🏴#شهادت_حضرت_علی_ع
🏴#سبک_سنتی
🏴#زمزمه
✍شاعر:کربلایی میثم مومنی نژاد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
امشب ملائک با دیده ی تر
سر میگذارند بر قبر حیدر
آه یا حجه الله بقیه الله آجرک الله
محراب و مسجد شد سوگوارش
زهرا و محسن چشم انتظارش
آه .....
آب مزارش اشک حسن شد
در پیش چشم حسین کفن شد
آه....
دنیا بگرید مخفی به شبها
بر قبر حیدر بر قبر زهرا
آه.....
بر زخم فرق و بر زخم سینه
در نوحه کوفه گریان مدینه
68.6K
🏴#شهادت_حضرت_علی_ع
🏴#سبک_سنتی
✍شاعر:کربلایی میثم مومنی نژاد
🏴#شهادت_حضرت_علی_ع
🏴#سبک_سنتی
✍شاعر:کربلایی میثم مومنی نژاد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
روح دین یاعلی حبل متین یاعلی
در سما نوحه ی روح الامین یا علی
شد عزای علی
جان فدای علی
علی علی جان
گریه آب وضو اذان ما ناله شد
روی سجاده اش پر از گل لاله شد
ای وصی رسول
این عبادت قبول
علی علی جان
ای محاسن سپید که خون خضابت شده
گریه های شبت دگر اجابت شده
به خداوندگار
که شدی رستگار
علی علی جان
🏴#شهادت_حضرت_علی_ع
🏴#سبک_همه_جا_کربلا
🏴#نوحه
✍شاعر:کربلایی میثم مومنی نژاد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
جبرییل از سما میدهد این ندا
صبح محشر شده قتل المرتضی
یا علی یا علی
مسجد کوفه از خون حق شد خضاب
شد دعای علی عاقبت مستجاب
.......
غم شده استخوان در گلوی علی
مرگ در راه حق آرزوی علی
.....
حضرت فاطمه از مدینه ببین
بار دیگر علی شده نقش زمین
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
فرقش شکافت، رُکنِ زمین و زمان شکست
یک ضربه زد ولی کمرِ آسمان شکست
نالید فاطمه که نزن نانجیب زد
از فرق تا به اَبروی او ناگهان شکست
راحت علی به خاک نمیخورْد، میخ در...
شمشیر شد که باز زد و استخوان شکست
تا خورد بر زمین، دلِ زهرا دو نیم شد
قلب حسین، قلب حسن توأمان شکست
فریادِ جبرئیل که پیچید، دخترش
بی اختیار در وسط آستان شکست
خون پاک میکند زِ روی خویش مرتضی
زینب دمِ در است؛ ولی بی گمان شکست
اینبار روضه خوانْد علی پیشِ دخترش
از تشنهای که داغِ لبانش جهان شکست
از تشنهای که داغِ جوان، داغِ طفل دید
در حلقههای هلهلهی این و آن شکست
از تشنهای که در وسط جمع گیر کرد
با سنگِ بی مُروّتِ این کوفیان شکست
وقتی رسید نیزهی خود را دوباره زد
وقتی که رفت نیزهی خود را سنان شکست
انگشت مانده بود و عقیقی... از آن بدن
انگشت مانده بود؛ ولی ساربان شکست...
✍ #حسن_لطفی
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر
باز هم عاشق و دلخواهِ علی آمدهام
نور میخواهم و در ماهِ علی آمدهام
کوهی از معصیت آوردهام از راهِ نیاز
تا مقرّب شوم از راهِ علی آمدهام
تا اجابت بشود توبهٔ نیمه شبِ من
در مناجاتِ سحرگاهِ علی آمدهام
طعنهٔ خلق زمینم زده و دنبالِ
لطفِ بی منّتِ أللهِ علی آمدهام
گرهِ کور بر این بندگیام افتاده ست
باز محتاج به مفتاحِ علی آمدهام
قفلِ دیرینه به بازارِ کسادم خورده
با غمی کهنه به درگاهِ علی آمدهام
تا که قدرِ "منِ" غفلت زده را بشناسم
شبِ قدر آمده؛ همراهِ علی آمدهام
تشنهٔ معرفتم! ظرفِ وجودم خالیست
به امیدِ نَمی از چاهِ علی آمدهام
چاه...آن سنگِ صبوری که ترک خورد از "آه"
اشک میریزم و با آهِ علی آمدهام
بِعلیٍ بِعلیٍ بِعلیٍ العفو
با دلِ خسته و آگاهِ علی آمدهام
**
سحرِ نوزدهم فرقِ سرش سخت شکافت
با همان سجدهٔ جانکاهِ علی آمدهام!
✍ #مرضیه_عاطفی