eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
48.1هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از روضه دفتری
❣﷽❣ ⚫️ س ◾علامه مامقانی می نویسد: هنگامی که قاصد امام سجاد علیه السلام به مدینه آمد تا خبر واقعه کربلا را به مردم مدینه بدهد با حضرت ام البنین سلام الله علیها مواجه شد. حضرت ام البنین فرمود: از حسین علیه السلام خبری بده! (او از جواب دادن طفره رفت و) گفت: چهار پسرت (عباس، عبدالله، جعفر، عثمان) در کربلا شهید شدند! حضرت ام البنین سلام الله علیها فرمود: قَطَّعْتَ نِیاطَ قَلْبِی، اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن، اَخْبِرْنِی عَنْ اَبِی عَبْدِ اللّه عَلَيْهِ السَّلَام‏ رگهای دلم را بریدی! (من کی از فرزندان خودم پرسیدم؟) فرزندانم و هرکس زیر آسمان کبود است، همه فدای حسین علیه السلام؛ از حسین به من خبر بده!🖤 و چون خبر شهادت امام حسین علیه السلام را شنید صیحه ای کشید... 👈 علامه مامقانی در ادامه می نویسد: و این علاقه شدید حضرت ام البنین نسبت به اباعبدالله الحسین علیه السلام، (علاقه مادر فرزندی نبود بلکه این علاقه) فقط به خاطر آن بود که حسین، امام او بود. 📚تنقیح المقال ج3 ص70. ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🍂🍁🔴روضه و توسل جانسوز_شهادت حضرت ام البنین علیه السلام_شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها_حاج آرمین غلامی(مجنون) بخش اول ═══✼🍃🌹🍃✼═══ کریمان همه مات ام البنین اند فقیر کرامات ام البنین اند نه تنها دل ما که داوود و موسیٰ اسیر مناجات ام البنین اند همه ساقیانی که صاحب سبویند دخیل خرابات ام البنین اند مریدان عباسِ او در دو عالم به دنبال خیرات ام البنین اند پسرهای او یار خون خدایند دلیل مباهات ام البنین اند پسرهای نور و تجلی نورند تجلی آیات ام البنین اند به خورشید تابان قمرها می آید به ام البنین این پسرها می آید گرفتند ماهش... همه تکیه گاهش گرفتند ابالفضل... پشت و پناهش عصایی ندارد دم پیری حالا نشانده زمانه به خاک سیاهش امان از صبوری... کشیده قبوری روی خاک و غم مانده در بین آهش خدای ادب شد، بصیر عرب شد ولی بوده هر جا به زینب نگاهش ندیده دو عالم، کسی جز یل او که دامان زهرا شود قتلگاهش بشیر از پسرهای او دم نزن تو بگو از حسینش... چه شد قبله گاهش؟! دست برد زیر متکا،یه گردنبند بیرون آورد ... دستتو بیار ، دستشو آورد ... این گردنبند رو گذاشت توی دستش،علی یه نگاهی کرد،میخواد حال و هوارو عوض کنه ... فاطمه جان بارک الله ... این نُه سالی که باهم بودیم از هم چیزی مخفی نکردیم ... کجا بوده این ؟! ... شب عروسیمون دختر حمزه بهم هدیه داد ... منم نگه داشتم،من میمیرم ... بچه هام کوچیکند ... باید بری زن بگیری ... اما دم در خونه که اومد ، این گردنبندو به هرکس بود ، خواست قدم توی خونت بذاره ، این گردنبندو بهش بده بگو این گردنبندو مادر این بچه ها داده ... با بچه های من مهربون باشه ... بچه های من نازدونه هستند ،نازپرورده هستند ... اشکهای علی ریخت ... ••• ••• ┄┅═══✼✨✼═══┅┄ ••• همه به ما گفتند که ام البنین برگشت از دره خونه ؛ خب که چی برگشت ؟! .... چرا برگشت؟! ... گفت نمیام توی خونه ... چرا نمیای؟! ... تمام بنی کلاب پشت سرش هستند ... یه وقت دیدن برگشت ، گفت نمیرم توی خونه ... چرا نمیری؟! گفت اومده به من میگه اینو بگیر ، با بچه هام مهربون باش ... تا بچه هاش نیان دم در نمیرم داخل ... حسن بیاد ، حسین بیاد،زینب بیاد ، ام کلثوم بیاد ... بعضیا گفتن به قول ما ، همینجا محکم میخ رو میخواد بکوبه ... اومدن آقازاده ها ... ام البنین قدش بلندِ ... یه وقت دیدن خم شد،پاهای حسن رو بوسید ... بلند شد ، خم شد ، پاهای حسین رو بوسید ... بلند شد ، خم شد ، پاهای زینب رو بوسید ... بلند شد ، خم شد ، پاهای ام کلثوم رو بوسید ... ••• ••• ┄┅═══✼✨✼═══┅┄ ••• دستاشو روی سینش گذاشت ، گفت من نیومدم مادری کنم ... اگر کنیز میخواین بیام ... من کنیزی اومدم ... من کجا ، فاطمه کجا؟! ... من کجا ، خونه ی علی کجا؟! ... من اومدم کنیز باشم ... روزی که عقیل اومد توی قبیلشون ، مادرش دوید توی خیمه گفت میدونی اومدن خواستگاریت برای کی؟! ... اومدن خواستگاریت برای علی ... گفت خواب دیدم دیشب،از آسمان ماه به دامنم نشست ... تعبیر شد ... اما تعبیر غلط کرده بود ... وقتی اباالفضل بدنیا اومد،علی ابن ابی طالب گفت : هذا قمر العشیره ... این قرص ماه عشیره هست ... تازه فهمید کی اومده توی دامنش ... ماه اینه ... عباسه ... حالا تازه خوابش تعبیر شد ... ••• ••• ┄┅═══✼✨✼═══┅┄ ••• اولین کاری که کرد خودشو کنیز کرد ... دومین کاری که کرد از اسمش گذشت ... از اسم گذشتن سخته ... اونم اسم فاطمه ... به امیرالمؤمنین عرض کرد آقا به من نگید فاطمه ... وقتی میگید فاطمه ، بچه ها یه حالتی پیدا میکنند یادِ مادرشون میفتند ... به من بگید مادر بچه ها ... ام البنین ... (((بعد کربلا گفت دیگه به من ام البنین نگید ... من که دیگه پسری ندارم .... ))) سومین گذشت از خانوم ام البنین ، عباس که بدنیا اومد ... در دهنِ مردمو نمیشه بست ... سرها توی هم رفت ... از وقتی بچه ش بدنیا اومدِ دیگه محل به بچه های فاطمه نمیده یه سفره انداخت ... حسن ، حسین، زینبین نشستند ... امیرالمؤمنین نشسته ... رفت عباس رو از گهواره بلند کرد ، اومد دور سر حسن ، دور سر حسین ، دور سر زینب ، دور سَر ام کلثوم چرخوند چیکار داری میکنی؟! ... گفت خودم کنیزی اومدم ، میخوام بچم هم به غلامی قبول کنی ... میخوام بچم هم غلام شما باشه .... ••• ┄┅═══✼✨✼═ اُمُّ البَنین چون فاطمه ناموس عشق است چون کوکبی رخشنده در قاموس عشق است زهرای اَطهر مادر عشق است امّا... امّ البنین هم دایه یِ ملموس عشق است بر امام حسين (صلوات الله عليه) پنج سال گريسته شد. و اُمّ جعفر كِلابى (حضرت ام البنين صلوات الله علیها) براى امام حسين (صلوات الله عليه) ناله و ندبه می کرد و مى گريست تا اين كه چشمانش نابينا شد.🍁 🔺مروان (لعنة الله علیه) حاكم مدينه، شبانه به صورت ناشناس مى آمد و پشت در مى ايستاد و گريه و ناله او را می شنید.🍂 حضرت سلام الله علیها با فصاحت و بلاغتی که داشت در
روضه کوتاه از ادب حضرت ام البنین سلام الله علیها ⚫️ شهادت حضرت سلام الله علیها 🔻 * بی بی گرچه گفتی، کنیز زهرایی مادری کرده ایی برای حسین گفتی، گفتی ام البنین صدات کند بخدا هی روضه میاد تو سرم؛ یه روز دوتایی با امیرالمومنین نشسته بودن، خانم ام البنین، گفت علی ازت یه چیزی بخوام،بگو خانمم، گفت میشه دیگه منو فاطمه صدا نکنی، گفت برا چی؟ اسم به این زیبایی، من فاطمه میگم غما عالم از دلم میره بغض کرد ام البنین، گفت من جانم برا فاطمست، اما تا به من میگی فاطمه بچه های زهرا منو یجور نگاه میکنن، علی، دیگه به من فاطمه نگو بچه ها دلشون مادرشونو میخاد؛ ای جانم به تو خانم با این همه ادب گفتی، گفتی ام البنین، صدات کنم گفتی، ام البنین فدای حسین پسرت را معرفی کردی اوست، نیروی دستهای حسین بی بی هر چه را که، به دست آوردی همه را ریختی به پای حسین بی بی جان نخل امید تو به خاک افتاد خبرش را بشیر خواهد داد... 🎤 حاج حيدر خمسه 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
هدایت شده از روضه دفتری
@roze_daftari بند اول دیدم آخرین سلامو دیدن اشک تو چشامو دیدم آسمون خونو دیدن پرپر گلامو از حال من نپرسید چون بال و پر ندارم من ام بی بنینم دیگر پسر ندارم عباس پهلوون بود ماه تو آسمون بود عباس من جوون بود دیگر پسر ندارم من‌ ام بی بنینم دیگر پسر ندارم ....... بند دوم موندم با یه حال مضطر رفته یادگار حیدر موندم چشم به راهش اما رفته پهلوون مادر در این دیار غربت جز چشم تر ندارم من ام بی بنینم دیگر پسر ندارم بیتاب و بی قرارم از غم خون ببارم درد است انتظارم دیگر پسر ندارم من ام بی بنینم دیگر پسر ندارم ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
روضه کوتاه از ادب حضرت ام البنین سلام الله علیها ⚫️ شهادت حضرت سلام الله علیها 🔻 * بی بی گرچه گفتی، کنیز زهرایی مادری کرده ایی برای حسین گفتی، گفتی ام البنین صدات کند بخدا هی روضه میاد تو سرم؛ یه روز دوتایی با امیرالمومنین نشسته بودن، خانم ام البنین، گفت علی ازت یه چیزی بخوام،بگو خانمم، گفت میشه دیگه منو فاطمه صدا نکنی، گفت برا چی؟ اسم به این زیبایی، من فاطمه میگم غما عالم از دلم میره بغض کرد ام البنین، گفت من جانم برا فاطمست، اما تا به من میگی فاطمه بچه های زهرا منو یجور نگاه میکنن، علی، دیگه به من فاطمه نگو بچه ها دلشون مادرشونو میخاد؛ ای جانم به تو خانم با این همه ادب گفتی، گفتی ام البنین، صدات کنم گفتی، ام البنین فدای حسین پسرت را معرفی کردی اوست، نیروی دستهای حسین بی بی هر چه را که، به دست آوردی همه را ریختی به پای حسین بی بی جان نخل امید تو به خاک افتاد خبرش را بشیر خواهد داد... 🎤 حاج حيدر خمسه 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
▪️السَّلامُ عَلَیکِ یَا اُمَّ العَبّاس علیه السلام خانوم جان یا حضرت ام البنین... ادب از ذات تو ســــــــرازیر اســـت مــثلا : یک نـــمونه اش “عــــباس” ▪️ پیشاپیش سالروز وفات شهادت گونه حضرت ام البنین (س) و روز تکریم مادران و همسران شهداء گرامی باد (س) ┄┅┅┅┅┄❅🔳❅┄┅┅┅┅┄
1734099859486_-2147483648_-210043.ogg
زمان: حجم: 1.94M
زمینه حضرت ام البنین سلام الله علیها سفره دار روضه ها، ام البنین روضه خون کربلا، ام البنین ذکر شنبه هامه یا، ام البنین مادر همه امام حسینیا، ام البنین امید خونه مادره پس تو امیدِ خونه ی ابالفضلی اسم تو تا همیشه حک میشه رو هر نشونه ی ابالفضلی فقط تویی که توو بنی هاشم شونه به شونه ی ابالفضلی مادر سه ستاره، مادر یک ماه همسر اسدالله، یار وجه الله گفته دختر زهرا، به تو یا اماه ام البنین ای عزیز فاطمه، ام البنین ای علیمه عالمه، ام البنین باب حاجت همه، ام البنین قسمت میدم به شاه علقمه، ام البنین رو سر نوکرات بکش امشب دست گره گشاتو بی بی جان خرج حسین و غربتش کردی تموم گریه هاتو بی بی جان ایشالا اربعین می بینم باز سفره ی کربلاتو بی بی جان مادر علی اکبر، مادر عباس مهربونِ رقیه، مادر احساس پرچم ادب تو، تا ابد بالاس مادر سه ستاره، مادر یک ماه همسر اسدالله، یار وجه الله گفته دختر زهرا، به تو یا اماه ام البنین وحید محمدی ۲۳ آذر ۱۴۰۳ سلام الله علیها علیه السلام
قدم اگر خمید، فدای سرحسین جانم به لب رسید، فدای سرحسین سابق این شهر عاقبت شد مادر شهید، فدای سرحسین یک چند وقتیست در این شهر هیچ کس لبخند من ندید، فدای سرحسین هر جمله ی بشیر مرا پیر کرده است مویم شده سفید، فدای سرحسین گلچین چهار تا گل گلخانه ی مرا چه وحشیانه چید، فدای سرحسین هر شب به یاد عمر کم ناز دانه ها اشکم به رخ چکید، فدای سرحسین هر شب به یاد تشنگی کودک رباب خواب از سرم پرید، فدای سرحسین پاسبان حرم شد به جای من دستش اگر برید، فدای سرحسین گویند جا شده به مزار محقری آن قامت رشید، فدای سرحسین : یک عمر گریه کردی و گفتی فقط حسین ای مادر بهشت تو را غصه ها شکست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، سالروز شهادت ، ، سلام‌ الله علیها را تسلیت عرض می‌کنیم🏴 .
اغیثینی آب زلال چشمه ها پاکی ذاتش را از فیض ناب ابر باران بر زمین دارد ( ع) معیار ادب گشته است زیرا که او تربیت از مادرش (س) دارد خود را کنیز بچه های (س) می خواند اندازه ی  این رزق را تنها خدا داند از دامنش عباس (ع) تا معراج بالا رفت تا لحظه ای که فاطمه (س) او را پسر خوانَد باید الفبای ادب آموخت از درسش هر حرف او درس است درس است از الف تا یاء از نام نیکِ  فاطمه (س) او دست می شوید تا با صدایی نشکند قلب بنی الزهراء او گفت با مولا  که این بنت کلابی ها نامش اگر باشد کنیزت هم رضا دارد ام البنین نامیده ای من را که می بالم چون زوجه ات این کُنیه را از (ع) دارد هرچند رفت از خانه زهرا (س) تا ابد اما بر اهل خانه جلوه ی  بی خاتمه دارد آقا! کنیزت را به آوایی صدایش کن بیت شما مولا فقط یک فاطمه (س) دارد آقا حسینت را چو جانم دوست می دارم من از خبرهای رسول الله (ص) خبر دارم از بهر یاریِ حسینت (ع) روز عاشورا ام البنینم دلخوشم چندین پسر دارم در باغ، هر گل گر بروید باز کافی نیست گلزار، عطر بوته ای از یاس می خواهد همراه قاسم، با علی اکبر، علی اصغر  (ع) آقا حسینم لشکرش عباس (ع) می خواهد ایام، طی شد روزها بعد از یکی دیگر یک یک گذشت و ماه خونینِ محرم شد بر کاروان لاله های گلشن حیدر (ع) بگذشت عاشورا زمین لبریزِ ماتم شد بعد از خزانِ کربلا، بعد از گذر از شام (س) رسید و کوله باری از مصیبت ها با  کاروانی که ز  سیمایش هویدا بود داغ عزیزان، خون دل ها، درد غربت ها وای از غم آن روز،  از  احوال امّی که با روضه هایش از غم اولاد، دُر می سفت ام البنینِ بی بنین بودن به جای خود اما به قبرستان به اشک و آه و غم می گفت: من در کنار صورت قبر پسرهایم هر صبح و شب بهر حسینم اشک می ریزم از غصه ی قدّی که در پیش ابالفضلم خم گشت، بر صبر  حسینم اشک می ریزم هرچند می گویند عباسِ جوانمردم پایان رسیده در کنار علقمه کارش اما دمادم از غم این غصه می سوزم از زینب (س) و بزم شراب و روز بازارش ----------------- در بین ابیاتم اگرچه جای گفتن نیست هرچند ناچیزم مرا دور سرت گردان این نام شاعر جای خود اما بیا مولا من خانه زادم پس مرا هم قنبرت گردان 1403/09/24 شهادت خانم (س)  تسلیت