نجی لک املنا مشایه
(ای امید ما به سوی تو پیاده می آییم)
وصولک هدفنا و الغایه
(رسیدن به تو هدف و انگیزه ی ماست)
نوصل ضریحک بچایه
(با گریه به ضریحت می رسیم)
و نضیفنا شیال الرایه
(علمدارت از ما پذیرایی می کند)
نطوی لک دروب سعایه
(با عزم و اراده راه ها را به سوی تو طی می کنیم)
لک یا ابو الاحرار وفایه
(ای سالار آزادگان وفادار تو هستیم)
مشایه الحسین مشایه
(ما پیاده روانه به سوی امام حسین می آییم)
مشینا الک یا ابو الاکبر
(ای پدر علی اکبر برایت پیاده روی می کنیم)
و لا برد یغیرنا و لا حر
(سرما و گرما جلوی ما را نمی گیرد)
نجوز الخطر ما نتأثر
(وارد خطر می شویم و از آن تاثیر نمی پذیریم)
عمرنا فدا لک و المنحر
(جان ما فدا تو و گلوی بریده ات باد)
نمشی علی الاخطار عنایه
(راهی می شویم و خطرات را به خاطر تو تحمل می کنیم)
ما نتعب بها یا الغایه
(ای آرزوی ما خطرات ما را خسته نمی کند)
مشایه الحسین مشایه
(ما پیاده روانه به سوی امام حسین می آییم)
مشینا و قلبنا لک طایر
(پیاده می رویم و دل ما به سوی تو پر می زند)
مثل مشیه الحوراء بعاشر
(مانند پیاده روی حضرت زینب در عاشورا به سمت توست)
تجی لک علی الغبره عافر
(وقتی که پیش تو رسید روی خاک ها افتاده بودی)
مثل هالألم عاشه الزایر
(زائر مثل این درد را چشیده)
نار المصیبه لظایه
(آتش داغت سوزانده است)
تکوی بألمها المشایه
(در دل زائر پیاده شعله ور می شود)
دانلود مداحی مشایه الحسین مهدی رسولی
مشایه الحسین مشایه
(ما پیاده روانه به سوی امام حسین می آییم)
خطاوینا تمشی لأعتابک
(قدم های ما تا دم حرمت ادامه پیدا می کند)
و اسامینا مکتوبه ببابک
(و اسامی ما روی در حرم نوشته می شود)
شرف لینا نمشی علی ترابک
(راه رفتن روی خاکت افتخار ماست)
یا من ما تخیب احبابک
(ای که دوستدارانت را ناامید نمی کنی)
انت الوسیله و الغایه
(تو هم وسیله و هم هدف مایی)
باب الترجی و الهدایه
(تو در امید و هدایت هستی)
مشایه الحسین مشایه
(ما پیاده روانه به سوی امام حسین می آییم)
فی کل خطوه لاجلک نمشیها
(هر قدمی که برای تو می زنیم)
فی یوم القیامه توفیها
(آن هر قدم را جبران می کنی)
فی ممشی الصراط نرجیها
(در پل صراط امید به پاداش آن بستیم)
الی الجنه نمشی لک بیها
(با آن تا بهشت به سوی تو قدم می زنیم)
للجنه ماشین بالرایه
(پرچم به دوش به سوی بهشت پیاده روی می کنیم)
و مثلها للحسین مشایه
(با همان پرچم به سمت امام حسین پیاده روی می کنیم)
مشایه الحسین مشایه
(ما پیاده روانه به سوی امام حسین می آییم)
ای امید ما به سوی تو پیاده می آییم
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
اوغول علی آغلاما یات سنده یانموسان منده
آنان ئولسون پاره ندور منده سوسوزام سنده
اوغول نجه روادی بوبحرتک فرات آخسون
غریب آنان حسرتیله بوآخارسویا یاخسون
بوحالیله سوز عطش یاندیروب سنی یاخسون
سوسوز اوشاقلار ملشه شامیان ایده خنده
دانلود مداحی اوغول علی آغلاما یات مهدی رسولی
من ایسترم آغلامیام گورم آغلورام هایهای
قرارسیزوردیم اولوب سودامر بالام ایوای
بوآغلاماق ویرمور امان من سنه دیم لایلای
زبس دلیم چوخ دوتولور آزقالور دوشه بنده
اوغول علی آغلاما یات سنده یانموسان منده
آنان ئولسون پاره ندور منده سوسوزام سنده
آنان ئولسون پاره ندور منده سوسوزام سنده
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
چه غزل چه چهارپاره
چه دوبیتی چه رباعی
چه کمیت و زید و حاجب
یا که دعبل خزائی
مهم اینه از تو باید دم زد
سینه پای این علم باید زد
شب جمعه پا برهنه توی
حرم شما قدم باید زد
قدم می زنم قدم می زنم
زندگی مو با غمت رقم می زنم
قدم می زنم قدم می زنم
بوسه به ورودی حرم می زنم
قدم می زنم قدم میزنم
پیش چشم عالم از تو دم می زنم
حسین اربابم منو دریابم
چه حرم چه هیئت آقا
اینجا یا صحن علمدار
گریه کن باشم یا مداح
روضه خون یا که میون دار
مهم اینه نوکری باید کرد
نفس ها رو حیدری باید کرد
نوکری قشنگ تره اینجوری
اینجا از تو دلبری باید کرد
صدات می زنم صدات می زنم
خودمو برای روضه هات می زنم
صدات می زنم صدات می زنم
بوسه بر ضریح کربلات می زنم
صدات می زنم صدات می زنم
بوسه به دستای نوکرات می زنم
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
سالــها یک به یک گـذر می کرد
مرد همــــسایه پیـــرتر می شد
لحــظه ها از مقـابل چـــشمش
می گذشــت و دیـــرتــر می شد
پسرش نیست خـانه اش قبر است
دل ا و بیـــن بـــاغ می گـــیرد
بــشنود تــــا شـــهید آوردند
از جوانـــش ســـراغ می گیـــرد
آمــد امـــا پســـر نــه، تابوتـــش
پیر شد تا که او جوان شده است
این که دق کرده است حق دارد
پدر چـــند استــخوان شده است
تازه حق داشت استخوان را هم
تــک و تنــــها نمی شود ببری
گریه می کرد و زیر لب می گفت
پـــسر من فــدای آن پـــدری...
کـــه روی خـــاک داغ کربـــبلا
جگــری پـــاره پــــاره پیـــدا کرد
ســر اکــبر حــسیـن جان هم داد
زینــب او را دوباره احـــیا کرد
صـورت از صـورت پسـر بـرداشت
بعد از ان بوسه زد بـه روی عــلی
با دو انگــشت لخــته خون ها را
در مــی آورد ا ز گــلوی عـــلی
نــــا امیـــدانه الـتماسش کرد
علـــی اکـــبر جـــوان بگـــو بــابــا
ســـر ظــــهر نمـــاز آمــــده است
پاشــــو اکبـــــر اذان بگـــو بــابــا
شاعر : صابر خراسانی
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#پیش_زمینه
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
اللهم انا نشکو الیک فقد نبینا
غیبه ولینا کثرة عدونا و قلة عددنا
آقا بیا آقا بیا
به کی شکایت ببرم به کی بگم دردامو
جوونیمم رفت و هنوز من ندیدم آقامو
أین الطالب بدم المقتول بکربلا ...
نور میبینم خیمه ات رو دارم از دور میبینم
آه میبینم سر در خیمه ات پرچم سیاه میبینم
آه میبینم ...
دیگه راهی نمونده هی خودم رو میکشونم
دستم رو بگیر بتونم که خودم رو برسونم
أین الطالب بدم المقتول بکربلا ..
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین