بسم الله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#شب_قدر
#علیرضا_خاکساری
▶️
باید شب قَدرَت مرا آدم بسازد
حر و زهیر و عابس و اسلم بسازد
باید مفاتیح الجنان "شیخ عباس"
دل را که شد ویرانه دست کم بسازد
یارب به من اشکی بده سازنده باشد
اشکی بده از بنده ات میثم بسازد
چشمی بده تا خوب را بشناسم از بد
تنها نگاهم را بدوزم سمت گنبد
دستی بده دست از تهیدستان بگیرم
دستی بده تا راه بر شیطان بگیرم
پایی بده جز در ره مولا نکوبم
پا جای پایی چون "ابوموسی" نکوبم
دل می کند وابسته از دنیا به سختی
دنیا بده اما نه دیگر تاج و تختی
میلی بده از جام همدردی بنوشم
در سیل ماتم نذر هم نوعم بکوشم
عزمی بده آماده ی ایثار باشم
وقت ضرورت راهی پیکار باشم
نسلی بده عشق شهادت در دل آن
نسلی بده "فهمیده" باشد حاصل آن
جانی بده سرشار از نور ولایت
لب تر کند مهدی کنم تقدیم حضرت
هر کس به نوعی میکند نجوا شبانه
من هم بخوانم از شهادت عاشقانه
زیباترین نثر مناجاتم جهاد است
امروزه وقتی صحبت از "جنگ اراده "ست
جزو مجاهدهای در راه خدایم
سجاده ام حکم کفن دارد برایم
بر نفس سرکش راه طغیان را ببندم
با معنویت در دو عالم سربلندم
بیش از چهل سال گذشته پای کاریم
وقتی که خرمشهر ها در پیش داریم
رمز بقا قطعا به دست مردم ماست
این اولین تحلیل گام دوم ماست
ما را سفارش می کند آقا به تقوا
لِلظّالِمِ خَصْما وَ لِلْمَظْلومِ عَوْنا
درس دبستان امیرالمومنین است
گوشم به فرمان امیرالمومنین است
نص اشداء علی الکفار یعنی
منشور قرآن امیرالمونین است
حکم پدر دارد برای خاک یعنی
ایران هم ایران امیرالمونین است
دنیا گرفت از هرکسی روزی ولی ما
در سفره مان نان امیرالمونین است
هرکس به هر جایی رسید از دار دنیا
مدیون احسان امیرالمومنین است
عمری محدث بودن و از غیب گفتن
این کار سلمان امیرالمونین است
در کعبه مولایم علی آمد به دنیا
پس صاحب خانه امیرالمومنین است
ساعات خوب زندگی ما همیشه
در زیر ایوان امیرالمومنین است
حبل المتینم هست و فردای قیامت
دستم به دامان امیرالمومنین است
با دست او حق سفره اش را پهن کرده
هر بنده مهمان امیرالمومنین است
زهرای مرضیه همیشه دوست دارد
چشمی که گریان امیرالمومنین است
شخص پیمبر بانی بزم عزایش
چشمان زهرا نیز می بارد برایش
مرغ دلم پر می زند بر بام کوفه
حلوای ختم مرتضی در کام کوفه
می ریزد از غم های خود در جان دختر
وقتی که بابا می شود مهمان دختر
از غصه دیوار دل دختر ترک خورد
وقتی که بابایش فقط نان و نمک خورد
آماده دارد میشود بر قتل حیدر
قومی که هر شب میوه از باغ فدک خورد
سی سال پیش از پا در آمد مرد خیبر
وقتی میان کوچه ناموسش کتک خورد
دلواپس فردای بابا ام کلثوم
باید بخواند روضه ها را ام کلثوم
از خانه که بابای از گل بهترم رفت
گفتم که دیگر سایه ی روی سرم رفت
دیدم به چشمم گوییا تا مسجد شهر
پشت سر بابا دوباره مادرم رفت
دیدم از این کوچه شروع کربلا را
هجده سر بر روی نیزه از حرم رفت
زیر سر سیلی سنگین سنان بود
از بعد غارت سوی چشم خواهرم رفت
چشم علی مرتضی را دور دیدند
در راه اگر دستی به سمت معجرم رفت
بسم الله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#شب_قدر
#علیرضا_خاکساری
▶️
باید شب قَدرَت مرا آدم بسازد
حر و زهیر و عابس و اسلم بسازد
باید مفاتیح الجنان "شیخ عباس"
دل را که شد ویرانه دست کم بسازد
یارب به من اشکی بده سازنده باشد
اشکی بده از بنده ات میثم بسازد
چشمی بده تا خوب را بشناسم از بد
تنها نگاهم را بدوزم سمت گنبد
دستی بده دست از تهیدستان بگیرم
دستی بده تا راه بر شیطان بگیرم
پایی بده جز در ره مولا نکوبم
پا جای پایی چون "ابوموسی" نکوبم
دل می کند وابسته از دنیا به سختی
دنیا بده اما نه دیگر تاج و تختی
میلی بده از جام همدردی بنوشم
در سیل ماتم نذر هم نوعم بکوشم
عزمی بده آماده ی ایثار باشم
وقت ضرورت راهی پیکار باشم
نسلی بده عشق شهادت در دل آن
نسلی بده "فهمیده" باشد حاصل آن
جانی بده سرشار از نور ولایت
لب تر کند مهدی کنم تقدیم حضرت
هر کس به نوعی میکند نجوا شبانه
من هم بخوانم از شهادت عاشقانه
زیباترین نثر مناجاتم جهاد است
امروزه وقتی صحبت از "جنگ اراده "ست
جزو مجاهدهای در راه خدایم
سجاده ام حکم کفن دارد برایم
بر نفس سرکش راه طغیان را ببندم
با معنویت در دو عالم سربلندم
بیش از چهل سال گذشته پای کاریم
وقتی که خرمشهر ها در پیش داریم
رمز بقا قطعا به دست مردم ماست
این اولین تحلیل گام دوم ماست
ما را سفارش می کند آقا به تقوا
لِلظّالِمِ خَصْما وَ لِلْمَظْلومِ عَوْنا
درس دبستان امیرالمومنین است
گوشم به فرمان امیرالمومنین است
نص اشداء علی الکفار یعنی
منشور قرآن امیرالمونین است
حکم پدر دارد برای خاک یعنی
ایران هم ایران امیرالمونین است
دنیا گرفت از هرکسی روزی ولی ما
در سفره مان نان امیرالمونین است
هرکس به هر جایی رسید از دار دنیا
مدیون احسان امیرالمومنین است
عمری محدث بودن و از غیب گفتن
این کار سلمان امیرالمونین است
در کعبه مولایم علی آمد به دنیا
پس صاحب خانه امیرالمومنین است
ساعات خوب زندگی ما همیشه
در زیر ایوان امیرالمومنین است
حبل المتینم هست و فردای قیامت
دستم به دامان امیرالمومنین است
با دست او حق سفره اش را پهن کرده
هر بنده مهمان امیرالمومنین است
زهرای مرضیه همیشه دوست دارد
چشمی که گریان امیرالمومنین است
شخص پیمبر بانی بزم عزایش
چشمان زهرا نیز می بارد برایش
مرغ دلم پر می زند بر بام کوفه
حلوای ختم مرتضی در کام کوفه
می ریزد از غم های خود در جان دختر
وقتی که بابا می شود مهمان دختر
از غصه دیوار دل دختر ترک خورد
وقتی که بابایش فقط نان و نمک خورد
آماده دارد میشود بر قتل حیدر
قومی که هر شب میوه از باغ فدک خورد
سی سال پیش از پا در آمد مرد خیبر
وقتی میان کوچه ناموسش کتک خورد
دلواپس فردای بابا ام کلثوم
باید بخواند روضه ها را ام کلثوم
از خانه که بابای از گل بهترم رفت
گفتم که دیگر سایه ی روی سرم رفت
دیدم به چشمم گوییا تا مسجد شهر
پشت سر بابا دوباره مادرم رفت
دیدم از این کوچه شروع کربلا را
هجده سر بر روی نیزه از حرم رفت
زیر سر سیلی سنگین سنان بود
از بعد غارت سوی چشم خواهرم رفت
چشم علی مرتضی را دور دیدند
در راه اگر دستی به سمت معجرم رفت
@majmaozakerine
بسمالله الرحمن الرحیم
#مناجات_با_خدا
#امیرالمومنین_ع_مدح
#محمدحسن_بیات_لو
▶️
همین که صوت مناجات در فضا پیچید
نسیمِ بخشش و رحمت به هر سرا پیچید
برای بال زدن راهِ آسمان باز است
دوباره عطر خوشی در دل هوا پیچید
چه لحظههای قشنگی من و کتاب دعا
زمان توبه که شد سوزِ ربنّا پیچید
"برای پاک شدن فرصتی دوباره رسید"
به گوش بندهی عاصیات این ندا پیچید
حضورِ سبز تو حس میشود همین جایی
چرا که بوی تو در این برو بیا پیچید
مرا گناه زمینم زده ؛ بلندم کن
که استغاثهام این دفعه هر کجا پیچید
چه وجه مشترکی بین ماست ؛ حب علی
که از تو بود ولایش به پایِ ما پیچید
"ولایت" است که دست مرا رساند به تو
چه خوب شد که"علی"نسخهی مرا پیچید
فدای بانوی پهلو شکستهاش وقتی...
صدایِ وا علیاش بینِ کوچهها پیچید
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_شهادت
چشم، هر لحظه ای به هم زده است
شب معراج را رقم زده است
هر طرف رفت، دید پیغمبر
قبل او مرتضی قدم زده است
بی علی لحظه ای نبوده و نیست
پس نبی در نجف حرم زده است
بی علی سقف خانه کعبه
مثل ایمان خلق، نم زده است
بی علی، نوح غرقه ی دریاست
خضر هم خیمه در عدم زده است
نه فقط دوستان که آوردند
از علی، عمر و عاص دم زده است
در جوانمردی امیر عرب
خواهر عبدود قلم زده است
شده لا، لابه لای نُطقِ دو دم
هرکسی حرفی از جنم زده است
کوری آن دو تا بز کوهی
شیر حق در احد علم زده است
ای به قربان آن یدللهی
که صنم از پی صنم زده است
با همان دست پینه بسته ی خویش
تیشه بر ریشه ستم زده است
نیست پیراهنش دوتا، سندم
وصله هایی که روی هم زده است
▪️▪️▪️
بیشتر کاش پیشمان می ماند
دل ما چون یتیم غمزده است
اصبغ بن نباته می گرید
خلوت شهر را بهم زده است
روز رجعت مگر کند جبران
از علی کوفه حرف، کم زده است
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_بعد_از_شهادت
#موسی_علیمرادی
یا علی چشم تو نازم که بهشت دگر است
گرد و خاک ره تو اختر و شمس و قمر است
لشگری دید تو را و سپر انداخت زمین
صف مژگان تو لشگر شکنی بس قَدَر است
«پله پله به ملاقات خدا می آید»
قدمی که طرف شهر نجف در سفر است
بس که ازعشق به تو دل شده سرریز ببین
صدف دیده چطور از غم تو پر گوهر است
هر زمین خورده علی گفت و علی بالش داد
دستگیری که خودش خسته و بی بال و پر است
داغ سنگینِ چه کس، آه شکسته است تو را
سالها دست تو از بار غمت بر کمر است
**
رفتی و از لحدت می رسد آه تو هنوز
یاد آن آتش و هیزم کفنت شعله ور است
ابن ملجم زد و اما همه می دانستند
قاتل اصلی تو ضربه ی دیوار و در است
گیرافتاد عزیز تو میان آتش
پر پروانه و آتش به خدا دردسر است
گرچه می سوخت ولی باز مقاوم استاد
گفت جانم به خدا بهر امامم سپر است
تا در خانه شکست و نفسش بند آمد
همه گفتند دگر فاطمه عمرش به سر است
ناگهان ناله ای از پشت در آمد ای وای
شام عمر پسرم فضه بیا بی سحر است
هر که در آل علی آینهی فاطمه شد
بیشتر از همه کس چشم ترش خون جگر است
مثل آن دختر ویرانه که بر پیکر او
یادگار از سر هر بام و سر هر گذر است
بس که در راه زمینش زده شلاق ستم
بند بند تن او زخمی از این همسفر است
سر بابا که در آغوش گرفت او، گفتند
این سه ساله چقدر از پدرش پیرتر است
خواست تا خستگی اش همره جان در بشود
همه دیدند لبش روی لبان پدر است
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_بعد_از_شهادت
#موسی_علیمرادی
یا علی چشم تو نازم که بهشت دگر است
گرد و خاک ره تو اختر و شمس و قمر است
لشگری دید تو را و سپر انداخت زمین
صف مژگان تو لشگر شکنی بس قَدَر است
«پله پله به ملاقات خدا می آید»
قدمی که طرف شهر نجف در سفر است
بس که ازعشق به تو دل شده سرریز ببین
صدف دیده چطور از غم تو پر گوهر است
هر زمین خورده علی گفت و علی بالش داد
دستگیری که خودش خسته و بی بال و پر است
داغ سنگینِ چه کس، آه شکسته است تو را
سالها دست تو از بار غمت بر کمر است
**
رفتی و از لحدت می رسد آه تو هنوز
یاد آن آتش و هیزم کفنت شعله ور است
ابن ملجم زد و اما همه می دانستند
قاتل اصلی تو ضربه ی دیوار و در است
گیرافتاد عزیز تو میان آتش
پر پروانه و آتش به خدا دردسر است
گرچه می سوخت ولی باز مقاوم استاد
گفت جانم به خدا بهر امامم سپر است
تا در خانه شکست و نفسش بند آمد
همه گفتند دگر فاطمه عمرش به سر است
ناگهان ناله ای از پشت در آمد ای وای
شام عمر پسرم فضه بیا بی سحر است
هر که در آل علی آینهی فاطمه شد
بیشتر از همه کس چشم ترش خون جگر است
مثل آن دختر ویرانه که بر پیکر او
یادگار از سر هر بام و سر هر گذر است
بس که در راه زمینش زده شلاق ستم
بند بند تن او زخمی از این همسفر است
سر بابا که در آغوش گرفت او، گفتند
این سه ساله چقدر از پدرش پیرتر است
خواست تا خستگی اش همره جان در بشود
همه دیدند لبش روی لبان پدر است
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃
#امیرالمومنین_ع_مدح 🌸
باید که به مؤمنین پیامم برسد
بر جمله ی مسلمین پیامم برسد
آن روز به حاضرین پیمبر فرمود :
باید که به غائبین پیامم برسد
تو دین مرا اگر چه یاری کردی
در مکتب عشق جان نثاری کردی
ابلاغ ولایت علی گر نکنی
انگار نه انگار که کاری کردی
گر فضل تو را همه بدانند علی
حیران تو تا ابد بمانند علی
می ترسم اگر فضائلت را گویم
یک عده تو را خدا بخوانند علی
#سیدمجتبی_شجاع
#عید_غدیر 💚
بسمالله الرحمن الرحیم
#مناجات_با_خدا
#امیرالمومنین_ع_مدح
#محمدحسن_بیات_لو
همین که صوت مناجات در فضا پیچید
نسیمِ بخشش و رحمت به هر سرا پیچید
برای بال زدن راهِ آسمان باز است
دوباره عطر خوشی در دل هوا پیچید
چه لحظههای قشنگی من و کتاب دعا
زمان توبه که شد سوزِ ربنّا پیچید
"برای پاک شدن فرصتی دوباره رسید"
به گوش بندهی عاصیات این ندا پیچید
حضورِ سبز تو حس میشود همین جایی
چرا که بوی تو در این برو بیا پیچید
مرا گناه زمینم زده ؛ بلندم کن
که استغاثهام این دفعه هر کجا پیچید
چه وجه مشترکی بین ماست ؛ حب علی
که از تو بود ولایش به پایِ ما پیچید
"ولایت" است که دست مرا رساند به تو
چه خوب شد که"علی"نسخهی مرا پیچید
فدای بانوی پهلو شکستهاش وقتی...
صدایِ وا علیاش بینِ کوچهها پیچید
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_شهادت
چشم، هر لحظه ای به هم زده است
شب معراج را رقم زده است
هر طرف رفت، دید پیغمبر
قبل او مرتضی قدم زده است
بی علی لحظه ای نبوده و نیست
پس نبی در نجف حرم زده است
بی علی سقف خانه کعبه
مثل ایمان خلق، نم زده است
بی علی، نوح غرقه ی دریاست
خضر هم خیمه در عدم زده است
نه فقط دوستان که آوردند
از علی، عمر و عاص دم زده است
در جوانمردی امیر عرب
خواهر عبدود قلم زده است
شده لا، لابه لای نُطقِ دو دم
هرکسی حرفی از جنم زده است
کوری آن دو تا بز کوهی
شیر حق در احد علم زده است
ای به قربان آن یدللهی
که صنم از پی صنم زده است
با همان دست پینه بسته ی خویش
تیشه بر ریشه ستم زده است
نیست پیراهنش دوتا، سندم
وصله هایی که روی هم زده است
▪️▪️▪️
بیشتر کاش پیشمان می ماند
دل ما چون یتیم غمزده است
اصبغ بن نباته می گرید
خلوت شهر را بهم زده است
روز رجعت مگر کند جبران
از علی کوفه حرف، کم زده است
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_بستر_شهادت
به احترام مناجاتِ نیمهشبهایش
خدا گذشت ز ما شیعیانِ رسوایش
چگونه حاکم کوفه "نمک" غذایش بود؟!
چگونه پی بِبَرد عقل بر معمایش؟!
برای نوکر خود کفشِ نو خرید ولی
همیشه کفش پُر از وصله داشت بر پایش
علی که قامت یَلهای شام را خم کرد
شکست گریهی اطفال، قد طوبایش
طلاق داد خوشیهای پوچ دنیارا
خوشی آخرتش بود حزن دنیایش...
کسی که باعلی امروزِ خویش را گذراند
خوشا به روز قیامت، خوشا به فردایش!
خدا گواه به نامرد و مرد، رو نزند
هرآنکسی که فقط حیدرست آقایش
کریمیِ پسران از کریمی پدرست
چه خوب ارث گرفته حسن ز بابایش
نشاند قاتل خودرا به سفرهی کرمش
چه رحمتیست دراین سفرهی مُصفایش
::
سرش شکسته ولی عاشقانه میخندد
نمانده فاصلهای تا وصال زهرایش
✍ #سیدپوریا_هاشمی
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_بستر_شهادت
#امیرالمومنین_ع_شهادت
تیر محبّت تو را، منم نشانه یا علی
گرفته بر زیارتت، دلم بهانه یا علی
بار ولایت تو را، به دوشِ دل گذاشتم
کوه معاصیام فتاد، از سر شانه یا علی
ای ز دو دیدهام روان، خونِ سرِ شکستهات
ای ز دلم گل غمت، زده جوانه یا علی
تو کز عطوفت دلت، شیر دهی به قاتلت
دست تهی کجا مرا، کنی روانه یا علی
::
تو قهرمان خیبری، چرا کنار بستری؟!
هما چگونه سر کند، در آشیانه یا علی
ای پدر یتیم ها! دو چشم خود ز هم گشا
طفل یتیمت آمده، بر در خانه یا علی
داغ تو کرده آتشم، هر نفسی که میکشم
شعلهی آهت از دلم، کشد زبانه یا علی
فدای دیدهی تَرَت، چه شد که مثل همسرت
شد بدن مطّهرت، دفن شبانه یا علی
قسم به خونِ پاک تو، به قلب چاکچاک تو
که کشته بارها تو را، تیغ زمانه یا علی
مرگ تو بود آن زمان، که بین خانه دشمنان
زدند همسر تو را، به تازیانه یا علی
عُمر تو یافت خاتمه، در شب دفن فاطمه
بر جگرت ز داغ او، مانده نشانه یا علی
طوطی طبع «میثمت»، یاد کند چو از غمت
ناله دمد ز سینهاش، جای ترانه یا علی
✍ #غلامرضا_سازگار