🎼زیر سنگینی زنجیر ...
روضه و توسل به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام
*گفت: زندان بان می اومد،سر میزد؛ میدید موسی بن جعفر یه گوشه غُل و زنجیر به دست و پا و گردن، گاهی زیر لب یه چیزی میگه، هی صدا میزنه: پسرم رضاجان!گاهی زیر لب میگه:دلم برات تنگ شده معصومه جان!...
من بی مقدمه میخوام برم تو روضه...یا امام رضا!شبِ شهادت باباتونِ... امشب یه نگاه ویژه به ما بکن...*
زیر سنگینی زنجیر سرش افتاده
خواست پرواز کند دید پرش افتاده
می شود گفت کجا تکیه به دیوار زده ست
بسکه شلاق به جان کمرش افتاده
آدمِ تشنه عجب سرفه ی خشکی دارد
چقدر لخته ی خون دور و برش افتاده
گریه پیوسته که باشد اثراتی دارد
چند تاری مژه از پلک تَرَش افتاده
هر کس ایام کهنسالی عصا میخواهد
پسرش نیست ببیند پدرش افتاده
آنکه از کودکی اش مورد حرمت بوده است
سر پیری به چه جایی گذرش افتاده
به جراحات تنش ربط ندارد اشکش
حتم دارم که به یاد پسرش افتاده
#شاعر حسین رستمی
گفت:آقا روزها روزه بود،شب ها عبادت می کرد... توی سیاه چالی انداختن آقارو که به علم امامت روز و شب رو تشخیص میداد،موسی بن جعفر زندان زیاد رفته،زندانبان زیاد دیده،خیلی هاشون عوض شدن،اما این زندانبان آخری جگر موسی بن جعفر رو خون کرد،آخه این سندی بن شاهک یهودی بود، وقتی برا آقا افطار می برد، اول با تازیانه اینقدر آقارو میزد...الهی دستت بشکنه...کار به جایی می رسید موسی بن جعفر می گفت: هر چی دوست داری منو بزن...اما دیگه اسمِ مادرم رو نیار...
امشب ما اومدیم با امام رضا و حضرت معصومه گریه کنیم...امشب اینقدر داد بزن،مادرش نگه بچه ام غریبِ...بچه ام مظلومِ...مادر جان ببین موسی بن جعفر چقدر گریه کن داره...
خبر دادن گفتن: مردم! فردا موسی بن جعفر رو آزاد میکنن،شیعیان همه جمع شدن جلو زندان،همه به هم خبر میدادن آقارو میخوان آزاد کنن بعدِ چهارده سال...
همه جلو زندان نشستن،با هم حرف میزنن،یکی میگه:اگه آقارو ببینم،میگم: آقا! بچه بودم دست محبتت رو سرم بود،یکی میگفت:اگه آقارو ببینم میگم،بابام خیلی دوست داشت ببینه شمارو،خیلی انتظار کشید از زندان آزاد کنند شمارو،به من سفارش کرد،گفت: اگه من مُردم سلامِ من رو به موسی بن جعفر برسون...
همه ی مردم چشم انتظارن،الان آقامون میاد،یه وقت دیدن درهای زندان داره باز میشه،مردم از جا بلند شدن،لبخند رو لبشون بود،یه وقت دیدن چهارتا حمّال یه لنگه ی دری رو گرفتن، از اون لنگه ی در یه سری آویزانه،هی میگن: "هذا امامُ الرَّفَضَه" این امام شیعیانه،مردم به سر و صورت زدن،اومدن زیر بدنِ آقارو گرفتن،همه باتعجب به هم نگاه کردن،چی شده؟ گفتن چرا این بدن که اینقدر نحیف و لاغر شده چرا سنگینی میکنه،همچین که عبارو کنار زدن دیدن هنوز غل و زنجیر به دست و پای موسی بن جعفرِ...
یا باب الحوائج! غریبی میدونم،چهارده سال اذیت و آزار، فراق بچه ها، تا آخرین لحظه غل و زنجیر رو از پاهات جدا نکردن، اما آقاجان! شیعیان اومدن،بهترین تشییع جنازه رو گرفتن،یه عده ای ثروت مند بودن کفن جور کردن،گفت: ما نمیذاریم آقامون رو اینجوری ببرن،گُل ریختن زن و مرد رو بدن ِ آقا...کفن براش آوردن...به امام رضا دلداری دادن...اما یه آقایِ بی کفن تو گودال افتاد،عوض اینکه گُل هارو کنار بزنن،خواهرش اومد هی این تیرهارو از بدن بیرون می آوُرد، همچین که خواهرش این تیرهارو از بدن بیرون میکشید دید یه دستی رو شونه اشِ،عمه! بلند شو بریم دنبال بابام بگردیم...گفت: عزیزم! این،بدنِ بابات حسینِ...
میدونی چرا شناخته شده نبود؟ بدنی که تیر بخوره،بدنی که سنگ بارون بشه،بدنی که زیر سُمِّ اسب ها...حسین....*
به شب نشینی زندانیان خورم حسرت
که نُقلِ مجلسشان دانه های زنجیر است
*خدایا به عظمت باب الحوائج، آقا موسی بن جعفر، فرج امام زمان را معجل بفرما....
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_امام_موسی_الکاظم_علیه_السلام
❣﷽❣
🏴 #سینه_زنی_امام_کاظم(ع)
🍁#آقای_نریمانی
دارم آروم آروم آب میشم
آخه اجلم نزدیکه
شب و روزا بیتاب میشم
شب و روز من تاریکه
باهر آه من مهتاب ناله میزنه
به حال دلم دل سیر گریه میکنه
شبایی که من دارم سجده میکنم
روی گردنم زنجیر گریه میکنه
دیگه نفسم بند اومد
آخه جیگر من خونه
توی نفسای آخر قتلگاه من زندونه
🍁وای از غربت، وای ازغربت
چهجوری بگم دردامو
به خدا سراپا دردم
با چشای تارم دارم
دنبال عصا میگردم
تازیونه وقتی رو بال من نشست
فهمیدم چرا دست مادرم شکست
سرخه گونههام مثل مادرم شدم
آخه دست سنگینی چشم من رو بست
دمِ آخری دلتنگم
حال و روز من معلومه
چی میشه دم جون دادن
باشه کنارم معصومه
🍁وای از غربت، وای ازغربت
صورتمو که میذارم غریبونه روی خاکا
غروبا میخونم من از دم غروب عاشورا
ذکر عمه جانم شد وامحمدا
وقتی بچهها بودن زیر دست و پا
من فدای اون شاه بیسپاهی که
رأسشو زده دشمن روی نیزهها
چهجوری بگم میبردن
سر آقا رو نامردا
جلوی چشای زینب
کوچه به کوچه واویلا
🍁وای از غربت، وای ازغربت
🍁هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🍁
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
بسمالله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_موسی_بن_جعفر_علیهالسلام
#یابابالحوائج
انیسِ این شب ممتد چهارده سالم
شب است و گریه به حالم کند سیه چالم
اگرچه رفته زِ دستم حسابِ این شبها
نرفته از نظرم خاطراتِ اطفالم
اُمیدِ دیدنِ رویِ رضا ندارم حیف
از این دو چشمِ نحیف و دو پلکِ بیحالم
چنان فشرده مرا در میانِ خود زنجیر
که حلقه حلقه فرو رفته در پَر و بالم
دوباره کعبه نِی امشب سری به من زد و رفت
دوباره طعنه گرفته سراغِ احوالم
به رویِ خاک مسیرِ کشیدنم پیداست
شکسته میروم و هر دو پا به دنبالم
رسیده سَندیِ شاهک ، دوباره میخندد
و من بخاطرِ مادر دوباره مینالم
حیا نمیکند و بعدِ زخمِ سیلیِ او
به یادِ داغِ مدینه به یادِ نُه سالم
(حسن لطفی)
بسمالله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_موسی_بن_جعفر_علیهالسلام
#یابابالحوائج
یا موسی ابن جعفر علیه السلام
کُنج سیاه چال غریبی عزیز داشت
پیری شکسته که جگری ریز ریز داشت
دلتنگیاش برایِ رضا سینه سوز بود
قلبی برای دخترکَش ناله خیز داشت
با دستهای بسته فقط ناسزا شنید
زخمِ زبانِ قاتلِ او نیشِ تیز داشت
دیشب صدای سرفهی او تا سحر رسید
زنجیر بِینِ حلقهی خود یک مریض داشت
زنجیر را کشید کمی قد کشیده شد
این استخوانِ پا چِقَدر خُرده ریز داشت
او روی در شکسته و مادر به پشتِ در
تشییع او به روضهی زهرا گریز داشت
بر روی تخته پاره تنش گیر کرده بود
انگار لنگه در دو سه تا میخِ تیز داشت
اول مدینه بعد دلم کاخِ شام رفت
زندان هرآنچه داشت ویرانه نیز داشت
سر رویِ طشت بود و حرامی کنارِ طشت
نامرد بِینِ دست شرابی غلیظ داشت
با گریه گفت عمه مرا میدهد نشان
نامحرمی که تکه کلامِ کنیز داشت...
