eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
43.7هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
3.6هزار ویدیو
387 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم ❌️ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّل فَرَجَهُم» «لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِیرُ» «أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمانُ الرَّحِيمُ ذوالجَلالِ وَالاکرام بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ» اصلا باورم نمیشد مهمونیت رو ببینم .. خدا رو شکر که من اولِ ماهِ مهمونیت رو دیدم .. بارم خیلی سنگینه .. «اَللّـهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذي اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ، *چقدر دلم برات تنگ شده بود ..* وَافْتَرَضْتَ على عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَارْزُقْني حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ في عامي هذا وَفي كُلِّ عام، وَاغْفِرْ لي تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ، فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا رَحْمنُ یاعَلاّم» اِلٰهی العفو .. شکر خدا که دورۀ هجران سر آمده مولا کجاست؟ بنده به این محضر آمده چه سفره‌ای خدا روی ما باز کرده است! جایی نشسته‌ایم که پیغمبر آمده در باز بود، در نزده آمدم خدا امن یجیب؟ نیمۀ شب مضطر آمده آن بنده‌ای که سر به هوا بود را نبین! این بنده را ببین که چنین با سر آمده! بشکن مرا دوباره دلم را ز نو بساز! لطفا ببخش! حال که اشکم درآمده گریه بهشت ماست، ز ما گریه را نگیر! آخر بگو که چیزی ازین بهتر آمده؟ درمان ما شکسته‌دلان با رقیه است چادر تکانده، دارو و درمان درآمده این سی شبه، مرا بده دست ابوتراب هر وقت کار سخت شده، حیدر آمده ما عاقبت‌بخیرِ ولای علی شدیم خورشیدِ ما، ز گوشه ایوان برآمده افطار ما زِ نان علی رنگ‌وبو گرفت نان پخته و شبانه به پشت در آمده ماه خدا، زیارت کرب‌و‌بلا خوش است خوشبخت آنکه در حرم دلبر آمده این ماه قدر دارد و، این قدر فاطمه ست آن فاطمه که زیر عبا محور آمده یارب! کجا رواست که ناراحتش کنند؟ وقتی کرامتش به صف محشر آمده یک‌سو بدست خود همه هیزم گرفته اند یک سو به جای شیر خدا کوثر آمده شاعر:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرط محبت است به‌جز غم نداشتن آرام جان و خاطر خُرَّم نداشتن از غیر دوست روی نمودن به سوی دوست الا خدای در همه عالم نداشتن گر سر به یک اشارۀ اَبرو طلب کند سر دادن و در اَبروی خود خم نداشتن معشوق اگر دو دیده پر از خون پسنددش عاشق به‌جز سرشک دمادم نداشتن گر کام تلخ و لَختِ جگر خواهد از کسی در کاسه جای شهد به‌جز سَم نداشتن *فهمیدی کجا بُردمت؟ شب دومِ، دیشب دَرِ خونه ی مادرش رفتیم، امشب هم بریم کنارِ سفره ی کریم، ماه رمضون سفره دارش امام حسنِ مجتبی است...* کریم کاری به جز جود و کَرَم نداره آقام تو مدینه است، ولی حرم نداره *داشت واردِ مدینه میشد، از کنارِ یه باغی رد میشد، گرسنه بود، اومد دید یه پیرمردی تو نخلستون بیل به دست، پاچه هارو بالا زده، این آستین ها رو بالا زده، وسطِ زمین داره کار میکنه، بیل میزنه، اومد سلام کرد، جواب که داد، گفت: مؤمنِ خدا من گرسنه ام، سفره ی غذایی داری منم شریک بشم؟ فرمود: سفره ای دارم، اما تو نمیتونی از سفره ی من بخوری، بابِ میلِ تو نیست...گفت: من فقیرم و گرسنه، هر چی باشه میخورم، فرمود: باشه، بیل رو کنار گذاشت، اومدن یه گوشه ای نشستن، آرام یه بقچه ا ی رو باز کرد، بسم الله، بنده ی خدا میگه هر چی نگاه کردم دیدم یه تکه ی نانِ جو...دیگه چیزی نیست، گفتم: نمی تونی از این غذا بخوری...گرسنه بود، دست برد به زحمت یه تیکه رو کند، گذاشت تویِ دهان دید نه با دندون هم نمیشکنه، لقمه رو برگردوند، گفت: اگه گرسنه ای من یه آدرسی بهت بدم، پاشو برو مدینه، سئوال کن محله ی بنی هاشم کجاست، رسیدی محله ی بنی هاشم، خانه ای است درش به رویِ همه فقرا بازه، طعام خوب بهت میدن، اومد راه افتاد، دید آره جمعیت دارن میرن، اومد دید جلویِ در دو تا آقایِ با عظمت ایستادن، سلام کرد، اینقدر این سائل رو تحویل گرفتن، نشست کنارِ سفره، براش غذا آوُردن، شروع کرد غذا خوردن، دیدن یه گوشه ای از این عبا رو بالا زده، یه قسمتی از غذا رو زیرعبا میبره، اون آقای مهربان اومد جلو... گفت: چیکار میکنی؟ بخور هست... گفت: آقا داشتم می اومدم یه آقایی رو تویِ نخلستان دیدم، غذاش خیلی نامناسب بود، میخوام یه خورده از این غذا برا اونم ببرم، فرمود: اون آقا کی بود... مشخصات رو که داد، دیدن نگاهِ امام عوض شد، صدا زد: نگرانِ اون آقا نباش، صاحبِ این سفره خودشِ... یعنی چی؟ گفت: من حسن بن علی هستم، این آقا زاده هم برادرم حسین بن علی است، اون پیرمرد هم که تویِ نخلستان دیدی بابام علی است..."یعنی میشه امروز به ما هم بگی برید سَرِ سفره ی حسنم بشینید؟ امام حسن سفره داره..." گر کام تلخ و لَختِ جگر خواهد از کسی در کاسه جای شهد به‌جز سَم نداشتن در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد آن تشت را ز خون جگر دشت لاله کرد خونی که خورد در همه عمر از گلو بریخت خود را تهی ز خون دل چند ساله کرد وصال شیرازی *زهر رو بالا بیار، من که میدونم این خونِ جگر مالِ این زهر نیست، مالِ امروز نیست، این جگر رو سوزوندن، بد هم سوزوندن... جُناده میگه تا امام حسن رو صدا زدم، سرش رو بالا آوُرد، دیدم خون از کنارِ این لب ها داره میریزه، "وَ يَخْرُجُ كَبِدُهُ قِطْعَةً قِطْعَة" دیدم این جگر قطعه قطعه وارد تشت شده، فرمود: جناده! حواست باشه" وَ اعْلَمْ أَنَّ فِي حَلَالِهَا حِسَاباً وَ حَرَامِهَا عِقَاباً وَ فِي الشُّبُهَاتِ عِتَابٌ " بعد مولا فرمود: جناده! بلند شو برو...جناده آماده ی رفتن شد، اما دوباره مولا صداش زد، صدا زد: جناده! این تشت رو بردار، از جلو چشم بردار، الان زینب میاد..." کجا بودی امام حسن، اون روزی که دستاش رو بستن، یه شهر اومدن تماشا، واردِ مجلس کردن...بی ادبی کردن...سَرِ حسین توِیِ تشت جلویِ زینب، اون نانجیب با چوبِ خیزران...* هیچ کس اینقدر پلید نشد خیزران خسته شد، یزید نشد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا