اوغول علی آغلاما یات سنده یانموسان منده
آنان ئولسون پاره ندور منده سوسوزام سنده
اوغول نجه روادی بوبحرتک فرات آخسون
غریب آنان حسرتیله بوآخارسویا یاخسون
بوحالیله سوز عطش یاندیروب سنی یاخسون
سوسوز اوشاقلار ملشه شامیان ایده خنده
دانلود مداحی اوغول علی آغلاما یات مهدی رسولی
من ایسترم آغلامیام گورم آغلورام هایهای
قرارسیزوردیم اولوب سودامر بالام ایوای
بوآغلاماق ویرمور امان من سنه دیم لایلای
زبس دلیم چوخ دوتولور آزقالور دوشه بنده
اوغول علی آغلاما یات سنده یانموسان منده
آنان ئولسون پاره ندور منده سوسوزام سنده
آنان ئولسون پاره ندور منده سوسوزام سنده
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
چه غزل چه چهارپاره
چه دوبیتی چه رباعی
چه کمیت و زید و حاجب
یا که دعبل خزائی
مهم اینه از تو باید دم زد
سینه پای این علم باید زد
شب جمعه پا برهنه توی
حرم شما قدم باید زد
قدم می زنم قدم می زنم
زندگی مو با غمت رقم می زنم
قدم می زنم قدم می زنم
بوسه به ورودی حرم می زنم
قدم می زنم قدم میزنم
پیش چشم عالم از تو دم می زنم
حسین اربابم منو دریابم
چه حرم چه هیئت آقا
اینجا یا صحن علمدار
گریه کن باشم یا مداح
روضه خون یا که میون دار
مهم اینه نوکری باید کرد
نفس ها رو حیدری باید کرد
نوکری قشنگ تره اینجوری
اینجا از تو دلبری باید کرد
صدات می زنم صدات می زنم
خودمو برای روضه هات می زنم
صدات می زنم صدات می زنم
بوسه بر ضریح کربلات می زنم
صدات می زنم صدات می زنم
بوسه به دستای نوکرات می زنم
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
سالــها یک به یک گـذر می کرد
مرد همــــسایه پیـــرتر می شد
لحــظه ها از مقـابل چـــشمش
می گذشــت و دیـــرتــر می شد
پسرش نیست خـانه اش قبر است
دل ا و بیـــن بـــاغ می گـــیرد
بــشنود تــــا شـــهید آوردند
از جوانـــش ســـراغ می گیـــرد
آمــد امـــا پســـر نــه، تابوتـــش
پیر شد تا که او جوان شده است
این که دق کرده است حق دارد
پدر چـــند استــخوان شده است
تازه حق داشت استخوان را هم
تــک و تنــــها نمی شود ببری
گریه می کرد و زیر لب می گفت
پـــسر من فــدای آن پـــدری...
کـــه روی خـــاک داغ کربـــبلا
جگــری پـــاره پــــاره پیـــدا کرد
ســر اکــبر حــسیـن جان هم داد
زینــب او را دوباره احـــیا کرد
صـورت از صـورت پسـر بـرداشت
بعد از ان بوسه زد بـه روی عــلی
با دو انگــشت لخــته خون ها را
در مــی آورد ا ز گــلوی عـــلی
نــــا امیـــدانه الـتماسش کرد
علـــی اکـــبر جـــوان بگـــو بــابــا
ســـر ظــــهر نمـــاز آمــــده است
پاشــــو اکبـــــر اذان بگـــو بــابــا
شاعر : صابر خراسانی
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#پیش_زمینه
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
اللهم انا نشکو الیک فقد نبینا
غیبه ولینا کثرة عدونا و قلة عددنا
آقا بیا آقا بیا
به کی شکایت ببرم به کی بگم دردامو
جوونیمم رفت و هنوز من ندیدم آقامو
أین الطالب بدم المقتول بکربلا ...
نور میبینم خیمه ات رو دارم از دور میبینم
آه میبینم سر در خیمه ات پرچم سیاه میبینم
آه میبینم ...
دیگه راهی نمونده هی خودم رو میکشونم
دستم رو بگیر بتونم که خودم رو برسونم
أین الطالب بدم المقتول بکربلا ..
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
داره میره پسر لیلای کربلا
داره میره سحر شبهای کربلا
داره میره نفس بابای کربلا
پسر رفت و با این رفتنش
پدر رفته توون از تنش
روشنه برای اهل حرم
امیدی نیست به برگشتنش
برگرد بدون تو نفسگیره کربلا
برگرد عصای پیری پیره کربلا
****
داره میاد صدای بارون کربلا
داره میاد چشای گریون کربلا
داره میاد پدر حیرون کربلا
نه با خنجر نه تو قتلگاه
میگه مقتل که جون داده شاه
وقتی که علی دست و پا میزد
وقتی که میدید میخنده سپاه
پاشو داره میمیره بابای کربلا
پاشو شهید ارباً اربای کربلا
****
داره میاد یاری سلطان کربلا
داره میاد خواهر عطشان کربلا
داره میاد سپر طفلان کربلا
ببین بابات جون به لب شده
آخه دشمن بی ادب شده
صدا زد حسین پاشو اکبرم
خواهر من معذب شده
پاشو بخوابی میشه کابوس کربلا
پاشو تو رو به جان ناموس کربلا
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین