eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
1.6هزار دنبال‌کننده
1 عکس
0 ویدیو
2 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از احسان تبریزیان
📋تا دیدم که افتادی رو زمین تا دیدم که افتادی رو زمین منم از کمر خم شدم ببین پاشو خواهرِ تو داره از این غصه میمیره پاشو ای علمدار لشکرم شده خیره دشمن سوی حرم ببین که از این دوری دخترم بهونه گیره میگه عمو بیا، جونم به لب رسید در انتظارته، داره به تو امید اما نمیدونه، زخمیه پیگرت ای وای اگه بیاد، آخر بالا سرت ........................... میبوسم حالا چشم تارِ تو نگو که همین‌جاست مزارِ تو چطوری برم از کنار تو برادر من پاشو ذکر حیدر رو دَم بگیر پاشو روی دوشت عَلم بگیر پاشو راه بسوی حرم بگیر ای یاور من باور نمیکنم، دستت جدا شده با ضربه‌ی عمود، فرقت دوتا شده بعد تو دشمنم، تا خیمه‌ها میاد نقشه داره برا، اهل حرم زیاد ............................... سه‌شعبه زدن بی‌هوا به تو زدن تیر به مَشک پُر آب تو با نیزه زدن دشمنا به تو رحمی ندارن با کینه به سمتِ تو اومدن نخواستن یه ذره اَمون بدن چه زخمای به پیکرت زدن چه بی‌شمارن خونا رو از سر و، روی تو میبرن من میدونم اومد، پیش تو مادرم گفته برای تو، از سیلی خوردنش گفته که حیدر و، دست بسته بردنش شاعر 🔻 🆔@goosheye_oshagh 🆔 @ehsantabriziyan
هدایت شده از احسان تبریزیان
شب آخره دل پریشونه میگن هیشکی پیشش نمیمونه کسی غصه هاشو نمیدونه تو این بیابون مگه ما نباشیم که تنها شه مبادا علی اربا اربا شه باید هرکی مونده مهیا شه بره به میدون آرومه زینبش وقتی میاد حبیب امشب تو کربلا پیچیده بوی سیب ارباب ما حسین ارواحنا فداک امشب تو خیمه گاه فردا به روی خاک حسین امشبو پیش خواهره یه امشب تو آغوش دختره یه امشب دلش پیش مادره غریب مادر ولی ظهر فردا دیگه تنهاس آتیش توی این خیمه ها برپاس سر کهنه پیراهنش دعواس غریب مادر امشب تو خیمه گاه گرم عبادته فردا تو قتلگاه غوغای غارته امشب سر حسین رو خاک کربلاس فردا سر حسین بالای نیزه هاس غم ظهر فردا چه سنگینه یه نامرد روی سینه می شینه بگو مادرش داره می بینه میون غوغا تنش روی خاک بیابونه سرش بر سر نیزه مهمونه داره آیه کهفو میخونه غروب فردا شمر از تو قتلگاه با خنده اومده تنگه غروبه و خورشید سر زده دشمن از این به بعد تو فکر غارته اهل حرم بیاید وقت اسارته 🔻 🆔@goosheye_oshagh 🆔 @ehsantabriziyan
هدایت شده از احسان تبریزیان
📋چجوری میتونم رهات کنم چجوری میتونم، رهات کنم بذار یه دل سیر، نگات کنم میخوام تا خود صبح، صدات کنم ای عشق زینب چیشد یادگاری مادرت برادر بگو، چی اومد سرت ببین شمر و دنبال دخترت ای عشق زینب ای سربلند من، از ریشه چیدنت پس قسمت منه، رگهای گردنت ای سرفراز من، رو نیزه‌ای چرا قرآن بخون برام، از روی نیزه‌ها ......................... ما رو میبرن، بین کوچه‌ها تو میمونی و، پیکری رها کجایی تو ای یار و، من کجا برادر من تو اما توی قلب زینبی دعای نمازم توو هر شبی اگرچه لگد کوب مرکبی برادر من شب‌ها گذشته و، گریونه خواهرت سرخه لبام هنوز، از خون حنجرت أَمَّنْ یجِیبُ من، مُضْطَر شدی چرا ای سرنوشت من، بی‌سر شدی چرا .................... خداحافظ ای، یارِ آشنا خداحافظ ای، پیکرِ رها خداحافظ ای، دشتِ کربلا که میره زینب سلام ای، سر روی نیزه‌ها سلام ای، سر از بدن جدا سلام ای، مسیر پر از بلا اسیره زینب امشب رقیه هم، جامونده بین راه پیداست که روی نی، هی میکنی نگاه زجری کشیده‌ام، از زجر و طعنه‌هاش بازم‌ فداسرت، همراهمی داداش *شاعر: 🔻 🆔@goosheye_oshagh 🆔 @ehsantabriziyan
هدایت شده از احسان تبریزیان
📎ترانه‌ی ازل حسین -------------------------------- ترانه‌ی ازل حسین قصیده و غزل حسین بگو به نیت فرج سلامٌ علی الحسین محرم اومده بیا و پَر بگیر دوباره رو به سوی کربلا کن میون روضه‌ها، تو اوج گریه‌ها برا ظهور آقامون دعا کن ▪️اللهم عجل لولیک الفرج▪️ --------------------------------- : 🆔 @ehsantabriziyan
هدایت شده از احسان تبریزیان
📋 توو کوفه آهِ غربتم پیچید ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو کوفه آهِ غربتم پیچید اما کسی فریادم و نشنید سنگم زده اونیکه تا دیروز سنگِ تو رو به سینه می‌کوبید تنها که موندم چیزایی دیدم جز ناسزا هیچ چیزی نشنیدم تو کوچه‌ها اون حال زهرا رو سیلی که خوردم تازه فهمیدم راه منو توو کوچه‌ها بستن دستامو مثل مرتضی بستن اما دلیل اشکام اینه که کمر به کشتن شما بستن «مظلوم کربلا حسین جانم غریب کربلا حسین جانم» ................... دردای بی‌اندازه می‌بینم هر روز یه درد تازه می‌بینم توو کوچه بازارا که می‌گردم تیرایی مثل نیزه می‌بینم دیگه دلم از کوفه بیزاره هر کس برات یه فکرایی داره از توو چشای خولی می‌بینم دست از سرِ تو برنمی‌داره حالم پریشونه ،چشمام گریون از حرفاشون، میشه دلم پر خون به دختراشون قول گوشواره قول کنیز میدن به زن‌هاشون «مظلوم کربلا حسین جانم غریب کربلا حسین جانم» ..................... هرجوری میتونی میگم برگرد با این لبِ خونی میگم برگرد من تشنه جون میدم میدونم که لب تشنه می‌مونی میگم برگرد حرف از خرید خنجره، برگرد حرف از گلو و حنجره، برگرد تیری که دست حرمله دیدم از نیزه‌ها هم بدتره، برگرد تو کوفه زینب میشه پیر برگرد مخدرات میشن اسیر، برگرد اینجا کسی هم بازی اون نیست دست رقیه‌ت بگیر برگرد «مظلوم کربلا حسین جانم غریب کربلا حسین جانم» *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻 🆔@goosheye_oshagh 🆔 @ehsantabriziyan
هدایت شده از احسان تبریزیان
بسم الله الرحمن الرحیم _______ خدا رو شکر که خیمه سیرابه حالا که مشکامون پر از آبه رقیه رو دوش ابالفضل و علی رو دست مادرش خوابه ولی دلم یه دنیا غم داره دلشوره آرومم نمیذاره جای گلای باغ زهرا نیس تو این بیابون که پر از خاره اشک میریزم داداش به احوالت زخمی نشه یه وقت پر و بالت بری ازم جدا بشی و من بخوام بگردم اینجا دنبالت ....................... نمیزدی حرف جدایی کاش تو رو خدا فکر دل من باش حتی واسم سخته میبینم که خاکی شده صورت تو داداش میدونم اینا نقشه ها دارن میخوان تو رو جدا کنن از من دلواپسی هام میشه بیشتر با صدای پای مرکب دشمن از تیغ و نیزه ها نشی سیراب نمونی تشنه یه جرعه آب پیرهن کهنه رو تنت کن که نسوزونه تن تو رو آفتاب ..................... بند۳ مادر میگفت بی کفنی داداش شهید دور از وطنی داداش قرآن بخون برام تا آروم شم قاری قرآن منی داداش میدونی که توی دلم غوغاس پریشونم ولی دلم دریاس تو راه تو اسارتم میرم تو راه تو اسیریم زیباس بدون که خواهرت داره غیرت اسیر میشم ولی دارم عزت غصه نخور خودم جلو دشمن سپر میشم واسه زن و بچت شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻 🆔@goosheye_oshagh 🆔 @ehsantabriziyan
هدایت شده از احسان تبریزیان
__________ خبر داری به کی پناه بردم؟ خبر داری که من کتک خوردم؟ بالای نی سرت رو که دیدم اینجور برات بگم بابا: مُردم بابا شنیدی بِم چیا گفتن؟ باور نمی‌کنی کیا گفتن! توو مسجد کوفه مسلمونا توو بازارم یهودیا گفتن بابا کجا بودی می‌ترسیدم؟ می‌دونی چند شبه نخوابیدم؟ بابا جونم می‌دونی چند روزه اون روی ماهتو نبوسیدم؟ ### معلوم نبود به عمه‌ها می‌خورد؟ یا نه، به اون تشت طلا می‌خورد؟ چوبی رو که بالا می‌رفت دیدم اما نمی‌دیدم کجا می‌خورد اون ماجرا رو تازه فهمیدم تا این لبای زخمی‌رو دیدم حالا لب خشک منم سرخه از بس لب خونیتو بوسیدم میخوام شبیه تو بشم، میشه؟ داغ دلم اینجوری کم میشه دستام کوچیکه می‌دونم، اما داره لبامون مثل هم میشه ### می‌بینی موی دخترت سوخته؟ مثل خودم موی سرت سوخته باباجونم یادت میاد اون شب گفتی موهای مادرت سوخته؟ کبودی‌هارو دیدی روو دستم؟ دیدی به زحمت روسری بستم؟ بازو و پهلومو ببین بابا حالا شبیه مادرت هستم؟ من روضه‌خون حنجرت میشم مرهم برا زخم سرت میشم با اشک چشمام رووتو می‌شورم مادر نداری مادرت میشم شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻 🆔@goosheye_oshagh 🆔 @ehsantabriziyan
هدایت شده از احسان تبریزیان
________ قراره بیقرار تو باشم دارم میام که یار تو باشم تو که همش کنار من بودی منم باید کنار تو باشم بمیرم ای عمو چه بی حالی تو رو خدا بزن پر و بالی نفس بکش یه کم عموجونم چه روضه ای شده چه گودالی چه ماجرا تو قتلگا بوده پر از غباره یا پر از دوده با این همه غمی که می بینم حسن شدن یه کم برام زوده ### شبیه قاسم و علی اکبر دل منم برات شده پرپر درسته سن من کمه اما منم یه جورایی مث اصغر فدات میشم خودم نباش مضطر خودم سپر میشم برات آخر به یاد دست مادرت اینجا جدا میشه یه دستم از پیکر این نانجیب واسه چی خندیده نگاش به سمت خیمه چرخیده کنار پیکر تو فهمیدم بابام تو کوچه ها چیا دیده ### توو قتلگاه شده چه غوغایی دل منو غم تو آزرده یکی با نیزه اومده سمتت یه پیرمرد عصاش و آورده غریب و بی کسی توو این گودال چه فکرایی که دشمنت داره یکی نگاشه سمت انگشتر یکی نگا به پیرهنت داره غم منو نخور عموجونم دلم برا غم تو میسوزه که حرمله جلو چشات با تیر تنم رو به تن تو می دوزه شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻 🆔@goosheye_oshagh 🆔 @ehsantabriziyan
هدایت شده از احسان تبریزیان
______ شبا شبای عشقه و شوره شبای عهد و پیمونه با تو هوامون و تو داشته باش آقا امروز و ما میایم و فردا تو دلم میخواد که توو هوات باشم پر بزنم بشم فدای تو یا لااقل اگه نشد آقا دق بکنم با روضه های تو گره زده گناه به کار من توو زندگیم یه راه حل میخوام تشنه ی دیدار توام آقا منم شیرین تر از عسل می خوام ##### دلم یه روضه خواس شبِ شیشُم دلم به کربلا شده عازم تو که دوبخشه اسم شیرینت چرا هجا هجا شدی قاسم شبیه مجتبایی و دشمن عقده ی بابات و به دل داره خدا به خیر کنه داره سمتت بارون تیر و نیزه می باره بوی مدینه کربلا اومد حسن غریبه بچه شم بیشتر روی سینه ت که پا گذاشت اون اسب یهو چی شد که داد زدی مادر #### زره نبود ولی کفن داری فدات بشم شدی مث بابات بذار نگات کنم دم آخر حسن شدی با این قد و بالات کفن شده برات لباس جنگ زره برات نمیشه اندازه بابات و کوچه زد زمین ، حالا دشمن برات یه کوچه می سازه بغض جمل تو سینه شون پُر بود اسباشونم به جنگت آوُردند کشیده شدت قدت ، ببین اسبا تو رو به کل کربلا بردند شاعران: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻 🆔@goosheye_oshagh 🆔 @ehsantabriziyan
هدایت شده از احسان تبریزیان
______ بند اول : موذن حرم میری میدون شبه پیمبرم میری میدون نمیشه باورم جلو چشمام علی اکبرم میری میدون برو که دست حق به همراته پشت سرت دعای باباته برو ولی بدون که تا میدون نگاه من به قد و بالاته یه رحمی کن به اشک بابا تو آهسته تر بردار قدم هاتو دارم اون لحظه ای را می بینم که روی خاکا میکشی پا تو بند دوم : به هر طرف تنت رو می‌بینم این جسم پرپرت رو می‌بینم به هر کجا که رو کنم علی یه عضو پیکرت رو میبینم نگاه آخرت رو میبینم حالت مضطرت رو میبینم یاد بابام علی میوفتم تا زخمای رو سرت رو میبینم میبینمت که غرق خون شدی اسیر دست این و اون شدی رنگ از رخت پریده اکبرم شبیه برگای خزون شدی بند سوم : یه عده بی حیا تو را کشتند با سنگ و با عصا تو را کشتند یه عده هم به قصد قربت و رضایت خدا تو را کشتند به زیر دست و پا تو را کشتند با نیزه بی هوا تو را کشتند همین که گفتی اسمتو علی با بغض مرتضی تو را کشتند تو را زدند یه جور که پا نشی یه جوری که برام عصا نشی بگو چه جور مرتبت کنم که بیش از این جدا جدا نشی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻 🆔@goosheye_oshagh 🆔 @ehsantabriziyan