eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.3هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دلبر خوبه اباالفضل / خيلی محبوبه اباالفضل هم توو دنيا هم توو قبرم / می كنم رو به اباالفضل اونكه ميخوامه اباالفضل / دين و دنيامه اباالفضل شنيدم يه ارمنی گفت / قربون نام اباالفضل اسمت مرهم درده ماه دور تو ميگرده با تو عشقو فهميدم چشمات عاشقم كرده جانم يا ابوفاضل ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ نور آفاقه اباالفضل / ذكر عشاقه اباالفضل خوشبحال هر كسی كه / به تو مشتاقه اباالفضل معنی عزت اباالفضل / يل با غيرت اباالفضل خوشبحال هر كی از تو / می گيره حاجت اباالفضل ای ماه شب تارم بی عشق تو بيمارم باور كن كه راست ميگم من خيلی دوست دارم جانم يا ابوفاضل ۴ .
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح و مرثیه امام سجّاد علیه السلام تو خطبه خواندی و ملائک پَر درآوردند بر منبرِ کـوفه مـگـر  پـیغمبـر آوردند!!! یک عمر مولا گفت در کوچه چه شد آخر... در شهرِکـوفه دسـت‌بسته حیدر آوردند آغاز شد خطبه پس از نام رسولُ اللّه پس سر درآوردند که با خود سر آوردند لحنِ علیِّ ابنِ حسینِ ابنِ علی این است افتاده‌اند از پا اگـر چه لشکـر آوردند بر دست و پایِ تو غـُل و زنجیرهایی بود که دستشان با هـر دعـای تو بَر آوردند دیدنـد مثـل مـادرت ساکـت نخواهی شد بر روی نیـزه پیشِ رویِ تو سر آوردند عالَـم فدای گریه‌هایـت حضرتِ سجـّاد در چشـمهایت ندبه را با کـوثر آوردند  
آسمان را به خاک می‌آری با همان جذبه‌های عرفانی ولی از یاد می‌بری خود را دم‌به‌دم در شکوه ربانی با خودت یک سحر ببر ما را تا تجلی روشن ذاتت دل ما را تو آسمانی کن با پر و بالی از مناجاتت تربت کربلاست تسبیحت همدم ندبه‌هات سجاده بی‌قرار است گریه‌هایت را که بیفتد به پات سجاده غربتت را کسی نمی‌فهمد چشم‌هایت چقدر پُر ابر است آیه آیه صحیفه‌ات ماتم جبرئیل نگاه تو صبر است شده این خاک گریه‌پوش آقا مثل چشمت صحیفهٔ باران صبح تا شب، شکسته می‌گویی السلام علیک یا عطشان غم به قلبت دخیل می‌بندد چشم‌های تو با خوشی قهر است تشنگی بر لبان تو جاری آب دیگر برای تو زهر است کربلا در نگاه تو جاری روضه می‌خواند چشم تو سی‌سال دل تو هروله‌کنان، یک عمر علقمه، خیمه‌گاه، تل، گودال پردهٔ خیمه‌ها که بالا رفت کربلا در برابرت می‌سوخت ناگهان روی نیزه‌ها دیدی سر خورشید پرپرت می‌سوخت در دل قتلگاه می‌دیدی لحظه لحظه غروب زینب را چه به روز دل تو آوردند؟ «وَ أنَا بنُ مَن قُتِلَ صَبراً»... جز تو و عمهٔ پریشانت کوفه و شام را که می‌فهمد طعنه‌های کبودِ سلسله و سنگ و دشنام را که می‌فهمد دست بسته به سوی شهر بلا خاندان رسول را بردند به روی ناقه‌های بی‌محمل دختران بتول را بردند یادگار کبود سلسله‌ها به روی مصحف تنت مانده مرهمی از شرار خاکستر به روی زخم گردنت مانده سنگ‌های بدون پروایی محو لب‌های پاک قاری بود از لب آیه آیهٔ قرآن روی نی خون تازه جاری بود با شکوه نجیب قافله‌ات کینه‌های بنی‌امیه چه کرد در خرابه نشسته‌ای از پا با دلت ماتم رقیه چه کرد بی‌کسی‌های عمه‌ات زینب غصه‌های رباب پیرت کرد داغِ زخم زبان و هلهله‌ها بزم شوم شراب پیرت کرد... کربلا را به کوفه آوردی با شکوه پیمبرانهٔ خود لرزه انداختی به جان ستم با بیانات حیدرانهٔ خود چه حقیر است در برابر تو قد علم کردن سیاهی‌ها تو ولی از تبار خورشیدی شام را در می‌آوری از پا با دعاهای روشنت آخر شهر پُر از کمیل خواهد شد کاخ ظلمت به باد خواهد رفت اشک‌های تو سیل خواهد شد از همه سو برای خون‌خواهی در خروشند باز بیرق‌ها راوی زخم‌های پنهانِ دل مجروح تو فرزدق‌ها
