eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
1.7هزار دنبال‌کننده
1 عکس
0 ویدیو
2 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از نغمات حسینی
سرود ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام برای ما دلبر خوش آمد شبیه پیغمبر خوش آمد هرکی میبینه اون و میگه بار دیگه حیدر خوش آمد دل ز ما می بری ــ محشر محشری علی اکبری ـــــ علی اکبری 🌺☘️🌺☘️🌺☘️🌺☘️ سحر حسین آمد امشب قمر حسین آمد امشب پسر حسین آمد امشب جگر حسین آمد امشب سید و سروری ــــ از همه بهتری 🌺☘️🌺☘️🌺☘️🌺☘️ عالم شده مدیون اکبر هستی شده ممنون اکبر همه ملائک می دیدند لیلا شده مجنون اکبر موی او قدر ما ــــ روی او بدر ما 🌺☘️🌺☘️🌺☘️🌺☘️ صحن و سرات و دودوست دارم من ایوون طلات و دوست دارم من به جان اکبرت حسین جان پائین پات و دوست دارم من تو بده توشه ام ــــ مست شش گوشه ام 🌺☘️🌺☘️🌺☘️🌺☘️ تو که میبری دل ز لیلا لیلا شده محو تماشا میگه همه شب ای عزیزم الهی نشی اربا اربا کاشکی پرپر نشی ــــ صدتا اکبر نشی 🌺☘️🌺☘️🌺☘️🌺☘️ حاج سید محسن حسینی
هدایت شده از نغمات حسینی
سرود ولادت حضرت علی اکبرعلیه السلام بیا بریم تماشا شبه پیمبر آمد بیا بریم تماشا دوباره حیدر آمد بیا بریم تماشا علی اکبر آمد ای از همه بهتر ــ ای شافع محشر مولا علی اکبر ــــ مولا علی اکبر ☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️🌸 شانه کشیده لیلا بر تار موی اکبر بوسه گرفته لیلا از ماه روی اکبر پر شد مشام لیلا از عطر بوی اکبر ای بر همه دلبرــــ ای شبه پیغمبر مولا علی اکبر ــــ مولا علی اکبر ☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️🌸 آمد همان که بود و هست حسین زهراست آمد همان که طفل مست حسین زهراست یک دسته گل بروی دست حسین زهراست این ماه دل آرا ــــ دل برده از بابا مولا علی اکبر ــــ مولا علی اکبر ☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️🌸 بگو به ماه گردون ماه زمین همین است بگو به نازنینان که نازنین همین است بگو به مه جبینان که مه جبین همین است مستم ز جام او ــــ هستم غلام او مولا علی اکبر ــــ مولا علی اکبر ☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️🌸 الله اکبر امشب روی محمد آمد الله اکبر امشب موی محمد آمد الله اکبر امشب بوی محمد آمد جود و کرم آمد ــــ ماه حرم آمد مولا علی اکبر ــــ مولا علی اکبر ☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️🌸 خدا کند نگاهم کند ز گاهواره از بین گاهواره بر من کند اشاره کند به یک اشاره درد دلم رو چاره کار خدایی کن ــــ مشگل گشایی کن مولا علی اکبر ــــ مولا علی اکبر ☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️🌸 دلم میخواد یه روزی در نینوا بمیرم دلم میخواد یک روزی تو کربلا بمیرم دلم میخواد یک روزی پایین پا بمیرم ای آرزوی من ــــ ای آبروی من مولا علی اکبر ــــ مولا علی اکبر ☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️🌸 حاج سید محسن حسینی یازدهم شعبان ۱۴۴۵ ه. ق ۱۴۰۲ ه. ش
هدایت شده از نغمات حسینی
سرود ولادت امام زمان (عج) بیاکه اومد نقل مجلس بوی خدا را میکنم حس بیا و تماشا کن امشب نرگس روی دامان نرجس ای امید همه. مهدی فاطمه       مهدی فاطمه مهدی فاطمه        ............................ شدقبله من روی مهدی دل بسته ام بر موی مهدی خدا میدونه مست مستم امشب زعطر وبوی مهدی آمده دلبرم. ناز او میخرم    مهدی فاطمه مهدی فاطمه         ..................... تو که دل و دلدار عشقی تو قافله سالار عشقی یوسف مصری هم میدونه تو یوسف بازار عشقی ای همه آرزو.ای همه آبرو     مهدی فاطمه . مهدی فاطمه          ........................ ببین دلای منجلی را بشنو تو آوای جلی را با دیدن روی تو دیدن روی حسین ابن علی را هستی ای دلربا.عاشق کربلا    مهدی فاطمه مهدی فاطمه       ....................... من که به گیسویت اسیرم تویی کریم و من فقیرم تو بگی بمون من میمونم تو بگی بمیر من میمیرم می‌کند زمزمه. ساقی علقمه      مهدی فاطمه مهدی فاطمه         ....................... تو ماهی و غرق ستاره ملک تو رو محو نظاره ای ماه من امشب نگاه کن امشب من و از گاهواره ای نگار علی. ذوالفقار علی       مهدی فاطمه مهدی فاطمه       ..........................       حاج سید محسن حسینی نیمه شعبان ۱۴۴۳ ه. ق ۱۴۰۰ ه. ش
هدایت شده از نغمات حسینی
سرود ولادت امام زمان عجل الله تعالی فرجه من بسته ام دیده به تار موی مهدی من بوده ام همیشه در آرزوی مهدی دل مرا ربوده مهتاب روی مهدی ای نرگس نرجس ای نقل هر مجلس مولا اباصالح مولا ابا صالح ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ یه بار دیگه شب میلاد حیدر اومد یه بار دیگه شب امیر خیبر اومد یه بار دیگه امشب شفیع محشر اومد ای آرزوی من ای آبروی من مولا اباصالح مولا اباصالح ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ به شام تیره ما بیا ببین سحر را به آسمانم امشب بیا ببین قمر را در خانه ولایت بیا ببین پسر را ماه شبم این است ذکر لبم این است مولا اباصالح مولا اباصالح ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ قسم به تار مویت به موی تو اسیرم دلم میخواد یه روزی من دامنت بگیرم بگی بمون میمونم بگی بمیر میمیرم هستی همه هستم من دل به تو بستم مولا اباصالح مولا اباصالح ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ تو مروه و صفایی تو مشعر و منایی تویی تویی که عبد سر تا به پا خدایی تو مکه و منایی تویی کرببلایی روی حسین رویت بوی حسین بویت مولا اباصالح مولا اباصالح ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ تویی تویی بهار و من برگ خشک و زردم ای محرمم منم که محرم به اشک و دردم حاجی به دور کعبه من دور تو بگردم ای روح هم عهدی لبیک یا مهدی مولا اباصالح مولا اباصالح ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ حاج سید محسن حسینی نیمه شعبان ۱۴۴۵ ه. ق ۱۴۰۲ه. ش
وقتی که فراتر ز زمان است رقیه از مَنظر من جان جهان است رقیه مفهوم عزیزی و غریبی و شجاعت در جزء نه در سطح کلان است رقیه مانند علی اکبر و مانند اباالفضل در کرببلا یک جریان است رقیه زینب به حسینش همه ی عمر چگونه ست؛ نسبت به اباالفضل همان است رقیه وقتی شده مهمان خرابه به قدم هاش من معتقدم گنج نهان است رقیه مانند حسین بن علی بر تن آدم جسم است اگر سوریه جان است رقیه آنجا که عمو آمده با مشک لب رود عکس وسط آب روان است رقیه من باورم این است که از خلقت عالم مقصود حسین است و بهانه ست رقیه رفته ست علی اکبر و تا لحظه ی آخر ای وای که گوشش به اذان است رقیه در مجلس تنهایی جسم علی اکبر با روضه ی سر مرثیه خوان است رقیه  
از شوق کسی راهی میخانه‌ام امشب تا خط جنون پر شده پیمانه‌ام امشب “سودا زده‌ی طره‌ی جانانه‌ام امشب زنجیر بیارید که دیوانه‌ام امشب” آورده خبر قاصدک از خانه‌ی ارباب از عرش خدا آمده ریحانه‌ی ارباب از سوی خدای علی عالی اعلا سیبی که به احمد پس از آن چله شد اعطا آن سیب دو قسمت شد و در عرش معلیٰ نیمش به ظهور آمد و شد زهره‌ی زهرا نیم دگرش هم به حسین است حواله حالا متولد شده زهرای سه ساله از غار حرا می‌رسد آوای پیمبر نازل شده یک بار دگر سوره‌ی کوثر بر بال ملائک نوه‌ی حضرت حیدر آرام رسیده است به دست علی اکبر از دست علی رفت در آغوش ابوالفضل تا عرش خدا می‌رود از دوش ابوالفضل خیل ملک از شوق، در این خانه لبالب هر آینه می‌آمد و می‌رفت مرتب قنداقه‌ی او دست به دست همه امشب چرخید و رسید آخر سر در بر زینب او در بر زینب، نگرفتید نتیجه؟ انگار که زهراست در آغوش خدیجه خورشید شده دست به دامان رقیه کرده ست فلک سجده به ایوان رقیه جمعیت کفر است پریشان رقیه صد شکر که هستیم مسلمان رقیه دیر و حرم و باده و پیمانه رقیه ست مقصود من از کعبه و بتخانه رقیه ست ایام گذشت و به سوی شام دویدند دور حرمش حرمله‌ها نعره کشیدند یاران علی پیرهن صبر دریدند ایام دفاع از حرم آمد همه دیدند با بنت حسین ابن علی هر که در افتاد با تیغ ابوالفضل علمدار ور افتاد اوقات خوش آن بود که در کوی تو بودیم با گریه به تو حال دل ابراز نمودیم خواندیم برایت غزل و نوحه سرودیم `در صحن و سرایت همه جا دیده گشودیم جایی ننوشته‌ست گنه‌کار نیاید” ای کاش که ما را پدرت عفو نماید در راه دویدی و دویدی و دویدی اما به سر زخمی بابا نرسیدی از زجر حرامی چقدر زجر کشیدی چه روی کبودی و چه گیسوی سپیدی عنوان شده در دفتر تاریخ، رقیه “ای پیرترین دختر تاریخ، رقیه”
عابس به روی پیکر مستش سری نداشت فطرس برای بال گشودن پری نداشت خالی تمام کیسهء عالم ز سیم و زر یعنی صدف به سینهء خود گوهری نداشت کوثر برای سینه زنانش نمی نوشت گر حضرت حسین، چنین دختری نداشت اصلاً بهشت را که خدا روی ما گشود چنگی به دل نمی زد اگر بی رقیه بود تا گریه کرد قلب سکون و سکوت ریخت نور یقین به دامن اهل ثبوت ریخت خاکش سرشته شد سحری با ترنّمِ اشکی که فاطمه ز جنان در قنوت ریخت با یاحسین او همه دیوانه تر شدیم بر عاشقان حوالهء شرط و شروط ریخت از نور او ستاره و خورشید، مستِ مست در محضر طواف رخش حورالعین نشست درپای گاهواره اش الماس می شکفت ذوق مسیح و صالح و الیاس می شکفت در پیچکی که ریشه به مویش دوانده بود هرلحظه لحظه بوته ای از یاس می شکفت با خنده های او بغل عمه زینبش گل از لبان حضرت عباس می شکفت این حوریه که روی لبش ذکر یارب است آیینهء رسالت فردای زینب است
امد از عرش که زیبا بکند دنیا را با دمش زنده کند معجزه ی عیسی را یا که معنا کند او واژه ی بی همتا را سر و سامان دهد اشفتگی دل ها را با وجودش نخورد دل عدم فردا را نوری از عرش خداوند جلی نازل شد برکت از خاک قدومش به جهان حاصل شد ماه از یمن دم و باز دمش کامل شد دل دیوانه به لطفش سر و پا عاقل شد خیره کرده وجناتش نگه حوا را جلوه کردست که دردانه ی بابا باشد جان ارباب شود دلبر دلها باشد ایه ی تازه ای از سوره ی طاها باشد معنی واقعی عشق ، به دنیا باشد ساخته حضرت حق آینه‌ی زهرا را آن که ارباب همیشه به ثنایش پرداخت امد و رو به خدا راه جدیدی را ساخت ‌چادرش سایه لطفی به سر ما انداخت منکرِ ساحت او عاقبت خود را باخت میبرد سائل او خیر همه دنیا را آسمانی که در آن جسم زمینی جا شد روشنی بخش جهان همه نوکر ها شد دل پژمرده ی ما با دم او احیا شد دین و دنیای حسین و نفس سقا شد هنر این است که برده دل دلبرها را
هر کس به کسی داده دل و ما به رقیه لا حول و لا قوة الّا به رقیه هرجا گره افتاد به کارم پدرم گفت یا رو به ابالفضل بزن یا به رقیه شد آینه‌ی حضرت زهرا و رسیده‌ست ارثیه از او أم أبیها به رقیه از بس که گرفتند شفا از حرم او باید که بگویند مسیحا به رقیه تا اینکه گره واشود از کار خلایق باید که قسم داد خدا را به رقیه مانند رکابی که دلش بند نگین است دلبسته شده شانه‌ی سقا به رقیه او جان خودش را سر عشقش به پدر داد دلدادگی اصلا شده معنا به رقیه با دلهره شد صبح، شبش بین خرابه آشفته شده بعد عمو خواب رقیه یک شهر تماشاگر اشکش شده بودند حاشا که کسی داد تسلا به رقیه
عابس به روی پیکر مستش سری نداشت فطرس برای بال گشودن پری نداشت خالی تمام کیسهء عالم ز سیم و زر یعنی صدف به سینهء خود گوهری نداشت کوثر برای سینه زنانش نمی نوشت گر حضرت حسین، چنین دختری نداشت اصلاً بهشت را که خدا روی ما گشود چنگی به دل نمی زد اگر بی رقیه بود تا گریه کرد قلب سکون و سکوت ریخت نور یقین به دامن اهل ثبوت ریخت خاکش سرشته شد سحری با ترنّمِ اشکی که فاطمه ز جنان در قنوت ریخت با یاحسین او همه دیوانه تر شدیم بر عاشقان حوالهء شرط و شروط ریخت از نور او ستاره و خورشید، مستِ مست در محضر طواف رخش حورالعین نشست درپای گاهواره اش الماس می شکفت ذوق مسیح و صالح و الیاس می شکفت در پیچکی که ریشه به مویش دوانده بود هرلحظه لحظه بوته ای از یاس می شکفت با خنده های او بغل عمه زینبش گل از لبان حضرت عباس می شکفت این حوریه که روی لبش ذکر یارب است آیینهء رسالت فردای زینب است
بسم الله الرحمن الرحیم ؛ جان‌ودل شاعر پی الهام حسین است وقتی که سرآغاز غزل نام حسین است چون آب که رفع عطش از تشنه نماید آرام دلم نام دل‌آرام حسین است... هر قاعده‌ای خورده به‌هم از سر لطفش آزاد، اسيری‌ست که در دام حسین است در زمره‌ی شاهان‌وبزرگان شده مکتوب هر نام که در دفتر خدّام حسین است اسلام ِ همه کفر شود روز قيامت معيار خداوند اگر اسلام حسین است آغاز خوش این است که با نام حسین و پايان خوش آن است که با نام حسین است با دست علی‌اکبر و با دست رقیه رزق همه از سفره‌ی اکرام حسین است آمد به جهان دختر ارباب، خوش آمد ماه دوسرا، مهر جهان‌تاب، خوش آمد بیت‌الغزل هر غزل ناب رقیه‌ست خورشید علی‌اصغر و مهتاب رقیه‌ست نزدیک‌ترین راه به الله حسین است نزدیک‌ترین راه به ارباب رقیه‌ست در باب برآوردن انواع حوائج یک‌باب خدا دارد و آن باب رقیه‌ست در زاویه‌ی عرش خدا قاب بزرگی‌ست نامی که شده زینت این‌قاب رقیه‌ست در خلوت خود معتکف‌اند اهل‌محبّت در مسجد این طایفه محراب رقیه‌ست دردانه‌ی ارباب که با دست اباالفضل از چشمه‌ی کوثر شده سیراب رقیه‌ست حاجت طلبیدند از او عالم‌وآدم زیرا که فقط مهر جهان‌تاب رقیه‌ست او آمده و خستگی عشق به در شد با خنده‌ی خود ام‌ابیهای پدر شد هر اهل دلی یافته راهی به رقیه پس رو زده با کوه گناهی به رقیه هروقت نشسته‌ست سر شانه‌ی عباس تقدیم شده منصب شاهی به رقیه هرجا سخن از راه رسیدن به خدا شد داده دل ما زود گواهی به رقیه هرکس که امیدش شده از کل جهان قطع انداخته با گریه نگاهی به رقیه ساکن شده در کهف امان تا ابدالدهر آورده هرآن‌کس که پناهی به رقیه ممنون حسینیم که داده دل ما را گاهی به علی‌اصغر و گاهی به رقیه وا شد گره از مشکل ما چون که شب قدر ده‌مرتبه گفتیم؛ الهی به رقیه... هر کس که تو را دیده به لب زمزمه دارد بر لب دم یافاطمه یافاطمه دارد
در مکتب ما شاه حسین است وَ لاغیر بیراهه نـرو راه حسین است وَ لاغیر جز کرب وبلا منزل و مقصود نداریم این سِیْر الی الله حسین است ولاغیر هرکس به حرم وصل شده عرش نشین است شیرازه ی درگاه حسین است ولاغیر تو قبله نشین هستی و میعاد تو قبله دلبسته و دلخواه حسین است وَ لاغیر عرش است چنانْ فرش به زیر پَرِسلطان عالـــَم متوسّـل شده بر دخـترِ سلطان دُردانه ی ارباب کرم جلوه ی راز است طـــنّازترین ناز به درگاه نیاز است هرچند سه ساله ملکوتی و خدایی ست حالا نَه نتیجه که خدیجه به نماز است این فاطمه ساداتْ که آئینه ی زهراست مَلموس ترین کوثر دربار حجاز است در گریه ی او خطبه ی مولاست هویدا انگار علی آمده و قافیه ساز است آهی که رسید از سوی قنداق رقیه لرزانده چنان تیغ عمو پشت اُمیّه او آه کشید و بدن توطئه لرزید او آمد وعباس کمی فاطمه را دید ارباب پس از دیدن این جلوه ی محجوب یا فاطر و یافاطمه ای خوانده و بارید باران شد و بوسید گل روی رقیه این غنچه ی یاس حـرم فاطمه بوئید انگار شده قصه ای از فاطمه تصویر با دیدن او روضه تداعی شد و جوشید این کوثر دردانه ی ارباب شهید است صد شکر بَر وُ صورت این یاس سفید است یاس حرم الله کجا؟! طعنه کجا؟!وای دردانه کجا؟!نیمه شب و حادثه ها وای آغوش حسین و بغل عمه کــجا و … زنجیرکجا؟! سرزنش بی سروپا وای گلواژه ی شیرین شب و روز کجا و… این تشتْ کجا؟!روضه برای اسرا وای دق کردنِ در روضه ی ارباب چه زیباست چشم حرم الله به راه گل زهراست شاعر: حسین ایمانی حضرت رقیه (س) میلاد