن
****
#محمود_اسدی_شائق✍
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
.
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس علیه_السلام
#زمزمه
۱۰۷۱
پاشو علمدار حرم دلاورم پاشو
امید خیمه و امیر لشگرم پاشو
توو خیمه ها داره میلرزه دخترم پاشو
ببین که دستاتو با خودم آوُردم
خوردی زمین و من توی خیمه زمین خوردم
دیگه بدون تو اصلاً نمیتونم
بمون وگرنه زیر تیرو نیزه میمونم
پاشو علمدار من اینا چقد بی رحمن
از پیکر تو عباس اینا به فکر سهمن
****
سر علی خیلی بهم خندیدن عباسم
پاشو رو خاک منو دوباره دیدن عباسم
کنار جسم بی سرت رقصیدن عباسم
دلهره ی حرم تنها اسارته
پاشو ببین که بین لشگر حرف غارته
من به تو دردمو میگم گل یاسم
ناموس ما رو چه به کوچه گردی عباسم
از داغ تو رقیه ببین که از هوش رفته
اگر که تو پانشی گوشواره از گوش رفته
****
#محمود_اسدی_شائق
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
.
#زمزمه
#شب_دهم_محرم
#عاشورا
#گودال
۱۰۷۲
میون قتلگاه زمین خوردو سپر نداشت
بهجز حرم به جای دیگه ای نظر نداشت
اگه عصا نمیزدن بهت ضرر نداشت
با لب تشنه و گرسنه کشتنت
تو میکِشی نفس یکی میکِشه پیرهنت
رفت دوسه بار سنان با چکمه رو تنت
بی حیا خنده میکنه به نیزه خوردنت
نیزه و تیرا انگار با هم رقابت داشتن
یه جای سالم حتی روی تنت نگذاشتن
****
دور و بر تنت داداش داره صدا میاد
کربلا لرزید که داره صدای پا میاد
شمر لعینه که داره توو قتلگا میاد
والشمرُ جالسٌ چقدره دلخوره
خنجر رو حنجر میکشه ولی نمیبُره
این بیحیا با حرص و با حسد حسین
دیدم که برگردوند تنت رو با لگد حسین
تنی که نیزه خورده مگه چقد تاب داره
ذبح سرش رو ول کن بریدن آداب داره
****
#محمود_اسدی_شائق✍
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
﷽
#شور
#حضرت_زینب سلام_الله_علیها
متن:جوانان نام بنی هاشم...
🍃🍃🍃
جوانان نام بنی هاشم ، اباالفضل و علی اکبر
ملائکین مقرب ، پیامبران اولوالعزم
همه طواف میکنند ، به دور محمل زینب
کعبهی اهل حرم محمل زینبه
آره خونهی خدا منزل زینبه
مقصود از هنر تویی ، اخت القمر تویی
زینب زینت پدر ، یا خود پدر تویی
بعد از مرتضی علی ، مصداق جملهیِ
ها علیٌ بشرٌ کَیفَ بشر تویی
☘☘☘
زمین و ابر و باد و ماه ، سماء و خورشید و دریا
ستاره ها و سیارات ، اصن تمام مخلوقات
همه تعظیم میکنند ، به سمت عمهی سادات
اشرف مخلوقات عمه جانْ زینبه
پهلوونا میگن پهلوان زینبه
پرچم رفت رو دوش تو ، جانم به هوش تو
دیدن حیدر و همه ، وقت خروش تو
دختر علی بودی ، میترسیدن ازت
کی جرأت داشته بیاد ، سمت روپوش تو
کربلایی رضا شیخی
.👇