🕯سبک واحد ایام فاطمیه حضرت زهرا سلام الله علیها
#واحد_ایام_فاطمیه
#کریمه_دو_عالم
بند🕯
کریمه ی دو عالم،عزیزه ی حیدر
شفیعه ی قیامت،یا حضرت مادر
انسیة الحورا_فاطمة الکبریٰ
امینه ی وحی و_زندگیِ مولا
به خلقتِ هستی،دلیل
به شیعه ی حیدر،کفیل
به چادرت بستم،دخیل۲
یا حبیبة الله۲
(یا وجیهة عندالله
اشفعی لنا عندالله)
بند🕯🕯
یه گوشهٔ چشمت از،دل میبره غم رو
میکنه فضت کاره،مسیح مریم رو
وجودت اعجازه_روح تو ممتازه
به زیر پرچم تو_شیعه سرافرازه
کوثر حق جان،نبی
از نور تو دل،منجلی
ای همه هستیه،علی۲
یا حبیبة الله۲
(یا وجیهة عندالله
اشفعی لنا عندالله)
بند🕯🕯🕯
به عالمی میبالم،که مادرم زهراست
به نوکریش مینازم،که افتخار ماست
تو مهرو مهتابی_تو مادر آبی
رو سر ما سایت_مادر اربابی
واسه ی حیدر یاس،تویی
همسر با احساس،تویی
مادر واسه عباس،تویی
یا حبیبة الله۲
(یا وجیهة عندالله
اشفعی لنا عندالله)
🙏التماس دعای خیر
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
کربلایی مهدی رضایی (2).mp3
23.18M
🏴زمینه ایام فاطمیه شام غریبان حضرت زهرا سلام الله علیها
#زمینه_ایام_فاطمیه
#نیمه_دل_شب
🏴بند اول
نیمه ی دل شب،بی صدا و مخفی
غسل و کفن میکنه مولا بی بی زهرارو
میرسه تا دستاش،به پیکری زخمی
میشوره با اشک چشماش تموم زخمارو
اسما،بریز آب روان
روی،بدن دلبرم
اما،کمی آهسته که
دردش،نگیره همسرم
سخته برام که ببینم،جسمت و مجروح و خسته
رسیده دستم به پهلوت،به پهلویی که شکسته
سخته برام که ببینم،یه جای سالم نداری
قرارمون این نبود که،علی رو تنها بذاری
خدانگهدار عزیزم
🏴بند دوم
ای مسیح حیدر،ای مسافر شب
رفتی و ولی با خودت حیدر و نبردی
ای بهار حیدر،زود شدی خزونی
رفتی و ولی نگفتی سیلی از کی خوردی
پاشو،گل نیلوفرم
زهرا،عزیزم دلبرم
تنها،تو بودی لشکرم
بی تو،بی یار و یاورم
پاشو ببین که حسینت،رخت عزاشو پوشیده
پاشو حسن رو بغل کن،که واسه تشییع رسیده
پاشو ببین که آورده،کفن برای تو زینب
پاشو ببین که چادرِ،خاکیتو سر کرده امشب
خدانگهدار مادرم
🏴بند سوم
زینب و یه تابوت،تشییع شبونه
هی میگه آروم زیر لب مادرم جوونه
الهی که آتیش،بگیره مغیره
ازم گرفت مادرم رو اون با تازیونه
دیدم،آتیش شعله ور
بودم،با مادر پشت در
دیدم،که لگد زد به در
خم شد،مادرم از کمر
باور ندارم که میری،از خونه ای مادر من
داری میری اما چرا،شبونه ای مادر من
دیگه تو راحت شدی از،دردی که داشتی بمیرم
تقاص خونت رو من با،داداش حسینم میگیرم
خدانگهدار مادرم
🎤با نوای زیبای کربلایی مهدی رضایی
🎪هیئت مکتب الزهرا (س)
✍کربلایی امیرحسین سلطانی
✍
روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها
زهرا ! چه کُند میگذرد شستشوی تو
نیمه شب است تازه رسیدم به موی تو
فاطمه جانم!
به هیچ چیز نیازی نداشت حتی قبر
نگو مزار ندارد بگو نیاز نداشت
تو رو به قبله نبودی که قبله رو به تو بود
نماز خواندن تو سمت و سو نیاز نداشت
ملاک شستن دست علی ز ماندن بود
و گرنه پیکر تو شستشو نیاز نداشت
*اگر یکی از، دنیا بره بعد از جان دادنش هر قسمتی از بدنش جدا شد باید با خودش دفن بشه حتی ی تار مو یا یه تکه ناخن
امشب براتون بگم سخت ترین غسل ها غسل بدن سوخته است.. چون حین غسل پوست میاد..*
زهرا چه کُند میگذرد شستشوی تو
نیمه شب است و تازه رسیدم به موی تو
*مولا خیلی تلاش کرد که کسی نمونه، زهرای مرضیه وصیت کرد علی جان فقط تو باشی و اسما..لذا امیرالمومنین فرمود همه برن فقط تو خونه علی و اسما ماندن .
اسما داره آب میریزه از رو لباس بناست غسل بدن زهرا رو بعضیها میگن آتش با معصوم کار نداره..خود بی بی میگه من بین در و دیوار آتیش، بصورتم می خورد.
بله یک زمان ارادهی الهی بر این است ابراهیم پیامبر در داخل آتش میشه وآتش اثر نمیکنه.. امام صادق بین آتش قدمبر میدارن اراده خدا است معجزه ای باشد و آتش اثر نمیکنه.اما بمیرم برای اون مادری که..
* اگه زن باردار باشه در شرایط سخت قرار بگیره اول مراقب جنینش آسیب نبینه بی بی دو دستی به در فشار میاورد.اما بمیرم هم محسنش جان داد هم صورتش سوخت هم میخ به سینه اش رفت هم نوشتن در افتاد روی زهرا..خاک برسرم خاک بردهانم..هم نوشتن چهل نفر از،روی در رد شدن. حالا علی چجور میخواد این بدن رو جمع وجور کنه این همه زخم به زهرا رسید.مولا آب میریخت از اون ور خون آبه میومد.قربونت برم علی جان ..چجور این بدن نحیف رو پهلو به پهلو می کردی..مولا میخواست پیامبر رو غسل بده خطاب رسید رسول خدا رو برهنه نکنید دوباره صدا رسید رسول خدا رو به رو نخوابانید.رسول خدا برهنه نکرد مولا و به رو نخوابوند.شأن معصوم همینه نباید برهنه بشه و نباید به رو بخوابه..علی جان تو هم زهرا رو از روی لباس،غسل دادی میخواستی آب به پشتش برسه نذاشتی به رو بخوابه...بمیرم هم حسین به رو خوابوندن هم وقتی جان داد برهنه اش کردن..*
*آخه بی بی هی میگفت: علی جان حسینم رو فراموش نکن.. باشه بی بی ما هم برای حسینت شب شام غریبانت گریه میکنیم..
کمی از غسل زیر پیرهَن ماند
کمی از خون خشکت بر بدن ماند
کفن را در بغل بگرفت و بو کرد
همان طفلی که آخر بی کفن ماند
ای عزیزی که تنت پیش همه عریان شد
بر سر پیروهنت فاطمه دعوا دیده
«ای حسین...»
