eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.7هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
من اگر اینجا رسیدم میهمان زینبم تا ابد مدیون لطف بیکران زینبنم واجب التعظیم  باشد دختر شیر خدا مثل خیل انبیا از خادمان زینبم ناله صوت الحزین او به گوش من رسید با حسین جان گفتن خود همزبان زینبم راه را با اشک چشمم آب و جارو میکنم دست بر سینه غلام آستان زینبم روز محشر در کنار حاج قاسم ها بگو خاک پایش نه غلام دوستان زینبم ذوالفقار خطبه هایش بوی حیدر میدهد واله و سرگشته از فن بیان زینبم در طواف محمل خود هیجده خورشید داشت در چهل منزل به فکر آسمان زینبم راه را واکن ابوفاضل که زینب آمده روضه خوان شوکت و قد کمان زینبم حضرت پرده نشین برگشته از بزم شراب این چهل منزل فقط در فکر جان زینبم درمیان دختران جای رقیه خالی است در عزای روضه خوانِ کاروان زینبم
غزل مصیبت اربعین بعد از چهل غروب  رسیدم کنار تو پُر کرده جای تو بغلم را مزار تو چینم بجای شاخهٔ گل دور خاک قبر این چند شاخه دختر نیلی عذار تو با یاد آتش جگرت گریه می کنم شاید که اشک دیده‌ام آید به کار تو قلب من از لباس تنت پاره تر شده آیینه دلم شده این یادگار تو باخطبه های حیدری ام کوفه‌تا به شام نگذاشتم که کم بشود اقتدار تو یک جا نشد که سیر تماشا کنم تورا... از بس که رقص داده سرت نیزه‌دار تو افتاده یک شیارِ عمیقی به صورتم از ضربه های سنگِ عدو در جوار تو وقت گذر زکوچه برده فروش‌ها یادم نمی‌رود به خدا انکسار تو دیدم به کف گرفته زنی سنگ روی بام با کینه‌ای عجیب کشد انتظار تو معلوم شد زخندهٔ رجّاله‌های شهر او شرط بسته با همه روی شکار تو وقت نزول راس تو یادم نمی رود سر وانمو زخم رخ داغدارتو جایی ولی به‌سختی شام بلا نبود تیر نگاه وغیرت  زخمیّ یار تو بزم یزید  و تشت طلا چوب خیزران بوی شراب و لعل لب مشک بار تو؟!! ما را در آن میان به تماشا گذاشتند خون می چکید از نگه بی قرار تو حالا که گریه کردنمان بی کتک شده خالی است جای شاخه گل نوبهار تو برخیز و فکر موی سپید رباب کن گم کرده او دوباره تن شیر خوار تو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زمزمه شهادت امام حسن(سبک بسمت گودال از... خاطره ی کوچه، بلای جانش بود فسرده از آن غم،روح و روانش بود چو یاد می آو رد،وضعیت مادر لعن مغیره بر،روی زبانش بود وای حسن مظلوم،وای حسن مظلوم،وای حسن مظلوم،وای حسن مظلوم۲ ______________________ امیر بی لشگر،امام بی مأموم به کوچه مظلوم وبه خانه اش مظلوم چه ظلم بالاتر،ازاینکه مردی را زهر جفای همسرش کند مسموم وای حسن مظلوم.... ____________________ مظهر صبر ما،چو شد جگر پاره بسته برویش شد،دگر ره چاره خواهر او زینب،ناله کنان گریان بر دل او آید،داغ دگر باره وای حسن مظلوم.... ______________________ عجب زدفن او،عجب زآن تقدیر عجب زتابوتی، که گشته پر از تیر مدینه در نور و،مزار او تاریک برسر قبر او،شیعه شود دلگیر وای حسن مظلوم..... شعر :اسماعیل تقوایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
73.7K
349 _اربعین امام حسین علیه السلام سبک : سالار زینب صحرا به صحرا جاده به جاده زائران آیند پای پیاده یا حسین لبیک یک خادم خورشید یک خادم ماه است بال ملائک فرش این راه است یا حسین لبیک دل کنار دل جان کنار جان منزل به منزل آیند عاشقان یا حسین لبیک دیدم طفلی در آغوش مادر یادم آمد از ششماهه اصغر یا حسین لبیک عطش دیدار ما را کشانده زائری اینجا تشنه نمانده یا حسین لبیک اینجا نگردد دیده ای گریان نمیبندد آب کسی بر مهمان یا حسین لبیک
✍سرودهٔ_رقیه_سعیدی_کیمیا 🎶سبک:قدم قدم با یه علم..... ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈ قدم قدم تو جاده ها راه افتادن مسـافرای کربلا "حُبُّ الحُسین یَجمَــعُـنا" شـــده شـــعار زائـرای کربلا تو جــاده خیلِ مشکی پوشه عشــقه که تو دلا می جوشه قلباشون بی تابه هر لحــظه واســهٔ دیدن شــش گوشــه اربعیـن شـــور و حالی داره اشک شوق از چشا می باره حک شده روی سربنداشون "یــا ثــاراللــهُ و ابــنَ ثــارِه" قدم قدم تو جاده ها راه افتادن مسـافرای کربلا "حُبُّ الحُسین یَجمَــعُـنا" شـــده شـــعار زائـرای کربلا بیداره روز و شب ، موکبــدار می ریزه چای و شربت هر بار می پیـــچه توی گـــوش زائـر هر لحــظه "هَله بیـکُـــم" زُوّار هــر کــس با کوله ای تو راهــه بر چشــم و دلش اشک و آهــه ثــابت کرده بــدون تــردید شیـــدای ابـــی عبـــداللهــه قدم قدم تو جاده ها راه افتادن مسـافرای کربلا "حُبُّ الحُسین یَجمَــعُـنا" شـــده شـــعار زائـرای کربلا پای این علم و این نهضـت باید ماند تا ابــد با عــــزت باید هر لحظه اینجا آموخت درسِ هَیـــــهاتُ مِنّـــا الذلّة باید با دل و جـــانــی آگــاه باشیم ثابت قدم تو این راه این یعنی که نمونده چیزی تـــا ظهــــورِ بقیــة اللــــه قدم قدم تو جاده ها راه افتادن مسـافرای کربلا "حُبُّ الحُسین یَجمَــعُـنا" شـــده شـــعار زائـرای کربلا ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈ ✍رقیه_سعیدی_ڪیمیا ۱۴۰۳/۵/۳۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
➖➖➖➖➖➖ دوباره شهر پر از شور و شوق و شیدایی‌ست دوباره حال همه عاشقان تماشایی‌ست که فصل پر زدن از انزوای تنهایی‌ست سفر، حکایت یک اتفاق رؤیایی‌ست ببند بار سفر را که یار نزدیک است طلوع صبح شب انتظار نزدیک است ببین که قفل قفس را شکسته، می‌آیند کبوتران حرم دسته دسته می‌آیند چو موج از همه سو دلشکسته می‌آیند غریب، از نفس افتاده، خسته، می‌آیند که باز بعد چهل شب، کنار او باشند شبیه حضرت زینب کنار او باشند تمام پشت سر جابر بن عبدالله چه عاشقانه قدم می‌زنند در این راه از اشتیاق حرم راه می‌شود کوتاه هر آن‌که خواهد از این جام عشق، بسم الله که این پیاده‌روی برترین عزاداری‌ست قسم به نور، که این ابتدای بیداری‌ست دوباره حال من و شعر می‌شود مبهم دلی که دست خودم نیست می‌شود کم‌کم در آرزوی حرم غرق در غم و ماتم اگر اجازه دهد زائرش شوم، من هم- «غروب در نفس تنگ جاده خواهم رفت پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت»