eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
48.1هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
3.7هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
بند اول👇 مادر، پر میکشی از خونه حال حسن پریشونه حسین بهونه میگیره چشای بابا گریونه سه ماهه، توبستر، روتومیگیری ازما میبینم، که مادر، به درد اسیری شبها میخونم، باگریه، کجا تو میری تنها بمون۲ یه رحمی کن به اشک چشم من به این همه مصیبت و محن به التماس و گریه ی حسن (مادر زینب، مرو مرو مرو مرو) بند دوم👇 مادر، همه شبا بیداری مریضی و تبداری نمیتونی بلندشی ازجا مجروح زخم مسماری نمی ره، زیادم، کوچه ی پر نامحرم هیزم و،دری که، آتیش گرفتش کم کم یه نامرد،بالگد، کوبید به در چه محکم شکست۲ بالو پرت به زیر دستوپا میگفتی که فضه بیا بیا محسنمو گرفتن ای خدا (مادرزینب،مرو مرو مرو مرو) بند سوم👇 مادر، بغض نگات پر درده دستای توچقدسرده الهی که واست بمیرم صورت توکبودوزرده خیلی ما، در ازین، مدینه هستم شاکی رودست، بابای ، ماریختن اب پاکی چادرت، رو دیدم، میون کوچه خاکی خدا۲ تو خاطرم می مونه غصه ها جسارت میون کوچه ها طنابو دست بسته ی بابا (مادر زینب،مرو مرو مرو مرو) عباس قلعه ( قزوین ) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بند اول باصدای مناجاتت شبا مادر بیدار می‌شم اشکاتو وقتی می‌بینم دوباره بی قرار می‌شم انگاری میبری از خاطرت درداتو هرشب که می‌شه خرج همسایه دعای تو مرتب یکمم فکر ماباش واسه ی خودت دعا کن سه ماهه داری می‌سوزی توی آتیش این تب مادر مهربونی روح خونمونی واسه موندن دعا کن آخه خیلی جوونی بند دوم وقتی حالت رو می‌پرسم چرا مادر دمق می‌شی پا می‌شی واسه دلگرمیم ولی زود بی رمق می‌شی چرا گلبرگ گونت غرق شبنم می‌شه مادر میدونم که یه روزی درد تو کم می‌شه مادر ینی می‌شه دوباره حال این خونه عوض شه ینی می‌شه ببینم بسترت جم می‌شه مادر دنیامه نگاهت فدای روی ماهت دل عرش خدا هم می‌سوزه با آهت بند سوم بذا دستت رو رو شونم وقتی که داری پا می‌شی نفست بند میاد آخه هر دفه جا به جا می‌شی می‌دونی وقتی افتادی زمین من چی کشیدم تا ابد از جلو چشمام نمی‌ره هرچی دیدم همه دنیا خراب شد رو سرم اون لحظه ای که تو زیر دست و پا بودی صداتو می‌شنیدم درد بی دوامه اشک تو چشامه رد داغ جسارت تا همیشه باهامه ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بسترت را جمع کن از خانه بیماری بس است زیر چشمت گود افتاده است، پس زاری بس است از همان روزی که تو تب کرده ای تب کرده ام خوب شو خوبم کنی سه ماه بیماری بس است تو به فکر گریه ای من هم به فکر گریه ام این تبسم کردن از روی ناچاری بس است لاله، لاله ،لاله، لاله، لاله، لاله، ...تا به کی ؟ جای خالی در لباست نیست گل کاری بس است من مرتب میکنم این خانه ات را تو فقط لحظه ای هم دست از دیوار برداری بس است ای شکسته بال پس کی استراحت میکنی هر زمان که پا شدم دیدم تو بیداری، بس است این طرفداری از من کار دستت داده است بعد ازاین کاری مکن دیگر طرفداری بس است وقت کردی یک کفن هم بعد پیرهن بباف زندگی کردن برای من بس است، آری بس است باشد امشب میروم پیش خدا رو میزنم بسترت را جمع کن از خانه بیماری بس است ➖➖➖➖➖➖➖➖
- ناشناس.mp3
زمان: حجم: 655.2K
🏴 سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ "منصوره و راضیّه و مرضیّه و زهرا معصومه و نوریّه و صدّیقۀ کبری حنّانه و هانیّه و ریحانه و کوثر انسیّه و حوریّه و انسیّۀ حَورا" چه اسمائی سراسر نور و گوهر و زیبایی با نامت حلال مشکل مایی حقیقتا شما زهره ی زهرایی یا زهرا / بر روی لبم / در شهادتین نگاهی / مادر حسن / مادر حسین ۲ (یا زهرا - زهرا ۴) ۳ 〰️〰️〰️〰️ مادر که نه! بالاتر از اُمُّ الحَسنِین است دختر که نه! بالاتر از آن، اُم اَبیها فردوس برین، باغ بهشت است به صورت فردوس برین خانۀ زهراست به معنا چه دنیایی ! توو خونه ی علی ساختی، به تنهایی - - یه زندگی ساده و تماشایی تو یار و همسر حضرت مولایی یه درسه / زندگیِ تو / نور نیّرین! نگاهی / مادر حسن / مادر حسین ۲ (یا زهرا - زهرا ۴) ۳ .
یارب امان بده که دگر شیعه مضطر است عمریست از نبود امامش مکدّر است از لحظه ای که حضرت مهدی شده طرید دنیا به کام مردم پست و ستمگر است هر شنبه تا به جمعه رسد زجر می کشیم بعد از غروب جمعه،به هر سینه آذر است دیگر نمانده در دل ما صبر و طاقتی یارب کدام جمعه ظهورش مقدّر است دیگر بگو که نیست نیازی به آفتاب با ماه روی خود به جهان، نورگستر است یارب بس است دربه دری  ِامام ما تا کی غریب و خائف و بی یار ویاور است او وارث تمامی غم های مرتضاست یک عمر دیده، دشمن او روی منبر است برچین بساط ظلم و جفا را به حرمت ِ زهرای داغدیده که در بین بستر است آمد شب شهادت و مهدیست خون جگر در سینه ی شکسته او داغ مادر است در بستر است حوریه ای که به نور او عرش خدا و جنّت اعلیٰ، منوّر است در بستر است قوّت بازوی مرتضی نام نکوی او رجز شیر خیبر است در بستر است فاطمه سرّ تمام خَلق مصداق قدر و آیه ی تطهیر و کوثر است در بستر است عالمه ی بی معلّمه آن بانویی که حجّت آل پیمبر است دارد میان بستر خود درد می کشد اما به فکر درد غریبی  ِ حیدر است از داغ روی داغ شده چون شَـبَح ولی تنها به فکر سینه ی پُرداغ همسر است حیدر کنار بستر او ناله می زند عمر  ِ بهار زندگی اش رو به آخر است یک گوشه ی نگاه علی سمت فاطمه گوشه نگاه دیگر او سمت آن در است با یک نگاه بر قد و بالای فاطمه گوید به ناله؛ آه ، گل من چه پرپر است چیزی نمانده است از او غیر استخوان یارم چقدر خسته و رنجور و لاغر است گاهی شده ست ذکر لبش فاطمه و گاه لعن مغیره، قنفذ و ثانی کافر است حالا که رو به قبله شده قبله ی علی در قلب خون فاطمه یک درد دیگر است گوید علی به فکر حسینم زمان مرگ بنگر به یاد کربوبلا دیده ام تر است من در میان بستر خود سر گذاشتم اما حسین من به روی خاک، بی سر است زخمی نگشته گردن آسیب دیده ام اما به روی حنجر او جای خنجر است در زیر دست و پای عدو رفته ام درست در زیر نعل تازه گلم پاره پیکر است ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
زمینه شهادت. فاطمیه. نظری. Bipelak.ir.mp3
زمان: حجم: 894.9K
🏴 سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ تو رو خدا / بمون برام تویی پناه بی پناهیام منم مث / توام‌ ببین که مرگمو من از خدا می خوام تو رو خدا / بمون برام نرو نرو می بینی بی کسی حیدرو آتیش نزن با گریه بسترو باگریه می شورم ببین درو تو رو خدا به خاطر دل علی بمون زیاده غصه هات ولی بمون زیاده غصه هات ولی بمون دستام می لرزه تاحرف رفتن میاد دست و پاهام می لرزه وقتی میرم سمت در بدجوری پام می لرزه آتیش می‌گیرم می بینم که زهرام می لرزه طاقت ندارم امروز میرم میخو از توی در درمیارم اصلا جا این در، در دیگه ای جا می ذارم خیلی بده مَردم اما همش گریه دارم 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ اگه بری / چیکار کنم چطور زمستونو بهار کنم بمون می خوام / که خونه رو پر از درختای انار کنم اگه بری / چیکار کنم اگه بری علی دیگه یه کوچه گرد می شه تنور خونه دیگه سرد میشه یه چاه فقط رفیق مرد میشه بمون بمون به خاطر دل حسن بمون تو رو خدا برای من بمون نفس نفس نفس بزن بمون چشماتو واکن یه فکری واسه یتیمی این بچه ها کن سینه ت شکسته ولی باز حسینو صدا کن اول برای علی یه کفن دست و پا کن ای باغ یاسم رحمی کن امشب به این گریه و التماسم از بس که فکر توام رفته هوش و حواسم میری لباسای خونیتو می ذاری واسم .
🏴 سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دلم بیقراره؛ قرار علی کجا داری میری بهار علی بمون فاطمه جان کنار علی بدون تو حیدر میمیره نگاهی بکن تو حال و روزمو تا چشم به در سوخته میدوزم و ... داغم تازه میشه که میسوزم و ... آتیش دلم گر میگیره (مرو ؛ فاطمه۳) ۳ مرو فاطمه فاطمه جان 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ داری راه میری دست به پهلو نگیر دعا واسه مرگت تو بانو! نگیر بیا جون محسن ازم رو نگیر میدونی علی خوب میدونه میدونم که توو کوچه پر محن اومد چه بلایی سر یاس من میدونم شکسته غرور حسن که اشک از دو چشمش روونه (مرو ؛ فاطمه۳) ۳ مرو فاطمه فاطمه جان 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ خبر داری دردام شده بی حساب سلامم رو هیچکس نمیده جواب غم عالمه توو دل بوتراب فراق تو کابوس حیدر بری سهم من میشه تنها شدن میدونم که اهل مدینه بَدَن پیچیده توی شهر که بدجور زدن توی کوچه ناموس حیدر (مرو ؛ فاطمه۳) ۳ مرو فاطمه فاطمه جان 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ نداره دیگه فایده این التماس داری میری اما دلت پیش ماست همه فکر و ذکرت برا کربلاست که روضه میخونی زیر لب یه روز میشه توو گودی قتلگاه سر نور عینت جدا از قفا جلو خواهرش میره رو نیزه ها به قربون غم های زینب (حسین ؛ وای حسین۳) ۳ حسین وای حسین وای حسین وای
غم داری و با مرتضی چیزی نگفتی از آنهمه رنج و بلا چیزی نگفتی همسایه ها مرگ تو را می خواستند و در حقشان غیر از دعا چیزی نگفتی من محرمت بودم ولی شرمنده کردی کردی مراعات مرا چیزی نگفتی اندازه ی یک مرد جنگی زخم دیدی اما جلوی بچه ها چیزی نگفتی دستاس را شستی که چشم من نیوفتد از زحمت زخمت چرا چیزی نگفتی شانه ز درد شانه ات بالا نیامد با زینب از این ماجرا چیزی نگفتی دیدی که قلبم سوخته شکوه نکردی سیلی که خوردی بی هوا چیزی نگفتی حیدر فدای غیرتت بانوی حیدر افتاده بودی زیر پا چیزی نگفتی این زد تو را،آن زد تورا، اما عزیزم تو مادری کردی به ما چیزی نگفتی زانوی حیدر با تن تابوت لرزید جز رفتنت این روزها چیزی نگفتی کابوس تو پیراهن خونیست ،درخواب جز یا حسین و کربلا چیزی نگفتی
حیدر و هرکس داره بی نیازه عالمیه عالم بی نیازی ... نه ساله من چیزی ازت نخواستم الان میخوام تابوتمو  بسازی بهت نگفتم چرا رو گرفتم به غیرتت بر نخوره عزیزم از رو لباسم منو غسل بدی کاش پیکرم از زخمه پره عزیزم ... مرگم رو خواستم با دله شکسته خدا هم این حاجتو زود بهم داد النگوهامو به فقیرا دادم ... غلاف یه دستبند کبود بهم داد وصیتای فاطمه زیاد نیست خبر دارم آخه دل تو خونه تابوتمو یه کم هلال درست کن کسی نبینه قامتم کمونه .... از پر کاه سبکترم  می خواستم به شونه هات فشار نیاره جسمم ببخش اگه موقع غسلم علی اشک چشاتو در میاره جسمم ... دستای من بالا نمیاد امروز مشکل دست منو حل کن علی دلش برای بغلام تنگ نشده دخترمو به جام بغل کن علی بالا سر حسین شبا آب بزار شونه ی موهای سرش با زینب ... بوسه گرفتن از چشاش با توئه  بوسه ی زیر حنجرش با زینب ....
. سلام الله علیها بند1⃣ قرار دل بی قرار علی امید دل غصه دار علی بذار که سلامم باشه بی جواب  تو باشی چیزی کم نداره علی چه روزایی که دست به پهلو زدی واسه دلخوشیم خونه جارو زدی مگه حتی یک لحظه یادم میره برای علی به همه رو زدی زهرا ای اروم جونم زهرا ای خانوم خونم بی تو زنده نمیمونم بند2⃣ همین دوریه از نگاه علی شده علت اشک و اه علی همین گودی زیر چشمای تو میشه اخرش قتلگاه علی روی زندگیم گرد غربت نشست یه بغض گلو گیر نفسهاتو بست تو عهدت رو نشکستی با مرتضی ولی دست و بازو و پهلوت شکست زهرا ای اروم جونم زهرا ای خانوم خونم بی تو زنده نمیمونم بند3⃣ همینکه دیگه غصه از سر گذشت اتیش رد شد از روی معجر گذشت همه سعیم این بود نشه اما شد ببخشید اگه روضه از در گذشت هنوز یادمه اون در شعله ور هنوز یادمه قصه ی میخ در هنوز یادمه ماجرای لگد هنوز یادمه ضربه بی خبر زهرا ای اروم جونم زهرا ای خانوم خونم بی تو زنده نمیمونم بند4⃣ با اینکه شکسته پر و بال تو غریبی میگرده به دنبال تو بمون خونمونو عوض میکینم میریم جایی که خوب بشه حال تو با عجل وفاتی اتیشم نزن بگو که میمونی هنوز پیش من ببین داره از غم میمیره حسین ببین التماس تو چشم حسن زهرا ای اروم جونم زهرا ای خانوم خونم بی تو زنده نمیمونم شعر: نغمه: انجمن تکیه نوکری مشهد
خدا کنه که مادرم شفا بگیره دوباره باز خونه ما صفا بگیره ای مهربون مادر ؛ قامت کمون مادر من بی تو می میرم ؛ پیشم بمون مادر ای مادر ای مادر ..... مادر مگه چند سالته از پا نشستی بگو چی اومده سرت سرت رو بستی چشمات پر از خونه ؛ جسمت پر از درده دست کدوم نامرد ؛ روت و کبود کرده ای مادر ای مادر ....... از بعد اون روزی که خوردی تازیونه سه ماهه موی زینب و نکردی شونه شب تا سحر مادر ؛ کارت شده زاری بیدار شدم هر وقت ؛ دیدم که بیداری ای مادر ای مادر