﷽❣#سلام_امام_زمانم❣﷽
[عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری ]
توصیف قشنگیست در این عالم هستی
تو عرش برینی و من از فرش زمینم
آواره نه ، در حسرت دیدار تو بیشک
ویرانهی ویرانهی ویرانه ترینم...
اللهم عجل لولیک الفرج🍃
⚘﷽⚘
قلبــ مــرا هـواے تو پر مےڪند
باهرسلام با حـرمـٺ حال مےڪند
دارم یقین ڪه حضرٺِ عالےجنابِ عشق
ڪربُـــبَلا نصیــبِ من امسـال مےڪند
⚘السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَيْنِ
⚘وَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
⚘وَ عَلَى أَوْلاَدِ الْحُسَيْنِ
⚘وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْن
#ســلام_ارباب_خوبم
#یا_امام_رئوف_سلام
دستم به روی سینه برای ارادت است
این بارگاه قدس امام کرامت است
فرقی نمیکند ز کجا میدهی سلام
او میدهد جواب تو را، اصل نیت است
✨السلام علیک یاعلی بن موسی الرضا(ع)✨
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#بازهم_زائرت_نیستم_از_دور_سلام✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری چهارشنبههای زیارتی
🌷🌷🌷
از تربت تو عسل شفا میگیرد
با نام تو افتاده پا میگیرد
خورشید تب آلوده میآید هر صبح
از توس برات کربلا میگیرد
🌼📖 تقویم شیعه🌼
☀️ امروز:
شمسی: چهارشنبه - ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
میلادی: Wednesday - 08 May 2024
قمری: الأربعاء، 29 شوال 1445
🌹 امروز متعلق است به:
🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام
🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليه السّلام
🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليه السّلام
🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليه السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️1 روز تا ولادت حضرت فاطمه معصومه س و آغاز دهه کرامت
▪️11 روز تا ولادت امام رضا علیه السلام
▪️30 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام
▪️37 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام
▪️39 روز تا روز عرفه
✅ با ما همراه شوید...🌼
هدایت شده از کانال اشعار ترکی مجمع الذاکرین
در آرزوی کربلا
#سبک: من اومدم دوا بشه دردم
ای کربلا ای روضه رضوان
سنده یاتان قربانلارا قربان
هجرونده بو قلبیم اولوب شان شان
داریخمیشام من
ای کربلا سندن اوتور هر آن
قلبیم اولور بیر بید تک لرزان
هجرونده اولموش گوزلریم گریان
داریخمشام من
ای کربلا ای دردیمه درمان ( ۳ )
گلسم سوزوم وار
خلق ائیلیوب الله سنی لایق
چون اولموسان ثارللّهَه شائق
سنده یاتوب یئتمیش ایکی عاشق
ای فخر عالم
ای کربلا ای کعبه دن افضل
خُلد برینه ای اولان مَدخَل
ای جلوه سی رضوانیدن اَجمَل
ای فخر عالم
ای کربلا ای دردیمه درمان ( ۳ )
گلسم سوزوم وار
ای عرش و فرشه توپراقی زیور
اُم القُرادَن ای اولان برتر
سنده یاتوبدور جان پیغمبر
توپراقلار اوسته
ای کربلا ای مرکزِ افغان
اون گون سنه اولدی حسین مهمان
عطشان اولوب اوز دینینه قربان
توپراقلار اوسته
ای کربلا ای دردیمه درمان ( ۳ )
گلسم سوزوم وار
سنده وئریب قارداشلارین زینب
پاینده قالسین دینیلَن مذهب
ئولمز یقیناً بیر بئله مکتب
محشر اولونجا
سنده یاتوبدور شبهِ پیغمبر
قطعه به قطعه دوغرانوب اکبر
تا کشتیِ دین سالماسین لنگر
محشر اولونجا
ای کربلا ای دردیمه درمان ( ۳ )
گَلسَم سوزوم وار
اوخلاندی سنده معدن احساس
نهر فرات اوسته دمِ حسّاس
سقای شاه کربلا عباس
ظلمِ عدودن
قاسم باتوبدور قانینه آخَر
ظلمیله اوخلاندی علی اصغر
بو غمده یاندی ماسوا یکسر
ظلمِ عدودن
ای کربلا ای دردیمه درمان ( ۳ )
گَلسَم سوزوم وار
ای مسلَخِ مردانِ عاشورا
ای جایگاهی کعبه دن والا
توپراقلار ایچره یوخ سنه همتا
سنده گوزوم وار
درد و غمه ائتمه منی مأنوس
ورد دیلیم قویما اولا افسوس
#شیدانی گل قویما قالا مأیوس
سنده گوزوم وار
ای کربلا ای دردیمه درمان ( ۳ )
گلسَم سوزوم وار
#محرم
#آرزوی_کربلا
#محمدرضاصادقیشیدا
هدایت شده از کانال اشعار ترکی مجمع الذاکرین
490.9K
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
🏴🏴🏴👆👆👆 بارگذاری مجلس شب سوم محرم ۱۴۰۲ #حاج_سید_رضا_نریمانی #التماس _دعا ⬇️⬇️⬇️⬇️
🏴🏴🏴👆👆👆
بارگذاری مجلس شب چهارم محرم ۱۴۰۲
#حاج_سید_رضا_نریمانی
#التماس _دعا
⬇️⬇️⬇️⬇️
السلام علیک یا اباعبدالله...
وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلايَتِكُمْ طيِباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَة لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْكِيَةَ لَنَا وَ كَفَّارَة لِذُنُوبِنَا...
اَلسَّلامُ عَلی مَحالِ مَعرِفَتِ الله وَ مَساکِنِ بَرَکَتِ الله وَ مَعادِنِ حِكْمَةِ اللّه وَ حَفَظَةِ سِرِّ اللَّهِ وَ حَمَلَةِ كِتَابِ اللَّه...
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ...
(شب چهارمِ وُ شب حضرت حرِّ ، حالا از فرزندان حضرت زینب(س) میخونیم ولی شروع کارمون با مناجات باشه ، مام امشب مثل حر بیاییم در خونه امام حسین ، کیا با اوج گناهشون ، اینقد ما گناه کردیم که ، یه امشبو اومدیم در خونه امام حسین اونم اگر میشد و اگر خرده نمیگرفتن و اگر کسی فردا ما رو مسخره نمیکرد مثه حر میشدیم، من خودم امشب این کفشامو گردنم مینداختم و به امام حسین میگفتم آقا من برگشتم میشه ما رو قبول کنی؟ ، آره امشب هی وسط مناجات به آقا بگو آقاجان غلط کردم...)
حال من زار شده غرق گناهم چه کنم(۲)
(اونقد که من امشب بهت اصرار میکنم ، خواهش میکنم ، التماس میکنم که تو مناجات بچه ها خوب گریه کنید نمیخوام حالا تو روضه هم ان شاءالله آخه کسی که تو مناجات خوب گریه کنه تو روضه خوب گریه میکنه ولی امشبو بچه ها قدر بدونید یعنی هر شبو باید قدر بدونید داره از دستمون میره الان دیگه شب سوم باید بدویی تا سال دیگه باشی نباشی تو مسیر باشی نباشی زنده باشی نباشی...)
حال من زار شده غرق گناهم چه کنم
با دل غمزده وُ روی سیاهم چه کنم
(امشب بیا یه حرفی به ما بزن ،
یا بگویید بیا یا که بگویید برو
خسته ام بس که در این شاید و اما ماندم
بذار همین اول کاری آب پاکی رو روی دست همه بریزم ، شب چهارمه چی میخوای؟ ، اگه کسی دنبال بخشیدنه کسی دنبال اینه که آدم بشه یه راه بیشتر نداره اونم اینه که هر جوری هست خودشو برسونه کربلا...
کربلا پای پیاده چقدر می چسبد
حسین حسین حسین...)
(اگه تا سحرم این یه بیت رو بخونیم کمه...)
حال من زار شده غرق گناهم چه کنم
با دل غمزده وُ روی سیاهم چه کنم
نفس من پای مرا بسته به زنجیر گناه
به زمین خورده ام و ماندهی راهم چه کنم
(وسط راه موندم آقاجان...)
(دیدی بعضیا میگن چرا انقد محاسنت سفید شده ، موهات زود سفید شده...
نه بابا فکر نکنی مثلا ماها اهل این حرفا نیستیم خودمو ميگما که یه وقت فکر کنی مثلا ما تو روضه پیر شدیم نه...)
عمر من طی شده با غفلت و عِصیان و خطا
(تو گناه محاسنم سفید شد ، دارم آروم آروم پیر میشم ، گناهانم بیشتر میشه ، تو مناجات مسجد زید همینو میگیم ، میگی هر چی سنم بالاتر میره گناهامم بیشتر میشه ، قَد كَبُرَ سِنِّي كَثُرَتْ مَعَاصِيَّ...)
حسین جان
عمر من طی شده با غفلت و عِصیان و خطا
مانده ام حال که با عمر تباهم چه کنم
میزنم جار
(باید جار بزنی که همه بفهمن...)
میزنم جار که بیچاره و آواره شده
معصیت کردم و در دل چاهم چه کنم
(آی قربونت برم که اینجوری دستتو میاری بالا حسین حسین میگی ، اصن میدونی یعنی چی که دستتو میاری بالا میگی حسین ، یعنی آقا بین این همه جمعیت منم هستم ، ما رو یادت نره آقا...
دیدی میخوای یکی ببینتت مثلا تو جمعیت هی دستتو اینطوری میکنی...)
حسییین...حسییین...
از حرم دورمو دل تنگمو محزون شدم
تا که از درد فراق تو بکاهم چه کنم
(خودت یه راهی جلو پاهای من بذار آقاجان ، گناه منو بیچاره کرده ، من راه به تو و خواهرت نبستم ولی دل تو و خواهرتو خیلی شکستم...)
گریه کردم که دعایم به اجابت برسد
سفر کرب و بلا از تو نخواهم چه کنم
(خیلیا دنبال اینن جاهای دیگه برن افتخارم میکنن ، این کشور اون کشور ، ولی من منتظرم اربعینت برسه... آقاجان بذار امسال اربعین برسه با سر میام...
چقد خوب گریه میکنید بچه ها ، قدر بدونیدا قدر بدونید ، عرض کردم شب اول تو گریه میکنی روایت میگه ، همچین که اول قطرهی اشک از چشمات ریخته میشه الکی نیست که همینجوری مثلا بنشینی دلت یهو بسوزه و گریه... نه ، ابی عبدالله میاد روبروت میشینه ، چشم تو چشم با حسین میشی ، حالا نمیدونم شاید...
من اینجوری ميگما کاری به روایت ندارم ، شاید یه آقای بی سری میاد که اینجوری گریهام میگیره ، آقاجان چشم دل ما رو باز کنید بذار یه بار تو روضه ببینمت آقاجان...
بخونید این نغمه رو همه بلدن...
حسین جان ، حسین جان ، حسین جان...
حسین جان ، حسین جان ، حسین جان...)
✍محمد صادقی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ ، بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ...
(مادرش که اینجوری نمیگه ، زجه میزنه میگه داد میزنه میگه...
بُنَیَّ...)
اگر از روضه خود دور برانی تو مرا
من که دلبستهی این گریه وُ آهم چه کنم
(ان شاءالله امشب به عباسش بگه عباس ، خیمشو آماده کن اینو ما پذیرفتیم... همچین که حُر اومد بقلش کرد همینجور که بقلش گرفته بود تموم شد کار ، تا تو آغوش حسین قرار گرفت ابی عبدالله همین جور که حر رو بقل گرفته بود اشاره زد به عباس ، عباسم خیمهاش رو آماده کن قبولش کردم ، مگه میشه کسی درخونه ابی عبدالله بیاد آقا درو به روش ببنده درو به روش باز نکنه
حسین حسین...
حسین حسین...
نمیدونم چرا دلم سیر نمیشه از این ذکر ، یعنی اگه تو بخدا تا سحرم همینجور گریه کنی منم همینجور مناجات بخونم هی میخوام لابهلاش هی بگم حسین حسین حسین...)
بیا نگار آشنا
شبِ غمم سحر نما
مرا به نوکری خود(۲)
شها تو مفتخر نما(۲)
ای گل وفا حسین
معدن سخا حسین
می کشی مرا حسین
می کشی مرا حسین
حسین جان حسین...
به محرم ، به سیاهی ، به غمت محتاجم
گر نشد لایق دیدار نگاهم چه کنم
من اگر دور شوم از تو دلم می میرد
(دست خودم که نیست...)
بی تو درمانده و بی پشت و پناهم چه کنم(۲)
(کاروان ابی عبدالله از مدینه راه افتاد ، این دو تا آقازادهی بیبی حضرت زینب ، فداشون بشم قربونشون برم ، دنبال کاروان نبودند ، اینقدر به پدرشون اصرار کردن ، آخه بابا بذار ما هم بریم ، آخه عبدالله مریض احوال بود ، اینا قرار بود بایستن ، آقا بهشون فرموده بود شما کنار پدرتون بمونید گفتن چشم ، ولی تا کاروان راه افتاد ، دیدی مثلا بابات بهت میگه امسال نمیخواد بری کربلا اربعین ، میگی باشه ولی دلت بالاخره هی شور میزنه دیگه از این ور امر پدرِ خب باید گوش کنی از اون طرف هی میگی بابا میشه من برم امسال ، اجازه بده برم...
اومدن پیش بابا ، بابا آخه اکبر رفت قاسم رفت عبدالله رفت ، بنی هاشمیا همشون رفتن ، کسی دیگه تو مدینه نمونده ، به ما هم اجازه بده بریم ، عبدالله جعفر قبول کرد ، یه دست خطی نوشت برای ابی عبدالله و برا خواهرش ، دست خطُّ داد بهشون ، سریع برید خودتونو برسونید به کاروان ، نزدیکای مکه بود شاید نمیدونم ، که این دو تا سوار و دو تا آقازاده خودشونو رسوندن از اون دور منادی فریاد زد ، دو تا سوار دارن میان آقا ، یهو ابی عبدالله از دور نگاه کرد ، بی بی هم از محمل سرشو بیرون آورد کیه ، خدایا ، آخه دل بیبی هی تو این سفر
قسمت دوم روضه⬇️
سرشو از محمل بیرون آورد بَه بچه هامن الهی قربونشون برم ، خداروشکر الحمدللّه خودشونو رسوندن ، دست خط رو آوردن پیش ابی عبدالله دایی جان ، به پاهای داییشون ابی عبدالله افتادن ، دایی جان بابامون مارو فرستاده اینا هم دست خطشه ، ما اومدیم کنار مادرمون باشیم ، آخه شنیدیم وقتی تو رو میکشن مادر ما قراره به اسارت بره ، چجوری میشه ما تو مدینه باشیم مادرمون رو ببرن به اسارت دستاشو ببندن...
یه چیزی من میگم شما بخدا یه چیزی میشنویدا ، مثلا تو بدونی ان شاءالله خدا برای هیچ کسی نیاره این صحنه رو تو بدونی مثلا من خودمو ميگم مادرم داره میره سفر ، بدونم آخر این سفر قراره یه اتفاقی بیفته هر جوری باشه دنبال مادر خودمو میرسونم ، آخه مادر ما هم که وقتی میخواست از خونه بره مسجد برا فدک هر کاری کرد ، امام حسن گفت من باید دنبالت بیام ، آخه نمیشه که...
توو این مسیرم هی دلش شور میزد خدایا اتفاقی برا مادرم نیفته ، آخرشم تو راه برگشت خونشون همینجور که دستش تو دست مادرش بود ، اون نامرد اومد گفت بده فدکو ، مادر این قواله فدکو گرفت پشت کمرش ، پشت چادرش پنهان کرد اون نامرد اصن سوال نپرسید که ، جلو امام حسن چنان تو صورت مادرم زد ، اینا همه بچه ها میدونن...
نمیذاریم مادرمون تنهایی بیاد ، هاا نمیشنوم از گوشه کنار داری چی میگیا ، هر زمزمهای که داری یه جوری زمزمه کن که بغل دستیت بشنوه)
میرود سمت برادر به تنش تب دارد
دو پسر دارد و یک زمزمه بر لب دارد
(چی؟)
به فدای سرِ تو هر چه که دارم این است
چه کنم هست همین هر چه که زینب دارد
ارث زینب قد خم بود ، قسم داد و گرفت
اذن خود را هم از آن قد مورب دارد
(دنبالِ من میای..
پسرش رفت به میدان و شغالان دیدند
شیر این بیشه عجب باد به غَبغَب دارد
رفت و فریاد برآورد برادر بشتاب
تیغ وراث علی از دو طرف لب دارد
(پشت به پشت شدن دو تا داداش وقتی اومدن اذن گرفتن از داییشون ، بهشون اجازه داد مفصله جریان حالا طولانیه نمیگم ، پشت به پشت شدن گفت داداش از همدیگه جدا نشیم گفت چشم داداش پشت به پشت شدن شمشیر برداشتن یکی از این طرف یکی از اون طرف زدن به دل لشگر ، اینقد کشته دادن اینقدر اینا باجنم بودن اینقدر لشگر کشته داد..
حق همین است که قربانی اکبر بشویم
زینب است این که دو فرزند مودب دارد
از یمین می روم از سمت یسارش با تو
دشمن معرکه یک روزِ معذّب دارد
بد به دل راه مده مطمئناً پیروزیم
مادر ماست که در خیمه ، مرتّب دارد
زیر لب زمزمه ناد علی می خواند
دارد از هیبت اولاد علی می خواند
(بچه های مننا ، هی به زنها میگفت ببینیدشون، قربونشون برم ببین چجوری ، چقدر خوب دارن میجنگن)
تکیه دادند به هم هردو برادر این بار
هر دو در مرکز این دایره وُ چون پرگار
دور خود ساخته اند از سر دشمن کوهی
تن بی سر چقدر ماند و در این انبوهی
خُدعه زد دشمن بی عرضه و ترسو ای وای
(یه نفر داد زد پس اینا بر نمیآیم ، اینا شیر بچه های علیان ، پس این خونواده نمیشه براومد.
خُدعه زد دشمن بی عرضه و ترسو ای وای
(گفت باید این دو تا رو راهش اینه از هم جدا کنیم ، این دو تا ، تا با همدیگه و کنار هم پشت به پشت باشن نمیشه کاریش کرد ، یه نفر گفت امیر چکار کنیم ، بدجور دارن لشگر رو میپاشن ، گفت باید این دو تا رو از هم جدا کرد ، چجوری؟
بارش تیر شد آغاز ز هر سو ای وای
ناگهان هردو برادر به کمین افتادند
زیر باران جفا هر دو زمین افتادند
بدن هر دو پر از تیر ، به هم دوخته شد
چشم هر دو پسرِ شیر به هم دوخته شد
(معطلت نکنم)
اول از ترس در آن حال رهاشان کردند
بعد با تیغه شمشیر جداشان کردند
این طرف ، حادثه از چشم زنی دور افتاد
آن طرف در وسط خیمه دلی شور افتاد
گَرد ، خوابید و شد آن واقعه پیدا کم کم(۲)
چشم مادر نگران شد به پسرها کم کم
(دلِ زینب داره شور میزنه ، یه نفر خبر آورد توو خیمه ، عمه جان بچه هات انگار دیگه صداشون نمیاد ، عمه جان انگار بچه هات رو زمین افتادند)
عاقبت واقعه ، شد آنچه که زینب می خواست
نذر او گشت اَدا ! شکر ، حسینش برجاست
(از این جای شعر به بعد باید ناله ات رو آزاد کنی من راحت بتونم بخونم)
پسرانم به فدای سر تو ، غم نخوری
هر دو قربان علی اکبر تو ، غم نخوری
پسرانم که بماند ! خودِ زینب هم هست
جان من نذر علی اصغر تو ، غم نخوری
تو سفارش شده مادرِمانی ، قَسمت
می دهم جان من و مادر تو ، غم نخوری
هرچه غم مال من و قول بده تا آخر
هرچه غم خورد اگر خواهر تو ، غم نخوری
داداش بهم قول بده ، من نگرانیِ تو رو نمیتونم ببینم ، هان دلت کجا رفت ، نگرانیِ تو رو نمیتونم ببینم ، این زن نمیتونه نگرانیه ولیشو امامشو ببینه ، یه روزیم رسید امیرالمومنین اومد بالا سرِ فاطمه اش ، هر چی صداش میزد جواب نمیداد ، یهو رو کرد گفت زهرا جان تو هم جواب علی رو نمیدی؟ ،
یهو روایت میگه اشکای چشم علی رو صورت فاطمه چکید ، بیبی چشماشو باز کرد دستای شکستهاش رو بالا آورد ، اشکا رو از گوشه چشمای علی پاک کرد
Fadaeian_Shab04Moharam1402_03.mp3
16.06M
ازخیمه میکنه نگاه. به اون دوتا شبیه ماه
خدارومیگیره گواه که دل بریده از نور دیده
قسم داده دادشو به مادرش به باباش
با دست خود پوشونده. کفن تن پسرهاش
به پیش چشما میون رفتناتون
زخم روی تنتون
خنده ی دشمناتون
ابنای زینب
بسه رهایی میشم
#زمزمه
#شب_چهارم_محرم_۱۴۰۲
#حاج_سید_رضا_نریمانی
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
به هنگامه ی ظهر دهم نوبت حماسه ی من شده
آماده ی منای تو اند دو قربانی کفن شده
ظهور صلابت جعفر و طلوع شجاعت حیدری
شده جلوه گر از این دو ماه مهر خواهر و برادری
مگر خواهر نباشد که در این صحرا بمانی تنها
الهی که فدای تو شود جانم عزیز زهرا
حسین جانم حسین جانم
فدایت زینبت با این دوطفلان
حسین جانم حسین جانم حسین جان
****
به طرف میدان میروند یکی چون حسن یکی چون حسین
میریزم کاسه ای پر از اشک پشت سر دو تا نور عین
شروع رجز با یا علی امیری حسین نعم الامیر
دعای مادرم فاطمه است پشت سر دو تا بچه شیر
فدایی تو اند هر دو قبول کن تو وِ را از خواهر
اگر در راهت افتادند بدون سر فدای اکبر
حسین جانم حسین جانم
فدایت زینبت با این دوطفلان
حسین جانم حسین جانم حسین جان
****
خواهر شهید کربلا همه چیشو داد برای حسین
هرکسی که باشه زینبی جون میذاره به پای حسین
چه خواهرایی که تو این زمون دلا رو زدن به دل بلا
برادراشون شده قربون خواهر شهید کربلا
چه خواهرها چه مادرها چه گلها نذر زینب کردند
به قربان سرِ زینب اگر دل خسته و پر دردند
حسین جانم حسین جانم
فدایت زینبت با این دوطفلان
حسین جانم حسین جانم حسین جان
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
هرکسی یا علی به لب داره
سپر بلاشه چادر فاطمه
هرکی مدافع حرم باشه
پسر عقیله ی بنی هاشمه
حرم یعنی اونجا که میشه
بلاد سربازان حسین
حرم یعنی کشور علی
حرم یعنی ایران حسین
نحن ابناء زینب کبری
نحن انصار ابی عبدالله
****
ملتی که پیرو عاشوراست
میتونه که از سختی ها بگذره
الگوی بانوان این کشور
حضرت زینب بنت الحیدره
عقیله یعنی عقل تمام
عقیله یعنی عشق مدام
عقیله یعنی تربیت
هزارتا سرباز برا امام
نحن ابناء زینب کبری
نحن انصار ابی عبدالله
****
هرکی مجاهده بوالله هست
علم امام حسینه رو شونه هاش
وقتی میخواد بره توی میدون
حضرت و ان یکاد میخونه براش
مجاهد سربازی که هست
مطیع دستور رهبرش
مجاهد یعنی حاج قاسم
که غیرت داره رو کشورش
نحن ابناء زینب کبری
نحن انصار ابی عبدالله
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
بهم میگن چرا همیشه گریه
کویر همیشه شوق بارون داره
نمیدونن این دل بی سامونم
فقط با گریه سر و سامون داره
گریه دوامه به خدا رمز بقامه به خدا
راز قبولی همه عبادتامه به خدا
به دست گریه گره های کربلامه به خدا
اندازه ی بال مگس اشک روضه
برای هردو دنیامون میشه توشه
بهشتو میبینن فقط همون ها که
چشمه ی اشکشون تو روضه میجوشه
صل الله علی الباکین علی الحسین
****
بهم میگن چرا همیشه روضه
تشنگی زیاد عطش میاره
تشنه ی ابر رحمت حسینیم
ابری که توی روضه ها میباره
روضه ها نوره به خدا
بزم حضوره به خدا
واسه گذر از سختیا راه عبوره به خدا
توی دو روز زندگی خیرالامور به خدا
حتی اگه دقیقه ای توی روضه
برای هردو دنیامون میشه توشه
وقتی که میشینه توی روضه زهرا
روضه برامون داره حکم شیش گوشه
صل الله علی الباکین علی الحسین
****
میگن چرا ذکر لباته حرم
نمیدونن داغشه روی سینم
دلم میخواد برا یه بارم شده
یک شب جمعه حرمو ببینم
حرم اجابته دعاست حرم بهشت عاشقاست
حرم محل بارش و نزول رحمت خداست
نگاه کعبه هم فقط به سمت و سوی کربلاست
یه بار زیارت حسین توی دنیا
برای هردو دنیامون میشه توشه
حتی میشه خدا رو هم زیارت کرد
شبای جمعه تو طواف شیش گوشه
صل الله علی الباکین علی الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
دوباره دین به خطر افتاد دوباره فاطمه رفت منبر
اونا که حیدرو میشناختن میگن دوباره اومد حیدر
با جنم با وقار زینب دختر ذوالفقار زینب
ابن مرجانه رو له کرد جان به این اقتدار زینب
دختر مرتضی توی کوفه علم برداشت
حیدری خطبه خوند آبرو واسشون نگذاشت
یا زینب یا زینب
****
دوباره چادر زهرا رو تو معرکه به کمر بسته
تا کار کفرو بسازه از توی خرابه کمر بسته
دختر آفتاب زینب وارث بوتراب زینب
پرچم مادرو برداشت با حیا با حجاب زینب
دختر فاطمه پای کار امام ایستاد
کی میگه لحظه ای چادرش از سرش افتاد
یا زینب یا زینب
****
زمین زمان و در و دیوار اسیر لحن کرامت شد
صدای زنگ شترها هم به احترام تو ساکت شد
واجب الاحترام زینب توی کوفه امام زینب
نهضت ناتمام مانده با تو میشه تمام زینب
خواهر ساقی و ساقی لشکر طفلان
کربلا تا به شام سایه ی رو سر طفلان
یا زینب یا زینب
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین