# مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، روضه حضرت زهرا سلام الله علیها
#بانوای :سید مهدی میرداماد
🏴🏴
الا،که صاحب عزای تمام غم های
دوباره فاطمیه آمده نمی آیی
*مولا ی من...*
برای ،گریه به غم های مادرت آقا
نه اینکه فکر کنم ،مطمئنم اینجایی
*ای آقا ....آقا جان ....آقای من....*
کجا سیاه به تن کرده ای،غریبانه
کجا به سینه ی خود میزنی به تنهایی
*دیدی اونهایی که تازه داغ می بینن مشت به سینه میزنن امشب هی بچه های علی به سینه زدن آخ مادر مادر .....وای مادرم وای مادرم .....*
کجا،سیاه به تن کرده ای غریبانه
کجا،به سینه ی خود میزنی به تنهایی
*آقاجان*
کجا شبیه علی سر به چاه غم بردی
کجا شبیه علی روضه خوان زهرایی
*خوش به حال اونایی که صدای مولا رو میشنون،سرشو تو چاه میکنه از امشب به بعد....*
الا ای چاه یارم را گرفتن
*با من میگی*
الا ای چاه یارم را گرفتن
همه دار و ندارم را گرفتن
میان کوچه ها ........
*این شب ها به اعتقاد من سخت ترین شبای عمر علی بود،خدا هیچ مردی رو به روز علی نندازه،بمیرم برات،قهرمان خیبر باشی،دلدل سوار عرب باشی،لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار باشی،تو یه روز نود تا زخم بخوری خم به ابرو نیاری ،اما امشب کار علی به جایی رسید ، میخواست بدن رو بشوره دستاش میلرزید....." اسماء داره آب میریزه،یه دفعه دیدن علی سر به دیواره میزنه....،آقا چتون شد ، شما دستور دادید بچه ها گریه نکنن، دیدن هی زیر لب میگه الهی دستت بشکنه قنفذ ،ببین با بازوی فاطمه چه کردن، منتظر روضه ای، بگم؟حالا داد بزن ... آی مردم ،یه بدنو بخوان دفن کنن،تا پزشک اجازه نده،دفن نمی کنن دکتر باید مجوز صادر کنه،دکتر باید امضا کنه ، امضا برا چی؟ باید زیر برگه دفن بنویسه علت مرگ چی بوده"؛سکته بوده،تصادف بوده،سرطان بوده.... تا دکتر زیرش امضا نکنه،اجازه نمیدن بدن دفن بشه،از امام باقر پرسیدن مادر هجده ساله شما چرا به شهادت رسید؟حضرت گفت سبب شهادت مادرم اون ضربه های غلافه تو کوچه هاست .....
آی .....
وای.....
حالا وقتشه ، بگم برات ،میخوام بگم بهتر ناله بزنی آگه مادرو تو کوچه ها با غلاف شمشیر زدند ،حسین شو تو گودال با خوده شمشیر زدن .....اونم نه یه شمشیر حسین....... آگه روزی فاطمیه میخوای بلند بگو حسین ........
@majmaozakerine
#مناجات
# مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، روضه حضرت زهرا سلام الله علیها
#بانوای :سید مهدی میرداماد
🏴🏴
الا،که صاحب عزای تمام غم های
دوباره فاطمیه آمده نمی آیی
*مولا ی من...*
برای ،گریه به غم های مادرت آقا
نه اینکه فکر کنم ،مطمئنم اینجایی
*ای آقا ....آقا جان ....آقای من....*
کجا سیاه به تن کرده ای،غریبانه
کجا به سینه ی خود میزنی به تنهایی
*دیدی اونهایی که تازه داغ می بینن مشت به سینه میزنن امشب هی بچه های علی به سینه زدن آخ مادر مادر .....وای مادرم وای مادرم .....*
کجا،سیاه به تن کرده ای غریبانه
کجا،به سینه ی خود میزنی به تنهایی
*آقاجان*
کجا شبیه علی سر به چاه غم بردی
کجا شبیه علی روضه خوان زهرایی
*خوش به حال اونایی که صدای مولا رو میشنون،سرشو تو چاه میکنه از امشب به بعد....*
الا ای چاه یارم را گرفتن
*با من میگی*
الا ای چاه یارم را گرفتن
همه دار و ندارم را گرفتن
میان کوچه ها ........
*این شب ها به اعتقاد من سخت ترین شبای عمر علی بود،خدا هیچ مردی رو به روز علی نندازه،بمیرم برات،قهرمان خیبر باشی،دلدل سوار عرب باشی،لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار باشی،تو یه روز نود تا زخم بخوری خم به ابرو نیاری ،اما امشب کار علی به جایی رسید ، میخواست بدن رو بشوره دستاش میلرزید....." اسماء داره آب میریزه،یه دفعه دیدن علی سر به دیواره میزنه....،آقا چتون شد ، شما دستور دادید بچه ها گریه نکنن، دیدن هی زیر لب میگه الهی دستت بشکنه قنفذ ،ببین با بازوی فاطمه چه کردن، منتظر روضه ای، بگم؟حالا داد بزن ... آی مردم ،یه بدنو بخوان دفن کنن،تا پزشک اجازه نده،دفن نمی کنن دکتر باید مجوز صادر کنه،دکتر باید امضا کنه ، امضا برا چی؟ باید زیر برگه دفن بنویسه علت مرگ چی بوده"؛سکته بوده،تصادف بوده،سرطان بوده.... تا دکتر زیرش امضا نکنه،اجازه نمیدن بدن دفن بشه،از امام باقر پرسیدن مادر هجده ساله شما چرا به شهادت رسید؟حضرت گفت سبب شهادت مادرم اون ضربه های غلافه تو کوچه هاست .....
آی .....
وای.....
حالا وقتشه ، بگم برات ،میخوام بگم بهتر ناله بزنی آگه مادرو تو کوچه ها با غلاف شمشیر زدند ،حسین شو تو گودال با خوده شمشیر زدن .....اونم نه یه شمشیر حسین....... آگه روزی فاطمیه میخوای بلند بگو حسین ........
@majmaozakerine
#مناجات
Voice changer with effects (http://thevoicechanger.com)4_5992043818227074653.mp3
زمان:
حجم:
4.31M
#مناجات
کسمه یارب الیمی گوشه دامانوندن
بی نصیب ایتمه منی سفره احسانوندن
باغلیوبدور گوزیمی پرده نامرئی نفس
چیخمیشام دایره اقدس فرمانوندن
یاجلیلی قاپوا عبد ذلیلوندی گلن
گلمیشم قسمت آلام خرمن غفرانوندن
اعتراف ایلیورم خبط وخطا ایلمیشم
بند تکفیروی آچ بنده نادانوندن
سن ئوزون ایله هدایت منی سرمنزلوه
یوخسا آتش دو تارام آتش نیرانوندن
باده وصلوی ئوز عاشقوه ایله حلال
جام صبریم جالانوب سختی هجرانوندن
ای کرم صاحبی اکراموه من مستحقم
الی بوش قویما اولام معجزدرمانوندن
کیمیا ایله مس قلبیمی زنگار دو توب
نور توک سینمی روشن ایله قرآنوندن
ماه غفرانیدی خاطیلره ماه رمضان
رقعه عفوی دریغ ایلمه مهمانوندن
میهمانه بویوربسان کی گرک حرمت اولا
کسمه الطلافوی مهمان پویشانوندن
عمروین قرخ ایلی اولدی سپری غفاری
چکمه ال دامن رحمانی رحمانوندن
بیرخانم فاطمه نون ویرمه الوندن اتگین
بیرده غفلت ایلمه دیده گریا نوندن
✍استاد غفاری اردبیلی
#بانوای کربلایی نادر جوادی
#ترکی
@majmaozakerine
هدایت شده از روضه دفتری
#روضه رحلت حضرت معصومه سلام الله علیها
#بانوای : سیدمهدی میرداماد
ای دخترِ خورشید،ای خواهرِ دریا
زهرا ترین زینب، زینب ترین زهرا
ماهِ مقیمِ قم،مهتابِ بیت النور
در سایه سار توست، سرتاسر دنیا
از آه لبریزم، از اشک سرشارم
این قطره را دریاب، دریاب ای دریا
فهمِ حقیرِ ما،پایین تر از پایین
فهمِ بلندِ تو،بالاتر از بالا
لبخندِ معصومت،مُهرِ رضایت زد
بر شوقِ خواهرها،عشقِ برادرها
*با امام رضاعلیه السلام از یک مادرند،موسی بن جعفر فرزندانِ زیادی داره،اما هر دویِ این بزرگواران،هم علی بن موسی الرضا،هم این خانوم،حضرت معصومه سلام الله علیها،از حضرت نجمه اند...مادرشون یه مادرِ بزرگوارِ لذا خیلی بهم علاقه شدید داشتن،تاریخ میگه:بعد از حسین و زینب،دیگه خواهری و برادری مثل این دو نفر ندید،اولین خواهر و برادرِ عالم که دلِ عالم رو زیر و رو کردن،همتون خبر دارید،بعد از سید الشهدا و عقیله ی بنی هاشم،این خواهر و برادر رو مثال می زدن....*
تنها به دستِ توست،ای سوره ی انفاق
دنیایِ ما امروز،عقبایِ ما فردا
ماییم و چشمِ تر،ای چشمه ی کوثر
بر ما عطایی کن،از فیضِ اَعطَینا
وقتی ضریحت را،با گریه می بوسیم
در چشممان پیداست،آن قبرِ ناپیدا
باز از تو می گویم،یا حضرتِ زینب
باز از تو می خوانم،یا حضرتِ زهرا
شاعر:سید محمدجواد شرافت
قرار بود بیایی کبوترش باشی
دوباره آینهای در برابرش باشی
نه اینکه پر بکشی و به شهر او نرسی
میان راه پرستوی پرپرش باشی
*امام رضا منتظر بود،نامه نوشت برا خواهرش،قرار بود بیاد همدمِ برادر بشه،اما به برادر نرسید...*
مدینه شهر غریبی برای فاطمه هاست
نخواست گم شدهای مثل مادرش باشی
*خدا رو شکر از مدینه اومدی،به ما یه حرم دادی،به ما اعتبار دادی،دلمون برا قبر مادرمون فاطمه تنگ میشه،لااقل حرم تو بیاییم،اگه شما نبودید ما کجا می رفتیم؟
خدا تو را به دلِ تشنه ی زمین بخشید
کتاب روشنی از سوره ی کوثرش باشی
به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را
چو دید آمدهای سایهی سرش باشی
*تو مهمون نبودی خانوم،تو صاحب خانه ی مایی،تو ولی نعمت مایی،ما سر سفره ی تو هستیم،شما سایه ی سر مایی،امشب یه سفارش مارو به داداشت امام رضا بکن...آی امام رضایی ها خوب شبی اومدید،خوب جایی اومدی،دلمون برا حرمِ داداشت یه ذره شده..*
اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد
و تا همیشه تو یاس معطرش باشی
کرامتت همه را یاد او میاندازد
به تو چقدر میآید که خواهرش باشی
خدا نخواست تو هم با جوادِ کوچکِ او
گواهِ رنج نفسهای آخرش باشی
نخواست باز امامی کنار خواهر خود
نخواست زینبِ یک شام دیگرش باشی
شاعر:قاسم صرافان
*از مدینه تا خراسان راه زیاده،نتونستی برسی،مدینه کجا،خراسان کجا...نرسیدی،ندیدی،اما یه خواهری از خیمه زد بیرون،از خیمه تا گودال...از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد: حسین...
بی بی جان! ندیدی داداشت فرشایِ حجره رو کنار بزنه،رو خاک دست و پا بزنه،اما عمه تون اومد تو گودال...
خانوم جان!اصلاً می رسیدی،اصلاً با جواد الائمه تو حجره هم می رفتی،نهایتاً سر برادرت رو بغل می کردی،سَمِّ شوکران جگر برادرت رو پاره کرده بود،سرش رو بغل می کردی،داداشت جون میداد...بمیرم برا زینب،وقتی رسید دید سر رو بردن،لباس رو بردن،رسید دید داداشش حسین یه جایِ سالم نداره،حسین....
@majmaozakerine
# زمزمه امام زمان عج
#آواز افشاری
ای مرهم دردم
ای یوسف زهرا
ای بانیِ اشک ِ
روضه عاشورا
ای مهربون آقام
تنهاتراز تنها
دنبال تو گشتم
هرجای این دنیا2
عجل فرج ذکر روز و شبهام
ادرکنی یا مهدی ذکر لبهام
یار مدینه
ای بی قرینه
مرهم درده
زخم رو سینه
یاحجت الله بقیه الله
از دست این دنیا
خسته و دل خونی
برات بمیرم که
عمریه گریونی
بردم تورو از یاد
من بی وفا بودم
تو بودی یادم ، من
از تو جدا بودم
باتو همیشه این دل آرومه
گداییِ خونت آبرومه
ای تاروپودم
ذکر سجودم
همیشه آقا
دور از تو بودم
یاحجت الله بقیه الله
کسی به یادت نیست
ای پسر زهرا
تو این شبا هستی
خون جگر زهرا
غرق غم و دردی
یه عمره بی یاری
این شبا هم واسه
محسن عزاداری
می خونی با قلبی که پر آهه
روضه برای طفل شیش ماهه
روضه ی مادر
روضه ی اون در
غنچه گلی که
وا نشد آخر
یاحجت الله بقیه الله
✍شاعر:ابوالفضل آلوئیان
🎤#بانوای کربلایی مرتضی حبیبی
🌷🌷🌷🌷🌷
#سینه زنی _ ویژه ایام اسارت خاندان آل الله و اربعین
#بانوای : حاج مهدی اکبری
🏴🏴🏴
راس تو میرود .. بالایِ نیزه ها
من زار میزنم .. در پایِ نیزه ها
(آه ،اِی ستاره ی .. دنبالِه دارهِ من
زخمی تَرین سَرِ ..نیزهِ سَوارِ من)۲
[(پاشو داداش ،نگاهی کن،
که دارن ،به منِ غمزَدهِ میخندن) ۲
(دارن پایِ ،سَرِ عباس،
جلو چشمِ همه ،دستمو میبندن)۲]۲
....حسین جانم..حسین جانم ....
(ای بی کفن چه با.. این پارهِ، تَن کنم
با چادُرم تورا .. باید کَفَن کنم
من میرَوم ولی.. جانَم کنارِ تو
تاسالهایِ سال...شَمعِ مزارِ تو
(پریشونم، همه جونم ،
به قربونِ تنی که تَهِ گودالِه)۲
پُراز تیغ و پُر از نیزه،
پُر اززخمِ و خاکیه و لگد ماله )۲
(پاشو داداش، نگاهی کن ،
که دارن به منه غَمزَده میخندن )۲
(دارن پایِ، سَرِعباس ،
جلو چشمِ همه دسَتمو میبندن )۲
...حسین جانم ..حسین جانم ....
(با گریه آمدم ..اطرافِ قتلگاه
گفتی که خواهرم .. برگرد، خیمه گاه
بعد از دقایقی ..دیدم، که پیکَرِت
در خون فِتاده و..در نیزه ها سَرِت
[(لبِ دِشنه..۲ لبِ تِشنه..۲) ۲
شنیدم که جوابِت را سَنان داده)۲]۲
(شنیدن نه !!خودم دیدم
چقدر نیزه به حلقومِ تو افتاده.. )۲
(پاشو داداش ،نگاهی کن
که دارن ،به منه غمزده میخندن
دارن پایِ، سَرِ عباس
جلو چشمِ همه دسَتمو میبندن )۲
...حسین جانم ..حسین جانم ...
مادرِتَم ..آی غریبِ کربلا مُضطَرِتَم
مادرِتَم ..ته گود بودم امّا بالا سَرِتَم
مادرِتَم ..دیگه دلواپَسِ انگُشتَرِتَم
(آخ کمرم ..چی بِروزِ تو آوردن پِسَرم
آخ کمَرَم..پاشو دارن میرن، اطرافِ حَرَم
آخ کمَرَم ..واسِه زینبَم یه چادر بِبَرَم)۲
...حسینِ من ..ضیاءِ هر دوعینِ من....
( میزَنَنِت ..بجای اینکه یه آبی بِدَنِت
میزَنَنِت...پسَرم نیزِه کُجا و دَهَنِت
میزَنَنِت ... بِخدا چیزی نَماند ،از بَدَنِت )۲
(میکُشَنِت.. میکَنَن از بَدَنِت پیروهَنِت
میکُشَنِت.. غیرِ بوریا نمیشه کَفَنِت
میکُشَنِت..جای نعل اا میمونه رویِ تَنِت)
..حسینِ من.. ضیاءِ هر دوعینِ من ...
[(دَردِ سَرِ..یکنفر رو بُکُشَن ،چند نفره
دردِ سَرِ..سَرِتُ بِدَن به خولی بِبَره
دردِ سَرِ..شِمر با زینبِ من همسفره) ۲
(میزَنَنِش ..کو ابالفضل ،کجا میبَرَنِش
میزَنَنِش..یه نگاه، که غرقِ خونه دَهنِش
میزَنَنِش ..میمونه جایِ کبودی به تَنِش)۲ ]۲
www.ChadoreKhaki.com4_5978761713468572997.mp3
زمان:
حجم:
470.4K
#توسل _ ویژۀ شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام
#بانوای :حاج محمود کریمی
تاکنون لا جرعه از غم خورده ای!؟
تاکنون سیلی محکم خورده ای!؟
مادرت را سمتِ خانه برده ای؟
گوشواره دانه دانه برده ای؟
ای وای .... آقام .....
حسن جان ... ای حسن جان ... حسن
*رفقا دَم مظلوم ، خون مظلوم فقط خونی نیست که از ابی عبدالله ریخته شد ... دَم مظلوم قطرات خونی که از گوشۀ لب امام مجتبی ریخت .... از کفن ریخت ... از فرق امیرالمومنین ریخت .... دَم مظلوم نشسته رویِ مسمار ....
حسن جان ... حسن جان ...
بشنوید 👇👇👇
#روضه
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#بانوای حاج
#محمود_کریمی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
در کنار بسترت مینالم ای یار
مُردم از نالههات، وقتی که گفتی خدانگهدار
میمیرم از این درد و غم، تو زندگی، یه بار ازم
من رو خجالت دادی و، چیزی ازم نخواستی
نشو رفیق نیمه راه، جون علی تو جون بخواه
جونم و هدیه کردم و روم و زمین گذاشتی
باغبون با رفتنت میسوزه این باغ
من یل خیبرم، امّا نمیشم حریف این داغ
از روزی که کنج حیاط، تابوتت و ساختم برات
کنار اون گهوارهای، که مال محسنت بود
زینب ازم ناراحته، دل خودم قیامته
ای مهربون ای باوفا، چه وقت رفتنت بود
"کفنها رو دادی به زینب ولی
داری دخترت رو کفن میکنی
حسینم بدون کفن مونده و
من و خوش به این پیرهن میکنی
همش زیر لب گفتی از تشنگی
همش رفتی از حال و گفتی حسین
بمیرم برات این شب آخری
همش گفتی گودال و گفتی حسین..."¹
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
@majmaozakerine
🌴🖤🌴🖤🌴🖤🌴🖤
🖤🌴🖤🌴
🖤🌴🖤
🌴🖤
🖤
#
#💚
شب چهارم محرم
#روضه
#حضرت_حر_علیه_السلام
#باب_توبه_حر_بن_ریاحی
#بانوای🎧 ذاکروخادم گرانقدر خراسان رضوی
#جناب_کربلایی
#رضا_محمدی🎤👌
🌹🥀🌹🥀🌹
🥀دیشب صدایت میزدم ای حُر! کجایی؟
🥀تو حُر مایی، حُر مایی،حُر مایی
*ای خدا! میشه آقا به من و تو هم بگه: شما مال من هستید.
🥀تو بین دشمن بودی و من با تو بودم
🥀 هر لحظه از تو دل ربودم، دل ربودم
😭😭😭😭💔
حُر! آندم که گفتم مادرت گرید برایت
*نفرین کرد به ظاهر،" ثَکَلَتْکَ اُمُّکَ"مادرت به عزات بشینه و گریه کنه😭
دیدن حُر سرش رو انداخت پایین،عرق شرم پیشانیش رو گرفت...ببین نفرین حُر چه کرد به ظاهر با دلِ حُر*💔
🥀حُر! آندم که گفتم مادرت گرید برایت
🥀نفرین نکردم،بلکه می کردم دعایت
🥀آنجا که گفت:چشم مادر بر تو گرید
🥀می خواستم زهرای اطهر بر تو گرید
😭😭😭💚
*یه جایی امام دست گذاشت که حُر به هم بریزِ
حُر اون ماهیت خودش رو نشون بده،
ذات قشنگ خودش رو ، رو کنه
تا گفت: مادرت به عزات بشینه،سرش رو انداخت پایین،😔گفت:آقا! اگه هر کی غیر از شما اسم مادرمو آورده بود،زنده نمی موند
اما من چه کنم؟شما فرزندِ فاطمه اید...
اسم مادرت زهراست...💚
😭😭😭😭
حُر،حُر شد به خاطر ادبش،اگه دنبال عاقبت به خیری هستی،راهش همینه،احترام کرد به نام بی بیِ دو عالم.💚
🥀دانی که چون شد،دامن مارا گرفتی؟
🥀تو احترامِ نامِ زهرا را گرفتی
🥀می خواستم در این گلستان یاس باشی
🥀می خواستم همسنگرِ عباس باشی
🥀می خواستم زخم سرت را خود ببندم
🥀بر زخم های پیکرت چون گُل بخندم
🥀زهرا همان آغاز، هستت را گرفته
🥀با چادرِ خاکیش دستت را گرفته
😭😭😭😭
حُر دشمنِ به ظاهرالان مقابل امام ایستاده تا اسمِ مادرش رو آورد،احترام کرد،گفت:مادرت زهراست،من جرأت ندارم حرف بزنم....😭💚
سادات منو ببخشن😭😭
میخوام بگم: دشمن شنید اسمِ مادرِ امام رو احترام کرد،
ای نامرد مردمِ مدینه دید فاطمه پشتِ دَرِ،دید صدای فاطمه پشت در میاد
حُر به نام مادر امام احترام کرد
اما نانجیب نوشت تو نامه اش: معاویه! اومدم برگردم،یاد علی افتادم،چنان لگدی به در زدم،صدای شکستن استخوان هاشو شنیدم....😭😭😭
شب حُر باید بری پشت در و دیوار،باید بری سر سفره ی حضرت زهرا..💚😭
حُر برگشت،چه برگشتنی، گفت:آقا! من اولین نفری بودم که راه رو بستم،میخوام اولین نفری باشم که جونم رو برات فدا می کنم،لَه لَه میزد برا شهادت،رفت میدان،خودش رفت ...
نوشتن:پسرش هم رفت غلامش هم رفت،
حق رو اَدا کرد،وقتی افتاد رو زمین
حُر یه لحظه به خودش نهیب زد..گفت:حُر! منتظر حسین نباش😔حبیب باید منتظر حسین باشه،زهیر باید منتظر حسین باشه،تو همین که بهت اجازه داد جونت رو فدا کنی برات بسه،منتظر نباش😭😭😭
،نوشتن فرق حُر شکافته شده بودخون رو چشماش رو گرفته بود،💔😭
یه مرتبه دید یه دست مهربون سرش رو از رو خاک برداشت،خون رو از چشماش پاک کرد،چشمش رو باز کرد دید آقاش حسینِ...
💚😭😭😭
کیا آرزو دارن موقع جون دادن آقاشون رو ببینن؟
به همه آرزوش رسید،اصلاً جون دادن با حسین،🤲🤲
اصلاً درد یادش میره،زخم یادش میره همتون اهل روضه اید😭😭
آقا لحظه ای از کنار حُر بلند نشد تا حُر جون داد،بعد حُر رو گذاشت،خیلی از شهدای کربلا رو همین کارو کرد💔😭😭
نوشتن به دو دلیل می اومد بالا سر اصحاب و یارانش،دلیل اول این بود:عشقی که بین ارباب و بین اون اصحاب وجود داشت،حضرت می دونست اینا آرزوشونه اینا حسین رو ببینن،میشناخت یارانش رو،دلش نمی اومد کسی منتظر بشه💚💚💚
دلیل دوم خیلی سختِ گفتنش،میشناخت دشمن روخباثتِ دشمن رو خبر داشت میدونست دشمن برا قهرمان بازی،دشمن برا تضعیف روحیه،زنده زنده سرها رو از بدن جدا میکنه،لذا خودش رو میرسوند،سر یاراش رو بغل می گرفت،کسی جلو نیاد،میذاشت راحت جون بدن،چشماش رو می بست،نذاشت کسی رو زنده زنده سر ببرن😭😭💔💔
اما امان از اون لحظه ای که خودش افتاد رو خاک،هنوز داشت نفس می کشید، و الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِه" حسین😭.....
دستت رو بیار بالا،"بالحسین..🤲🤲🤲
شب حُر و شبِ اصحابِ،الان وقت توبه است،توبه ی ما با حسین پذیرفتنی است، بالحسین الهی العفو.🤲🤲
😭😭😭😭
خیلی لحظه ی آخر، لحظه ی مهمیه،ان شاء الله دَم جون دادنمون کسی باشه سرمون رو برداره از رو خاک، 🤲سر همه رو بلند کردی رو دامن گرفتی یه نفر نبود سرت رو از رو خاک،برداره..😭نه یه نفر بود، اون یه نفر هم سه ساله بود،یه جوری سر رو از روی خاک خرابه برداشت،سر خاکی رو گذاشت تو بغلش،هی نگاه کرد دید لب ها پاره پاره است،با گوشه ی معجرش خونها رو پاک کرد،خاکارو پاک کرد،نگاش به رگ های بریده افتاد...حسین...😭😭😭😭
👇👇👇👇
اگه دلتون شکست برای همدیگه کنید
برای همه ملتمسین به دعا حاجت دارا _درد دارا_مریض دارا_گرفتارا_قرض دارا_جوون دارا__بی اولادها_مصیبت دیده هاوداشکسته ها
#دسته_جمع_حاجت_روا_باشید🤲
#اللهم عجل لولیک ا
#قسمت_دوم روضه و توسل حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام
# شب ششم محرم
#بانوای سید مهدی میر داماد
●☆●☆●☆●☆●☆●☆●☆●☆●☆
ای حیدرِ امام حسن، شیرِ کارزار
سرو قد تو، نیزه و اَبروت ذوالفقار
*هرکاری کرد ابی عبدالله زره اندازه این بچه پیدا نشد، چیکارکرد عمو ؟یه لباس سفید تنش کرد عمامه سرش بست مقتل میگه تحت الحنک عمامه رو باز کرد براش نقاب درست کرد،چرا نقاب می زنی عمو ؟ گفت می خام چشمت نزنن عمو، خیلی مثل بابات می مونی *
ای حیدرِ امام حسن، شیرِ کارزار
سرو قد تو، نیزه و اَبروت ذوالفقار
عباسِ کربلا شده در سیزده بهار
یک کربلا سپاه، ز تیغ تو الفرار
*بعضی نقل ها نوشته 200 نفر، بعضی نوشته تو دو مرحله 80 نفر، یه نوجوان سیزده ساله 80 نفر و کشتن شوخی نیست . این معلومه استاد داشته، کی از عباس بهتر*
در روزِ کارزار علی اکبری دگر
پیداست در جمال تو پیغمبری دگر
در سیزده بهار، بهشت خدا شدی
تسبیحِ دانه دانه ی از هم جدا شدی
در پیش دیدگان عمویت فدا شدی
مثل امام خویش،سراجُ الهُدی شدی
ای رویِ خون گرفته ات، آیینه ی حسن
معراجِ روحِ پاک تو، از سینه ی حسن
*اجازه می خواست، اجازه نداد ابی عبدالله ، یکی از شهدایی که چندین بار رفت و آمد و اجازه نداد . شب هشتم برات بگم اون علی اکبرِ که تا گفت: برم؟ حسین گفت: برو عزیزم . از پسرخودش راحت می تونست بگذره اما از امانت برادرش نمی تونست بگذره . تو یتیمِ امامِ مجتبایی . اون علی اکبرِ که" اِسْتَأْذَنَ فَأَذِنَ اَباه" تا گفت برم؟ گفت: برو عزیزم. اما قاسم و اجازه نداد ، کیفیت اجازه گرفتنش هم بارها شنیدید ، نامه ی پدرش رو داد، اینقد رو پاهای عمو گریه کرد، اینقد التماس کرد، خوشبحال اونایی که برا شهادت التماس می کنن و گریه می کنن، شهید حججی رو دیدید قبل رفتن افتاد رو پاهای پدر و مادرش ، اینا از همین روضه ها این خط و یاد گرفتن . باید بیفتی روپای پدر و مادرت تا بهت اجازه ی پرواز بدن....قاسم،پدر نداشت افتاد رو پای عمو التماس کرد....*
تابیده از جمال تو انوار پنج تن
در خشم یک حسینی و در حِلم یک حسن
*هم خون امام مجتبی تو رگشِ، هم تربیت حسینی داره . ده سال تو دامن حسین تربیت شد.*
زخمت چو حلقه های زره مانده بر بدن
خونِ تو پیرهن شد و پیروهنت کفن
خورشید ذره ذره به میدانِ کربلا
افشانده نور سرخ، به دامانِ کربلا
*رفت میدان ، میدان رفتنش ، رجز خوندنش ، مبارزه اش ، جنگش ، همه رو مات و متحیر کرد، همه رو مستاصل کرد، بعضی از نقل ها نوشتن: برگشت اظهار عطش کرد مثل علی اکبر ،علی اکبر هم برگشت بعضی ها نوشتن ، قاسم هم برگشت ، ابی عبدالله انگشتر عقیق تو دهانش گذاشت ، بعضی ها نوشتن عمو بغلش کرد ، دوباره رفت میدان ، این بار آخر هر کاری کردن دیدن قاسم و حریف نمی شن چه کردن ، همه ی نامرد ها همه ی خباثت ها، همه ی بدی ها یه طرف جمع شد ، یه نانجیبی گفت: اینجوری فایده نداره ، این نوه ی علیِ، این خون حسن تو رگهاشِ ، چه کنیم ؟ گفت دورش حلقه بزنید سنگ بارانش کنید، گرد و خاک کنید، دیدش رو بگیرید .چه کردن؟ من یه سئوال دارم ، سئوال منم با گریه جواب بدی من رد میشم . یه نفر وسط میدون می جنگه زره داره، سپر داره ،کلاه خود داره، نیزه داره میتونه دفاع کنه، اما یه نوجوانی که پاش به رکاب نمی رسه، نه زره داشت، نه سپر داشت . اهل ناله کمک کنن، یتیم نوازی کنن .....*
سربازِ بی زره ،که سراپا سپر شدی
قرآن پاره پاره، چو قلب پدر شدی
در زیر تیغ، بِسملِ بی بال و پر شدی
یک آسمان ستاره هزاران قمر شدی
ای حسین....
____
فایل صوتی -قسمت دوم-شب ششم
👇👇👇