#زمینه
#شهادت_امام_جواد_علیه_السلام
🎤#سیدمهدی_میرداماد
اگه گرفتاری بگو یا جواد الائمه
اگه گنهکاری بگو یا جواد الائمه
اگه دوسش داری بگو یا جواد الائمه
یا جواد الائمه
کار من همین گداییه
کار تو گره گشاییه
اسم تو براش مقدسه
هرکسی امام رضاییه
کرم تو، آبروی رو سیاها
حرم تو، سرپناه بی پناها
*
بمیرم آقا از غمت یا جواد الائمه
چه غریبونس ماتمت یا جواد الائمه
قاتل تو بود محرمت یا جواد الائمه
یا جواد الائمه
هر نفس برا تو مشکله
روبروت خنده ی قاتله
ای امون صدای ناله هات
گم شده میون هلهله
فدای تو، ای غریب توی خونه
بدن تو، رو زمینه نیمه جونه
*
جونی نمونده تو تنت یا جواد الائمه
اگه تو غربت کشتنت یا جواد الائمه
نشده غارت پیرهنت یا جواد الائمه
یا جواد الائمه
کربلا ولی امون نبود
کربلا به غیر خون نبود
جدتون سه روز به روی خاک
کربلا یه سایبون نبود
سر حسین، از تن پاکش جدا شد
تن حسین، بین خاک و خون رها شد
🌾🌾🌾
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_5891246566492093844.mp3
819.4K
🔊 دلشوره محرم
56شب_تا_محرم 🏴
#پست_اینستاگرام
🎤 حاج حيدر خمسه
شیخ عبدالحمید شهاب
@majmaozakerine
📖 #متن_روضه
🔊 حکایت شنیدنی
پیرمرد کشاورز و امام رضا علیه السلام
*
لَنگون لَنگون اومد تو حرم، کشاورز،تا حالا هم حرم نیومده بود، هر سال میزد بیاد پولش جور نمیشد،آخر بار این پول رو جمع کرد، به زنش گفت: بریم حرم....
وارد حرم شد کِیف میکرد،هی با خودش می گفت: کاش زودتر می اومدم...اما بلد کار نبود،حرم کجاست؟ضریح کجاست؟چی به چیِ؟ یه جا دید چهار پنج تا لباس یه رنگِ، فهمید مال اونجان، سلام کرد، سلامش رو جواب دادن،گفت: حرم کجاست؟ یه نگاهی کردن،فهمیدن غریب ِ و ساده اس، گفتند:تا حالا نیومدی؟ گفت: نه بار اوّلمِ، کجا باید برم؟ گفت: اون در و می بینی،پله هارو بگیر برو بالا، اوناها اون گنبد اتاق امام رضاست...دستت درد نکنه
لَنگون لَنگون حرکت کرد، اومدم آقا....در رو باز کرد، هی میگفت: امام رو دیدم چی بگم؟...پاشو گذاشت رو پله ی اول،از اون بالا صدای بلندی شنید: نیا! نیا من اومدم، مگه پات درد نمیکنه؟ آقاش اومد روبروش، خوش اومدی... یه حال و احوالی،یه عشقی کرد، بغلش کرد،حرفاشو زد، راشو گرفت بره، امام رضا فرمود: دفعه بعد خواستی صِدام کن خودم میام....
اومد بیرون اون سه چهارتا خادم رو دید، تا دیدنش گفتن: رفتی بالا یا نه؟ آقاتو دیدی؟ گفت: آره دستت درد نکنه.گفتن دیدی؟ گفت: آره،آقام بغلمم کرد، صورتم رو هم بوسید،گفت: دفعه بعد خودم میام تو نیا....
#حکایت
🎤 حاج حيدر خمسه
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
4_5832623836314469079.mp3
1.04M
🔊 حکایت شنیدنی پیرمرد کشاورز و امام رضا علیه السلام
🔘 هیئت احرارالحسین علیه السلام
#زیبا_و_شنیدنـے 🔷
🎤 حاج حيدر خمسه
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
🔅اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اولیائک
◾️ زمینه حضرت رقیه(س)
🎤 با اجرای حاج سیدمهدی میرداماد
📝 شعر و سبک از حمید رمی
تنهای تنها بودم
تنها با غم ها بودم
تو روی نیزه بودی
من روی خاکا بودم
نمیدونم چطور گذشت فصل عذاب
نمیدونم چطور گذشت روز رباب
نمیدونم چطور گذشت بزم شراب
با اینکه صدات کردم
با اینکه نگام کردی
از پا دیگه افتادم
با اینهمه نامردی
.....................................................
آخر این فراقه
اما رو قلبم داغه
بابا دشمن بی رحم
انداختم از رو ناقه
نمیدونم چطور گذشت با ساربان
نمیدونم چطور گذشت زخم زبان
نمیدونم چطور گذشت دست سنان
فدا سرت این زخما
بابا تو جبران کردی
همینو من میخواستم
که پیش من برگردی
......................................................
دختر تنهای تو
مونده بابا پای تو
چادر نمازم خاکی
شد مثل موهای تو
نمیدونم چطور گذشت روز و شبا
نمیدونم چطور گذشت فاصله ها
نمیدونم چطور گذشت شام بلا
همش با وضو بودم
همش دعاگو بودم
همش توو بازار شام
به فکر عمو بودم
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
🏴🏴🏴 بارگذاری مجلس شب هفتم محرم ۱۴۰۱ #حاج_محمد_رضا_طاهری #کربلایی_حسین_طاهری #التماس _دعا ⬇️⬇️
🏴🏴🏴
ادامه بارگذاری مجلس شب هشتم محرم ۱۴۰۱
#حاج_محمد_رضا_طاهری
#کربلایی_حسین_طاهری
#التماس _دعا
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
#مناجات_امام_زمان
#شب_هفتم_محرم_۱۴۰۱
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
زمان زمان عجيبي ست، امتحان سخت است
طي زمانه ي بي صاحب الزمان سخت است
ببخش عزيز خدا! جان ندادم از هجرت
چقدر منتظرت جانعزيز و جانسخت است
"و لا تُري و أري الخلق" اين چه تقديري ست
تو را نديدن و ديدار اين و آن سخت است
گريستم كه مشرف شوم به پابوست
بدون گريه رسيدن به آسمان سخت است
رسيده است شب اكبر و زمان نماز
براي من چقدر لحظه اذان سخت است
و روضه را پدر يك شهيد مي فهمد
چقدر غصه ي دل كندن از جوان سخت است
تو را قسم به غم بعدك العفا ي حسين
بيابيا و خودت روضه را بخوان سخت است
مرا زيارت پايين پا مبر امشب
چرا كه پيش پدر خواندن از جوان سخت است
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#روضه
#شب_هشتم_محرم۱۴۰۱
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
نوبت رزم شیرِ مردان شد
از سرِ خیمهها پناهی رفت
رو به میدانِ جنگ با هیبت
پسرِ شاه مثل شاهی رفت
باد، تابی به زلف او انداخت
دست در گردنِ عمو انداخت
بغض غم، پنجه در گلو انداخت
پیش چشمانِ ماه، ماهی رفت
ای به قربان روی زیبایت
اندکی صبر کن که بابایت
خیره مانده به قدّ و بالایت
پدرش تا کشید آهی، رفت
اشبَهُ النِّاس به پیمبر گفت
رو به دهها هزار لشگر گفت
نعرهای زد أنَا ابنُ حیدر گفت
رنگ از صورت سپاهی رفت
دست پروردهی یلی هستم
خسته و تشنهام ولی هستم
من علی وارث علی هستم
هر کس از ترس سمت راهی رفت
رقص شمشیر او تماشایی
ساخت از خونِ کشته دریایی
میرود مثل باد هر جایی
گه یمین و یسار گاهی میرفت
با هر آنچه که میرسید زدند
چون علی بود پس ندید زدند
بر سرش ضربهای شدید زدند
چشمهای علی سیاهی رفت
از آنچه ضربه با وی کرد
اسب را سمت خیمهها هِی کرد
قسمتی از مسیر را طی کرد
اسب در راهِ اشتباهی رفت
گَلّهای گرگها به دنبالش
گفتنی نیست حال و احوالش
غرق خون است یال و کوپالش
یوسف اینبار در چه چاهی رفت؟
نیزهداران چه زود میآیند
عدّهای با عمود میآیند
تیغها هِی فرود میآیند
نوبت سنگ و چوبها هم شد
وایِ من ولوله است دور و برش
جنگ یا هروله است دور و برش
چقدر حرمله است دور و برش
غرق در تیر، سبط خاتم شد
کربلا دشتهای قمصر بود
پُرِ گلبرگهای پَرپَر بود
آسمان و زمین معطّر بود
ارباًاربا ذبیحِ اعظم شد
آمده بر سرت پسر، بابا
سر نهاده به روی سر، بابا
(میکشد آه از جگر،بابا)2
عمّهاش دید و وقت ماتم شد
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین