eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
48هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
منم دُردانه ی موسی بن جعفر به شوق دیدن روی برادر به همراه برادر های دیگر شدم راهی من از شهر پیمبر به جاه و فر نشستم بر کجاوه رسیدم بین ره در شهر ساوه چو دشمن باخبر از حال ما شد بسی بر کاروان ما جفا شد به ناگه در میان جنگی به پا شد به راه حق عزیزانم فدا شد که گویی از پیِ آن جنگ دشوار شدم افسرده و رنجور و بیمار من از تاثیر آن جنگ و شبیخون شدم آزرده و نالان و دلخون ز ساوه تا به قم در دشت و هامون نمودم طیِ ره با حال محزون میان شور و استقبال مردم شدم ساکن به شهر شیعیان قم چه گویم من ز لطف مردمانی که بنمودند با من مهربانی مرا بودند جمله یار جانی به تکریم و مرام خوش زبانی گرفت آندم که بودم من به هودج مهار ناقه ام را ابن خزرَج درون منزلش مسکن گزیدم بسی از شیعیان تکریم دیدم کجا دشنام و فحاشی شنیدم کجا ناکَس ز سر معجر کشیدم شده ذکر لبم تا هیفده شب امان از حال زار عمه زینب اسیر کوفه و شام است زینب اسیر خیل دشنام است زینب اسیر قوم بد نام است زینب اسیر سنگ از بام است زینب فراق یار اگر معصومه را کُشت چه دردی زینب مظلومه را کُشت؟ شاعر: ©
گذشت این رمضان هم، تو هم ز ما بگذر ز بار جُرم فراوان و کم ز ما بگذر تویی شکور و غفور و تویی کریم و رحیم ز روی لطف و عطا و کرم ز ما بگذر به حق نیمه ی ماه و مه جمال حسن به حق فاطمه ی محترم ز ما بگذر به حق فرق علی و لیالی قَدرت به حق منبر و محراب غم ز ما بگذر دلم به یاد حسینت همیشه غمگین است تورا به جان حسینت قسم ز ما بگذر به اشتیاق زیارت به شوق او کرده دلم دوباره هوای حرم ز ما بگذر به لحظه های سحر گاه و لحظه ی افطار به عید فطر قسم میدهم ز ما بگذر خدای لطف و عطا و کرامت و احسان مرا دوباره به ماه مبارکت برسان
باید غلام وار به سلطان سلام داد دستی به روی سینه و از جان سلام داد وز شوق دل به شاه خراسان‌ سلام داد بر پادشاه عالم امکان سلام داد تعظيم را به ساحت شمس الشموس کرد عرض ارادتی به انیس النفوس کرد مرغ دلم روانه سوی طوس گشته است آماده ی زيارت مخصوص گشته است هم با کبوتران تو مأنوس گشته است هم بیقرار لحظه پابوس گشته است شوقش طواف کوی شما و زيارت است مرغ دلم هميشه به‌ دنبال حاجت است در مدحتان به‌ صفحه قلم بوسه ميزند بر نام پاک شاه کرم بوسه ميزند چون‌ زائران به روی حرم بوسه ميزند آهسته و قدم به قدم بوسه ميزند با بیت بیت شعر ترم عشق می‌کند چون زائران به گرد حرم عشق می‌کند باید برای بردن نامت وضو گرفت بر لب که بی وضو نتوان ذکر هو گرفت وقتی بهشت از گلتان رنگ و بو گرفت عالم ز خاک پای شما آبرو گرفت نامت علی شد و لقبت را رضا نهاد ایزد هدیه داد به تو حضرت جواد سلطان تویی،امام تویی،مقتدا تویی هم ابتدا تو هستی و هم انتها تویی وقتی رضا تو هستی و حسن القضا تویی از تو خدا رضا و رضا از خدا تویی میخانه،دیر،خانقه و مسجد و کنشت با عطر پاک حضرتتان می‌شود بهشت هرچند رو سیاه و گنهکارم و بدم همچون کبوتران حرم جلد مشهدم گر کمتر از کبوتر بر دور گنبدم آقا به جان مادرت از در مکن ردم چون ذکر یا حسین شده ذکر بر لبم چون گریه بر حسین شده کار هر شبم بر گوش هر دمی جرس کاروان رسد یعنی به کربلا قدم ساربان رسد هم پای نحس خولی و شمر و سنان رسد در قتلگاه لشگر دون توامان رسد آه از دمی که سر ز بدن میشود جدا سر بر نی است و پیکر بی سر به کر بلا
سبک امیری حسین و نعم الامیر سلام ای شهنشاه جود و سخا خداوند انفاق و بذل و عطا سلام ای که صد حاتم از ایل طی سر خوان گسترده ات چون گدا سلام ای گل پاک باغ ولا جواد الائمه و ابن الرضا امام جوانی و ابن الرئوف تو جان جهانی و ابن الرئوف تو که جان جانی و ابن الرئوف زبس مهربانی و ابن الرئوف تو را از ازل خوانده اینسان خدا جواد الائمه و ابن الرضا جهان از کرامات تو زنده است کرامت به در گاه تو بنده است سیاهی ز نورت پراکنده است و شمس و قمر از تو رخشنده است تو تفسیر لیلی و شمس الضحی جواد الائمه و ابن الرضا الا ای که ما را پناهی بگو ز اعجازتان هر چه خواهی بگو ز باز شکاری و ماهی بگو که مأمون غلام و تو شاهی بگو غلامند شاهان به نزدت شها جواد الائمه و ابن الرضا نبی و وصی را تویی نور عین جهان از کراماتتان زیر دین شهنشاه مدفون در کاظمین که ابن الرضایی و پور حسین شدی کشته از کین و زهر جفا جواد الائمه و ابن الرضا تو در حجره لب تشنه و خون جگر چو مرغی زنی در قفس بال و پر ندارد دگر ناله هایت اثر به همراه رقاصه ها پشت در کند هلهله همسر بی‌حیا جواد الائمه و ابن الرضا به وقت شهادت بدی تشنه کام ولی گفتی ای تشنه لب السلام سه روز و سه شب پیکرت روی بام شده سایه بانش کبوتر مدام چه گویم من از کشته ی کربلا جواد الائمه و ابن الرضا به همراه جسم شهیدان پاک سه روز و دو شب پیکری روی خاک تنی قطعه قطعه، تنی چاک چاک حسین تشنه ، تو تشنه ، روحی فداک فدای تو و تشنه ی نینوا جواد الائمه و ابن الرضا نشد قطعه قطعه دگر پیکرت اسارت نشد قسمت دخترت سر نی ندیدند دیگر سرت کفن شد تن سالم اطهرت ولی سهم جد تو شد بوریا جواد الائمه و ابن الرضا
جواب حمله و کشتار کودکان موشک و التیام دل زار مادران موشک جواب حمله به غزه به ضاحیه، صنعا جواب بمب برادر، در این زمان موشک نهاده آرش ایرانیان چنان از شوق بجای تیر در آن چله ی کمان موشک بگو به ابرهه سجیل وار می‌بارد به روی فیل و تو و هر چه فیلبان موشک بجای بارش باران به روی اسرائیل ببارد ابر ابابیل از آسمان موشک بگو که آرزوی نیل تا فرات چه شد برآورَد همه ی آرزویتان موشک رژیم غاصب صهیون نحس کودک کش عذاب ظلم شما هست بی گمان موشک شهاب و فاتح و قدر و عماد و سجیل و ... ز هر کدام که خواهید نوش جان موشک دگر تمام شده دوره ی بزن در رو دگر تمام شده بهرتان گران موشک غریو نصرو من‌ الله میرسد بر گوش ز غرشِ پرشِ تا به بیکران موشک کجاست تا که ببیند شهید تهرانی به یادگار نهاده ست جاودان موشک به کوری همه ی دشمنان نگر امروز رسیده تا به تل‌آویو و عسقلان موشک ببین ز وعده ی صادق توان ایران را که انتقام بگیرد ز دشمنان موشک بگو به دشمن ایران قرار اگر جنگ است سر قرار بیا و قرارمان موشک
باغبانی وبه بار آمده ات حاصل ها حاصلت چیست به گلشن جز ابوفاضل ها مادران راپسران است وتو هم امِّ بنین همچوابناء تو نبوَدبه همه منزلها نسب اش هاشمی وباب الحوائج به لقب بانگاهی کند آسان همه ی مشگلها لحظه ای کی زحسین ابن علی غافل بود ساقی کرببلا،دشمن دل غافلها عبدصالح که بوَدصحبت زهدوکرمش همچومردانگی اش نَقل همه محفلها زانویش پلهگه محمل زینب بنمود تافرودآید بانوی پریشان دلها چوامان نامه دهندش که کند ترک حسین خط بُطلان بکشد بر ورق باطلها لبِ دریاو لبِ تشنه ی ساقی عجبا گم شداز موجِ نگاهش همه ی ساحلها مادرا امِّ بنین جان بفدای یلِ تو که زعشقش همه دیوانه شوند عاقلها ودودستی که جدا شد زتن و لیک هنوز خیره مانده ست برآن،چشم همه سائلها
دنیا بدون تو پس از این همچو محشر ست بی تو برای زینب تو روز آخر ست وقت وداع با تن تو فکر میکنم دیگربرای زینب تو مرگ بهتر ست اینجا به روی خاک بیابان تنت رهاست زلفت به روی نیزه پریشان آن سر ست دیدم به روی پیکر در خون تپیده ات سنگ و عصا و نیزه و شمشیر و خنجرست بشنو صدای ناله ز گودال می‌رسد آری صدای ناله ی جانسوز مادرست یک جای بوسه نیست بر این جسم چاک چاک جایی که مانده بوسه زنم حلق و حنجرست من را به زور نیزه و شلاق می‌برند یک دست من به چادر و دستی به معجر ست یاری نمانده است که یاری کند مرا بر روی نیزه ها سر عباس و اکبرست باور نمیکنم که تو بر خاک خفتی و وقت وداع آخر خواهر،برادر است ای وای دارم از تو دگر دور میشوم جان می‌رود مرا ز تن و دل پر آذرست تو جان زینبی و ز جان دوست دارمت ای پاره ی تنم به خدا می سپارمت
بنت الحسن شریفه ی آل عبا تویی نامت نکوست ، فاطمه ی مجتبی تویی ای فاطمه، شریفه، چه خوانم دگر تو را وقتی کریمه ، معنی جود و عطا تویی وقتی کریم آل عبا میشود حسن بنت الحسن کریمه ی آل عبا تویی خم گشته قامتت ز غم و درد و رنجها چون زینبی که گشته به غم مبتلا تویی تو یار زینبی که به‌ هنگام مشکلات همراه او به واقعه مشگل گشا تویی همواره بوده ای تو پرستار زخمها بر رنج و زخم و درد اسیران دوا تویی از ضرب تازیانه و شلاق و کعب نی بیمار راه کوفه و شام بلا تویی چون قاسمی تو معنی احلی من العسل یا چون رقیه ، شهیده ی کرب و بلا تویی هر دردمند سوی مزارت به حله شد چونکه طبیب حاذق و دارالشفا تویی همچون مسیح روح به تن ها دمیده ای؟ یا چون مسیح هستی و روح خدا تویی با یازده بهار ، چنین با طراوتی حله چو باغ گل، گل باغ ولا تویی گشتم دخیل پنجره های ضریح تو ای آنکه با غم دل من آشنا تویی