eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زمزمه شهادت امام حسن(سبک بسمت گودال از... خاطره ی کوچه، بلای جانش بود فسرده از آن غم،روح و روانش بود چو یاد می آو رد،وضعیت مادر لعن مغیره بر،روی زبانش بود وای حسن مظلوم،وای حسن مظلوم،وای حسن مظلوم،وای حسن مظلوم۲ ______________________ امیر بی لشگر،امام بی مأموم به کوچه مظلوم وبه خانه اش مظلوم چه ظلم بالاتر،ازاینکه مردی را زهر جفای همسرش کند مسموم وای حسن مظلوم.... ____________________ مظهر صبر ما،چو شد جگر پاره بسته برویش شد،دگر ره چاره خواهر او زینب،ناله کنان گریان بر دل او آید،داغ دگر باره وای حسن مظلوم.... ______________________ عجب زدفن او،عجب زآن تقدیر عجب زتابوتی، که گشته پر از تیر مدینه در نور و،مزار او تاریک برسر قبر او،شیعه شود دلگیر وای حسن مظلوم..... شعر :اسماعیل تقوایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
73.7K
349 _اربعین امام حسین علیه السلام سبک : سالار زینب صحرا به صحرا جاده به جاده زائران آیند پای پیاده یا حسین لبیک یک خادم خورشید یک خادم ماه است بال ملائک فرش این راه است یا حسین لبیک دل کنار دل جان کنار جان منزل به منزل آیند عاشقان یا حسین لبیک دیدم طفلی در آغوش مادر یادم آمد از ششماهه اصغر یا حسین لبیک عطش دیدار ما را کشانده زائری اینجا تشنه نمانده یا حسین لبیک اینجا نگردد دیده ای گریان نمیبندد آب کسی بر مهمان یا حسین لبیک
✍سرودهٔ_رقیه_سعیدی_کیمیا 🎶سبک:قدم قدم با یه علم..... ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈ قدم قدم تو جاده ها راه افتادن مسـافرای کربلا "حُبُّ الحُسین یَجمَــعُـنا" شـــده شـــعار زائـرای کربلا تو جــاده خیلِ مشکی پوشه عشــقه که تو دلا می جوشه قلباشون بی تابه هر لحــظه واســهٔ دیدن شــش گوشــه اربعیـن شـــور و حالی داره اشک شوق از چشا می باره حک شده روی سربنداشون "یــا ثــاراللــهُ و ابــنَ ثــارِه" قدم قدم تو جاده ها راه افتادن مسـافرای کربلا "حُبُّ الحُسین یَجمَــعُـنا" شـــده شـــعار زائـرای کربلا بیداره روز و شب ، موکبــدار می ریزه چای و شربت هر بار می پیـــچه توی گـــوش زائـر هر لحــظه "هَله بیـکُـــم" زُوّار هــر کــس با کوله ای تو راهــه بر چشــم و دلش اشک و آهــه ثــابت کرده بــدون تــردید شیـــدای ابـــی عبـــداللهــه قدم قدم تو جاده ها راه افتادن مسـافرای کربلا "حُبُّ الحُسین یَجمَــعُـنا" شـــده شـــعار زائـرای کربلا پای این علم و این نهضـت باید ماند تا ابــد با عــــزت باید هر لحظه اینجا آموخت درسِ هَیـــــهاتُ مِنّـــا الذلّة باید با دل و جـــانــی آگــاه باشیم ثابت قدم تو این راه این یعنی که نمونده چیزی تـــا ظهــــورِ بقیــة اللــــه قدم قدم تو جاده ها راه افتادن مسـافرای کربلا "حُبُّ الحُسین یَجمَــعُـنا" شـــده شـــعار زائـرای کربلا ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈ ✍رقیه_سعیدی_ڪیمیا ۱۴۰۳/۵/۳۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
➖➖➖➖➖➖ دوباره شهر پر از شور و شوق و شیدایی‌ست دوباره حال همه عاشقان تماشایی‌ست که فصل پر زدن از انزوای تنهایی‌ست سفر، حکایت یک اتفاق رؤیایی‌ست ببند بار سفر را که یار نزدیک است طلوع صبح شب انتظار نزدیک است ببین که قفل قفس را شکسته، می‌آیند کبوتران حرم دسته دسته می‌آیند چو موج از همه سو دلشکسته می‌آیند غریب، از نفس افتاده، خسته، می‌آیند که باز بعد چهل شب، کنار او باشند شبیه حضرت زینب کنار او باشند تمام پشت سر جابر بن عبدالله چه عاشقانه قدم می‌زنند در این راه از اشتیاق حرم راه می‌شود کوتاه هر آن‌که خواهد از این جام عشق، بسم الله که این پیاده‌روی برترین عزاداری‌ست قسم به نور، که این ابتدای بیداری‌ست دوباره حال من و شعر می‌شود مبهم دلی که دست خودم نیست می‌شود کم‌کم در آرزوی حرم غرق در غم و ماتم اگر اجازه دهد زائرش شوم، من هم- «غروب در نفس تنگ جاده خواهم رفت پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت»
➖➖➖➖➖➖ گریزی نیست دل‌ها را از این شور و حرارت، نه جهان را چاره‌ای دیگر نمانده غیر حیرت، نه به دریا می‌روند این رودهای جاری از هر سو به وحدت می‌رسد این سیل جمعیت، به کثرت نه قدم‌هامان تکان داده‌ست دنیای معاصر را که این رزمایش عشق است، آری! پول و قدرت نه به جانم‌ می‌خرم دشواری این راه را هرسال توان زخم و تاول دارم اما تاب حسرت نه به غیر از نصرت و آمادگی در کوله‌بارم نیست به قصد جان‌فشانی می‌روم، تنها زیارت نه سراسر شور و شیدایی‌ست در سرتاسر جاده و زائر دم به دم تکریم می‌بیند حقارت نه یکی این سو، یکی آن سو به دعوت می‌برد ما را از این مردم محبت می‌رسد بر ما، جسارت نه یکی پیراهنم را می‌کشد با خواهش از دستم برای شستن اما می‌برد آن را، به غارت نه اگر امروز《هَل مِن ناصر》از این دشت برخیزد هزاران پاسخ آماده‌ست در میدان نصرت، نه؟ و من این روضه‌ها را می‌برم تا کربلا با خود مگر می‌افتد این دل یک دم از شور و حرارت؟...
➖➖➖➖➖➖➖ به نینوای حسین از "شفق" سلام برید سلام خسته‌دلی را به آن امام برید "ز تربت شهدا بوی سیب می‌آید" مرا به دیدن آن روضة‌السلام برید شکسته بسته دعای من از اثر افتاد خبر به حضرت مولا از این غلام برید معاشران! دل من، جای مانده در حرمش مرا دوباره به آن مسجدالحرام برید در آن حریم که هفتاد رنگ، گل دارد به خون نشسته نگاهی بنفشه‌فام برید در آن حریم مقدس، دوباره شیعه شوید به شهر نور رسیدید، فیض عام برید اگر که علقمه در موج خیز اشک شماست برای ساقی لب‌تشنه یک دو جام برید به دست‌های علمدار کربلا سوگند مرا دوباره به پابوس آن "مقام" برید به یک اشاره‌ی او کارها درست شود در آن "مقام" از این دل‌شکسته نام برید زبان حال "شفق" شعر "شمس تبریز" است "به روح‌های مقدس ز من پیام برید"