با خانواده... به راهِ وصلِ تو این‌گونه ساده باید رفت به تیغِ عشق چنین سرنهاده باید رفت به شوقِ دیدنِ لبخندِ حضرتِ دلدار به قلبِ عاشق و رویی گشاده باید رفت اگر چه نیمه‌یِ شب در شکوهِ بیداری میانِ عرصه‌ی حق ،ایستاده باید رفت به‌سوی ساحت عاشق رُبایِ حضرت عشق شتاب‌ناک، شبیه بُراده باید رفت عجب تجارتِ نابی‌ست، مرگ در ره عشق چنین زرنگ پیِ استفاده باید رفت پیِ چشیدنِ مرگی که زندگی بخش است عنانِ زندگی از دست داده باید رفت به میهمانیِ حق، چون هنیهّ‌یِ عاشق به شوق با همه‌یِ خانواده باید رفت
سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ لالایی - رو دامنم مهتابه هیس! آروم - بابام رو پاهام خوابه روشن شد - چشم خرابه صبح که بیدار شه بغلم میکنه دلم میخواد منو رو دس بگیره راستی! یادم باشه بگم از اینا گوشواره‌هامو بره پس بگیره ۲ کاشکی فقط زود صبح بشه کلی می‌خوایم بازی کنیم با سنگایی که بم زدن  با هم خونه‌سازی کنیم بابا حسین بابا حسین ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ این دنیا - با غصه‌هام همدسته میبینی - ورم چشامو بسته بابایی - سرم شکسته خدا میدونه که به ما چی گذشت بابا نیگا چقدر موهام کم شده اینقده با پا توی پهلوم زدن که مثل مادرت قدم‌ خم شده ۲ بابا میدونی زجر کیه؟ دندون شیریمو شکست دیدم که گشوارمو داشت ... رو گوش دخترش می‌بست بابا حسین‌ بابا حسین ۴
4_5879489303972693151.mp3
2.21M
سلام الله علیها : (دیگه از گریه هام معلومه حسین ستوده) 🏴بند اول: دیگه از گریه هام، معلومه حالم بده کبوده صورتم، زجر انقدر، سیلی زده سرمم زخمیه، از بس موهامو کشید بابایی اون که سرت، رو با نامردی برید بی هوا میزدن تا میگفتم «بابا» میزدن بی بهونه تو راه و تو خواب با مشت و ضرب پا میزدن جون دادم با یه چیز وقتی میگفتن بهم کنیز تو کشته شدی و ما اسیر اما شد دشمنمون عزیز وای نبودی بابا توی بازار ما رو بردن تو چشم انظار یهودی ها با حرفای زشت خیلی ماها رو دادن آزار وای (کجا بودی بابا حسینم ۴) 🏴بند دوم: از همون شب که بابا تو صحرا گم شدم شبا میترسم حتی از سایه ی خودم اگه لکنت زبون، دارم وقت صحبتم از ترس زجر بوده که، اینطور غرق وحشتم رنگ از چهرم پرید تا دیدم بالاسرم رسید فریاد کشید و قلبم گرفت از ترس اونجا نفسم برید خیلی نامهربون بود و میزد منو بی امون انقد به پهلوهام زد لگد مثل زهرا قدم شد کمون وای هرچی گفتم بابایی بابا عمو هم حتی نبود اونجا هیچکسی واسه کمک به من نیومد اون شب توی صحرا وای (کجا بودی بابا حسینم ۴) ✍️به قلم:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌مصیبت شهادت حضرت رقیّه سلام اللّه علیها پیشِ طبق دِق کردنم حتمی‌ست امّا .... در روضه مُردن اصلِ خوشبختی‌ست بابا امّا بگو از پیکرت کی سر بریده؟! دردِ یتیمی غصّه‌یِ سختی‌ست بابا باید بدانی بر سرِ ما چه گذشته خاک وُ خُلِ ویران عجب تختی‌ست بابا چشمَم نمی‌بیند ولی حس می‌کنم که .... رویِ لبِ خشکیده‌ات لَختی‌ست بابا بر دامنم راحت بخواب اینجا اگر سنگ … آمد به سویت مانعش دستی‌ست بابا جز من کسی پیشِ سرِ تو جان نداده الحمداللّه این عجب بختی‌ست بابا آرام می‌گیرم کنارِ تو موقّت آرامشِ قطعیِ من وقتی‌ست بابا … که یوسفِ زهرا بگیرد انتقامت وقتی بیاید فصلِ خوشبختی‌ست بابا
علیه السلام علیه السلام 〰〰〰〰〰〰 آقا، مولا، عشقِ، زهرا دنیا، عقبا، جودش، دریا سامونه - درمونِ - کل زندگیمه حسن بردم حض - خوردم از - سفرهٔ کریم حسن سالاره - دلداره - احسان القدیمه حسن عذابه زندگی بدون حسن جون حسین بسته به جون حسن رو پیشونی عاشقای حسین خدا نوشته مسلمون حسن حسن ... 〰〰〰〰〰〰 ارباب، مهتاب، عشقِ، نایاب ای رود، ای آب، ما را، دریاب مدیونم - مجنوم - عبد و مبتلای توام سامونم - درمونم - خاک کربلای توام با جونم - با خونم - هر چی ام برای توام شکر خدا ذکر لبامه حسین که مستی علی الدوامه حسین کلامم و ختم کلامه حسین آخه فقط قشنگه نام حسین حسین ... .
علیه السلام علیه السلام بند اول پرچم دو ماهه ی اشک و عزا رو بیرق زیارت کرببلا رو داریم از عنایت ضامن آهو خدا از ما نگیره امام رضا رو آقای من غریبه / که می زنم کتیبه توو گوش من سفارش یابن الشبیبه تویی همه قرارم / گفتی هواتو دارم زیارت اربعینم رو از تو دارم ۲ یا امام رضا - یابن مرتضی اشکامو امونت به تو می سپارم آقا با چشمای خیس - واسم بنویس تا عمر دارم باشه از این نوکریا ۲ یا امام رضا ۲ یا امام رضا امام رضا امام رضا بند دوم یا حسین تویی فقط دوای دردم تا که جون دارم میخوام دورت بگردم آقا جون حلال کن این نوکریامو کاش بیشتر براتو گریه می کردم عشق تو رو همیشه / میون سینه داشتم خدا می دونه که براتو کم‌ نذاشتم ایشالا روزی ما / دوباره کربلاشه ایشالا که مادرت از ما راضی باشه ۲ ای آرامشم - هستی خواهشم بی روضه ی تو آقا نفس نمی کشم یا امام حسین - اینه حاجتم که لحظه ی مرگ پا بذاری روی چشم ۲ مولانا حسین ۲ - مولانا - حسین ۵ بند سوم رشته ی دلم رو به عشق تو بستم می دونم رها نمی کنی تو دستم من از الان نگران فاطمیه ام نگران عزای مادرت هستم توو فاطمیه آقا / حاجتمو میگیرم میخوام توی عزای مادرت بمیرم شکر می کنم خدامو / تموم نعمتامو شکر خدا که به تو افتاده مسیرم ۲ ما اسیر این - زندگی شدیم اما عاشق تو خونوادگی شدیم بندگی برام - جز عشق تو نیست با بار گناه عاشق بندگی شدیم ۲ مولانا حسین ۲ - مولانا - حسین ۵
اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم غزل مدح حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم دلبرِ صاحبدل و قرآنِ نازل  مصطفی اُسوه‌یِ خُلقِ نکو انسانِ کامل مصطفی شد اَشِدّاٰءُ علیَ الکُفّار هنگامِ نبرد با مسلمان تا کند چون اهلِ منزل مصطفی جز رضایِ حق ندید و جز ثنایِ حق نگفت خدعه‌هایِ مشرکان را کرده باطل مصطفی دل نَبسته بر کسی جز آن که دلدارش خداست جز علی هرگز نمی‌بندد به کس دل مصطفی در رکابش می‌زند شمشیر  شیرِ کردگار مرتضی دریایِ غیرت بود و ساحل مصطفی با منافق‌های اُمّت هم  مدارا می‌کند رویِ خوش داده نشان حتّی به قاتل مصطفی با ولایت تا شهادت مانده ختم‌ُالمرسلین بی‌قرارِ کوثر و قرآنِ نازل  مصطفی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌مصیبت حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم تب کرده پایِ بسترش دختر شده بی‌تاب پیشِ علی کم‌کم شده شمعِ وجودش آب فکرِ وصیّت کردن افتاد و کسی می‌گفت عادیست هذیان گفتنِ بیمار یا بی‌خواب بر اهلِ نیش و طعنه و زخمِ زبان لعنت خون شد دلِ ختمِ رسل مضطر شده محراب خیلی سفارش کرد کوثر را چه شد آخر ؟! بینِ در وُ دیوار افتاد از نفس مهتاب ضربِ لگد با میخِ در همدست بودند و .... شد بارِ شیشه خُرد می‌ریزد زمین خونآب شش‌ماهه‌ای پر زد میانِ روضه‌یِ مادر شش‌ماهه‌ای پرپر زده بر سینه‌یِ ارباب لالا   لالایی تیر خوردی جایِ شیر اِی وای با روضه‌هایت ندبه‌خوان شد دلبرِ سرداب
اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم غزل _مدح و مرثیه امام حسن مجتبی علیه السلام آنقَدَر اهلِ کرم شد   عَلمش را بخشید دِرَمَش را  خَدَمش را  حَشَمش را بخشید دست و دلبازیِ او شهره‌یِ آفاق شده هرچه که داشت به‌جز درد و غمَش را بخشید همه‌یِ نُه فَلک از آنِ حسن بود ولی .... به حسینی شدنِ ما حرمَش را بخشید وسطِ کوچه چه‌ها دید  خدا می‌داند روضه این است که مادر ثنَمَش را بخشید گم‌شد آویزه‌یِ یاسی که دَم از حیدر زد مادرم زیرِ لگد  بازدَمش را بخشید شد عصا شانه‌یِ لرزانِ حسن در کوچه چشم بارانی و آن قدِّ خَمَش را بخشید کاش می‌شد قلمی یا غزلی وقفَش حیف ندبه‌خوان شد حسن و محتشَمش را بخشید
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌مصیبت شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام خواهر نبودی وقتِ تشییعش که‌ها بودند هم دوستان  هم دشمنانِ مرتضی بودند روزِ عجیبی بود  تابوتِ غریبی رفت چشمت نبیند بد  چه دیدم؟! بی‌حیا بودند طبقِ وصیت بی‌صدا بردیم او را حیف ...‌. امّا کمانداران  حسابی پرصدا بودند آرامشِ جانِ نبی دور از حریمش شد اهلِ مدینه شاهدِ این ماجرا بودند ما پایِ تابوتِ حسن نزدیکِ تن بودیم نزدیک‌تر از ما به پیکر تیرها بودند از چوبه‌یِ تابوت رد شد تیرها بد شد این تیرها بنیان‌گذارِ کربلا بودند این تیرها در علقمه غوغا به پا کردند دنبالِ مشکِ آب وُ چشمِ ماهِ ما بودند هر تیر که آمد به تیرِ دیگری چسبید اصلاً همه دنبالِ شیرِ نینوا بودند افتاد عَلم  در علقمه امّا همه دیدند که چشمهایِ هیز دنبالِ چه‌ها بودند داغِ برادر قاتلِ جانِ برادر شد خاکِ بقیع و کربلا ندبه‌سرا بودند  
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم رباعی شهادت حضرت رسول و روضه‌یِ کربلا تا لحظه‌یِ آخر از خدا می‌گوید با فاطمه رازِ کوچه را می‌گوید هر روز کمی برایِ اُمُّ‌السَّلمه از شاهِ شهیدِ کربلا می‌گوید  
▪️▪️▪️▪️▪️▪️ سلام آقا تو هستی یوسف زهرا سلام آقا شدی آوارهٔ صحرا غریب آقا سلام آقا ‌میدونم که عزاداری در این شبها به درد و غم گرفتاری غریب آقا میاد امشب صدای گریه های تو غمِ بابا شده امشب عزای تو غریب آقا 🔹زبان حال امام عسکری علیه السلام بیا بابا کنارم با دو چشم تر ببوسم من لب تو لحظهٔ آخر عزیز من همین روزا به زخم ما نمک خورده همین روزا بدون مادر کتک خورده عزیز من همین روزا عمومون محسنُ کشتن همین روزا یه کوهِ هیزم آوردن عزیز من همین روزا میون یک در و دیوار شده زخمی یه سینه با نوک مسمار عزیز من لب ِتشنه غریب عالمینم من دم آخر فقط یاد حسینم من حسین جانم به هر سختی مرا آخر کفن کردی توهم گریه برای پیرهن کردی حسین جانم دم مغرب سرش بر نیزه ها بردند همه زن ها به هر کوچه کتک خوردند حسین جانم
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 به آسمان نرسم تا هوایی‌ام نکنی کجا روم من اگر سامرایی‌ام نکنی بگو میانِ گدایانِ خویش جایی هست نگاه بر من و بی دست و پایی‌ام نکنی بقیع پنجره فولاد کُنجِ شش گوشه خوشم به این دو سه جا هر کجایی‌ام نکنی سرم به چوبه‌ی سرداب میزنم به سرم اسیرِ این شبِ سردِ جدایی‌ام نکنی هنوز از سفرِ اربعین مریضِ توام دوا ندارم اگر کربلایی‌ام نکنی نگاه کن به بزرگیِ خود ولی نظری به طرزِ نابلدیِ گدایی‌ام نکنی غریبِ شهر  مرا کُشت آتشِ جگرت مرا بِبَر که بمیرم به خانه‌ی پدرت شاعر: حسن لطفی
در آرزوی ای در دلم محبت تو، هست‌و‌نیستم هستی تویی، بدون تو من هیچ نیستم اشک است و آه "نام تو"، آن‌را تمام عمر‌، هر صبح و شام زمزمه کردم، گریستم آخر مگر تو "هستی" من نیستی حسین؟! پس من در این زمانه به دنبال چیستم حُرَّم و یا که شمر در این کربلای نفس؟! اصلاً خودت بگو که در این صحنه کیستم اصلاً در این مبارزه‌ها جای من کجاست ای وای اگر که روبروی تو بایستم :: آخر شهید می‌شوم آری به راه تو در این مسیر اگر که شهیدانه زیستم ✍
؛ ؛ مقام شهادت می‌تواند مرگ در راه وطن باشد شهادت می‌تواند خلوتی با خویشتن باشد شهادت می‌تواند در نفاق خنجری از پشت شهادت می‌تواند در مصافی تن به تن باشد شهادت می‌تواند ساده مثل عاشقی کردن شهادت می‌تواند سخت مثل سوختن باشد شهادت می‌تواند خستگی‌های پرستاری کنار بستر بیماری یک پیرزن باشد که می‌داند؟ شهادت در مرام عاشقان شاید به بی‌پیراهنی پوشاندن یک پیرهن باشد شهید کربلای چند لبخند تو خواهم شد تو لبخندی بزن، شاید شهادت سهم من باشد ✍
کانال متن روضه مجمع الذاکرین.mp3
945.7K
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 🍂🌺🍂 🌺 شور حضرت معصومه سلام الله علیها ✅بنداول یاحضرت معصومه نگاهی برما کن سفارش ما رو به مادرت زهرا کن بی بی معصومه خواهرسلطان ما دل روببر کربلا یابه مشهدالرضا بی بی معصومه کفتر روبامتم جلدتو و رامتم مست ازمی وجامتم بی بی معصومه بی بی معصومه ✅بنددوم بارگاه وگنبدت چه تماشا داره بطلب بیام حرم که دلم بیمار بی بی معصومه ملیکه ی ایرانی تو شاهی وسلطانی به درد من درمانی بی بی معصومه به روضه هات اومدم به تو بی بی روزدم گرچه حقیروبدم بی بی معصومه بی بی معصومه 🍃🍂🌺🍃🍂 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
زمینه شهادت. فاطمیه. نظری. Bipelak.ir.mp3
894.9K
🏴 سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ تو رو خدا / بمون برام تویی پناه بی پناهیام منم مث / توام‌ ببین که مرگمو من از خدا می خوام تو رو خدا / بمون برام نرو نرو می بینی بی کسی حیدرو آتیش نزن با گریه بسترو باگریه می شورم ببین درو تو رو خدا به خاطر دل علی بمون زیاده غصه هات ولی بمون زیاده غصه هات ولی بمون دستام می لرزه تاحرف رفتن میاد دست و پاهام می لرزه وقتی میرم سمت در بدجوری پام می لرزه آتیش می‌گیرم می بینم که زهرام می لرزه طاقت ندارم امروز میرم میخو از توی در درمیارم اصلا جا این در، در دیگه ای جا می ذارم خیلی بده مَردم اما همش گریه دارم 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ اگه بری / چیکار کنم چطور زمستونو بهار کنم بمون می خوام / که خونه رو پر از درختای انار کنم اگه بری / چیکار کنم اگه بری علی دیگه یه کوچه گرد می شه تنور خونه دیگه سرد میشه یه چاه فقط رفیق مرد میشه بمون بمون به خاطر دل حسن بمون تو رو خدا برای من بمون نفس نفس نفس بزن بمون چشماتو واکن یه فکری واسه یتیمی این بچه ها کن سینه ت شکسته ولی باز حسینو صدا کن اول برای علی یه کفن دست و پا کن ای باغ یاسم رحمی کن امشب به این گریه و التماسم از بس که فکر توام رفته هوش و حواسم میری لباسای خونیتو می ذاری واسم .
Hedyeye-Fatemi128.mp3
4.38M
سرود «هدیه فاطمی» متن سرود: چادری که رو سر خواهرامونه هدیه فاطمه به مادرامونه خانومی همه دخترامونه هدیه فاطمه به مادرامونه چادر بهشته رو سر فرشته های دنیا بهترین وسیلست برای شادی دل زهرا چادر مشکی نوره مث پرچم مشکی هیئت مث نور چشمای شهیده توی لحظه سرخ شهادت فاطمه جان قسم به پاکی تو بیرق ما چادر خاکی تو کاشکی به فاطمه دلا رو بسپاریم زندگیامونو بهش بدهکاریم حرمت این امانتو نگه داریم کار چادر فاطمه جز عقیله پروری نیست تو کلام زینب چیزی جز رجز حیدری نیست دختر زهرا باید نا امید کنه دشمن دینو روی قله دنیا بکوبه پرچم امیرالمومنینو فاطمه جان قسم به پاکی تو بیرق ما چادر خاکی تو
این بنده که بر درگه انسیه نشسته عمری است که در روضه ی مرضیه نشسته من منتظرم چادر خود را بتکانی سائل ز پیِ روزی یومیه نشسته اشکم به هوای تو به چشمم شده جاری شعرم به عزای تو به مرثیه نشسته سرمایه ندارم به جز این قطره ی اشکم این اشک به کشکول، به سرمایه نشسته می گریم و با هر لغت از سوگ تو گویم بنگر که بر این قافیه ها گریه نشسته در مجلس ذکرت همه جا فوج ملائک هر ساعت و هر لحظه و ثانیه نشسته جبریل مقرب شد و تا عرش خدا رفت تا بر در این خانه ی قدسیه نشسته شبهای دل از نور تو مهتاب گرفته ای ماه که بر چهره ی تو سایه نشسته گویی که عزاداری بر مادر سادات هر نسل به جان و دل ذریه نشسته ذریه ی خاتم همه یا فاطمه (س) گویند این داغ به ذرّیه به ارثیه نشسته ای کوثر قرآن که حروفت شده مخدوش مُردیم ز زخمی که به هر آیه نشسته من عاقبتش در وسط روضه بمیرم زین لطمه که بر چهره ی حوریه نشسته در فاطمیه هیئتمان گشته پر از آه زین غصه که بر جان حسینیه نشسته شاید سبب حزن که در مجلس بی بی است مهدی (عج) است که در هیئت و در تکیه نشسته فهمیده ام آتش به در خانه گرفته زان دوده که بر خانه ی همسایه نشسته ده قرن گذشته است ولی باور من نیست آتش به در بیت گرانمایه نشسته مادر به هوای تو شکسته است ردیفم جانم به فدای تو و پهلوی شکسته شعرم به کناری به سرم خاک بریزند تا جان بدهم در غم بازوی شکسته در بیت نبوت همه جا زلزله آمد آن لحظه که آیینه ی دلدار ترک خورد این خانه ی عشق است که ویران شده از خصم از ماتم یارش صد و ده بار علی (ع) مُرد این زن نه فقط همسر و مادر که زکیّه است قرآن مجید است که گردیده لگدمال این دختر پیغمبر (س) و ام الحسنین (ع) است الگوی زنان است که این سان شده پامال ای فضه کمک کن که گل افتاده در آتش از ضربت در حالت صدیقه چه بد شد این خانه عزادار رسول (ع) است ، چه رسمی است ای حرمله‌ها محسن شش ماهه لگد شد 1403/08/28 حضرت _زهرای_مرضیه، تسلیت
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه شهادت حضرت زهرا سلام اللّه علیها سبک تنهایِ تنها .... سنگین‌تر از بارِ غمت باری ندیدم فاطمه تو دیده بستی و دل از دنیا بریدم فاطمه ای نازنین  یارِ علی خورده گره کارِ علی زهرا مرو  /۳/ یا فاطمه  یاسِ کبودِ خانه‌ام چشمِ ترت را باز کن با این پرِ زخمی شده سویِ خدا پرواز کن ای مَحرمِ اَسرارِ من خورده گره بر کارِ من زهرا مرو  /۳/ یا فاطمه  ذکرِ لبِ هر عاشقِ بی‌تاب و مضطر یاحسین ای آخرین  آهِ دلِ  زهرایِ اظهر  یاحسین ای بی‌کفن  سالارِ من شیب‌الخضیب دلدارِ من جانم حسین /۲/ ای جانِ جانانم حسین  
🏴 سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دلم بیقراره؛ قرار علی کجا داری میری بهار علی بمون فاطمه جان کنار علی بدون تو حیدر میمیره نگاهی بکن تو حال و روزمو تا چشم به در سوخته میدوزم و ... داغم تازه میشه که میسوزم و ... آتیش دلم گر میگیره (مرو ؛ فاطمه۳) ۳ مرو فاطمه فاطمه جان 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ داری راه میری دست به پهلو نگیر دعا واسه مرگت تو بانو! نگیر بیا جون محسن ازم رو نگیر میدونی علی خوب میدونه میدونم که توو کوچه پر محن اومد چه بلایی سر یاس من میدونم شکسته غرور حسن که اشک از دو چشمش روونه (مرو ؛ فاطمه۳) ۳ مرو فاطمه فاطمه جان 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ خبر داری دردام شده بی حساب سلامم رو هیچکس نمیده جواب غم عالمه توو دل بوتراب فراق تو کابوس حیدر بری سهم من میشه تنها شدن میدونم که اهل مدینه بَدَن پیچیده توی شهر که بدجور زدن توی کوچه ناموس حیدر (مرو ؛ فاطمه۳) ۳ مرو فاطمه فاطمه جان 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ نداره دیگه فایده این التماس داری میری اما دلت پیش ماست همه فکر و ذکرت برا کربلاست که روضه میخونی زیر لب یه روز میشه توو گودی قتلگاه سر نور عینت جدا از قفا جلو خواهرش میره رو نیزه ها به قربون غم های زینب (حسین ؛ وای حسین۳) ۳ حسین وای حسین وای حسین وای
🏴 سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ مولا حریم فاطمه کرده حریمش را ختم به زهرا کرده راه مستقیمش را عرش خدا فرش عزای حضرت زهراست پس پهن کرده زیر پای ما گلمیش را از فهم فاء فاطمه فرزانه ها محروم مریم چگونه درک خواهد کرد میمش را از کیمیای مهر او حتی طلا با عجز کرده تمنا رتبه ی فضه، ندیمش را ریحانه ای در کوچه پرپر شد که در عمرش پوشانده از نامحرمان حتی شمیمش را قلب قسیم النار و الجنة چرا میسوخت آتش چرا سوزانده جنات النعیمش را ؟! کوثر به خاک افتاده است و آتش بی رحم سوزانده بسم الله رحمن رحیمش را پهلوی بستر ذکر "یا شافی" اطفالش تسکین نداده از چه رو حال وخیمش را ؟! خانه پس از زهرا به حال احتضار افتاد زیرا که دیده رفتن جان مقیمش را .
ناحلة الجسم من، یک دمی آرام باش شهد به کامم در این، تلخی ایام باش آینه ی پاک من، گرچه ترک خورده ای بهر علی (ع) باز هم، آینه و جام باش گرچه در این کوچه ها ، نیست کسی یار من خیز و پناه علی (ع) ، در ملأ عام باش من اسداللهم و، بند به دستم زدند فاطمه (س) همدرد این، شیر، در این دام باش سوخت علی (ع) از غمت، جان به فدای قدت چند قدم با علی (ع) ، همره و همگام باش حجتِ بر اهل بیت (ع) ، قبله نمای ولی پای به پای علی (ع) ، حُجة الاسلام باش ای غم تو قاتلم، داغ نزن بر دلم حل بنما مشکلم، مرهم آلام باش دانه ی درّ نبی (ص) ، کم نشود قدر تو گر شده رویت کبود، درّ سیه فام باش ای گل نیلوفری، ای گل یاس (ع) جای کفن فکر یک، جامه ی احرام باش خاستگه هل اتی، لحظه ی افطار شد باز مهیای یک، سفره ی اطعام باش داغ تو مرگم دهد ، هجر شکستم دهد پشت و پناه علی (ع) ، حیدر صمصام باش فکر علی (ع) نیستی، در پی یک چاره بر گریه ی اطفال خود، وقت شب هنگام باش عزم نکن بر سفر، خورده به جانم شرر چند صباح دگر، مادر ایتام باش راحت جانم نرو یار جوانم نرو نیست توانم نرو، فکر سرانجام باش گشته وجودت خیال ، گشت شفایت محال رفتی اگر ساکنِ، مرقد گمنام باش شام غریبان تو، روز سیاه علی است همدم من، چاره ی، غربت آن شام باش 1403/09/11 ایام (س) تسلیت
کانال متن روضه مجمع الذاکرین. .mp3
2.69M
یه مرد پیدا نشد/ بگه بسه دیگه جسارت یه مرد پیدا نشد/ بگه بسه این همه غارت یه مرد پیدا نشد/ بگه که دستاشو نبندین میون کوچه ها / به اشکای چشاش نخندین چی بگم از داغ دلش/ چی بگم از تاب و تبش کشوندنش بزم شراب /شبیه عمه زینبش حرمتش شکست کشیدن از سرش عباشو همهمه بر پاس توی کوچه نمی شنوه کسی صداشو حرمتش شکست دیگه رمق براش نمونده بمیرم از این همه غربت دلش رو طعنه ها سوزونده ایها الغریب یا هادی النقی مولا ..... به یاد کربلا / می باره چشمای تر تو خدا رو شکر اقا/ نرفت اسیری خواهر تو خدا رو شکر اقا /لب تو خیزرون نخورده پیش چشم کسی/ نرفت روی نیزه ها سر تو خدا رو شکر که کفنت/ یه تیکه بوریا نشد نیفتادی توو قتلگاه /  سر از تنت جدا نشد توی کربلا دل رقیه غرق خون شد انگشتر جد غریبت غنیمت یه ساربون شد توی کربلا خیمه هارو آتیش کشیدن سر حسینتو توو گودال یه عده از قفا بربدن ایها الغریب یا هادی النقی مولا