🌾🌿🌾
🌸 24 ذی الحجه روز عید بزرگ مباهله؛ سالروز بخشش انگشتر در رکوع و نزول آیه ولایت"انما ولیکم.. "
(آیه 55 مائده) ؛سالروز نزول آیه تطهیر و صدور حدیث شریف کساء در جریان مباهله ؛ سالروز نزول سوره مبارکه انسان (هل اتی) در شان پنج تن آل عبا علیهم السلام می باشد.
✍رسم مباهله در میان اقوام و ادیان مختلف وجود داشت. و آن زمانی بود که تعصب و حق ناپذیری راه را بر استدلال می بست. آنگاه دو طرف، گفتگو را کنار می گذاشتند و دست به دعا بر می داشتند و از خدا می خواستند تا دروغگو را رسوا سازد عذابش را بر او نازل نماید.
مسیحیان نجران اگر چه در گفتگو مغلوب استدلال رسول خدا (ص) شدند اما از پذیرش حق رویگردان شدند. چنین بود که رسول خدا (ص) به فرمان خدا آنها را به مباهله دعوت نمود.
⚜«فَمَنْ حآجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جآءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْنآءَنا وَ أَبْنآءَکُمْ وَ نِسآءَنا وَ نِسآءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَی الْکاذِبین »
⚜«پس هر کس با تو درباره او (عیسی) پس از دانشی که بر تو آمده ستیز کند، پس بگو: بیایید فرزندان ما و فرزندان شما و زنان ما و زنان شما و جانهای ما و جانهای شما را بخوانیم سپس مباهله (دعا و زاری) کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار بدهیم»
📚(آل عمران/61)
🌸روز واقعه دیدند که رسول خدا (ص) همراه با 4 نفر دیگر به میعادگاه می آیند.
🍃فاطمه آمد تا تأویل «نِسآءَنا» باشد. حسن و حسین (ع) آمدند تا مظهر « أَبْنآءَنا» باشند و علی (ع) آمد تا جان پیامبر (ص) و مظهر «أَنْفُسَنا» باشد.
⚜اسقف نجران باد دیدن چهره نورانی پاکان روزگار پا پس کشید و گفت: «چهره هایی را میبینم که اگر از خدا بخواهند که کوه را از جای خود بکَند، کوه کنده میشود، با آنان مباهله نکنید که هلاک میشوید و تا روز قیامت یک نصرانی در روی زمین پیدا نمیشود»
🎀این روز بزرگ را به محضر قطب عالم امکان امام زمان ارواحنا له الفداء
وشیعیان و دوستداران اهل بیت علیهم السلام تبريك عرض مينمائيم🎀
💔#زمزمه_حضرت_رقیه_س
🖤#روضه_حضزت_رقیه_س
💔#آقای_کریمی
یه گوشه خواب بودم خیلی آروم
ولی پیچید تو گوشم صداشون
نمیبردن اگه گوشوارههامو
خودم میبخشیدم به دختراشون
گذشت و گم شدم توی بیابون
آخه از قافله جا مونده بودم
یکی اومد برمگردوند بابا
ولی کاشکی همونجا مونده بودم
بد اخلاقن چقد مردای شامی
به جای قلب سنگه تووو دلاشون
با این دستای سنگینی که دارن
دلم میسوزه واسه بچه هاشون
یه جوری زد چشام تاره هنوزم
یه جوری زد قدم از درد خم موند
جای دستش یه کم بهتر شد اما
جای انگشترش رووو صورتم موند
تو روی نیزه و من روی ناقه
تو چشمات باز و من دستام بسته
چقد شکل همیم بابا نگا کن
منم مثل تو دندونام شکسته
النگوهامو تووو بازار فروختن
دیگه فرقی به حال من نداره
ولی ای کاش اینجوری نمونن
آخه مال یتیم خوردن نداره....
🖤💔
PTT-20210717-WA0082_171269130318.opus
100.2K
◾نوحه ی سینه زنی
◾شهادت حضرت مسلم (ع)
◾سبک سنتی
◾بنداول
مسلم بن عقیلم غم به دل دارم امشب
من به جرم غم عشق بر سر دارم امشب
کوفه شد قتلگاهم
کن حسینجان نگاهم (۲)
یاحبیبی حسینجان (۳)
◾بنددوم
من سفیر حسینم یار و یاور ندارم
سر به زانوی غربت نیمه شب میگذارم
کوچه گرد غریبم
غصه گشته نصیبم(۲)
یاحبیبی حسین جان (۳)
◾بندسوم
کودکانم اسیر و من اسیر تو هستم
عهد و پیمان به خون حنجرم با تو بستم
راس من را بریدن
پیکرم را کشیدن (۲)
یاحبیبی حسینجان (۳)
#مرتضی_محمودپور
@majmaozakerine
4_5780504756069862981.mp3
4.87M
امام_حسین
تو زیر پا رفتی ولی بیچاره زینب
از این به بعد و بعد از این آواره زینب
باید خودت یاری کنی ورنه محال است
بوسه بگیرد از گلوی پاره زینب
خون گلویت را کسی تا آسمان برد
پیراهن و عمامهات را این و آن برد
آیا نگفتم در بیاور خاتمت را
راضی شدی انگشترت را ساربان برد
گفتند که پیراهنت را میکشیدند
تصویر غارت کردنت را میکشیدند
نه اینکه نیزه بر تنت میریخت دشمن
بلکه به نیزهها تنت را میکشیدند
رفتی و دستم بر ضریح دامنی بود
رفتی ز دستم رفتنت چه رفتنی بود؟
تا آن زمانی که به یادم هست داداش
وقتی که میرفتی تنت پیراهنی بود
رفتی که اشک خواهرت را در بیاری
بغض گلوی دخترت را در بیاری
آیا نمیشد ای سلیمان زمانه
قبل از سفر انگشترت را در بیاری؟
سبک : کربلایی میثم کاظم درویش
@majmaozakerine
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم”
“اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى صاحبِ الدَّعوَهِ النَّبویَّه،وَ الصَّولَهِ الحَیدریَّه، و العِصمَهِ الفاطِمیَّه، و الحِلمِ الحَسَنِیَّه،و الشّجاعَهِ الحُسَینِیَّه”
از آسمانِ هفتم اگر سر بر آورم
اعلام می کنم که فقط خاک این درم
مِهر تو بود، شیره ی جان در وجودِ من
از لحظه ای که شیر به من داد مادرم
*حرف مالِ امروز و دیروز نیست، من قدیمی ام،جد و آبادم نوکریت رو کردن، نگاه به این وضع من نکن، قبلاً خیلی با تو بودم، قدیمی ها اسمت می اومد عالم رو بهم میزدم…*
من از دَرِ سرای تو جایی نمی روم
حتی اگر جواب کنی باز نوکرم
گیرم که خاکِ پایِ مرا کیمیا کنند
خاک درت اگر نشوم خاک بر سرم
*روز عاشورا اباعبدالله داشت با برادرش اباالفضل حرف میزد، یهو شمرِ حرامی تا نزدیکی هایِ خیمه ها اومد، صدا زد: کجایند بچه هایِ خواهرم؟ عباس رو صدا زد، چقدر خجالت کشید اباالفضل..
مدینه وقتی راه افتادن، کاروان که کمی راه رفت، یکی اومد گفت: آقاجان! اُم البنین، عباس رو کار داره، ابی عبدالله فرمود: سریع برو ببین مادر چیکارت داره، قمر بنی هاشم برگشت سمتِ دروازه شهر،دید اُم البنین دستاش رو باز کرده، بغلش گرفت، گفت: جلو حسین نتونستم باهات خداحافظی کنم، حسین مادر نداره، مادر! با حسین میری با حسین برگردی، عباس! نشنوم جلوتر از حسین راه رفتی، عباس! نشنوم بچه های زهرا نشستن تو هم بشینی، لذا شبِ عاشورا پاسبانِ خیام عباسِ، عمه ی سادات اومد تویِ تاریکیِ شب. عباس صدا زد: کیِ اون طرفِ خیمه ها؟ گفت: آرام باش زینبم. دست ادب عباس رویِ سینه اش گذاشت، جانم خواهر! چرا دل نگرونی؟ گفت: میخوام باهات حرف بزنم، عباس! می دونی تویِ خیمه ها چی پیچیده؟ میگن: برات امان نامه آوُردن. عباس دستاش رو گذاشت رو سرش، گفت: خانوم! من قربونیِ شمام، من نذرِ شمام. گفت: عباس! بچه ها ترسیدن، میگم: یعنی عمو میره؟…
شمر وقتی صدا زد: کجان بچه هایِ خواهرم؟ آقا فرمود: عباس! برو ببین چی میگه.عباس با یه غضبی اومد جلوش، نرسیده بود داد زد: چیِ؟ نانجیب اول طعنه زد. گفت: عباس! شنیدن آب آور شدی؟
“منصبی نبود آب آوری، لذا جبهه رفته ها می دونن، پیرمردهایی که ازشون جنگ بر نمی اومد، می گفتن: برو به رزمنده ها یه آبی بده…”
عباس! بیایی این طرف فرماندهی لشکر رو بهت میدن، تا رکابِ اسبت رو طلا می گیرن.عباس نگذاشت حرفش تمام بشه، گفت: برو رَدِ کارِت، من مادرم اُم البنینِ، من شیرِ اُم البنین رو خوردم، من یه تارِ مویِ بچه هایِ حسین رو به همه عالم نمیدم…*
گیرم که خاکِ پایِ مرا کیمیا کنند
خاک درت اگر نشوم خاک بر سرم
«شاعر حاج غلامرضا سازگار»
*سقای دشتِ کربلا اباالفضل، دستش شده از تن جدا اباالفضل…*
رفتی و بی سر و پاها همگی شیر شدند
با من و عمه، سَرِ پوشیه درگیر شدند
فاطمیاتِ حرم یک شبه تحقیر شدند
دختران پایِ سر تو همگی پیر شدند
نیزه از حنجرِ آشفته ی تو کار کشید
رفتی و کارِ عقیله سَرِ بازار کشید
*با دست، دخترِ علی رو نشون میدادن، اون دخترِ علیِ، الهی بمیرم….بچه های علی رو نامحرم ها زدن….*
“زجر ولکن نبود؛ حرمله میزد
دخترک را بدونِ فاصله میزد”
رفتی و خون به دلِ دخترِ زهرا کردن
گره ی روسریِ دخترکان وا کردن
دَمِ دروازه عجب هلهله بر پا کردن
محملِ عمه ی سادات تماشا کردن
نوه ی فاطمه دنبالِ جواب است عمو
جایِ ما در وسطِ بزم شراب است عمو !؟
حسین….
.
4_5985454861653640353.mp3
4.28M
🎼🎼
#به_اذن_الله_بنام_شاه_
#شاه_بی_قرینه
#زمینه
بسیار زیبا
شب اول محرم الحرام1438
🎤🎤
💥با نوای گرم و دلنشین حاج عباس طهماسب پور
@majmaozakerine
4_5902050694164120646.mp3
5.33M
آروم آروم آروم،ماه غم توی راه
❗️ #زمینه
بسیار زیبا و شنیدنی
ورود به ماه محرم الحرام
🎤🎤
💥💥با نوای
حاج عباس طهماسب پور
#پیشواز
@majmaozakerine