🏴#شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
🏴#سبک_سنتی
✍شاعر:اسماعیل تقوایی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
در گوشه ی زندانم ودر فکر عزیزان۲
از ظلم عدو، آمده، بر لب من جان۲
وای از غریبی، وای از غریبی، وای از غریبی۲
___________________________
دور از وطن افتاده، غریب الغربایم
دیگر شده مرگم، به هر روز دعایم
عجل وفاتی، عجل وفاتی، عجل وفاتی
وای از غریبی...
__________________________
آتش زده بر پیکرمن زهر هلاهل
شادم که با زهر عدو حل شده مشکل
پاره جگرم من، پاره جگرم من، پاره جگرم من
وای از غریبی...
___________________________
ای کاش رضا آید ودر لحظه ی آخر
بر زانوی پر، مهر بگیرد، ز من سر
ای وای رضایم، ای وای رضایم، ای وای رضایم
وای از غریبی...
____________________________
چون جد غریبش تنش روی زمین است
در سوگ ولی شیعه او زار و حزین است
یا حضرت کاظم، یا حضرت کاظم، یا حضرت کاظم
وای از غریبی...
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
239.4K
🏴#شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
🏴#سبک_سنتی
✍شاعر:اسماعیل تقوایی
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
🏴#سبک_سنتی
✍شاعر:اسماعیل تقوایی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
می سوزم، می نالم، محبوس زندانم
زهر کین هارون آتش زد بر جانم
باشد امید من بر خدایم
دلتنگ جانشینم رضایم، دلتنگ جانشینم رضایم
واویلا واویلا از غریبی۳
______
چند سالست، در زندان، بی همدم بی یارم
زیر بار ظلم هارون و، بیمارم
گشته عجل وفاتی دعایم
روز وشب خواهمش از خدایم، روز وشب خواهمش از خدایم
واویلا...
_________________________
غریبانه، جگر پاره، ندارم در برم یاور
رضا جانم، بیا یکدم، که گیرم من ترا در بر
رسیده عمر بابا به آخر
فزت وَ رب بگویم چوحیدر، فزت ورب بگویم چوحیدر
واویلا واویلا..
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
273.8K
🏴#شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
🏴#سبک_سنتی
✍شاعر:اسماعیل تقوایی
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
🏴#سبک_سنتی
✍شاعر:اسماعیل تقوایی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
به دست ظالم دوران، غریبانه به زندانم
گذشته سالیان ومن، اسیر بند عدوانم
واویلا آه و واویلا، واویلا آه و واویلا۲
____________
دلم خون وجگرپاره، پریشانم پریشانم
ز زهر کینه هارون، شرر افتاده بر جانم
واویلا....
________________
غل وزنجیر من باشد، در اینجا دست وپا گیرم
زدست من توان رفته، به خاک افتاده میمیرم
واویلا...
_________________
ندارم همدمی اینجا،شدم دلتنگ طفلانم
بیاید کاش دم آخر، کنار من رضا جانم
واویلا...
__________________
مثال جد عطشانم، تن من بر زمین ماند
زمین وآسمان برمن، به ماتم نوحه میخواند
واویلا...
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
.
🏴#شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
🏴#دوبیتی
✍#حاج_رضا_یعقوبیان
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
من آمده ام بر تو پناهم مولا
با دست تهی روی سیاهم مولا
امروز که بادلم شدم مهمانت
محتاج تو و نیم نگاهم مولا
هفتم گل گلشن ولا ادرکنی
ای نجل علی مرتضی ادرکنی
موسایی و از نسل محمد هستی
سرمنشاء احسان و سخا ادرکنی
از طفولیت تو بودی یار ما
بوده ای تو همدم و غمخوار ما
یابن زهرا امشب از لطف و کرم
کن نگاهی بر دل بیمار ما
سائلی هستم کنار خانه ات
آشنایم من نیم بیگانه ات
گشته ام از لطف و احسان شما
ریزه خوار سفره ی شاهانه ات
تو کرم کردی و مهمان تو ام
ریزه خوار خوان احسان تو ام
موسی جعفر ز الطاف شما
من نمک پرورده ی خوان توام
ای گل گلزار باغ مصطفی
شکرلله باتوهستم آشنا
موسی جعفر ز لطفت گشتهام
ریزه خوار خوان احسان شما
ای که صادق را تویی نور دو عین
نجل زهرایی و از نسل حسین
جنت و رضوان جمله شیعیان
مرقد زیبای تو در کاظمین
دین خود از کرم خالق داور دارم
مهر و حب علی و آل پیمبر دارم
شکرلله که ز الطاف خداوند مبین
هر چه دارم همه از موسی جعفر دارم
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
1. دستی رسید.mp3
7.45M
🏴#شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :حاج سید مهدی میرداماد
✍شاعر:علی اکبر لطیفیان
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :حاج سید مهدی میرداماد
✍شاعر:علی اکبر لطیفیان
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دستی رسید ،
بال و پرم را کشید و رفت
از بالِ من
شکسته ترین آفرید و رفت
خونِ گلوی زیر فشارم
که تازه بود ...
با یک اشاره ،
روی لباسم چکید و رفت
بدکاره ای
به خاک مناجات سر گذاشت
وقتی صدای بندگی ام را
شنید و رفت
راضی نشد
به بالش سختی که داشتم
زنجیرهای زیر سرم را
کشید و رفت
شاید مرا ندیده
در آن ظلمتی که بود
با پا به روی جسم ضعیفم
دوید و رفت
روزم لگد نخورده
به آخر نمی رسید
با درد بود اگر شب و روزم
رسید و رفت
دیروز صبح
با نوک شلاق پا شدم
پلکم به زخم رو زد و
در خون طپید و رفت
از چند جا
ضریح تنم متصل نبود
پهلوی هم مرا
وسط تخته چید و رفت
وقتی که نام فاطمه را
از لبم شنید
یک حرفی از کنار دهانش
پرید و رفت
تابوت
از شکستگی ام کار می گرفت
گاهی سرم
به گوشه ی دیوار می گرفت
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین