نقاره میزندطوس
ای راهب کلیسا دیگر مزن به ناقوس
خاموش کن صدارا، نقاره می زند طوس
آیا مسیح ایران کم داده مرده را جان
جانی دوباره بردار با ما بیا به پابوس
آنجا که خادمینش از روی زائرینش
گرد سفر بگیرند با بال ناز طاووس
خورشید آسمان ها در پیش گنبد او
رنگی ندارد آری چیزی شبیه فانوس
رویای ناتمامم ساعات در حرم بود
باقی عمر اما افسوس بود و کابوس
وقتی رسیدی آنجا در آن حریم زیبا
زانو بزن به پای بیدار خفته در طوس
😭سالروزشهادت ولی نعمتمان امام رئوف امام مهربانی ها امام رضا علیه السلام بر امام زمان(عج)وشما عزیزان تسلیت باد.
گ
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
.
▪️صلی الله علیک یا علی بن موسی الرضا
بر دلش داغ کم نداشت ولی
زهر دیگر به جام کرد انگور
جگرش را دریده بود نفاق
دشمنی را تمام کرد انگور
طرح: #استاد_مسعود_نجابتی
شعر: #محمدتقی_عارفیان
#یا_امام_رضا
#علیبنموسی
#الصدیق_الشهید
تسلیت خدمت دوستان عزیز ▪️▪️▪️▪️
🏴#شهادت_امام_رضا_علیه_السلام _علیه_السلام
🏴#روضه
🏴#ترکی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
آقا بویوردی من گیتملیم مجلس بیداده اباصلت
ایله اوزووی حجرده آماده اباصلت
باشیمده گلن وقته اگر گورسون عبانی
بیل ائدیله مسموم غریب الغربانی ....
(اباصلت دی ایلشدیم حجرده آقامی گودیم ....)
گوردی گلور اما باشینه چکمیش عبانی 😭
مسموم ایلیوب زهر جفا بیلدی رضانی 😭😭
رنگی سارالیب واردی دوداقینده نشانی
دیواره ائدر تکیه او افسرده و خسته
گاهی گلور اما اوتورور گاهی یول اوسته ....
(اباصلت دی آقا وقتی حجریه وارد اولدی بویوردی حجره نین قاپلارین باغلا --دی عرض الدیم آقا جان شاید گلیب گئدن اولدی ....آقا بویوردی اباصلت بیز بو شهر ایچره غریبوخ بی کسیمیز
یوخ 😭😭😭
اباصلت حجره نین فرش لرین ، حصیرلرین جمع ایله ایستیم جدیم حسین کیمین غریبانه قوری یرده جان وئرم .....)
غربتده غریبون غم و دردین بیلن اولماز
گرد محنی داغلی دیلیندن سیلن اولماز
جان اوسته قالار گوزلری یولدا گلن اولماز
نیسگیلرینی یاده سالیب آغلیان اولماز
جان وئرسه اونون گوزلرینی باغلیان اولماز 🌴🌴
🖤 اونان آقا اوز توتدی خانم معصومیه ساری..... ددی گل باجی معصومه قارداشوون ناله و افغانینه باخ
قاپی باغلی قوری یئر حال پریشاننه باخ
گوزومون یاشینی سیل لبلریمون قاننه باخ
اما خانم گله بیلمدی قاداش بالینینه
یولدا بیمار اولدی قم شهرینده خانم تپراقا تاپشیریلدی .....🖤
اما خانم زینبه بو ایش برعکس اولدی
خانم قارداشین یارالی باشین گوریدی عوض اینکی آغزینین قانین سیله شاهد چوب خیزرانیدی کی آقیا جسارت اولیدی 🥹🥹
ددی مگر گورمیسوز حسینیم یارالیدی
آغاج وئرما اولبلره قانی آخور
آغاج وئرما او لبلره بالالاری باخور
یا حسین یا حسین (ع) 😭😭
🏴🏴🏴🏴🏴
التماس دعای فرج .
اللهم عجل لولیک الفرج 🤲
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
128.6K
شهادت امام رضا علیه السلام
ابالحسن مسموم آقای من
رو به قبله است علی موسی الرضا
غریبونه پیکرش رو خاکا
مثل جدش میزنه دست و پا
آقای من
آهِش دلِ عالم رو شکسته
قتلگاهش حجره ی در بسته
شد نگاهش رو به در پیوسته
آقای من
مسافرش اومد از مدینه
چشم گریون اشکاشو میبینه
سرِ بابا گرفته بر سینه
آقای من
روضه میخوند با چشای گریون
جد ما رو غُسلش دادن با خون
کفنش شد خاکای بیابون
ای وای من
یابن الشبیب تنها شد جد ما
دست و پا زد در زیر دست و پا
دفنش کردن آخر دهاتی ها
ای وای من
تا سرنگون از روی مرکب شد
توی گودال چه نامرتب شد
هر چه که شد در پیش زینب شد
ای وای من
یابن الشبیب جد ما رو کشتن
عمه هامو به اسارت بردن
نامحرم ها دورشون صف بستن
ای وای من
مظلوم آقا یا ابا عبدالله
میثم مومنی نژاد:
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#امام_رضا_علیه_السلام
◼️ مقتل حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام
امام رضا علیه السلام روز قبل از اینکه وارد کاخ مأمون ملعون شود، رو به اباصلت نمود و فرمود:
فَإِنْ أَنَا خَرَجْتُ مَکْشُوفَ الرَّأْسِ فَتَکَلَّمْ أُکَلِّمْکَ وَ إِنْ خَرَجْتُ وَ أَنَا مُغَطَّی الرَّأْسِ فَلَا تُکَلِّمْنِی
▪️وقتی خارج شدم اگر سرم پوشیده نبود، با من حرف بزن، جواب میدهم. چنان چه سرم پوشیده بود، با من صحبت مکن.
بعد از اینکه حضرت وارد کاخ مامون شدند و از آن انگور مسموم خوردند،
ابا صلت گوید:
وقتی خارج شد، عبا را بر سر کشیده بود. چیزی عرض نکردم تا داخل خانه شد و دستور داد درها را ببندم و در رختخواب خوابید. من با حزن و اندوه داخل حیاط ایستاده بودم.
در همین موقع مشاهده کردم جوانی خوش روی با مویهای مجعد شبیه به حضرت رضا علیه السّلام وارد شد. پیش رفتم و عرض کردم: از کجا آمدی؟ درها که بسته بود!! فرمود: کسی که در این ساعت مرا از مدینه به طوس آورده، از درهای بسته نیز داخلم کرده. گفتم: شما کیستی؟ فرمود: ای ابا صلت! من حجت خدایم بر تو. من محمّد بن علی هستم، و به طرف اطاق علی بن موسی الرضا علیهما السّلام رفت.
به من نیز فرمود: وارد شوم.
فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهِ الرِّضَا علیه السلام وَثَبَ إِلَیْهِ فَعَانَقَهُ وَ ضَمَّهُ إِلَی صَدْرِهِ وَ قَبَّلَ مَا بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ سَحَبَهُ سَحْباً فِی فِرَاشِهِ وَ أَکَبَّ عَلَیْهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ علیهما السلام یُقَبِّلُهُ وَ یُسَارُّهُ بِشَیْ ءٍ لَمْ أَفْهَمْهُ
▪️همین که چشم حضرت رضا علیه السّلام به اوافتاد، از جای جست و فرزندش را در آغوش گرفت و به سینه چسبانید و پیشانی اش را بوسید و به جانب خود کشاند. امام جواد علیه السّلام پیوسته پدر را میبوسید و آرام با او سخنانی میگفت که من نفهمیدم.
در این هنگام کفی سفیدتر از برف بر دهان حضرت رضا علیه السّلام آشکار شد. حضرت جواد علیه السّلام آن کف را مکید. امام دست در گریبان خود کرد و چیزی شبیه گنجشک خارج کرد و به حضرت جواد داد و حضرت آن را بلعید. در این موقع حضرت رضا علیه السّلام از دنیا رفت. حضرت جواد علیه السّلام فرمود: ابا صلت! حرکت کن از انبار تخت با آب بیاور تا پدرم را غسل دهم! عرض کردم: در انبار تخت و آب نیست! فرمود: هر چه میگویم بجای آور! داخل انبار شدم؛ در آنجا تخت و آب بود. آنها را بیرون آوردم و دامن به کمر زدم تا امام را غسل دهم. فرمود: تو یک طرف برو. کسی هست که به من کمک کند و حضرت رضا علیه السّلام را غسل داد.
باز فرمود داخل انبار شو و زنبیلی که در آن کفن و حنوط پدرم هست را بیاور! وارد شدم؛ زنبیلی دیدم که قبلا در آنجا ندیده بودم و خدمت ایشان آوردم. ایشان پدر خود را کفن کرد و بر بدنش نماز خواند.
آنگاه فرمود:
تابوت بیاور!
عرض کردم: بروم پیش نجار بگویم تابوت بسازد!
فرمود: داخل انبار تابوت هست! وارد شدم؛ تابوتی دیدم که در آنجا قبلا ندیده بودم! جسم پاک امام را در آن تابوت نهاد و دو رکعت نماز خواند؛ هنوز تمام نشده بود که تابوت بلند شد، سقف شکافته گردید و از خانه خارج شد.
عرض کردم:
یا ابن رسول اللَّه! هم اکنون مأمون میآید و حضرت رضا علیه السّلام را از من میخواهد! چه کنم؟
فرمود: ساکت باش، الان بر میگردد! هر پیغمبری اگر چه در مشرق بمیرد و وصی او در مغرب باشد، خداوند بین ارواح و اجساد آنها جمع خواهد کرد.
هنوز سخن امام جواد علیه السّلام تمام نشده بود که سقف شکافته شد و تابوت بر زمین آمد. ایشان از جای حرکت کرد، پیکر پاک امام را از تابوت بیرون آورد و در رختخوابش گذاشت، مثل اینکه نه غسل داده شد و نه کفن گردیده.
سپس به من فرمود:
حرکت کن و در را برای مأمون بگشا! همین که در را گشودم، دیدم مأمون و غلامان ایستاده اند!
📚امالی شیخ صدوق: ص۶۶۱
📚 عیون اخبارالرضاعلیه ج ۲:ص ۲۴۲
📚بحارالانوار ج ۴۹، صفحه ۳۰۱
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#امام_رضا_علیه_السلام
◼️ مقتل حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام
امام رضا علیه السلام روز قبل از اینکه وارد کاخ مأمون ملعون شود، رو به اباصلت نمود و فرمود:
فَإِنْ أَنَا خَرَجْتُ مَکْشُوفَ الرَّأْسِ فَتَکَلَّمْ أُکَلِّمْکَ وَ إِنْ خَرَجْتُ وَ أَنَا مُغَطَّی الرَّأْسِ فَلَا تُکَلِّمْنِی
▪️وقتی خارج شدم اگر سرم پوشیده نبود، با من حرف بزن، جواب میدهم. چنان چه سرم پوشیده بود، با من صحبت مکن.
بعد از اینکه حضرت وارد کاخ مامون شدند و از آن انگور مسموم خوردند،
ابا صلت گوید:
وقتی خارج شد، عبا را بر سر کشیده بود. چیزی عرض نکردم تا داخل خانه شد و دستور داد درها را ببندم و در رختخواب خوابید. من با حزن و اندوه داخل حیاط ایستاده بودم.
در همین موقع مشاهده کردم جوانی خوش روی با مویهای مجعد شبیه به حضرت رضا علیه السّلام وارد شد. پیش رفتم و عرض کردم: از کجا آمدی؟ درها که بسته بود!! فرمود: کسی که در این ساعت مرا از مدینه به طوس آورده، از درهای بسته نیز داخلم کرده. گفتم: شما کیستی؟ فرمود: ای ابا صلت! من حجت خدایم بر تو. من محمّد بن علی هستم، و به طرف اطاق علی بن موسی الرضا علیهما السّلام رفت.
به من نیز فرمود: وارد شوم.
فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهِ الرِّضَا علیه السلام وَثَبَ إِلَیْهِ فَعَانَقَهُ وَ ضَمَّهُ إِلَی صَدْرِهِ وَ قَبَّلَ مَا بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ سَحَبَهُ سَحْباً فِی فِرَاشِهِ وَ أَکَبَّ عَلَیْهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ علیهما السلام یُقَبِّلُهُ وَ یُسَارُّهُ بِشَیْ ءٍ لَمْ أَفْهَمْهُ
▪️همین که چشم حضرت رضا علیه السّلام به اوافتاد، از جای جست و فرزندش را در آغوش گرفت و به سینه چسبانید و پیشانی اش را بوسید و به جانب خود کشاند. امام جواد علیه السّلام پیوسته پدر را میبوسید و آرام با او سخنانی میگفت که من نفهمیدم.
در این هنگام کفی سفیدتر از برف بر دهان حضرت رضا علیه السّلام آشکار شد. حضرت جواد علیه السّلام آن کف را مکید. امام دست در گریبان خود کرد و چیزی شبیه گنجشک خارج کرد و به حضرت جواد داد و حضرت آن را بلعید. در این موقع حضرت رضا علیه السّلام از دنیا رفت. حضرت جواد علیه السّلام فرمود: ابا صلت! حرکت کن از انبار تخت با آب بیاور تا پدرم را غسل دهم! عرض کردم: در انبار تخت و آب نیست! فرمود: هر چه میگویم بجای آور! داخل انبار شدم؛ در آنجا تخت و آب بود. آنها را بیرون آوردم و دامن به کمر زدم تا امام را غسل دهم. فرمود: تو یک طرف برو. کسی هست که به من کمک کند و حضرت رضا علیه السّلام را غسل داد.
باز فرمود داخل انبار شو و زنبیلی که در آن کفن و حنوط پدرم هست را بیاور! وارد شدم؛ زنبیلی دیدم که قبلا در آنجا ندیده بودم و خدمت ایشان آوردم. ایشان پدر خود را کفن کرد و بر بدنش نماز خواند.
آنگاه فرمود:
تابوت بیاور!
عرض کردم: بروم پیش نجار بگویم تابوت بسازد!
فرمود: داخل انبار تابوت هست! وارد شدم؛ تابوتی دیدم که در آنجا قبلا ندیده بودم! جسم پاک امام را در آن تابوت نهاد و دو رکعت نماز خواند؛ هنوز تمام نشده بود که تابوت بلند شد، سقف شکافته گردید و از خانه خارج شد.
عرض کردم:
یا ابن رسول اللَّه! هم اکنون مأمون میآید و حضرت رضا علیه السّلام را از من میخواهد! چه کنم؟
فرمود: ساکت باش، الان بر میگردد! هر پیغمبری اگر چه در مشرق بمیرد و وصی او در مغرب باشد، خداوند بین ارواح و اجساد آنها جمع خواهد کرد.
هنوز سخن امام جواد علیه السّلام تمام نشده بود که سقف شکافته شد و تابوت بر زمین آمد. ایشان از جای حرکت کرد، پیکر پاک امام را از تابوت بیرون آورد و در رختخوابش گذاشت، مثل اینکه نه غسل داده شد و نه کفن گردیده.
سپس به من فرمود:
حرکت کن و در را برای مأمون بگشا! همین که در را گشودم، دیدم مأمون و غلامان ایستاده اند!
📚امالی شیخ صدوق: ص۶۶۱
📚 عیون اخبارالرضاعلیه ج ۲:ص ۲۴۲
📚بحارالانوار ج ۴۹، صفحه ۳۰۱
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
روضه امام رضا .مومنی.mp3
3.28M
🏴 السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
#روضه
🎤استاد#مومنی
📝روضه امام رضا علیه السلام
#صفر
▪️ویژه شهادت #پیامبر_اکرم و #امام_حسن و #امام_رضا
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
رئوف بودن امام رضا .mp3
3.57M
🔖منبر کوتاه 🔖
#امام_رضا علیه السلام
#استاد_عالی
💠 رئوف بودن امام رضا علیه السلام 💠
#شهادت_امام_رضا علیه السلام
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
_pouyanfar.mp3
7.42M
◾️#شهادت_امام_رضا علیه السلام
❇️ نماهنگ| کبوتر گنبد
❣ یا امام رضا
🕌 هوایی مشهد توام
🕊 کبوتر گنبد توام
❣ تویی تو همیشه یاورم
🎙 محمد حسین پویانفر
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️