eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.4هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
متن روضه مجمع الذاکرین(ع): هر چه دارم همه از حضرت اُمُّ الْقَمَر است بهترین شغل، فقط خدمت اُمُّ الْقَمَر است پدرم جزءِ غلامان همین خانم بود پس از او هم پسرش رعیت اُمُّ الْقَمَر است دست خالی ز در خانه ی لطفش نروم دادن حاجت من عادت اُمُّ الْقَمَر است رزق سالانه ی خود را ز درش می گیرم سفره ی من همه از برکت اُمُّ الْقَمَر است زائر ماه، به عرشِ حرم الله شدن به خدا در گِروِ دعوت اُمُّ الْقَمَر است حضرت زینب کبری شده "زِیْنُ الْحِیدَر" قمر هاشمیون، زینت اُمُّ الْقَمَر است آه، که سنگ مزارش شده خاک آلوده خاک قبرش سند غربت اُمُّ الْقَمَر است کاش یک روز ببینیم، که سقاخانه در کنار حرم و تربت اُمُّ الْقَمَر است هر کجایی که سخن از ادب عباس است مطمئنا پس از آن صحبت اُمُّ الْقَمَر است پسرش آخر مردانگی و غیرت بود هیبتش ارثیه ی هیبت اُمُّ الْقَمَر است یک نفر گفت، که قبر پسرت کوچک بود این سخن، خود سبب حیرت اُمُّ الْقَمَر است آن همه هیبت و رعنایی عباس ، چه شد؟ نقشی از قبر، فقط قسمت اُمُّ الْقَمَر است لطمه ها زد ز غم روضه ی شاه بی سر جای این داغ، روی صورت اُمُّ الْقَمَر است شرم، از مادر اصغر بخدا پیرش کرد مشکِ پاره سبب خجلت اُمُّ الْقَمَر است "کاش می شد که کمی آب، به اصغر برسد" این سخن، گوشه ای از حسرت اُمُّ الْقَمَر است رضا قاسمی ‍ ‍🍃🍃🍃 # روضه و توسل 🥀 البنین_(س) 🥀 آواز :دشتی مداح : حاج محمود کریمی 🍃 (ازخونِ جوانانِ حرم لاله ،(خدا لاله۲)۲ خدا لاله دمیده) ۲ (بابا به حرم آمده با ناله(خدا ناله۲) ولی قدِ خمیده) ۲ گوید یارم نیامد 🥀 کَسُ کارَم نَیامد، علمدارم نیامَد ، (خدایا چه کنم،حالا،که من گرفتارم نیامد)۲، *بایدم اینطوری شروع میشد روضه ی ام البنین س ... از بچِِگی هر وقت روضه شنیدیم اسم تو رَم شنیدم ، الله اکبر چند تا روضه هست از بچِِگی تو ذهنِ ما مونده ، یادتونه میومدن درِ خونه میگفتن به مادرت بگو روضۀموسی ابن جعفر (ع) داریم 🥀 به مادرِت بگو سفرۀ امام حسن (ع) داریم .... اما دست از پا نمی شناخت وقتی یکی میگفت روضه ی ام البنین س داریم 🥀 ..... *مادرم بعدِ روضه بر می گشت ، یه کیسه ی کوچیکی همراش بود یه سیبی ، نون و پنیری ، سبزیی توش بود ... سفرۀ امام حسن که همش سبز بود ، اما صدا می کرد بیرون نرو . هرکدومتون یه لقمه بخورید ، چیه مادر؟ برا سفره ی ام البنینِ .... من با لقمه ی نون تو بزرگ شدم ام البنین ...... من ریزه خوارِِ سفرۀ آقازادتم ام البنین .... من پیرو گریه های توام ام البنین، ام البنین ..... یه جوری گریه می کرد ، مروان قَسی القَلب می ایستاد انقدِ زار میزد به گریه ش ، نمی دونم چطور گریه می کرد .... هی زیر لب می گفت آخ حسین ع برات بمیرم🥀...... استادابراهیم کنی 🍃🍃🍃