(حسن لطفی ۹۷/۰۱/۲۲)
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_موسی_بن_جعفر_علیهالسلام
یا موسی ابن جعفر علیه السلام
دریا شکست کوه شکست آسمان شکست
ای وایِ من که حرمت این آستان شکست
ای وایِ من که ساقهی پایی نحیف و سرخ
از ضربههای چکمهی یک پاسبان شکست
در زیرِ این عبا به گمانش کسی نبود
سَندی که پا گذاشت شنید استخوان شکست
از بس که تنگ بود و نمور و سیاه و سرد
از بس به سنگ خورد سری ناتوان شکست
بابالحوائجِ همه بود و کسی نداشت
روزی دِهِ همه بی آب و نان شکست
امسال هم گذشت ولی روز را ندید
دور از بهار قامتِ این باغبان شکست
امسال هم گذشت و رضا را ندید آه
بِینِ سیاهچال دلش ناگهان شکست
معصومه را نشد که عروسش کند - گریست
امشب که بغضِ دخترِ او بی امان شکست
از زهر تشنه بود و همین بابِ روضه شد
با داغهای کرببلا با همان شکست
لب تشنه بود و حرمله را با سهشعبه دید
طوری کمان کشید گمانم کمان شکست
وقتی صدایِ تیر به زینب رسید گفت :
قلب رُباب پشتِ پدر توأمان شکست
میخواست خندهای بکند که گلوش ریخت
میخواست بوسهای زندش که دهان...
(حسن لطفی
اعمال شب و روز بیست و سوم #ماه_رجب
حضرت رسول (ص) فرمودند:
هر کس در شب 💚بیست و سوم از ماه رجب 💚دو رکعت نماز بگزارد که در آن سوره حمد را یکبار و سوره 💙والضحی را #پنج بار بخواند خداوند برای هر حرفی، مرد و زن کافری درجه ای در #بهشت به او می دهد و ثواب #هفتاد حج و ثواب کسی که هزار جنازه را #تشییع کرده باشد و ثواب کسی که 💚هزار مریض را عیادت و ثواب کسی که 💚هزار حاجت مسلمانی را برآورده سازد را به او می دهد.
منبع: کتاب وسائل الشیعه
تو کاظمین آقا حاجتمو داده
شهادت باب الحوائج موسى بن جعفر علیه السلام
➖➖➖➖➖➖➖➖
تو کاظمین آقا حاجتمو داده
چقدر دلم تنگ پنجره فولاده
تو کاظمین آقا حاجتمو داده
چقدر دام تنگ پنجره فولاده
چه حرمی چه گنبدی
حس میکنی تو مشهدی
چه حرمی چه گنبدی
حس میکنی تو مشهدی
زهرا میگه خوش امدی
زهرا میگه خوش امدی
چه حرمی چه گنبدی
حس میکنی تو مشهدی
زهرا میگه خوش امدی
کرمش کرم امام رضاست
حرمش حرم امام رضاست
کرمش کرم امام رضاست
حرمش حرم امام رضاست
یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
یاباب الحوائج یا موسی بن جعفر
یاباب الحوائج یا موسی بن جعفر
یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
تو کاظمین آقا حاجتمو داده
چقدر دلم تنگ پنجره فولاده
تو کاظمین آقا حاجتمو داده
چقدر دلم تنگ پنجره فولاده
چه حرمی چه گنبدی
حس میکنی تو مشهدی
چه حرمی چه گنبدی
حس میکنی تو مشهدی
زهرا میگه خوش آمدی
چه حرمی چع گنبدی
حس میکنی تو مشهدی
چه حرمی چه گنبدی
حس میکنی تو مشهدی
زهرا میگه خوش آمدی
کرمش کرم امام رضا
حرمش حرم امام رضا
کرمش کرم امام رضا
حرمش حرم امام رضا
تویی که بابای حضرت سلطانی
تمام هستیه شاه خراسانی
تویی که بابای حضرت سلطانی
تمام هستیه شاه خراسانی
آقا امام هفتمی تنها امید مردمی
آقا امام هفتمی تنها امید مردمی
تنها امید مردمی تنها امید مردمی
عشق ملیکه قمی
عشق ملیکه قمی
می خونن همه مریض دارها
می خونن همه گرفتارها
می خونن همه مریض دارها
می خونن همه گرفتارها
یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
یاباب الحوائج یا موسی بن جعفر
یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
یاباب الحوائج یا موسی بن جعفر
تو کاظمین آقا حاجتمو داده
اخ چقدر دلم تنگه پنجره فولاده
تو کاظمین آقا حاجتمو داده
اخ چقدر دلم تنگ پنجره فولاده
چه حرمی چه گنبدی
حس میکنی تو مشهدی
چه حرمی چه گنبدی
حس میکنی تو مشهدی
زهرا میگه خوش آمدی
شده توی زندون زهرا عذا داره
شده توی زندون زهرا عذا داره
زبون روزه آه سیلی افطاره
شده توی زندون زهرا عذا داره
زبون روزه آه سیلی افطاره
دل تو پر شراره شد
آسمون بی ستاره شد
دل تو پر شراره شد
آسمون بی ستاره شد
آمدن عاشقای کاظمین
آمدن عاشقای کاظمین
بمیرم برای آقام حسین
آمدن عاشقای کاظمین
بمیرم برای آقام حسین
➖➖➖➖➖➖➖➖
#شهادت_امام_موسی_کاظم_ ع
#شور
#حاج_محمودکریمی
بو گجه زهرا گلر اوغلو حسینین یاسینه
زینبین کربو بلاده آه و واویلاسینه
گلی غم دریاسینه کربلا صحراسینه
بوجا شام غریبان قورخو وحشت گجه سی
قان آتاش ظلم و ستم حیرت مصیبت گجه سی
باجی قارداشه ننه اوغلونا حسرت گجه سی
گلی خیمه لر یانوب کرب و بلا غوغاسینه
خیمه لر یانماسینه العطش صاداسینه
بو گجه زهرا گلر اوغلو حسینین یاسینه
زینبین کربو بلاده آه و واویلاسینه
گلی غم دریاسینه کربلا صحراسینه
بو گجه قوملارین اوستونده گورر اکبر یاتیب
قاسمین خنا یرینه اللره قانه باتیب
ایکی قول چیخمیش قماطدان حرمله اوخون آتوب
گلی لیلایلا ربابین آه و واویلاسینه
گلی اکبر یاسینه قاسیمین خناسینه
بو گجه زهرا گلر اوغلو حسینین یاسینه
زینبین کربو بلاده آه و واویلاسینه
گلی غم دریاسینه کربلا صحراسینه
بو گجه صحرا پیکربلانی حیران دولاشی
داملیان بیر منحرین قانین یاسینه اولاشی
سوروشار باشسیز بدندن هانی اوغلومون باشی
وای ننه حالینه وای باشسیز یاتان بالاسینه
گلی عاشوراسینه اوغلونون عزاسینه
بو گجه زهرا گلر اوغلو حسینین یاسینه
زینبین کربو بلاده آه و واویلاسینه
گلی غم دریاسینه کربلا صحراسینه
🌺💐🌺💐🌺