#حضرت_زهرا (س)
✍
روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها
این قد خم ایستادن در بدن را سخت کرد
این تن زخمی به خانه کار من را سخت کر
کارهایی مانده باید آب و جارویی کنم
بازوی بِشکسته ام جارو زدن را سخت کرد
دست من از کار افتاده ببخش ای دخترم
گیسوان درهمت شانه زدن را سخت کرد
نه فقط از، زینبم، از فضه هم شرمنده ام
زخم های بسترم درمان من را سخت کرد
*حالا میخواییم ببینیم وضع فاطمه چگونه بوده..*
زخمپهلو، زخم بازو، زخم سینه زخم سر
بعد از این پهلو به آن پهلو شدن را سخت کرد
*امام زمان ببخشین از این دوسه بیت شعر..*
عُفله ی مسمار جای خود شکافِ پهلویم
وقت خونریزی یقین غسل وکفن را سخت کرد
از نحیفی در میان قاب چشمان علی
دیدن عکس جمال خویشتن را سخت کرد
*خانمی که یه روز به اندازه ی یه هفته رشد میکرد، یه هفته به اندازه یه ماه،روایته یه ماه به اندازه ی یکسال.. حالا اونقدر لاغر شده که وقتی میخواست میان قبر بگذاردش علی زیر بغلش، زد..هیچکسم نبود علی روکمک کنه انقدر مظلوم عالم گریه کرد.*
از، نحیفی درمیان قاب چشمان علی
دیدن عکس،جمال خویشتن راسخت کرد
گفتگوی، لکنت آمیزم علی را میکشد
در جوانی، پیری امکان سخن را سخت کرد
هرچه مولا التماسم کرد این پوشیه چیست
راز سیلی با علی، حرفی بزن را سخت کرد
از همان روزی که افتادم به کوچه برزمین
احتیاجم به عصا کار حسن را سخت کرد
یک دوروزی صبر کن ،دارم ز دنیا میروم
ای مدینه داغ پیغمبر به همراه سخت کرد
* به فضه فرمود تنهام بگذار من میان حجره ساعتی میخوابم،بعد بیا منو صدا بزن اگه جواب نیومد و نشنیدی برو زود علی رو خبر کن. درِ حجره رو بستن ساعتی گذشت، اومدن دیدن صورت رو به قبله، پارچه ای رو خودش کشیده این دستش رو زیر صورتش قرار داده..اومدم بالا سرش پارچه رو از،رو صورتش کنار زدم گفتم: "یا بنت رسول الله، یا بنت خیرالبشر،یا ام الحسنین"،شور دلم زیاد شد دقت کردم دیدم دیگه نفس نمیکشه دوان دوان اومدم برم مسجد دیدم بچه هاش وارد شدن از هولم دست وپامو گم کرده بودم گفتم بچه ها بیایین براتون غذا بیارم،گفتن چه وقت غذا آوردن مادرمون کجاست؟ دیگه به من حرفی نزدن اومدن میان حجره دیدم حسن صورت رو صورت مادرش گذاشت دیدمحسین صورت کف پای مادرش گذاشت هرچی صدا میزننن
گفتن آقازاده ها پاشید باباتون رو خبر کنید
رفتن مسجدو اون وضع امیرالمومنین بماند
بالا سر فاطمه اومد به اسم های مختلف صداش کرد دید جواب نمیده.یوقت صدا زدفاطمه جان کی بوده علی صدات بزنه جواب ندی من علی ام..اشک علی رو صورت فاطمه روح به بدنش برگشت چشماش رو باز کرد "هذا فِراقُ بِینی وبینک.."بچه ها رو از رو بدن بلند کرد.با احترام علی بچه هاش رو بلند کرد،اصلا یه داد نزد"صلی الله علیک یا اباعبدالله."این بچه ها وقتی دیدن عمه خودش رو رو بدن بی سر انداخت اونام شروع کردن با عمه گریه کردن گفتن حالا ی عده میان میگن خانم تسلیت پاشو اما راوی میگه اعراب بی تربیت اعراب بادیه نشین با دادوهوار و با فحاشی اونقدر زینب و زدن صدای بچه هاش بلند شد.."اَبتا اُنظُر الی عَمَتی المَظلومَه"..*
✍
روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها
از آن روزی که سامان داد هستی،کل دنیا را
کسی نشناخت زهرا را، سلام الله علیها را
سلام الله علیها کیست این خورشید بی پایان
که روشن کرده از خاک قدومش چشم دنیا را
سلام الله علیها، از صلاة او، چه میدانی که خسته کرده تسبیحات او پشتِ مصلی را
*جانِ عالم به فدات بیبی جانم، فدای شما و به محراب ایستادن شما و نماز خوندن شما،شنیدید به وقت نماز،خداوند همه بالاییها رو صدا میزد:"یا ملائکتی! اُنظُروا اِلی اَمَتی فاطمَه " بیاید نگاه کنید چه جوری بدنش میلرزه؛ بیاید نگاه کنید نماز فاطمه ی منو...*
سلام الله علیها ازصلاة او چه میدانی
که خسته کرده تسبیحات او پشتِ مصلی را
*تسبیحاتی که امروز، عزیزانش فرمودند:
یه دو رکعت نماز با تسبیحات مادرم فاطمه سلام الله علیها از هزار رکعت پیش من عزیزتره. فرمودند: شامل حال کیه این ذکرکثیر ویژهای که خداوند در قرآن اشاره کرده؛ کیه این ذاکرش؟ یکی از مصادیقش، بارزترینش، روشن ترینش، مهمترینش، کسی که بعد از نماز تسبیحات حضرت زهرا بگه..که مثل همین روزهای گذشته با همه بیرمقی خمیده میومد احد کنار قبر حمزه سیدالشهدا مینشست گریه میکرد، زار میزد، درد دل میکرد،با عموجانش حمزه حرف می زد. معروفه که از همون خاک اولین تسبیح تربت شاید توسط بیبی ساخته شد ،از قبر عمو جانش حمزه خاک برداشت و گل درست کرد و گلوله درست کرد و به عدد تسبیحی که میخواست خانم تسبیح ساخت. کنار قبر عمو جانش حمزه درد دل میکرد.. گفت : که ای عموی راز نگهدار من،حمزه دلاور پهلوون، یادته کسی جرات نمیکرد به عزیز برادرت چپ نگاه کنه، به بابام رسول خدا ،تا تو بودی...*
ای عموی راز نگهدار من
گوش کنی اینک تو به اسرار من
عمو جان! حق مرا از نظر انداختن
اهل مدینه به سرم تاختن
*ریختن خونمون؛ عموی دلاورم کجا بودی که بین در و دیوارفضه را صدا زدم.. شام غریبان مادره امشب؛ چه گذشته نمیدونم...الهی برات بمیرم... الهی برات بمیرم...رحمت خدا به اشکاتون ؛خدا این اشکا رو ازتون نگیره ؛خدا گریه به سوز و گدازه بیبی رو از هیچ کی نگیره؛ هرکی داره براش زیاد کنه؛ به قرآن! گنجه رفقا؛ نمیدونیم این روضهها چیه؟ کمش، زیادش، کوچیکش، بزرگش،به قرآن اینا حساب کتاب ماست... روضه، روضه است. محل رفت و آمد بالاییاست... الان چشم دلت باز باشه ازدحام رفت و آمد بالاییا ،صدای شه پر بالاییا میاد..غریبانه به اسما فرمود:بیا کمکم کن.به آقا فرموده بود: راضی نیستم اونایی که اذیتم کردن...اونایی که حق تو رو گرفتن... آقا جان هیچ کی نباشه...همه چی مخفی باشه...*
#حضرت_زهرا (س)
✍
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها
بچهها نشستن... توی عالم مادری تر از بچههای بیبی مگه هست؟! اول و آخر عاطفه و احساسن. بچهها نشستن... بدنی که ازش هیچی نمونده، که آب شده؛ بابا قراره غسل بده.بیبی فرموده بود:علی جان! از زیر پیرهن غسلم بده... اسما آب میریخت، مولا غسل میداد...اشکای مبارکش میریخت... یک دفعه بین غسل دادن حالش عوض شد ...خودشو کنار کشید؛هی سرشو به دیوار میزنه علی، فریاد میزنه، مظهر صبر خدا به هم ریخته؛ بلند بلند گریه میکنه... وای زهرااااااام واااااای... آقاجان چی شد؟! چه اتفاقی افتاد؟! حق با شماست...فقدان فاطمه حق باشماست.. اما ندیده بودم اینجوری... چی شد آقام؟! فرمود:اسما رها کن علی رو... اسما بیا نگاه کن هنوز بازوش ورم داره... اسما بیا ببین چکار کردن با فاطمه...اسما بیا ببین چه جوری زدنش ... هرجوری بود کارو تمامکرد*
بریز آب روان اسما
به جسم اطهر زهرا
ولی آهسته آهسته
همه خواب و علی بیدار
نهاده سر روی دیوار
کشد آه از دل خونبار
ولی آهسته آهسته...
*شده تا حالا مجبور باشی آروم گریه کنی؟! نه! نه ! همچین شرایطی برای ما به وجود نیومده؛ تمام حواس علی، به اطرافه کسی متوجه نشه؛ گاهی شاید،دست می گیره به دهن، اسماء...!*
ببین بشکسته پهلویم
سیه گردیده بازویم
خودش همه کار رو باید انجام بده؛ برای همه هستیش ،برای همه زندگیش... هرجوری بود تموم شد.بندای کفن رو بست ؛چشمش به بچههاش افتاد، دارن دق میکنن...حسن جان! حسین جان! دخترم! بچهها ! پاشین قربونتون برم ؛ بیاید یکبار دیگه مادر رو ببینید؛ بچهها پریدن از جا؛خودشون رو انداختن از دو طرف؛ آقاجون ابی عبدالله، امام حسن ،از دو طرف اومدن خودشون رو سینه مادر قرار دادن، امیرالمومنین داره با اشک نگاه میکنه منظره رو ؛ خودِ مولا میگه :یه دفعه دیدم بنده ها خود به خود باز شد، گرههای بند کفن وا شد، دستای مادر اومد بیرون، یکی گردن حسنش یکی گردن حسینش... مولا فرمود: صدایی از بالا شنیدم: آقا! بچهها رو جدا کن... بالا به هم ریخته بالاییا تاب نیاوردن ،بیتاب شده خلقت بردار بچهها رو...امروز من تعریف میکنم همه به هم میریزن؛ یه روز دق کنیم جا داره؛ اما بالاییا! اتفاق خاصی اینجا برای بچهها نمیافته، باباشون اسدالله ،مثل شیر هست ،تازه تو خونه هست، دشمنی نیست ،هتاکی نیست، حرامی نیست ،جمع خانوادگی ان ،با مادر دارن وداع میکنن،شما میگید ما به هم ریختیم... آی بالاییا ! من بچههایی رو میشناسم رو بدن بی سر باباشون افتاده بودن... اونجا چه دلی داشتید وقتی یه عده با تازیانه ریختن.....*
#مرثیه_حضرت_زهرا_س
#مقتل_نوشته.....
ای دختر نبیِّ خدا ، فاطمه سلام
ای همسر ولیِّ خدا ، فاطمه سلام
آتش گرفته سینه ی من با نوای تو
مادر دلم گرفته دوباره برای تو
بر روضه های پُر غم تو گریه می کنم
بر ناله ها و ماتم تو گریه می کنم
مقتل نوشته تا زِ ولایت بُریده اند
آتش به درب خانه ی طاها کشیده اند
مقتل نوشته است لگدها به در زدند
بر قلب بی قرار علی هم شرر زدند
مقتل نوشته تا که شما را کتک زدند
بر زخمهای سینه ی حیدر نمک زدند
مقتل نوشته دست علی را که بسته اند
با تازیانه بازویتان را شکسته اند
مقتل نوشته تا که شما خورده ای زمین
شد کشته محسن تو زِ بیدادِ ظلم و کین
مقتل نوشته کوچه و سیلی و مجتبی
دستی پلید و صورت نیلی و مجتبی
مقتل نوشته دومیِّ پست ، بی هوا
سیلیِ محکمی زده بر صورت شما
مقتل نوشته که زِ علی رو گرفته ای
بانو همیشه دست به پهلو گرفته ای
مقتل نوشته بعدِ پدر قد خمیده ای
در آن سه ماه روی خوشی را ندیده ای
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی ✍️📗
گریه های زهرا از درد نیست
بیخود از زمونه دلسرد نیست
تنها مرد میدون زهراست
تو مدینه جز این زن مرد نیست
جمعن بی مراما
کاش بشه آتیش بردا و سلاما
به جای کمک مظلومه میخونه مظلوم وا اماما
تماشا نداره زمین خوردن زن
تماشا نداره توی شعله سوختن
تماشا نداره تماشا نداره
آیه های کوثر افتاده
شرح سوره رو در افتاده
یعنی که طرف هست با زهرا
هرکی با علی در افتاده
زخمی ولی وا
تا نشه در غم روی ولی وا
چادر به کمر بسته تا طناب شه از دست علی وا
زیر چرخ کبود این چنین نمیشد
اگه قنفذ نبود روزگاری سیاه روی یاری کبود
تماشا نداره زمین خوردن زن
تماشا نداره توی شعله سوختن
تماشا نداره تماشا نداره
از مدینه فتنه پا میشه
از سقیفه عاشورا میشه
بعد قتل محسن پشت در
باب بچه کشتن وا میشه
تو کربلا این بار
سه شعبه میذاره جا پای مسمار
میره تو گلوی شیرخواره دور از چشمای علمدار
مصیبت میکشه یه بابا از پسر
خجالت میکشه تیرو از حنجرش به زحمت میکشه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#روزشمار_فاطمیه
#خط_سرخ_فاطمی
🗓 ۱ روز تا شهادت مظلومانه یگانه دختر پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم
✅حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمودند:
امام همچون کعبه است که باید به سویش روند، او به سوی تو نمی آید.
📚 بحارالانوار- جلد۳۶- صفحه۳۵۳
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨آخرین دعای حضرت زهرا سلام الله علیها
🔹 اسماء، همسر جعفر طیّار نقل میکند که :
◾️در لحظههای پایانی عمر حضرت زهرا علیها السلام دیدم آن حضرت دستها را به سوی آسمان برآورده، چنین دعا میکند:
🔺 «اِلهی وَ سَیِّدی اَسْئَلُکَ بِالذَّیِنَ اصْطَفَیْتَهُمْ وَ بِبُکاءِ وَلَدَیَّ فی مُفارَقَتِی اَنْ تَغْفِرَ لِعُصَاةِ شیعَتِی وَ شیعَةِ ذُرِّیَتِی»
🔹«پروردگارا! بزرگوارا! به حق پیامبرانی که آنها را برگزیدی و به گریههای حسن و حسین در فراق من، از تو میخواهم گناهکاران از شیعیان من و شیعیان فرزندان من را ببخشائی...»
📚 الموسوعة الکبری ج۱۵ ص۱۱۷.
📚 (مشابه در عوالم العلوم ج ۱۱ ص ۸۹۱)
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین_ایتا
432.4K
زمینه حضرت زهرا سلام الله علیها
نفس بکش ای هوای علی
صدات در نمیاد ،صدای علی
هزار دفعه مُردی به جای علی
بمونی هزار سال برای علی
تا نفس تو توخونه ست
مرد تو از پا نیوفتاده
دیگه جلوم پا نشیا
با دنده ی جا نیوفتاده
بریده بریده حرف نزن
شمرده شمرده بگو تو به من
خمیده خمیده راه نرو
جلوی چشم حسین و حسن
کشیده کشیده چرا میری
نشسته نشسته نیا سمتم
تو دستت انارِ ترک خورده ست؟
چکیده چکیده میاد نم نم
به آسمون فریادم
به التماس افتادم
برس به دادم زهرا برس به دادم
نَفْسِي عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحْبُوسَةٌ
يَا لَيْتَهَا خَرَجَتْ مَعَ اَلزَّفَرَاتِ
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
خدا بکَنه چو ریشه ز بیخ
اونی که زده به برگ تو میخ
کی دیده که یاس ارغوانی بشه
سیاهه دیگه چهره ی تاریخ
نگو که از عمر سیری
نگو شکستی ، پیری
چرا دیگه از زینب
حلالیت می گیری
به ذره ذره ی درد حسین
به قطره قطره ی اشک حسن
به هق هق زینب و من
بمون و حرف جدایی نزن
اگر که میشه میتونی بمون
هنوز تو خیلی جوونی بمون
بگو زنده می مونی ،بمون
چرا به فکر خزونی بمون
خود تو کن امدادم
به التماس افتادم
برس به دادم زهرا برس به دادم
نَفْسِي عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحْبُوسَةٌ
يَا لَيْتَهَا خَرَجَتْ مَعَ اَلزَّفَرَاتِ
سبک و شعر:
#مجید_احدزاده
#زمینه_حضرت_زهرا
#فاطمیه۱۴۰۳
#حضرت_زهرا
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
بسم الله الرحمن الرحیم
#فاطمیه
شبِ شهادت
همینکه درد زِ چشمِ تو خواب میگیرد
تمامِ جانِ مرا اضطراب میگیرد
بیا به همسرِ خود لحظهای تبسم کن
دلم از اینهمه حالِ خراب میگیرد
گشوده دخترِ تو آیههایِ قرآن را
نشسته رویِ سرِ خود کتاب میگیرد
عوض شده است در این خانه کارها امشب
حسین پیش لبت ظرف آب میگیرد
مواظب نَفَسَت باش ای تَرَک خورده
یواشتر که تنت را عذاب میگیرد
خدا کند که نبینند پهلوانی را
که آستین رویِ ردِ طناب میگیرد
سلام میکند اما علی از این مردم
فقط زِ خندهیِ قنفذ جواب میگیرد
ببین به خاکِ سیاهم نشاند آن نامرد
که خانومم به رُخِ خود نقاب میگیرد
کسی به سینهی دیوار و در فشارت داد
شبیه آنکه زِ گلها گلاب میگیرد
* * * *
سه تا کفن به رویِ دست زینب و غش کرد
به طفل حق بده این روضه تاب میگیرد
<< حسین بی کفن و تو به شام میآیی
و بند بندِ تو را التهاب میگیرد
تمامِ دُخترکانت گرسنهاند اما
خرابه را همه بوی کباب میگیرد
همانکه تَرکهی او میخورَد به طشتِ طلا
نشسته پیش حسینت شراب میگیرد
صدای چوب بلند و صدای نامحرم
میان دست سرش را رُباب میگیرد>>
(حسن لطفی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#فاطمیه
شب شهادت
نگاه کن به دو چشمانِ بی قراری که
ندارد از تو جز این ، هیچ انتظاری که
قسم به چشم ترت بد زمانه چشمم زد
و گریه میکنم از دستِ روزگاری که
نداشت چشم که نُه سال پیشِ هم باشیم
نگفت: داغِ پدر دیده درد داری که
حسینت آمده ، گیرم بغل کنی او را
برای شانه کشیدن توان نداری که
نرفته از نظرم خاطرات آنروزی...
