هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
◾️نوحهی سینه زنی
◾️شهادت امام جواد(ع)
◾️بنداول
میان حجره منم
با جگر چاک چاک
نهادهام صورتم
ز تشنگی روی خاک
شرر زدهزهرکین
بهجسموجانم ببین
ناله زدم زار زار
فتادهام بر زمین
من غریبم من غریبم
من غریبم من غریبم(۲)
◾️بنددوم
حجرهی در بسته شد
مقتل من وای وای
با لب خشکیدهام
گریهی کنم های های
میان خانه شده
قاتل من همسرم
به پیش چشم همه
خنده کند در برم
من غریبم من غریبم
من غریبم من غریبم(۲)
◾️بندسوم
اگر که تشنه لبم
ببین دو چشم ترم
گریه کنم بر لب
ساقی آبآورم
کنار نهر فرات
باجگر چاک چاک
پناه اهل حرم
فتاده بر روی خاک
ای حسین جان ای حسین جان
ای حسین جان ای حسین جان(۲)
#مرتضی_محمودپور
@
#ایام_محرم
سبک #شور
مناسب برای #زنجیرزنی ➡️
#کربلایی_سید_مهدی_حسینی
آقای غریب عالم
رزق روز و ماه و سالم
تو دریای عشق تو ببین غریقم و زلالم
مانوسم به گریه زاری، میدونم هوامو داری
عادت کردم عمریه به دوری و به بیقراری
ای آرامش و سامون دلم
گرمه با شما کانون دلم
از تو دورم و گریه میکنم
اشکام رو برات هدیه میکنم
کاری کن که آخرش یه خاطره ازم بمونه
کاری کن که مثل آبسه بهم بگن دوونه
کاری کن که راهی شم به کربلا به هر بهونه
ای آرامش و سامون دلم
گرمه با شما کانون دلم
من تنهای روزگارم، بی تو دلخوشی ندارم
میگم صادقانه هرچی دارم از خود تو دارم
نون از سفرهی تو بردم، با تو حسرتی نخوردم
این قلب مریضم رو برای شفا به تو سپردم
خرجم کن آقا توی روضه هات
جونم رو بگیر توی کربلات
با هر روضهای این بوده دعام
باشه رو سرم سایت مستدام
ای آرامش و سامون دلم
گرمه با شما کانون دلم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️@majmaozakerine▪️▪️
#امام_جواد_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
#ای مرا دلبر و دلدار دلم میسوزد
همچنان شمعِ شب تار دلم میسوزد
#بغضِ غربت به گلو بسته خدا آهم را
پشت این آهِ شرربار دلم میسوزد
#گُر گرفته جگرم از ستمِ همسر خود
من ز بی مهریِ این یار دلم میسوزد
#دست نیرنگ پیِ یاری اُمُّ الفضل است
زآتشِ زهر ستمکار دلم میسوزد
#همۀ عمرم از او زخم زبان میخوردم
یارب از اینهمه آزار دلم میسوزد
#ظلم بیداد چونان روزِ مرا شب کرده
که چه در خواب و چه بیدار دلم میسوزد
#دور تا دور تنم هلهله دارد دشمن
همچنان زینب از این کار دلم میسوزد
#این لبِ تشنه مرا بُرد به گودالِ عطش
از غم قافله سالار دلم میسوزد
#چشم من روضۀ طفلان حرم میخواند
مثل چشمان علمدار دلم میسوزد
#روضۀ علقمه و بوی گل یاس علی
یادِ آن مادر بیمار دلم میسوزد
#مجتبی_تاجیک
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨💫
🖤
#امام_جواد🖤
دوباره قصه ی زهر و دوباره نامردی
کبود شد همه ی پیکرت ؛ اَبَالهادی!
لباس شمر به تَن کرد و منع آبت کرد
چه کرد با دل تو همسرت ؛ اَبَالهادی!
شبیه فاطمه دستی گرفته ای به کمر
مگر خدای نکرده پَرَت ... ؛ ابالهادی!
میان حجره ی در بسته دست و پا زدی و…
بریده شد نفس آخرت ؛ اَبَالهادی!
مدام هلهله شد تا صدای تو نرسد
صدای خسته ی بی جوهرت ؛ اَبَالهادی!
کنیزها بدنت را کِشان کِشان بردند
گرفته بر لبه ی در سَرَت ؛ اَبَالهادی!
سه روز بر تَن تو آفتاب می تابید
ولی بریده نشد حنجرت ؛ اَبَالهادی!
دگر به زیر سُم اسب های تازه نَفَس
ندید جسم تو را دخترت ؛ اَبَالهادی!
اگر چه دور و برت خیره سر فراوان بود
ولی نظاره نشد خواهرت ؛ اَبَالهادی
#یا_جواد_الائمه_ادرکنی
روضه و توسل بسیار جانسوز
_ ویژۀ ایام شهادت حضرت جوادالائمه علیه السلام _
حاج آرمین غلامی(مجنون)
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
شهادت امام جواد(ع)
شدبپاروضه ی ارباب بیاگریه کنیم.
.چونکه اینجاهمه زوارجوادیم جواد
..روزگاریست که درمان من این اشک عزاست.
.بی سبب نیست که بیمارجوادیم جواد
..زن قاتل تن نازت به سر بام کشید
..ولی ما یارومددکارجوادیم جواد.
.گرشدم سائل او ازکرم فاطمه است..
روزمحشرپی دیدارجوادیم جواد.
.
*هی دارم این در و اون در می زنم قبلِ محرم یه کربلا ... هی دارم به این ور اون ور متوسل میشم،اون اهلِ منبر میگفت علی بن موسی الرضا علیه سلام به آقازاده اش امر کرد پسرم به دِینی که من گردنت دارم کسی رو نزار از درِ خونت بره ...
یا جواد الائمه،من کربلا میخوام ... دیگه خسته شدم،تکراری شده خواستم ... من هوایِ بین الحرمینُ میخوام ... من دلم تنگ شده عقب عقب از بالا سر بیام ... دیدی،دستتُ میزاری رو سینه ات هی مگی السَلامُ علیکَ یا ابا عَبدِالله ... حسین ...*
به گریۀ شبِ هجران کشیدگان سوگند
اگر دمی تو بِخندی غمی نمی ماند
*گفت حاج عباس کِشوانیه،تو عراق کلید دارِ حرمِ عباسِ،گفت با یه سیدِ بزرگوار نشسته بودیم کنارِ ضریح،یه عرب پا برهنه درب و داغون خیلی بهم ریخته معلومه از این چادرنشیناست ، بیابونا ، عشایر " راس اومد تو حرم،اومد کنارِ ضریح نشست شروع کرد به حرف زدن ..
اومدم بگم،برو یه حمامی بعد بیا زیارت،یهو دیدم پاهاشو آورد چسبوند به ضریح ... حرف میزد این سید بزرگوار هم همینطور نگاش میکرد گفت دیدم اومد عقب بلند شد یه تشکر هم کرد و رفت" دویدیم صداش زدم چکار کردی؟ اول حرف زدی بعد پاتو چسبوندی رو ضریح از کی تشکر کردی ؟...
گفت بابا چند وقتی بود پاهام زخم شده بود،هرکاری کردم خوب نشد اومدم حرم به عباس گفتم،گفت بیار پاهاتو بالا ... پاهامو دست کشید مرحم گذاشت ... خوب شد ... پاشدم مگه عباس و نمی بینید شما ؟... گفت زدیم تو سرمون واویلا ...
آقا یه عرب پیرِ عشایرِ راه دلت نیومد زخم هایِ پاشو ببینی،مرحم گذاشتی روش ... تو که مرحم داشتی،پاهایِ پر آبله،هرچی زینب مرحم گذاشت خوب نشد ... آخ بمیرم اینقده خار تو پاهاش رفت ...*
هزار بار شهادت دهد قبیلۀ طی
دیگه برم تو روضه دیگه مدح نمیخونم ... امروز کار کارِ زن هاست برن کاظمین ... برن وسطِ حیاط حرم ضَجه بزنن ... به زن هایِ بغداد بگن یه جوون داره بال بال میزنه نمی خندن ... یه جوون داره جون،میده کسی کف نمیزنه ... بده یکی گریه کنه،صدا گریه شو با رقصیدن پنهان کنند ... ای وای مادرم برات بمیره ...
برخیز ای جوان سرِ خود بر زمین نکش
تو زخم خورده ای پَر خود را زمین نکش
*سیدا برن بیرون من روضه میخوام بگم ...*
ای مادر ی تر از همه کم دستُ پا بزن
*من دستُ پا زدنِ بغدادُ میگم ... من دستُ پا زدنِ کربلا رو نگفتم ... یه زن بیاد بینِ مردا به برادرش التماس کنه ... کم دست و پا بزن ... الله اکبر ... آقاجان من معذرت میخوام ، من هر وقت برا بچه هایِ زهرا گریه میکنم دلم باز میشه ... هی فک میکنم تو حرمم ... من برات روضه میخونم انگار حرمتم ...*
ای مادری تر از همه کم دستُ پا بزن
پهلو شبیهِ مادرِ خود بر زمین نکش
اسبابِ رقص و شادیِ زنها شدی چرا
صورت به پیشِ همسر خود بر زمین نکش
*بزار روضه بگم،کنیزه ته دلش هنوز یه خرده رحم هست،اونا می زدن و می رقصیدن. دید صدا نفسایِ آقا خس خس افتاده،گفت من فردا جوابِ مادرشُ چی بدم؟ دوید یه ظرف آب آورد،گفت الان دلِ زهرا رو شاد میکنم ... دمِ در اُم فضل رسید گفت کجا داری؟ گفت آب میبرم براش،بد خندید ... گفت بده خودم براش میبرم ... اومد داخل حجره ... دید دوردونۀ امام رضا رو زمین افتاده،پا رو زمین می کشه یه گه گدار میگه جیگرم،یه گه گدار میگه ای وای حسین ...
اما هر کی دیگه بود بابا بی رحم ترین آدم خب آب نمیخوای بدی،چرا این کارا رو میکنی ... ظرفِ آبُ گرفت جلوش ریخت رو زمین گفت تشنته؟ ... نمیزارم یه قطره اش به لبت بخوره ... آقا شما آبُ دیدی،یه جا دیگه هم یه امام صدا نفس هاش خس خس افتاد ...
هلال دلش سوخت،سپرشُ آب کرد دیر رسید یه خرده دیر رسید ... دید شمر داره بیرون میاد ... سر تا پاهاش خونی ... گفت دیر اومدی هلال ... الان آبش دادم*
حسین ...
امام جواد(ع)-مقتل-توطئه مسمومیت حضرت توسط ام فضل
سم دادن ام فضل به امام جواد(ع) با فریب معتصم و عاقبت ام فضل
معتصم پیوسته راهى می جست كه حضرت جواد(ع) را از میان بر دارد. می دانست ام الفضل با حضرت جواد(ع) میانه خوبى ندارد یكى به جهت اولاد نداشتن از آن جناب، دیگر بواسطه حسادت شدیدى كه نسبت به مادر حضرت امام علی النقى(ع) می ورزید. زیرا حضرت جواد(ع) او را بر ام الفضل مقدم می داشت. معتصم به ام الفضل پیشنهاد كرد كه حضرت جواد(ع) را مسموم كند.
ام الفضل قبول كرد سمى را در انگور رازقى جاى داد و در مقابل امام گذاشت. همین كه حضرت جواد(ع) از آن انگور میل كرد ام الفضل شروع به گریه نمود. امام فرمود: چرا گریه می كنى؟ خدا تو را گرفتار دردى كند كه خوب شدنى نباشد و بلائى گرفتار شوى كه پوشیدنى نباشد.
ام الفضل مبتلا به دردى در مستورترین عضو بدن خود شد و به همان درد از دنیا رفت-به بواسیر مبتلا شد- بعضى گفتهاند این جراحت در آلت تناسلی او بود.
حضرت جواد(ع) در سال 220 هجرى روز سه شنبه پنجم ذی حجه از دنیا رفت. بیست و چهار سال و چند ماه داشت زیرا در سال 195 به دنیا آمده بود.
متن عربی:
إِنَ الْمُعْتَصِمَ جَعَلَ یَعْمَلُ الْحِیلَةَ فِی قَتْلِ أَبِی جَعْفَرٍ ع وَ أَشَارَ عَلَى ابْنَةِ الْمَأْمُونِ زَوْجَتِهِ بِأَنْ تَسُمَّهُ
شاعراهل بیت (ع)-آرمین غلامی (مجنون)
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
بسمالله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_جواد_الائمه_علیهالسلام
آه ای اسیرِ روضهیِ سربسته کیستی
مردِ غریبِ حُجرهیِ دربسته کیستی
این حُجره هم به ناتوانی تو گریه میکند
پیری بر این جوانیِ تو گریه میکند
در خانهی امام چرا دست میزنند
با نالهات مدام چرا دست میزنند
ای یاکریم بال و پَرَت را زمین مزن
آه ای جوانِ خانه سرت را زمین مزن
اصلا صدای تو به صدایی نمیرسد
این آب آب آب به جایی نمیرسد
اُفتادهای زِ دامن زهرا به رویِ خاک
کمتر بکش محاسن خود را به روی خاک
کِل میکشند گریهی زهرا درآورند
کف میزنند دادِ رضا را درآورند
تو هرچه میکنی جگرت را چه میکنی
با حال و روزِ خود پسرت را چه میکنی
با خود چه داشت زهر ، تنت را کبود کرد
باور نمی کنم دهنت را کبود کرد
جانم حسن شبیه حسن روضههای توست
"نامرد بِینِ کوچه مزن" روضههای توست
اما به این صدای غریبانه خنده کرد
بر نالهی تو کُلفَتِ این خانه خنده کرد
میکوبد آه پا به زمین پیش مادرت
میریزد آب را به زمین پیش مادرت
بُردند نیمه جان بدنت را به پُشتِبام
از پا کشاندهاند تنت را به پشتِبام
میرفت پیکرت به روی پلههای تیز
میخورد هِی سَرَت به روی پلههای تیز
از سنگها برای تو اَبرو نماده است
آقا چرا برای تو پهلو نمانده است
رفتی به روی بام ولیکن هزار شُکر
گیرم سه روز و شام ولیکن هزار شُکر
گیرم به پشت بام ولی سایبان که هست
چندین کفن برای تو با دوستان که هست
گیرم سه روز و شب ولی آخر پسر رسید
اینبار هم پسر به کنار پدر رسید
شکر خدا عقیق تو را ساربان نبرد
رنگ لبان خشک تو را خیزران نبرد
آقا قسم که پیرهنت را نمیکِشند
با نیزهای شکسته تنت را نمیکِشند
(حسن لطفی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#امام_جواد🥀
دوباره قصه ی زهر و دوباره نامردی
کبود شد همه ی پیکرت ؛ اَبَالهادی!
لباس شمر به تَن کرد و منع آبت کرد
چه کرد با دل تو همسرت ؛ اَبَالهادی!
شبیه فاطمه دستی گرفته ای به کمر
مگر خدای نکرده پَرَت ... ؛ ابالهادی!
میان حجره ی در بسته دست و پا زدی و…
بریده شد نفس آخرت ؛ اَبَالهادی!
مدام هلهله شد تا صدای تو نرسد
صدای خسته ی بی جوهرت ؛ اَبَالهادی!
کنیزها بدنت را کِشان کِشان بردند
گرفته بر لبه ی در سَرَت ؛ اَبَالهادی!
سه روز بر تَن تو آفتاب می تابید
ولی بریده نشد حنجرت ؛ اَبَالهادی!
دگر به زیر سُم اسب های تازه نَفَس
ندید جسم تو را دخترت ؛ اَبَالهادی!
اگر چه دور و برت خیره سر فراوان بود
ولی نظاره نشد خواهرت ؛ اَبَالهادی
#یا_جواد_الائمه_ادرکنی🖤
#شهادت_امام_جواد_عتسلیتباد
🥀🥀