eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.6هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪صلی‌الله علیک یا اباعبدالله اصغر كه به چهره ز عطش رنگ نداشت ياراي سخن  با من دلتنگ نداشت  يا رب! تو گواه باش، شش‌ماهه‌ي من..  شد كشته‌ي ظلم و با كسي جنگ نداشت‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌ السَّلامُ عَلى عَبدِ اللّهِ بنِ الحُسَین الطِّفلِ الرَّضیعِ، المَرمِیِّ الصَّریعِ ، المُتَشَحِّطِ دَما،المُصَعَّدِ دَمُهُ فِی السَّماءِ ▪سلام بر عبداللّه بن الحسین، ▪کودک شیرخواره تیر خورده ▪ضربت خورده به خون تیپده که ▪خونش به آسمان، پرتاب شد 🌤أللَّھُمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج🌤 🌷🌸
4_5929294947327936391.mp3
9.33M
الحرام 🏴 سبک نوکریت از سرمم زیاده میزنم حرفمو صاف و ساده موقع خدافظی یه عمره میبرم اسمتو بی اراده من به هیچ صراطی جز راه تو مستقیم نمیشم تا علی بابای شیعه ها باشه یتیم نمیشم راس میگن که هیچ جا مثله خونه ی پدر نمیشه من به جز نجف تو هیچ سرزمینی مقیم نمیشم بهشت من علی و سرنوشت من علیِ خدا خودش میدونه توو سرشت من علیِ ابوترابی ام و خاک و خشت من علیِ ▪️ ▫️▪️ ◾️▫️▪️ ◽️◾️▫️ @majmaozakerine
banifateme-moharram99-sh8-Babolharam_net_6.mp3
2.76M
|⇦•حیف از این سرو رعنا... و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام ویژه ماه محرم به نفس حاج سیدمجید بنی فاطمه•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•●
الحرام 🏴 سبک حیف از این سرو رعنا حیف از این قد و بالا جون میده رو دست بابا قطعه قطعه اربا اربا محاسنم از خونش رنگینه عمه جون دادنشو میبینه قاتل بی حیاش اومد به حال من بخنده عمه اومده با معجرش زخماشو ببنده جلو چشماش پیکرش افتاد کلاه خودش از سرش افتاد روی زمین بال و پرش افتاد زینب یاد مادرش افتاد ای وای ای وای علی اکبر ای وای ای وای علی اکبر🔃🔃 این زخما بی شماره جای بوسه نداره من بمیرم زنده زنده پیکرش شد پاره پاره پیکرش شد پاره پاره سر تموم زخماش وا مونده شمشیرش تو میدون جا مونده خونی که تو گلوشه راه نفساشو بسته شبیه جدش شده و فرق سرش شکسته هنوز نیزه مونده تو پهلوش یه نی پیچید به طره موش یه نی پیچید به طره موش شکافته تا بین دو ابروش جون کندنش برد باباشو از هوش ای وای ای وای علی اکبر🔃🔃 میبوسم دونه دونه زخماشو که غرق خونه از تنش دل واپسم که چیزی تو دشت جا نمونه حالم قلب زینبو سوزونده بچم غرق خون رو دستم مونده هر چی مرتب میکنم اعضاشو دونه دونه میترسم از تنش بازم یه قطعه جا بمونه بنی هاشم عبا بیارید تنش رو رو عبا بذارید شما دارید میسوزید اما از حال باباش خبر ندارید ای وای ای وای علی اکبر🔃🔃 ▪️ ▫️▪️ ◾️▫️▪️ ◽️◾️▫️▪️
4_5956278118019762914.mp3
7.94M
🔳 روضه ای 🌴بهمم ریخته این زلف درهمت 🌴بهمم ریختی پاشو امید من 🎤 👌بسیار دلنشین @majmaozakerine
4_5956278118019762916.mp3
4.34M
🔳 احساسی 🌴علمدار من سپهدار من 🌴کجا موندی داداش کس و کار من 🎤 👌بسیار زیبا @majmaozakerine
4_5956278118019762917.mp3
6.94M
🔳 سوزناک 🌴فکراتو کردی کجا میری 🌴میدونی از ما چی میگیری 🎤 👌بسیار دلنشین @majmaozakerine
4_5956278118019762931.mp3
4.14M
🔳 (عج) 🌴ندارم دلی که سزاوار توست 🌴نه چشمی که لایق به دیدار توست 🎤 👌بسیار زیبا @majmaozakerine
و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۹ به نفس حاج حیدر خمسه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● آن کس که سر به مَقدَمِ جز او نمی زند چون کَلبِ راه، پرسه به هر کو نمی زند این نامُرتبىِ مرا سرزنش نکن آشفته حال، شانه به گیسو نمى زند *آقا محرم و صفر يه سري به ما بزن ببين چه وضعي داريم، بعضي ها كه مشكي كه مي پوشن، تا آخرِ صفر در نميآرن...رسيديم به شبِ هشتم، تا حالا كه نگهم داشتي بذار شبِ عاشورا رو هم ببينم...* دل که نسوخت، گریه به هِق هِق نمی رسد شمعِ سحر، نسوخته سوسو نمى زند *مي دوني يعني چي؟ برو تو مقتلِ كربلا ببين، همه رو شهيد كردن، ابي عبدالله هق هق نزد، شبِ هشتمي ها!، يه جا بلند بلند گريه كرد، وقتي رسيد بالا سرِ علي اكبرش، دشمن ديد حسين داره هق هق گريه ميكنه، امشب جَوُونا پاشيد بريد زيرِ بغل هايِ حسين رو بگيريد...* جاروکشِ تَشَرُّفِ گریه است این مُژه بیهوده چشم را مُژه جارو نمی زند با یک نگاهِ تو، جگرى خون شد از دلم زخمى که چشم می زند، اَبرو نمی زند می میرم و ز وصلِ تو حرفى نمی زنم حرفِ وصال را که سیه رو نمی زند "اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه" ای سراپایِ تو خوبی و کرامات و شرف در تماشای تو صد یوسف مصری است به صف رحم کن بر همه آهسته تر از خيمه برو كه گرفته است قدم هايِ تو صد قلب هدف *اومد داخلِ خيمه ي ابي عبدالله، آقا مشغول بود، صدا زد: بابا! اجازه ميدي برم؟ آقا برگشت، ديد لباسِ رزم پوشيده، بندِ دلش پاره شده، اين چيِ پوشيدي؟ گفت: ميخوام اجازه بدي برم، ديگه طاقت ندارم بمونم...چي بگه؟اگه بگه نرو كه حسين نيست..گفت:اول برو از محارم خداحافظي كن، واويلا، قديمي تر ها يادشونه، زمانِ جنگ وقتي جواني مي خواست برِ جنگ، مادر دل مي كَند، پدر دل مي كَند، اما خواهرِ وِل كن نبود. همه خداحافظي كردن، اما رقيه از بغلِ داداش پايين نمي اومد، هي زنها مي اومدن بگيرنش، دستش رو انداخته بود گردنِ علي اكبر، مي گفت: از صبح هر كي رفته نيومده، من نميذارم بري، هر طوري بود رهاش كردن، اومد، گفت: ميري برو، اما آروم، بذار قشنگ نگات كنم، گفت: علي اكبرم، هر چند يه بار، يه "الله اكبر" بگو من صدات رو بشنوم*... ای عطش بر لبت انداخته صد گونه تَرَک دست بر دامنِ تو آمده یک خیمه مَلَک برو اما نه چنان که پدرت جان بدهد با خبر باش که به زخم نپاشی تو نمک چند لحظه است که رفتی و بدونِ خبرم غمِ دلواپسی ام را به که باید ببرم گفتمت دَم به دَم اِستاده و تکبیر بگو این سکوتِ تو درآورده علی جان پدرم تو کدامین طرفی خاک نشین افتادی یا حواسِ تو نبوده به کمین افتادی اصلاً از هر طرفِ دشت صدا می آید نکند از رویِ مَرکب به زمین افتادی *تا حالا مَردِ هول کرده دیدی؟ هول کرده بود، عمه ی سادات اومد کنارِ ابی عبدالله، گفت: حسین! اون اسبِ علی نیست؟ گفت:آره، گفت: چرا اون وری میره؟ اسبِ رزم دیده بَلَدِ، سوارش افتاد باید برگرده، افتاده بود رویِ یالِ اسب، خون چشمایِ اسب رو گرفت، عوضِ اینکه بیاد سمتِ خیمه ها، رفت سمت خیمه های دشمن، زنهای جراحِ اومدن، شنیدن اسمش علی است، اینقدر تیغ زدن رویِ بدنش، حسین اومد بالا سرش...* باورم نیست علی اکبرِ بابا باشی اینقدر سعی نکن تا که به پایم پاشی تیرها در تنِ تو چون نخ و سوزن شده است تیرها را بِکِشم از بدنت می پاشی چه کسی بر سَرِ تو دست درازی کرده دور تا دورِ تنت حاشیه سازی کرده این بدن کارِ دو تا نیزه زن و اینها نیست نیزه بدجور به پهلویِ تو بازی کرده *حسین!...سوارِ بر مرکب شد، از هولش، یهو از اسب افتاد، دید اگه سوار بشه وقت میره، با زانو خودش رو رسوند بالا سرش...* اصغری مانده زتو، معنیِ اسمت رفته هر که برداشته یک تِکه زجسمت رفته بدنت کم دارد، هر چه که می چینم من یک چهارم زتنت مانده، سه قسمت رفته ای الهی تنِ خود را تو نبینی اکبر کاغذِ خُرد شده رویِ زمینی اکبر رفته اسبِ تو در این بُحبوحه بیراهه چرا سر درآوردی از خیمه ی جَرّاحه چرا تیغ، نوکِ نیزه بریده همه جایِ تنِ تو آب رفته، شده جسمت قَدِ شش ماه چرا *دستش رو انداخت بدنِ علی اکبر رو بیاره بالا، یه طرف دیگه می افتاد، اول دهانش رو پاک کرد، گفت: یه بار دیگه بهم بگو :بابا...دید صدا نمیآد، حسین هی صدا می زد: "وَلَدی! وَلَدی!.." دید صدا از پشتِ سرش میآد، دید زینبِ، زد رویِ شانه های علی اکبرش، پاشو عمه ات داره میاد...* @majmaozakerine مو می‌کَنم اگر نروی از بَرَش کنار بَردار چهره از رُخِ از خون تَرَش کنار @majmaozakerine *میگن: اگه زینب نیومده بود، حسین کنارِ بدنِ علی اکبرش جان داده بود...*