که ریخت رویِ سرت جمعِ بی شماری که
برای بُردن من آمدند در خانه
برای بُردن آنکه نداشت یاری که
به جای تو برود پشت در ، ولی رفتی
زدند در به تو و میخِ داغداری که
نداد فرصت آنکه به محسنت برسی
نشانده است به پهلوت یادگاری که
از آن به بعد لباست همیشه خونین است
و سینهی تو شکسته است از فشاری که
میان یک در و دیوار و شعله خُردت کرد
گذشت بر تو زمانِ نفَس شماری که
پس از سه ماه فقط التماس من این است
کمی نگاه ...ندارد نگاه کاری که
(حسن لطفی)
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
Sh 2 Fatemieh Dovom 1403 Hosein Taheri [Mohjat_Net] (3).mp3
1.96M
غُرَةُ الغُرا دُرَةُ الطاها
شَرَفُ الاَبنا زهرا زهرا
زهره و ناهید صورت خورشید
سوره ی توحید زهرا زهرا
صدیقه منصوره راضیه مرضیه
طاهره ممدوحه انسیه حوریه
فاطمه معصومه هانیه نوریه
مدح تو را نوشته خدا
نمیشوم من از تو جدا
اذن شهادتم بده ای مادر سیدالشهدا
برس به داد این دل ما
به حق سیدالشهدا
****
مصحف مستور روضه ی منظور
نورٌ علی نور زهرا زهرا
بضعة الطاها زوجة المولا
روح اعطینا زهرا زهرا
غم این دنیا با تو به سر می آید
خاک پایت هم زر به نظر می آید
از کنیزانت معجزه بر می آید
کسی ندیده مثل تو را
ام نبی و بنت هدی
اذن شهادتم بده ای مادر سیدالشهدا
یک شب جمعه کرب و بلا
به حق سیدالشهدا
🔹جدید
🔸واحد
#حضرت_زهرا
#حسین_طاهری
شب 2 فاطمیه دوم 1403
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#شورروضه
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
شده صبر قاتل من،
میخ درم قاتلِ تو
مگه ضارب ندونست
که شیشه ای حامله تو!؟
چی می شد حد اقل
جلوی شوهر نزنند
داره زینب می بینه
جلوی دختر نزنند
چهل تا بی حیا بودن،
هیچکی نداشت یه غیرتی
چهل نفر لگد زدن،
چهل تاشون یکی یکی
فاطمه جان یارالی
همسر حیدر یارالی
~~~~
قتلگاه تو شده،
خونه ی امن شوهرت
بیا حیدر رو ببخش،
طناب دست همسرت
فاطمه جان ببینم
چرا خونیه پیرهنت!؟
محسنم کشته شده
فدای زخم بدنت
چقدر به تو لگد زدن
غرورمو لگد زدن،
بمیرم و نبینمو،
همسرمو چه بد زدن
فاطمه جان یارالی
همسر حیدر یارالی
~
دستای کوچیکمو
تو دست مادر می زارم
با همین قد کمم
جا پای حیدر می زارم
توی کوچه می بینم
سیاهی از دور می رسه
مادرم رو می گیره،
بی هوا سیلی می رسه
صداش هنوز تو گوشمه
صدای ضرب دستشه
لعنت حق به دومی
تو کوچه رد خونشه
کوچه ی فاطمیه
خون دل از فاطمیه
#سیدامیرحسینهمراه
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#کربلا
🏴#زمزمه
✍شاعر:حسین ایمانی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
با آه و نالهت دلم رو میکَنی
آتیش به قلبِ حسینم میزنی
میگی برایِ من از غسل و کفن
از تشنگی و لبِ حسینِ من
غنیمته این لحظهها
بیا بریم کربوبلا
زهرایِ من زهرایِ من /۴/
دردِ من و تو غمِ آب و لبه
غمِ فراقِ حسین و زینبه
پیشِ چشامون میونِ قتلگاه
حسینِ تشنه میزنه دستوپا
آتیشِ در بیانتهاست
شعلهش میونِ خیمههاست
زهرایِ من زهرایِ من /۴/
چشمایِ تار وُ گرفتهت فاطمه
واسهم میخونه روضهیِ علقمه
چشمایِ عبّاس مثِه چشمایِ یاس
دنبالِ راهِ نجاتِ بچّههاست
دستی که بر رویت نشست
در علقمه انداخت دست
زهرایِ من زهرایِ من /۴/
آشفته کردی منو زهرایِ من
گفتی برام از لبِ سقّایِ من
گفتی برام از امید و مشکِ آب
از تشنگی و لبِ طفلِ رباب
وای از دلِ زار و حزین
وای از تو و اُمُّالبنین
زهرایِ من زهرایِ من /۴/
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین