باز هم چهل بی مروت با هم رسیدن شبونه
باز هم بدون اجازه ریختن سر اهل خونه
باز امام این عالمو پا برهنه و بی عصا
با لباس خونه دارن میکشونن پشت مرکبا
این چه وضعشه نامسلمونا
یک جا غیرتم خوبه به خدا
بی هوا آخه می زنی چرا ؟
پیر مرد و هُل نده بی عصا
(بمیرم برات آقا بمیرم برات آقا )۴
تو شهر کی فکر امامه
گریه دوای آقامه
گریش برای خودش نیست
میگه برا بچههامه
حجرهها داره میسوزه تو آتیش نامحرما
مشغول نماز بود ولی سجاده پُر شد از رد پا
بچههاش میخوان که وداع کنند
واسهی باباشون دعا کنند
بی مروتا کاش حیا کنند
دختراش نزارید نگاه کنند
(بمیرم برات آقا بمیرم برات آقا)۴
هیزم، چقدر واژه تلخه
آتیش، چقدر روضه بازه
اما روی میخ این در
جاری نشد خون تازه
گریههاش مگه بند میاد
قصه قصهی مادره
ماجرای کوچه اومد
جلو چشاش داره میگذره
مرثیه زیاد طاقتا کمه
عمریه دل ما پر غمه
بدجوری غلاف خورد به فاطمه
ضرب دست قنفذ چه محکمه
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
➖➖➖➖➖➖➖➖
بند اول
یه امامو غریبونه
اومدن بردن از خونه
وایسید عباشو برداره
پیرمرده نمیتونه
تو اوج غمه ، قدش چه خمه
عمامهشو حلقه دور گلوش زدن میکشن جلوی همه
آه، آهِ حسرت
وای، از این غربت
وای، دیگه شد راحت
«غریب آقا، غریب آقا»
بند دوم
چه خونی میره از پاهاش
داره حضرت میاد اشکاش
نامرد حیا کن از سنش
که سفیده همه موهاش
نفس بریده ، قدت خمیده
شنیدم آخه که از زیر پات سجاده رو باز یکی کشیده
آه، از بییاری
آه، خون میباری
آه، آروم نداری
«غریب آقا، غریب آقا»
بند سوم
مثِ مرغی شکسته بال
داره آقام میره از حال
اما میخونه با گریه
زیر لب روضهی گودال
دارن میزنن ، دارن میبَرَن
لباسی که مادرم فاطمه داده به حسین دارن میکَنن
آه، ای بیکفن
آه، دور از وطن
آه، ای خونین دهن
«غریب آقا، غریب آقا»
➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
🏴🏴🏴👆👆👆 بارگذاری مجلس شب چهارم محرم ۱۴۰۲ #حاج_محمود_کریمی #التماس _دعا ⬇️⬇️⬇️⬇️
🏴🏴🏴👆👆👆
بارگذاری مجلس شب پنجم محرم ۱۴۰۲
#حاج_محمود_کریمی
#التماس _دعا
⬇️⬇️⬇️⬇️
#روضه از #حاج_محمود_كريمى
#شب_پنجم_محرم_۱۴۰۲
#خیمة_العباس "علیهالسلام"
#امام_حسن (ع)
ای ز ازل قالب روحانیات
لطف و عطا و کرم مستزاد
تا ابدُالدَّهر، کرمخانهات
ای پسر فاطمه! آباد باد
پای دلم، بسته خداوند به
سلسلهی موی چلیپای تو
خواهشم این است، فراوان شود
در دل من شور تو، غوغای تو
کار ندارم بهخدا با کسی
دست به دامان توأم دائماً
عشرت من، سوختن از عشق تو
بیسر و سامان توأم دائماً
طنطنهی صبح و شب من، تویی
در سر من، شور ثناخوانیات
باز به پرواز درآور مرا
با نفس قدسی و رحمانیات
ای پسر بیحرم فاطمه!
رحمت رحمان رحیم کریم
کاشکه یکبار شوم زائرت
راهی کوی تو شوم با نسیم
سیّد ابرار که تنها شدی
آمدهام گریهکنان در برت
آمدهام تا که بگیرم دمی
رخصت سینهزدن از مادرت
آمدهام زار زنم بهر تو
سوختهی زخم زبان، یاحسن
مرثیهخوانت نشدم بیدلیل
مادر تو گفت: بخوان یاحسن
آمدهام تا که بگویم کمی
از جگر پارهی غمپرورت
از ستم شعله، فدک، کوچه، آه
از نفس سوختهی مادرت
آمدهام گریه کنم در غمت
اشک بده، ای پسر بوتراب
سوز صدایم بده تا دم زنم
از تو و از بیکسی بیحساب
آه بمیرم! دهنت پر شد از
لختهی خون جگرت؛ وای وای
سوختی و خاطرهای زنده شد
در نظر شعلهورت؛ وای وای
آه بمیرم! تن بیجان تو
شد هدف تیر جفا؛ وای وای
آه بمیرم! کفنت سرخ شد
پیش امام شهدا؛ وای وای
آه! ولی کربوبلا یکنفر
شاهد یک صحنهی جانسوز بود
در دل گودال، کسی تشنهلب
اوج مصیبات، همانروز بود
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
➖➖➖➖➖➖➖➖
#روضه از #حاج_محمود_كريمى #شب_پنجم_محرم_۱۴۰۲
#خیمة_العباس "علیهالسلام"
#حضرت_عبدالله (ع)
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
➖➖➖➖➖➖➖
به عمو گفت: استراحت کن
نفسی تازه کن؛ عبادت کن
ای عمو! دخترت سلام رساند
وقتی میآمدم، پیام رساند
گفت: آیینه را ببوسم من
روی ماه تو را ببوسم من
حرمله آمده به استقبال
با سهشعبه رسیده در گودال
نفس از شمر میبرم به علی
جای تو، نیزه میخورم به علی
من به جان میخرم لگدها را
زخم این جنگنابلدها را
داد زد، خسته گشته است؛ نزن
سنّی از او گذشته است؛ نزن
دست بردار از سرش؛ ای شمر
پاشو از روی پیکرش؛ ای شمر
پای خود را از این کرانه ببر
نام او را مودّبانه ببر
کم بگو و بخند کن، نامرد
زانویت را بلند کن، نامرد
شرم کن از نگاه مؤمن او
پنجه بردار از محاسن او
بگذارید دستوپا بزند
مادرش را کمی صدا بزند
گیر یکمشت ناکس افتاده
حلق تشنه، به خسخس افتاده
➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین