eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.6هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
مادَریْ هایَــتْ بَـــرایِ بَچهْ هایِ فاطِمــهْ دَر کِنارِ عَلْقَمه یِکْ روز جُبْرانْ می شَوَدْ [ 🖤 ]
‍ |⇦•روضه و توسل تقدیم ساحتِ مقدس مادرِ ادب حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفسِ حاج کاظم غفار نژاد تقدیم روح ملکوتی امام خمینی قدس سره الشریف 🟢🟢🟢🟢🟢🟢🟢🟢🟢 «حَسْبُنَا اللَّهُ و نِعْمَ الْوَکیلُ نِعْمَ الْمَوْلى و نِعْمَ النَّصیرُ» یا مَنْ اِسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفآءٌ .. یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین. اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة یا صاحب الزمان .. ای اُم بنین که فاطمه بودت نام بر تربت توُ چهار شهیدِ تو سلام دیروز کنارِ چهار فرزندِ علی امروز کنارِ تربت چهار امام نیستی زهرا ولی مانندِ زهرا اطهری خانۀ شیرِ خدا را خانه دارِ دیگری بعدِ زهرا ، بعدِ زینب از همه زن ها سری ای تمام مادران قربانِ تو نامادری پیش تو تعظیم کرده آسمان ها و زمین مادری کردی تو بر مثلِ امیرالمومنین با تو میشد عطر و بویِ فاطمه احساس کرد عفت دامانِ تو ، عباس را عباس کرد مانند نوری آمدی تابیدیُ بعد با دستِ زهرا موردِ تاییدیُ بعد خود را دم بیتِ ولایت دیدیُ بعد آن چارچوبِ سوخت بوسیدیُ بعد گفتی اگرچه در حرم تازه عروسم من آمدم دستانِ زینب را بوسم *دخترِ قبیلۀ بنی کلابِ ، طائفه دارِ ، فامیل داره .. از یه طرم داماد علی ابن ابیطالب امیرالمومنینِ ، نمیشه که این عروس رو تنها بدرقۀ خانۀ داماد کرد ، فامیل باهاش اومدن اما تا رسیدن به محلۀ بنی هاشم بی بی فرمود به دور و بری هاش این کوچه حرمت داره .. حواستون باشه ..* کم کم پسرهایِ تو بال و پر گرفتند دور و برت را مثلِ یک لشکر گرفتند بویِ امیرِ فاتحِ خیبر گرفتند درسِ شجاعت از خودِ حیدر گرفتند گویی از اوصافِ عظیمِ تو همین حد زینب پس از زهرا تو را مادر صدا زد ای وای از روزی که قلبت را شکستند حجاجِ زهرا بارِ بیت الله بستند دیدی همه سرها گرفته رویِ دستند با چه شکوهی رویِ محمل ها نشستند بر زانویِ عباس زینب پا گذارد شکرِ خدا که محملِ او پرده دارد *آمادۀ حرکت شدن ، یه وقت دیدن اُم البنین اومد صدا زد عباس بیا بگو برادرات هم بیان .. پسراشو دورِ خودش جمع کرد گفت خوب دقت کنید چی میگم ؛ با حسین میرید بی حسین برگردید حلالتون نمی کنم ..* اما پس از شش ماه شام غم سحر گشت با دیدنِ یک صحنه ای چشم تو تر گشت باور نمی کردی ولی دل با خبر گشت از این مصیبت عالمی حونین جگر گشت بالاترین روضه همین در عالمین است از راه آمد زینب ، اما بی حسین است *بشیر میگه امامِ سجاد به من فرمود بشیر در مدینه اعلامِ عزا کن ، بگو اون قافله ای که با حسین رفته حالا بی حسین برگشته .. میگه جار زدم تو مدینه ، آی اهلِ مدینه بیاید ببینید چه خاکی به سرمون شده .. بنی هاشم بیرون ریختن ، یکی میگه وا محمدا .. یکی میگه وا علیا .. خلاصه همه رو خبر کردم ؛ یه وقت دیدم اُم البنین داره میاد آقازاده هایِ عباسم بودن .. رفتم عرضِ ادب کنم ، اولین سوالی که پرسید گفت بشیر از حسین چه خبر؟ .. تو خودم جرات گفتنشُ نداشتم ، گفتم بی بی جان عونتُ کشتن ، گفت بشیر از حسین چه خبر ؟.. بی بی جان عثمانتُ کشتن .. گفت میگم از حسینم چه خبر ؟.. جعفرت رو کشتن ، بشیر از حسین چه خبر ؟.. گفتم تا اسم عباس رو بیارم دیگه حرف عوض میشه .. اما تا گفتم عباس رو هم کشتن ، نهیب زد بشیر میگم از حسین چه خبر ؟.. میگه دیدم نمی تونم جواب بدم .. بزار اینجور بگم صدا ناله ت بلند شه .. مجلسِ مادرِ قمر بنی هاشمِ .. مجلسِ مادرِ اون آقاییِ که هر وقت گرفتار میشیم صداش میزنیم .. میگه دیدم نمی تونم جواب بدم با دست اُسرا رو نشون دادم ، گفتم خودِ زینبِ کبری بهش میگه .. این خانمی که شش ماهِ این همه داغ دیده الان دلش یه آغوشِ مادرانه می خواد .. دید اُم البنین داره میاد گفت الان خودمُ مسندازم تو آغوشِ اُم البنبن دلمُ خالی میکنم .. اما تا اُم البنبن رسید به زینب زینبُ نشناخت .. از خودِ بی بی پرسید زینب کجاست ؟.. بگم صدا ناله ت بلند شه .. فریاد زد اُم البنین گیسو سفیدم مادر نبودی عصرِ عاشورا چه دیدم از خیمه تا گودال با زحمت دویدم با دستِ خود از پهلویش نیزه کشیدم اُم البنین تاجِ سرم را سر بریدن پیراهنش را از تنش بیرون کشیدن اُم البنین دروازۀ کوفه قیامت ساختم من بر مرکبِ طوفانِ خطبه تاختم من تا چشم رویِ نیزه ها انداختم من در یک نظر عباس را نشناختم من از دردِ غیرت صورتش چرخاند مادر بستند او را تا به نیزه وای مادر
4_5904540400806266766.mp3
676.8K
‍ زمزمه ونوحه وفات حضرت ام البنین میان بسترش ام البنین است برایش لحظه های آخرین است بگوید چون علی فزت وربک وصال حق برای او قرین است واویلا واویلا آه و واویلا،واویلا واویلا آه و واویلا2 ____________________ رود از این دنیا بانوی احساس به فرزندان زهرا(س)بوده حساس بود او مادر شیران حیدر وفا را با ادب داده به عباس واویلا.... ____________________ زبعد عاشورا زار وحزین شد بمیرم یکباره او بی بنین شد همه ی کارش اشک ونوحه خوانی ز هجران پسرها دل غمین شد واویلا... ____________________ زده طوفان غم بر حاصل او بسوزانده حال زینب دل او غم پسران را کرده تحمل ولی هجر حسین شد قاتل او واویلا... _____________________ بقیع وخاک آن گشته مزارش گذشته با غریبی روزگارش برای اینکه او تنها نباشد بیاید فاطمه اندر کنارش واویلا.... شعر:اسماعیل تقوایی
روضه حضرت ابوالفضل ✅گریز به احوالات ام البنین باغبان مسرور اولار سوز دوشسه هاردا یاس آدینان گوهریلر سوز سرشار آختارار الماس آدینان یاسیدن الماسیدن گوز یومدوم اما چکمدیم ال عمرومون بیر ثانیه بیر ساعتین عباس آدینان عباسه کیمدی همتا بو عرصه جهاندا مشکلدی شرح عشقیم دیوان و باستاندا بازوی اژدر افکن واردور بو قهرماندا غوغا یاراتدی عشقیم میدان امتحاندا حیدر دیردی احسنت سقا سودان چخاندا اولدون نه عاشقانه حقه فدا ابوالفضل مردانه سسله سنده لبیک یا ابوالفضل عالمده مثل سقا صاحب کرامت اولماز هر قاندا هر داماردا عباسی غیرت اولماز عشق عالمی بونون تک مست شهادت اولماز سو ایچمدی بولوردی وجدانی راحت اولماز سویلردی مرکب اوسته عشقه خیانت اولماز قیزلار اگر سو ایچسه سقا خجالت اولماز اولدون نه عاشقانه حقه فدا ابوالفضل مردانه سسله سنده لبیک یا ابوالفضل یاریمون ایثاری مین شور و قیامت ویردی عشقه اوجونا نهرین سویون آلجاخ وجاهت ویردی عشقه سودیدی ایچ بودیدی یوخ ایچمرم ارباب عطشدی احسنت عباسه عجب مردانه قیمت ویردی عشقه (اما خانم ام البنین یوزون دولاندردی کربلا سمتینه هر یرده ننه عزاسی اولسا ننه دن اوخونسا بالا دایانار قاپیدا) هایانداسان گوزلیم آی جمالی آی پاراسی قالوبدی الری قوینوندا دورت اوغول آناسی خوشا سعادتیوه کامه چاتموسان اوغول دیوله خرداجا بیر قبریده یاتمسان اوغول چتین گونومدی منیم دیلده سوزو سازیم وار نولار اماندی گل آی ابوالفضل سنه نیازیم وار بلالی دشتیده تاپدی اثر منیم عملیم گرک حسینچی اولیدون جهاندا سن گوزلیم سینمده من سند عشقی چونکی بَسلَه میشم ویرنده صوت سنه اولده یاحسین دیمیشم ئولونجه فخر ایدرم من وجود اطهریوه سلام او علقمین اوسته کسیلمیش الریوه بیر زمانیم واریدی اولموشودی بختیم یار منیم ایلردی خوش اقبالیمه غبطه آنالار دیردیلر فخر اله عباس کیمین اوغلون وار من گیدن وقتیده هر مجلسه هر انجمنه یر ویرردی آنالار عرشه مجلسده منه سالدی افسوس زمانه آناوی آیری حالا منی هیچ مجلسه دعوت الین یوخدی بالا ظلمیدور گوردوگی گونلر بالا هر کیمده قالا ظلمیدور بیر آنانون دهریده دورت اوغلی اولا جان ویرن وقته اوغولسوز دوشه تابوتی یولا (اما مدینه ده هرگون بیرینین ایوینده بیر روضه اولاردی هر ئوز ئولنین اوخشاردی زینب لیلا سریه ام البنین اما بیر گون ام البنین گوزی دوشدی گوردی رباب دایانوب بیر گوشه ده اصلا جمعه گوشولموراله یانایانا ربابه بیر باخدی دیدی) آی خانملار مجلسی گرم ایلیون ربابی دیندراخ کربلاده اولمادیم شش ماهه نین دردین بولم اصغره سقا سوقولی ویردی من عذر ایستیرم کاش عکاسان غم محنت بو آهیمنن آلا قول بویون منن رباب عکسین باهم سالا من دیم السیز شهیدیم او دیه دیلسیز بالا
بار دیگر قافیه "یا فاطمه جان" میشود شاد از آنم طبع شعرم خرج جانان میشود بانگاه لطف تو من صاحب دیوان شدم شاعری غافل شود از تو پشیمان میشود چهره ی زهرایی ات همواره ثابت میکند هر که "زهرایی" شود خورشید تابان میشود یا ابوالفضلی بگو تا که ببیند عالمی ارمنی در روضه های تو مسلمان میشود مادر باب الحوائج ! خانه ات دارالشفاست درد هر کس که به تو رو کرده درمان میشود آب کردی قلب سنگی را میان نوحه ات دشمنت هم پابه پای روضه گریان میشود شهر را به گریه ی در روضه دعوت میکنی هرکسی مهمان تو شد اهل باران میشود هم زمان با ناله ی جانسوز هر روز رباب فکر و ذکرت مشک آب و کام عطشان میشود عمه ی سادات را بزم تو کم دارد فقط با عقیله روزی اشک ات دوچندان میشود " چشم گفت و چشم داد و چشم پوشید از عطش" اینقدر با خود نخوان زینب پریشان میشود مادر عباس های بی نظیر عالمی یک نفر از نسل تو "عباس دوران" میشود 😔😔🌹😔😔🌹😔😔
4_5904243618566113108.mp3
14.81M
کدوم زن در تاریخ نامش رو برداشت؟ حقیقت ادب.. ♥️ . 👆توصیه میکنم گوش کنید👆 ✔️(بسیار مفید👌) @majmaozakerine
📝 از حسین چه خبر...😭 🔹از کودکی ماجرای دلاوری های "عباس" را برایمان می گفتند. معنای برادری را با "اباالفضل" به ما یاد دادند. روضه خوان از هر جا و هر کس می خواند پایان مجلس باید نام باب الحوائج برده می شد. وقتی امان نامه برای "عباس" می رسید، همه شرمنده میشدیم، و وقتی امانِ شیطان به دست "اباالفضل" پاره می شد، اشک هایمان فرو می ریخت. 🔹با "عباس" صفوف دشمن را می شکافتیم، علم را کنار شریعه بر زمین می زدیم، مَشک را پر میکردیم، آب را نمی نوشیدیم و باز می گشتیم، اشکهایمان را به مدد بازوان "عباس" می فرستادیم بلکه آب به خیمه برسد اما افسوس... فقط اشکها به خیمه می رسید. 🔹 همه ی اینها بود تا روزی که شنیدم ماجرای رسیدن کاروان به مدینه را...، بشیر را یافتی و پرسیدی: -از "حسین" چه خبر؟ - خداوند تو را صبر دهد فرزندت "عباس" کشته شد. -از "حسین" چه خبر؟ -خداوند تورا صبر دهد فرزندانت عبدالله و جعفر و عثمان کشته شدند. - از "حسین" چه خبر...؟ و وقتی خبر شهادت "حسین" را شنیدی فریاد بر آوردی: فرزندان من و آنچه در زير آسمان است ، فداى "حسين" باد! اى بشير، رگ قلبم را پاره كردى... 🔹آن روز فهمیدم..، تو بودی که "حسین" را مولا می خواندی، تو هر لحظه در خدمت "حسین" بودی، امان نامه را تو دریدی، مشک را تو پر آب ساختی، تیر بر چشم تو نشست، عمود بر سر تو فرود آمد، و تو بودی که تا دم مرگ حامی دین بودی، این روح بلند تو بود که شیری چون "عباس" را پرورد. 🔹پیشاپیش سالروز وفات حضرت "ام البنین" تسلیت باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا