eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.4هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣ ◼️‍ ◾️ غریبونه میخونه حیدر از غم های تو توی دستاش میگیره سردی دستای تو غریبونه میخوای سفر کنی از خونه حال منو خدا میدونه شب غمم چه بی سامونه غریبونه میخونه حیدر از غم های تو به داغ تو پاره شد رشته صبر حیدر بدون تو فاطمه خونه شد قبر حیدر ببین زهرا چراغ خونه مون خاموشه حسن کنار تو بی هوشه حسین رخت عزا میپوشه ◼️غریبونه میخوای سفر کنی از خونه حال منو خدا میدونه حال منو خدا میدونه هنوزم از یاد تو زخم دل کاری شده روی شونه م از تابوت خونابه جاری شده تو رفتی و نگاه غنچه هات بی رنگه دلم برای نگاهت تنگه مگه دل علی از سنگه ◼️غریبونه میخوای سفر کنی … 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5816752875593795368.mp3
3.5M
کفنم راببر ولی طفلبی کفن را بیاور ای فضه محمود کریمی
. 📄|شعر روضه (س) و حضرت (ع) ظهر شهادت حضرت صديقه طاهره (س) کفنم ‌را ببر ولی طفلِ بی کفن را بیاور ‌ای فضه از میان امانتی هایم پیرهن را بیاور ای فضه روز آخر کنار بستر خود میزنم بوسه نور عینم را با همین بازوی ورم کرده بغلش میکنم حسینم را گفتم امروز نان درست کنم آمدم خسته باز پای تنور ناگهان تا تنور روشن شد یادم افتاد روضه های تنور یادم افتاد خانه خولی حق بده سینه ام‌کباب شود خانه او‌کجا حسین کجا کاشکی خانه اش خراب شود به علی گفته ام برای حسین سایه در آفتاب بگذارد نیمه شبها کنار بالینِ پسرم ظرف آب بگذارد پسرم تشنه آمده دنیا پسرم تشنگیش آبم کرد شیر من خشک شد، دلم‌خون شد أنا العطشان او‌کبابم ‌کرد داده ام دست دخترم زینب نذر اصغر، لباس محسن را برسانید بعد من به رباب گاهوار و اساس محسن را از خدا خواستم هزاران بار پیکرم زیر دست و‌پا برود که مبادا حسین بی کفنم سینه اش زیر چکمه ها برود رنج بسیار برده را آنکه غم بسیار خورده میفهمد درد سرنیزه خورده را تنها زخم ‌مسمار خورده می فهمد فضه به زینبم عروس ‌که شد جای من گوشواره هدیه بده سینه ریز عروسی من را به عزیز دلم ‌رقیه بده بخدا بی وضو در این مدت نزدم شانه ای به گیسوی او آه باور نمیکنم روزی برسد دست شمر بر موی او ........................................... .
فیش منیر فاطمیه.pdf
154.2K
🦋 فیش منبر فاطمیه 💦هنر محبت و مهر ورزی 💧هنر محبت به پدر 💧هنر محبت به همسر 💧هنر محبت به فرزندان 💧هنر محبت به مردم 🦋گریز و روضه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حجت‌ الاسلام رفیعی| اصول حاکم بر زندگی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها 🔹با بایدها و نبایدهای زندگی مشترک حضرت زهرا و امیرالمومنین علیهما‌السلام آشنا شوید
4_5904638356125388129.mp3
7.61M
‍ ‍ . (س) بند اول آرامش قلب مرتضی / تنها دلیل خلقت دنیا ای ریزه خوارتو ارض و سما / لبخند تو ضمانت فردا 2 انسیه الحورا دنیا فاطمه/عقبا فاطمه/ای اسطوره ی/زنها فاطمه استاد وفا/ای درد آشنا/در حجب و حیا/هستی انتها ناحلة الجسم یعنی ... نحیف و دلشکسته میری جوونی اما مادر پیری بهونه ی سفر می گیری باکیة العین یعنی ... بارون غصه ها می باره چشای مادر ما تاره دیگه علی (علیه السلام) شده بیچاره بند دوم: ای روزگار تو درد آشنا / ای غصه دار غربت مولا زخمی شده بالت از جفا / ای مرغ پر شکسته تنها انسیه الحورا با بغض و حسد/کینه بی عدد/راهت رو گرفت با مشت و لگد دل از غم پره /داری دلهره/جای پای کی؟/روی چادره منهدة الرکن یعنی ... توون برات نمونده بانو کی قلبتو سوزونده بانو کی بالتو شکونده بانو معصبة الراس یعنی ... بستی سری رو که پر درده رنگ رخ تو مادر زرده تو کوچه کی جسارت کرده بند سوم: خوردی زمین یا خیرالنسا / آه ای شکسته شاخه طوبا خوردی زمین ثمر مصطفی/شد غرق غم سلاله طاها انسیه الحورا دل از غم پره /داری دلهره/جای پای کی؟/روی چادره خونه غرق دود / روی تو کبود / دنیا فاطمه/ جای تو نبود جوری لگد خوردی که ؛ نمی تونی بلند شی از جات جای غلاف رو بازوهات داری میری کنار بابات هیچ کسی ای وای من ؛ نگفت تو کوچه به اون کافر نزن زن رو جلوی شوهر بمیره زینبت ، ای مادر ✍ شعر فراز آخر اگر اشتباه نکنم از آقای 👇 @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گریه های بی امان حاج در روضه مادر سادات 🌹▪️مراسم ایام بیت الزهرا (س) کرمان 🇮🇷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بزرگ مدینه بزرگ همه دعای قنوت شب فاطمه بیا خانه را آب و جارو زدم به عشقت خودم پشت در آمدم خودم امدم تا سلامت کنم به جای همه احترامت کنم بیا احترامت فقط با من است جواب سلامت فقط با من است تو خورشید زهرای این خانه ای عزیزم تو آقای این خانه ای مهیای تو خانه را ساختم علی جان بیا سفره انداختم بیا سیر امشب نگاهت کنم تماشای رخسار ماهت کنم نگاه تو را از خدا خواستم من از دار دنیا تو را خواستم تمنای دستان سرد منی تو دلگرمی من تو مرد منی بیا چاره حال پروانه کن بیا گیسوان مرا شانه کن اگر گیسوانم بهم ریخته کمی کار خانه سرم ریخته سرم را اگر پیش تو بسته ام اگر گریه کردم کمی خسته ام خیال تو راحت رویم زرد نیست اگر گریه هم کردم از درد نیست که اینگونه دلگیر کرده تو را چه کس اینچنین پیر کرده تو را به امر پیمبر عمل میکنی بمیرم که زانو بغل میکنی ببینم تو را رو به راهی علی بمیرم برایت الهی علی غمت را روی شانه ام برده ام نگو از غریبی مگر مرده ام مدینه اگر نیست گریان تو منو بچه هایم به قربان تو به دنیا پرستی عمل میکنند شنیدم تو را کم محل میکنند اگر بی قراری به مسجد نرو اگر غصه داری به مسجد نرو کنار منو بچه هایت بمان همین جا نماز جماعت بخوان تو مولای والا مقام منی بدان تا قیامت امام منی اگر چه در خانه ات هم شکست علی خانه تو بهشت من است یل خیبر اینقدر گریه نکن جلوی در اینقدر گریه نکن من از اشک مردانه دق میکنم همین گوشه خانه دق میکنم مگر مرده باشم تو گریه کنی زمین خورده باشم تو گریه کنی تو به حد کافی پریشان شدی همان کوچه بس بود گریان شدی زمین خوردن من فدای سرت کتک خوردم اصلا فدای سرت بر آن خون دیوار خیره نشو به تیزی مسمار خیره نشو به جان علی پهلویم بهتر است عزیز دلم بازویم بهتر است تو حرف از مدینه شنیدی علی سر من خجالت کشیدی علی حلالم کن از غم شکستی علی تو آیا ز من راضی هستی علی ببین رفتنی ام به زحمت نیفت جواب کسی را نده هر چه گفت نمیمانم اینقدر ها همسرم به زودی از این کوچه ها میپرم همین صبح تابوتم آماده شد لباس حسینت هم آماده شد ببین می توانی بمانی بمان ببین میشود میتوانی بمان چه کم دارد این زندگانی بمان عزیزم تو خیلی جوانی بمان  
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
به وسعت همه عالم به من جفا کردند خبر نداشت کسی با دلم چها کردند به میهمانی هِرمان وهِجرم آوردند به درد غربت این شهرَم آشنا کردند چقدر پشت سرم ناروا سخن گفتند چقدر طعنه چه بد با امام تا کردند برای کشتن من طرحشان قدیمی بود هرآنچه با پدرم با امام رضا کردند ز سوز زهر دلم گُر گرفت افتادم وحجره را به من خسته کربلا کردند فقط بریدن با تیغ و مو گرفتن نیست که بند بند مرا از عطش جدا کردند هرآنچه آه کشیدم به طشت کوبیدند به آب آب من تشنه خنده ها کردند ز دست وپا زدنم نه دلی به رحم آمد نه بر سرشک غریبی ام اعتنا کردند به خانه ای که پر از عطر وذکر قرآن بود تمام کف زدن وهلهله به پا کردند مرا کشانده روی پشت بام آوردند در آفتاب غریبانه ام رها کردند به روی پیکر من گرچه پیرهن هم بود کبوتران پر خود را به سایه وا کردند رسیده است به ما ارث بر زمین خوردن پس از سه روز مرا نقش کوچه ها کردند
حالت زاره، چشمات تاره خانوم خانوم دستات لرزون، چشمات گریون خانوم خانوم اتیشم زد اون ضربه ای که خوردی همون روز از دیوار سیلی زدت اون دومیِ مردم آزار یادم نمیره خونی که مونده رو مسمار  عزیز دلم ، چه روز سختی بود عزیز دلم ، تو خونه اومدن عزیز دلم ، تورو چه بی هوا  عزیز دلم ،چهل نفر زدن  واویلا واویلا واویلا یا زهرا  (داره) حیدر ، یاس پر پر خانوم خانوم وای از پهلو ، وای از بازو  خانوم خانوم  اتیشم زد  این دست شکسته که دیگه از کار افتاد از دست مغیره میکشم و اه و فریاد  اون لحظه ای که میزدنت زینب جون داد عزیز دلم ببین چه ....(وضعیه) عزیز دلم، شبا میگه حسن  عزیز دلم چه روز سختی و... واویلا واویلا واویلا یا زهرا قدت خم شد، نیرو کم شد  خانوم خانوم سردرد داری ، هی میباری  خانوم خانوم اتیشم زد  این پیروهنی که داری میدوزی با این حال داری میسوزی از غم سنگین گودال  میشه پسرت زیر سم اسبا پامال عزیز دلم برای کربلا عزیز دلم،شده دلت چه خون عزیز دلم ،بالا سر حسین عزیز دلم،قرار بعدیمون  واویلا واویلا واویلا یا زهرا @majmaozakerine
. هرگاه دیدهء تر من گریه میکند اشکم به ماه منظر من گربه میکند با هر نفس که میکشم ، زخم سینه ام بر زخم های دیگر  من گریه میکند با شانه شکسته زدم شانه موی او دیدم چو ابر، دخترمن گریه میکند چون میکند نظاره به مسمار در حسین گوید که: وای مادر من، گریه میکند زانو بغل گرفتن حیدر، زد اتشم میسوزم او برابر من گریه میکند سخت است مرد گریه کند پیش همسرش غربت ببین علی بر من گریه میکند من گریه می کنم به غم غربت علی او هم به حال مضطر من گریه میکند میزد مرا مغیره و دیدم به چشم خویش با دست بسته، شوهر من گریه میکند ای کاش بین کوچه حسن همرهم نبود کاین سان کنار بستر من گریه میکند ........................................... .
‍ . (س) خدایا چرا این روزا مادرم حال خوبی نداره یه گوشه توی بستر اُفتاده و بی قراره وای مادر بمیرم بُریده نفس هاش و اون زخم کاریه پهلووش تعادل نداره توو دستاش پُر از درده بازووش وای مادر شده دیگه از زندگی سیر واویلا توو این سن کم شد زمینگیر واویلا دعا میکنه واسه مرگش این شبها شده با غم و غصه درگیر واویلا -------------------- هنوزم نمی گُنجه توو باورم هیزم و دود و آوار هموناییکه اومدن پشت در واسه آزار وای مادر سوزوندن در خونه رو پیش چشمای مبهوت ماها تا که مادرم پشت در رفت گرفت شعله بالا وای مادر یکی با لگد حمله ور شد واویلا شکست پهلو و درده سر شد واویلا در افتاده بود روی مادر فهمیدم زیر دست و پا بی پسر شد واویلا ------------------- توو آتیش جلو چشم بابای مظلوم ما پیکرش سوخت توو هُرم حرارت تموم سر و معجرش سوخت وای مادر مغیره الهی که از زندگی خیر نبینه چه ها کرد با اون قنفذ پست با ضرب غلاف عقده وا کرد وای مادر یکی واسه یاری نیومد واویلا مغیره با نامردی میزد واویلا زمین خورد توی کوچه مادر با صورت نفسهاش به روی لب اومد واویلا --------------------- 👇
4_5900113964561337712.opus
512.7K
‍ . ‍ (س) ای دارو ندار من چشماتو به روم نبند بازم مثه اون قدیم حرفی بزن و بخند چرا توو خونه از منه علی روو می‌گیری بال و پرت شکسته دست به پهلو می گیری بمیره حیدرت که دست به بازو می گیری نامردا پیش نگاه من تو رو شکستنت با بی رحمیه تمام می زدنت افتادی پیش نگاه حسنت وای فاطمه پشتم رو زدن زمین توو کوچه حرومیا پهلوت و شکستن و کشتن منو بی صدا دستامو بستن و توو کوچه ها کشوندنم تو رو با تازیونه ها زدن سوزوندنم ازم گرفتنت ، منو به غم نشوندنم سوخته توو شعله و دود فاطمه جان بالوپرت جای پا مونده به روی چادرت بین تب داره میسوزه پیکرت وای فاطمه یادم نمی ره چه جور افتادی جلو چشام بازوتو شکستن و این غصه بسه برام یه عده نانجیب به غربتم می خندیدن غرورم و شکستن و منو غریب دیدن با گریه بچه ها کنار در میلرزیدن لحظه به لحظه داری آب میشی روبه روی من پاشو از جا همه آبروی من بغض سنگینی داره گلوی من وای فاطمه
پشت خونه هیزمِ آتیش میون دست مردمِ صدای ناله های مادرم میون این سر و صدا گُمِ پشت خونه ی امام چرا شده دوباره ازدهام؟ صدای التماس فاطمه است میگه چی شد سفارش بابام؟ چقدر نفس نفس می زد تا دیگه قامتش تا شد بمیرم آخرش در با لگد واشد بین شعله ها زدن عزیز حیدر رو چرا زدن اگه زدن یکی بگه چرا؟ جلوی چشم مرتضی زدن توی کوچه ها زدن چه وحشیانه بی هوا زدن گناهِ مادرم مگه چی بود؟ چهل نفر با هم چرا زدن؟ میون یک مُشت نامرد میگن که مادر افتاد به کی بِگم این غم رو مادرم با سَر افتاد وای مادرم بمیرم برات.... *بین در و دیوار هم پهلوش رو شکستند ... هم بچه اش کشته شده ... اما تا چشمش رو باز کرد... سراغ مولا رو گرفت، گفتند: بی بی جان، دارن تو کوچه می برنش ... همه ی دردایِ خودش یادش رفت، دوید میون کوچه... نگاه کرد ، یه جا نوشتند: لباس های امیرالمؤمنین رو دور مولا پیچیده بودند می کشیدن... یه جا نوشتند: با بی ادبی توهین می کردند مولا رو می کشیدند... یه عده ایستاده بودند، مولا کمک می خواست همه نگاه می کردند.... انگار سالها گذشته از سفارش پیغمبر... فقط یه یهودی تو این شهر بلند شد ... تا این منظره رو دید گفت؛ "اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلا اَلله وَ اَنَّ مُحَمَّدا رسول‌ُالله" گفتن: تو توی زمان پیغمبر ایمان نیاوردی، این همه گذشته چی شده ایمان آوُردی؟ گفت: آره اما امروز حقیقت دین رو دیدم..... من خودم با چشمایِ خودم دیدم این آقا دَرِ قلعه ی خیبر رو یه تنه کند و رو دست گرفت، سپاه اسلام از رویِ این در رد شدند... اما امروز می بینم خودش راضی شده شما روباه صفت ها دستاشُ ببندید... جلو چشمش همسرشو بزنید... بی بی نگاه کرد دید دارن علی رو می برن اومد کمربند مولا رو گرفت .... نه یه نفر، نه دو نفر، هر کی رسید میزد، تا این دست رو از دامن علی کوتاه کنه ... اینجا هم بی بی از هوش رفت .. چشمش رو باز کرد، گفتن: مولا رو بردن مسجد... اومد دید نانجیب شمشیر رو سر علی گرفته، فرمود: دورِ پسر عموم رو خالی کنید نا نجیب ها ... تو رو به ما چه کار ؟ تو کجا و علی کجا شمشیر رو سر علی گرفتی؟ اگه شمشیر رو بر نداری الان کنار قبر بابام میرم .. دستار از روی سر برمی دارم ..نفرینتون می کنم ... مولا سریع سلمان رو صدا زد، سلمان میگه امیرالمؤمنین فرمود: زود باش، فاطمه دست به دعا و نفرین برداره مدینه زیر و رو میشه ... آی قربون این علی برم چقدر مهربونِ، زیر شمشیر دشمنِ، اما نمیخواد مردم آسيب ببینن ... فرمود: برو به فاطمه بگو دست نگه دارِ ... سلمان میگه وقتی گفتم، بی بی فرمود: کنار برو سلمان مگه نمی بینی میخوان علی رو گردن بزنن؟ گفتم امر خود مولاست ... عرضه داشت اگه مولا میگه روی چشمم، اما من جلو درِ مسجد می ایستم، تا علی نیاد بر نمی گردم .. چه جور وقتی مولا اومد، دست مولا رو گرفته بود .. هی می گفت: "نَفسی لَکَ الفِدا یا اباالحَسن .... "جانم فدات یا ابالحسن... اما می خوام بگم بی بی جان! یه شمشیر برهنه دیدی اینطور بی قرارشدی ... فرمودید : نفرین می کنم، الهی بمیرم برا اون ساعتی که دخترت اومد بالای گودال ...نگاه کرد "عِدَّةٌ بِسّیوف..." یه عده شمشیر ، یه عده نیزه... "وَ عِدّّةٌ بِالحِجاره ..." یه عده دارن سنگ می زنن... صدا زد : "یَومٌ عَلَی صَدرِ المُصطفی وَ یَومٌ عَلی وَجهِ الثری..." آی حسین ..... یکی با نیزه اش از پشت میزد یکی با چکمه و با مشت میزد خودم دیدم سنان دائم الخَمر حسینم را به قصد کشت میزد
دیده بگشا من علیِ بی کسم گوشۀ چشمی زِ تو باشد بَسَم پر شکسته این چنین پرپر نزن تازیانه بر دلِ حیدر نزن .. جانِ زهرا روزِ من را شب مکن چادرت را بر سرِ زینب مکن «ولی حضرت فاطمه اینجور فرمودن؛» فردا که محسنم سرِ زانویِ من نشست باید زِ هجرِ زینبِ خود دیده تر کنم مادر مظهر محبت و عاطفه ست .. تو بدترین حال حواسش به بچه هاش هست .. دید زینب جوری دار گریه میکنه، حسین یه جوری داره اشک میریزه، دید قبلِ رفتن باید اینا رو آروم کنه .. حسینُ صدا زد ، مادر : .. من قول میدهم که بیایم به قتلگاه خود را به پیشِ سنگِ شقاوت سپر کنم من قول میدهم که بیایم دمِ تنور شب را کنارِ مویِ سپیدِ تو سر کنم عمرمونُ پایِ روضه ها و گریه بر حضرتِ سیدالشهدا و پا منبرا گذروندیم .. سینه زدیم و گریه کردیم .. یکی دو خط و التماسِ دعا .. زنِ خولی دید از داخل تنور یه نوری مطلعلع شده به سمت آسمان، اومد کنار تنورِ، دید یه خانمی این سرُ برداشته، رو دامنش گذاشته .. فاطمه اومد دید سر رو خاکسترِ تنورِ... صدا زد؛ الا ای سر مگر مادر نداری.....
حاج قاسم سلیمانی 🎤 بیایید یتیما برا گریه زاری قراری نمونده برا بی‌قراری چه شب‌های تاری نگید به بچه‌هاش که می‌میرن نگید که دستشو جدا کردن نگید که پیکرش پر از زخمه دوباره کربلا به پا کردن پناه این قبیله رو کشتن شکسته قلب مو سفیدامون به خون نشسته چشم مادرها یثیم شدن بچه شهیدامون «آه برگرد آه برگرد آه برگرد آه» نگاهش هنوزم جلو چشممونه شکوهش یه دریاس دلش آسمونه بگید که بمونه می‌سوزه خیمه‌ی دلای ما بگید علمدارو که برگرده بشکنه اون دستی که ناغافل ما رو عزادار غمت کرده فدای اون دست پر از زخمت انگشتر عقیقتو قربون با رفیقت پرکشیدی آروم هم تو و هم رفیقتو قربون «آه برگرد آه برگرد آه برگرد آه» رسیده یه مادر که واکرده آغوش یه مادر که دستی گرفته به پهلوش چه زخمیه بازوش توو فاطمیه اجرتو بردی خدا ازت قبول کنه سردار مادرت اومده به استقبال سرت رو از رو خاک غم‌ بردار اگر هنوز به سختی راه می‌ره اگر که چشماش هنوزم تاره خودت براش روضه بخون امشب برای چشمایی که می‌باره «آه برگرد آه برگرد آه برگرد آه» حبيبَنِ كانا، وروحاً بجسمَينْ دو دوست بودند و یک روح در دو بدن رفيقَينِ عاشا، وماتا رفيقَينْ با هم زیستند و با هم از دنیا رفتند وداعاً وداعا خداحافظ، خداحافظ من أنتما؟! يا كلَّ أحزاني شما دو تن که هستید؟ ای همه غم‌های من في العيشِ في الموتِ رفيقانِ در زندگی و مرگ رفیق هم بودید آهٍ وداعاً يا أبا مهـدي آه، خداحافظ ای ابومهدی آهٍ وداعاً يا سُليمانـي آه، خداحافظ ای سلیمانی يا «قاسمُ» جسمُكَ بالنزفِ ای قاسم! خونریزی جسمت يُشبهُ نزفَ النحرِ في الطفِّ مانند خونریزی رگ‌های بریده در کربلاست يكفيكَ فخراً كنتَ مقتولاً همین قدر افتخار برایت کافی است مثلَ أبي الفضلِ بلا كفِّ! که مانند ابوالفضل (ع) بی‌دست کشته شدی «واويلاه واويلاه واویلاه» واویلا... واویلا... واویلا... خذ الدمَّ واصعَدْ، بنصرٍ مؤزّرْ خونت را بگیر و بالا پیروزمندانه برو ونَمْ مُطمئناً، فحتماً سَنَثْأرْ و آرام بخواب، که ما حتما انتقام خواهیم گرفت سنثأرْ سنثأر انتقام خواهیم گرفت، انتقام خواهیم گرفت أصنامُ «أمريكا» معَ العـارِ بت‌های آمریکا ننگین هستند حتماً سنُصْليها لظى النارِ حتما آنها را به زبانه‌های آتش می‌افکنیم لن نستهينَ بالدمِ الجــاري هرگز این خون جاری را خوار نمی‌داریم أبشِــرْ «سُليمـانيُّ» بالثـارِ به «سلیمانی» بشارت انتقام بده هذي دماكَ الثورةُ الكبرى این خون تو، بزرگترین انقلاب است من كربـلا مدّت لنا نحـرا که از کربلا برای ما امتداد یافت لا لا تمُتْ .. عِشْ مرّةً أخرى نه، نمیر... بلکه یک بار دیگر زندگی کن وارسُم لنا من نِزفكَ النصرا و از خون ریخته‌ات پیروزی را برایمان رقم بزن «يا حسين يا حسين یا حسین» یا حسین... یا حسین... یا حسین ✍ فارسی: رضا یزدانی 🌿🥀🌿🥀🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•♥️🌱• گویا وجود فاطمه همه خیرات حیدر است! هم پهلویش شکسته... هم دلش... و هم محسن‌ش!😭🕊 🌧 🕯 🌻
یاس بی نشان علــــ💔ـــــی روز دوشنبه آمد و حـال تــو زار شد زهرا شکست پیش تو و بی قرار شد 🏴🕯🏴🕯🏴 روز دوشنبه غصه‌ی مــادر شروع شد آری عــزای داغ پیمبـــر شــروع شد 🏴🕯🏴🕯🏴 روح الامین برای تسلیّ نـــزول کرد تا گریه‌های سوره‌ی کوثر شروع شد 🏴🕯🏴🕯🏴 وقت وداع ... دختــر خود را نگاه کرد حرف از شکست بال کبوتر شروع شد 🏴🕯🏴🕯🏴 ذکــر حدیث صورت نیلی فاطمــــه مرثیه‌های کوچه و یک در شروع شد 🏴🕯🏴🕯🏴 آجرک_الله_یا_بقیة الله