eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.7هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
جوونیمو پای غمت دادم رفت غم دلم به پات که افتادم رفت من اونقده به تشنگیت فکر کردم که روضه ی گرسنگیت یادم رفت خاک به دهانم که پر از خاک دهانت هر دفعه روضه میخونم میشه زهرا نگرانت خاک به دهانم خاکیه رخت و لباست دور تو شلوغه اما پیش زینبه حواست حسین حسین / حسین حسین **** نداره غصه های تو اندازه زخمِ گلوی تو هنوزم بازه یکی بگه کی با خودش کربلا آورده بود چهل تا نعل تازه روضه زیاده طاقتم کمه عزیزم روی زخمای دل تو نمیخوام نمک بریزم روضه زیاده از کدوم یکی بگم من تو رو تشنه سر بریدن دردمو به کی بگم من حسین حسین / حسین حسین **** گریه کنم واست دلم وا میشه کسی که نوکرت شه آقا میشه دلم خوشه که آخرش با گریم زخمِ تنت یه کم مداوا میشه خوابتو دیدم بی سری چرا هنوزم واسه ی خشکی لبهات گریه کردم شب و روزم خوابتو دیدم خواب رگهای بریده قربونت برم الهی آخه کی موتو کشیده حسین حسین / حسین حسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زائر اربعینم زائر موکب های بین راهم دلم گرفته مونده میون سینه بغض و آهم یه لشکر سر یه سیل با شکوه دیدم ولی سوال من اینه یه چیز و من نفهمیدم چرا حسن این قدر غریبه چرا یه ضریحم نداره اگه یکی خواست خیلی زائرش شه آخه کجا. پس سر بزاره الهی بمیرم حسن جان وقتی دلم می گیره می رم با پای دل به سمت مشهد سلام می دم همیشه میون صحن انقلاب به گنبد امام رضا در خونه ات همش برو بیا دیدم آقا سوال من اینه یه چیز و من نفهمیدم چرا حسن این قدر. غریبه یه شب زیارت نداره چی می شه یه شمع و چراغی یکی روی خاکش بذاره الهی بمیرم حسن جان غصه یکی دو تا غریبی از امام حسن جدا نیست روضه همیشه سخته اگه که کوچه باشه کار ما نیست سربسته می گم یه روزی تو کوچه راهش و سد کرد این روزگار بی غیرت با آل مصطفی بد کرد چادر یه مادر رو خاکها یه پسری حیرون تو کوچه دروغِ آن شاءالله تمومش که دیده حسن خون تو کوچه الهی بمیرم حسن جان مردک پست که عمری نمک حیدر خورد نعره زد بر سر مادر به غروم بر. خوردم به نوک پنجه ی پا اما حیف دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کربلایی ــــــــــ فدای جود کسی که هر آنچه را بخشید  فقط به خاطر خشنودی خدا بخشید از ابتدا پدرش فکر ما گداها بود  که سفره ی کرمش را به مجتبی بخشید  غریب بود، اگرچه گدا فراوان داشت کریم بود، بدون سر و صدا بخشید  کریم کار ندارد به اسم و رسم کسی  غریبه را چه بسا بیش از آشنا بخشید  ملامتش نکنید آنکه را مدینه نرفت  مدینه زائر خود را به کربلا بخشید  دو ماه گریه برای حسین باعث شد  که رزق اشک حسن را خدا به مابخشید  گمان کنم که دگر مادری زمین نَخورَد  خدا فقط به حسن اینچنین بلا بخشید  گمان دیگرم این است که دم آخر  به غیر قاتل مادر بقیه را بخشید  ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
السلام علیک یا ابا عبدالله ها دلت میخواست امشب کجا بودی لبیک یا حسین..... امام صادق علیه السلام در زیارت ابی عبدالله فرمود: لَبَّيْكَ یا دَاعِيَ اللَّهِ إِنْ كَانَ لَمْ يُجِبْكَ بَدَنِي عِنْدَ اسْتَغاثَتِک وَ لِسانِی عِنْدَ اسْتِنْصٰارِک حسین جان ای دعوت کننده ی به سوی خدا اگه نبودم عاشورا، با این جسم و بدنم، با این زبانم به تو لبیک بگم... فَقَدْ أَجَابَكَ قَلْبِي وَ سَمٍعِی وَ بَصَرِی اما با قلبم ، با چشمم ، با گوشم لبیک میگم دعوت تو رو با چشمام برات گریه میکنم با گوش هام مرثیه هات رو میشنوم خونه ی قلبم هم که خونه ی محبتِ توست حالا بگو لبیک یا حسین.... لبیک یا حسین.... آماده اید بریم کربلا یا نه آخ بمیرم قافله ای که چهل منزل ، از کربلا تا شام بر شتران بی جهاز با دست بسته ی به ریسمان خسته و گرسنه و تشنه به شام بلا رسیده بود چند روزِ که از شام بلا خارج شدند امانتی هایی رو که به غارت برده بودند رو پس گرفتند عمامه ی پیغمبر رو پس گرفت زینب پیراهن مادرش فاطمه رو پس گرفت مقنعه ی زهرا رو زین العابدین پس گرفت عَلَمِ عباس رو پس گرفت گهواره ی علی اصغر رو پس گرفت گوشواره هایی که ربوده شده بود رو پس گرفت آی حسین..... از همه جانسوز تر اینه سرهای بریده رو پس گرفتند دارند برمیگردند کربلا آی روزگار یه بار دیگه خاطرات زینب ورق خورد دفعه ی اولی که کربلا اومده بود چجوری آوردنش با چه عزت و احترامی پیاده اش کردند قافله ای که قمر بنی هاشم داشت علی اکبر داشت قاسم و عون و جعفر داشت خودِ حسین بالا سرِ زینبه اما قافله ای که داره بر میگرده از این بنی هاشم ، فقط سرهای بریده شون رو داره زینب میاره آخ چه گذشت ان شاء الله یه اربعین با پای پیاده بری کربلا پاهات تاول بزنه خسته بشی تازه نمیگذارند به خدا اونقدر عزت و احترامت می کنند همینکه رسیدی به بین الحرمین خستگی چندروزه از بدنت در می ره تا چشمت به گنبد عباس می افته تا چشمت به گنبد ابی عبدالله می افته اصلا انگار نه انگار که چند روز توی راه بودی این قافله هم رسید کربلا سکینه ی بنت الحسین ، عمه جانش رو خبر کرد عمه جان گویا داریم به کربلا نزدیک میشیم هنوز به قبرها نرسیده مثل برگ درخت پاییز از روی مرکب ها خودشون رو به زمین انداختند ▪️هریکی سوی مزاری میدوید ▪️هریکی قبری در آغوش میکشید آخ بمیرم اوج مصیبت اربعین اینه گزارشات زینب کبری بمونه گزارش های سکینه کنار علقمه بمونه گزارش های رباب که دنبال قبر علی اصغرش می گشت بمونه همه ی اوج مصیبت اینه یه بارِ دیگه این قبرها گشاده شد سرهای بریده به بدن ها ملحق شد آخ نمیدونم سکینه بدن عموجانش رو دید یا نه بدن بابا رو که دیده بود اما بدن علی اکبر رو ندیده بود بدن عموجانش عباس رو ندیده بود حسین وای..... تموم شدها اربعین نخواهی فریاد بزنی کِی میخواهی فریاد بزنی حسین.... خاطره ها رو یادآوری کرد داداش ▪️یاد آن روز که رخسار همه نیلی بود معمولا خاطرات خودش توی یاد آدم می مونه اما زینب از چهار سالگی خوشی ندیده همه ی خوشیش حسین بود که اونم توی کربلا دسته جمعی کشتنش حالا داره یادآوری می کنه مادرا امشب زیر بغل این خانم رو بگیرند از کربلا که میرفت رشیده میرفت اما حالا که برگشته خمیده آمده ▪️یاد آن روز که رخسار همه نیلی بود ▪️هرکه می گفت حسین،پاسخ او سیلی بود حسین ..... ====================
این چهل روزه که پریشونم از غمت داداش ببین که خیلی داغونم از لحظه ی جانسوز آخر ، یادم میاد که زار و مضطر وقتی سرت رو میبُریدن یکی میگفت غریب مادر همه موهام داداش سپیده ، قامت من دیگه خمیده هر کسی رسید میزد ماهارو یکی لگد یکی کشیده ... برات بمیرم ای برادر ، برادر ای عزیز خواهر ... سر تو رو نِی ، تن تو رو خاک ما میرفتیم پا برهنه به روی خاشاک بسته بودن دستای مارو ، میکشیدن گوشواره هارو می افتادیم به روی خاکا تا میزدن هِی بچه هارو شد بدنم پُر از نشونه ، از ضرب چوب و تازیونه دار و ندار خیمه هارو میبُرد عدو چه وحشیانه ... برات بمیرم ای برادر ، برادر ای عزیز خواهر ... باورت میشه صد دفعه مُردم هر دفعه که با رقیت به زمین خوردم یادم میاد اون اضطرابو ، یادم میاد بزم شرابو وقتی که چوب زدن به لبهات یادم میاد اشک ربابو هنوز دلم در اضطرابه ، یادش برام خیلی عذابه شرمندتم اگر برادر رقیه جا موند تو خرابه ... برات بمیرم ای برادر ، برادر ای غریب مادر ... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️