اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل مناجات آخرِ ماه مبارکِ رمضان و روضهیِ امام حسین علیه السلام
دلِ من مزرعهای بود که آفت زده است
ریشهیِ دینِ مرا کِبر و حسادت زده است
دو سه باری که به لب نغمهیِ یارب آمد
حملهای کرد ریا مزرعه غارت زده است
نَفَسم خواست کمی خرجِ مناجات شود
هَوَسم شد خَفَقان خطِّ سعادت زده است
من کجا بندگیِ ناب کجا؟! امّا خُب.....
بندهات سجدهبهسجده سر به تربت زده است
رمضان رفت ولی دستِ گدا خالی ماند
بیسبب نیست به سر شورِ زیارت زده است
اگر از بندهیِ آلوده گذشتی فَبِهاٰ ...
نَگُذشتی سخن از خیمهیِ غارت زده است
قمرِ نیزه ببین مویِ سری روضه شده
آتش و هلهلهها صورِ قیامت زده است
آخرِ روضه نگو اوّلِ روضه گودال
آخرَش چوب به دندانِ ثنایت زده است
تازه شد زخمِ لبِ قاریِ قرآنِ حرم
بیحیا بر لبِ کعبه چوبِ تهمت زده است
عمّهجان ندبه بخوان تا کمی آرام شوی
آتشِ کینِ سقیفهَست به باغَت زده است
#مناجات #روضه #وداع
#امام_حسین_علیه_السلام #کربلا #علقمه
#حسین_ایمانی
دلم شراره ی شمعی شده در انجمنت
صدای زخمی من وقف زخم های تنت
تو آن صحیفه ی صد پاره ای که بنوشتند
هزارو نهصد و پنجاه زخم بر بدنت
تو بر نصیحت مردم گشوده بودی لب
چرا شکسته شد از سنگ گوهر سخنت
طعنهها بر این دل تنگم زدن...
نام زهرا بردم و سنگم زدن...
( اگر اجازه دهی صف کشیده میآییم
که این سپاه نگوید حسین سپاه ندارد
اگر اجازه دهی من روم به شمر بگویم
که ای ستمگر بیدین حسین گناه ندارد)
#وداع
قدم قدم ز حرم میشوی جدا برگرد
بدون من به کجا میروی بیا برگرد
به گردنت به خدا حق مادری دارم
به حرمتی که بود بین ما دوتا برگرد
خدا بخیر کند شمر چکمه پوشیده
در انتظار تو ایستاده بیحیا برگرد
تمام ترس من این است گیسوان سرت
به دست شمر بیفتد تو رو خدا برگرد
#وداع
بزار تا دونه به دونه موتو ببوسم
جلوتر بیا تا روتو ببوسم
نمیدونم برا چی مادر من
گفته زیر گلوتو ببوسم
ای کاش گلویت را نمیبوسیدم ...
تقصیر من است پشت رویت کردن...
➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
زمان:
حجم:
813.3K
نوحه ظهر عاشورا، وداع #زنجیرزنی
تنهاترین بی یاورم
خواهرم زینب
فرمانده ی بی لشکرم
خواهرم زینب
روز هجران شد زینب ای زینب
دیده گریان شد زینب ای زینب
روز اجرای... عهد و پیمان شد
روز هجران شد زینب ای زینب
در این زمین پر بلا
آه و واویلا
گردد سرم از تن جدا
آه و واویلا
در این زمین پر بلا
آه و واویلا
گردد سرم از تن جدا
آه و واویلا
با لب عطشان خواهر ای خواهر
می روم میدان خواهر ای خواهر
تیغ و خنجر را می شوم مهمان
با لب عطشان خواهر ای خواهر
شد کهنه پیراهن به تن
زینب ای زینب
جسمم نمی گردد کفن
زینب ای زینب
در این زمین پر بلا
آه و واویلا
گردد سرم از تن جدا
آه و واویلا
لحظه ی آخر آمد ای خواهر
حق نگهدارت دختر مادر
می روم حالا سوی قربانگاه
می شوم کشته ساعتی دیگر
شمر لعین بی حیا
زینب ای زینب
بُرَّد سرم را از قفا
زینب ای زینب
در این زمین پر بلا
آه و واویلا
گردد سرم از تن جدا
آه و واویلا
خیمه هایم را پاسبانی کن
با زبان خود جان فشانی کن
دخترانم را جای مادر باش
با عزیزانم مهربانی کن
من آخرین رزمنده ام
زینب ای زینب
از زندگی دل کنده ام
زینب ای زینب
در این زمین پر بلا
آه و واویلا
گردد سرم از تن جدا
آه و واویلا
#هادی_همتی
#عاشورا #وداع #زنجیرزنی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#اصحاب_الحسین_علیهالسلام 12
#با_حسین_علیه_السلام 387
#با_محرم 150
🔵⚪️ بیستممحرم دفنبدن مبارک #حضرت_جون_علیهالسلام
.
👈🏼👈🏼 در روز بیستم محرم جمعى ازبنى اسد بدن جناب جون راپيدا كردند درحالى كه #صورتش_نورانى وبدنش معطر بود و او رادفن كردند.
و ازجهتی که اراده خدا چنین بوده که شهداء کربلا را امام سجاد علیهالسلام نماز بخوانند ودفن بفرمایند.
بنابه قاعده برای دفن این شهید نیز امام به کربلا آمدند همانطور که در #دوازدهم آمده بودند.
🔸جناب جون را اميرالمؤمنين عليهالسلام به ۱۵۰دينار خريد و به ابوذر بخشيد. او با حضرت ابوذر به #ربذه رفت و بعداز جناب ابوذر به مدينه مراجعت كرد ودر خدمت اميرالمؤمنين و سپس در محضر امام مجتبى عليهماالسلام و بعد درخدمت سیدالشهداء بود تا با کاروان حضرت به كربلا آمد.
🔸هنگامى كه جنگ در عاشورا شدت گرفت او خدمت امام حسين عليه السلام آمد وبراى #ميدان رفتن اجازه خواست.
امام فرمودند: دراين سفر به #عافيت وسلامتى همراه ما بودى! اكنون خويشتن را بخاطر ما مبتلا مساز.
جون خود رابر قدمهاى مبارک امام حسين عليهالسلام انداخت وبوسيد وگفت: اى پسر رسول خدا، هنگامى كه شما در #راحتى وآسايش بوديد من #كاسه_ليس شمابودم، وحال كه به بلا گرفتار هستيد شمارا رها كنم؟
آقاى من، #بوى من بد است وشرافت خانوادگى هم ندارم ونيز رنگ من #سياه است.
#يااباعبدالله لطف فرموده مرا بهشتى نمائيد تا بويم خوش و #شرافت_خانوادگى بدست آورم و روسفيد شوم. من ازشما جدا نمیشوم تاخون سياه من باخون شما خانواده #مخلوط گردد.
جون میگفت و گريه میكرد بحدى كه امام حسين عليه السلام گريستند واجازه فرمودند.
🔸 با آنكه پيرمردى ۹۰ساله بود، ولى بچهها درحرم بااو انس فراوانى داشتند. به كنار خيمهها براى خداحافظى و طلب حلاليت آمد، ولی صداى گريه اطفال بلند شد و اطراف اورا گرفتند. وداعی #شبیه به #وداع خود ارباب شد. هريک رابه زبانى ساكت كرد وبه خيمهها فرستاد ومانند شيرى #غضبناک روى به آن قوم ناپاک كرد.
جنگ نمايانى نمود و عدهای را بدرک واصل کرد.
تاآنكه اطراف اورا گرفتند و زخمهاى فراوانى به او زدند. هنگامى كه روى زمين افتاد، امام حسين عليهالسلام سراو را به دامن گرفت وبلند بلند گريست، ودست مبارک برسر وصورت جون كشيد وفرمود: "اللهم بيّض #وجهه و طيّب #ريحه و احشره مع محمد و #آل_محمد عليهم السلام"
بارالها رويش راسفيد و بويش راخوش فرما و باخاندان عصمت محشورش نما.
🔸 ازبركت دعاى حضرت روى #غلام مانند ماه تمام درخشيد وبوى عطر ازپیکرش بلند شد. چنانكه وقتى بدن اورا بعد از ۱۰روز پيدا كردند صورتش منور و بويش معطر بود.
📚 منابع:
منتخب التواريخ ص۳۱۱
وسيلةالدارين ص۱۱۵
@majmaozakerine
🏴#وداع_کاروان_مدینه
🏴#وداع
🏴#روضه_کاروان
✍شاعز:قاسم نعمتی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
جدايي از مدينه باورم شد
حرم غمخانة صاحب حرم شد
همه حجاج زهرا بار بستند
به اين رفتن دل عالم شكستند
به ناقه مادري و شير خواري
شود آمادة اُشْتُر سواري
تمام مشك ها پُر آب باشد
كمي آرام ، اصغر خواب باشد
كناري باغبان سرگرم لاله
كند بابا كُشي نازِ سه ساله
كناري نجمه مست روي قاسم
زند شانه سر گيسوي قاسم
تماشا مي كند با قلب شيدا
قد و بالاي اكبر ، اُمِّ ليلا
ولي يك سو همه تصوير اين شب
شده وقت پريشاني زينب
سر او بر سر دوش حسين است
پناه او در آغوش حسين است
شده ذكر لبش با چشم گريان
عزيزم بي تو مي ميرم حسين جان
نمام آرزوهايم تو هستي
منم مجنون و ليلايم تو هستي
همه شب روي سجاده نشينم
الهي اي حسين داغت نبينم
تمامي امانت هاي مادر
ميان بسته پيچيدم برادر
(( جواب سيد الشهدا ))
دلم را آب كردي گريه كم كن
مرا بي تاب كردي گريه كم كن
شده وقت سفر اي نور ديده
نشين بالاي محمل اي رشيده
محارم دور محمل بي قرارت
ابوفاضل بود چشم انتظارت
يل ام البنين زانو گرفته
علي اكبر به پاي ناقه رفته
به روي معجر تو حرز بستم
خودم تا آخرش پاي تو هستم
همه رفتند اما غرق احساس
پيامي آمد از مادر به عباس
زمان حرفهاي آخرين شد
وصيت خواني ام البنين شد
صدا زد مي روي اي نور عينم
ولي جان تو و جانِ حسينم
برو اما بدان شير نبردي
مبادا بي حسينم باز گردي
بيا تا خوب من رويت ببوسم
بلندي هاي ابرويت ببوسم
به خلوت بوسه هايم درس دارد
حيا كردم ، حسين مادر ندارد
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
گذشت این رمضان هم، تو هم ز ما بگذر
ز بار جُرم فراوان و کم ز ما بگذر
تویی شکور و غفور و تویی کریم و رحیم
ز روی لطف و عطا و کرم ز ما بگذر
به حق نیمه ی ماه و مه جمال حسن
به حق فاطمه ی محترم ز ما بگذر
به حق فرق علی و لیالی قَدرت
به حق منبر و محراب غم ز ما بگذر
دلم به یاد حسینت همیشه غمگین است
تورا به جان حسینت قسم ز ما بگذر
به اشتیاق زیارت به شوق او کرده
دلم دوباره هوای حرم ز ما بگذر
به لحظه های سحر گاه و لحظه ی افطار
به عید فطر قسم میدهم ز ما بگذر
خدای لطف و عطا و کرامت و احسان
مرا دوباره به ماه مبارکت برسان
#وداع
#ماه_مبارک_رمضان
#جواد_کریم_زاده
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💢 ميخوام امشبو يه كم گريه كنيم 💢
بيا با من هم سخن باش امشبو
يا عقيق اين يمن باش امشبو
خيلي دلشوره دارم حسين بيا
مهمون خيمه ي من باش امشبو
ميخوام امشبو يه كم گريه كنيم
بيا تو آغوش هم گريه كنيم
بيا امشب تا سحر حرف بزنيم
خاطره هامو بگم گريه كنيم؟
يادته بوسه به لبهات مي زدم
تسبيحامو من با دستات ميزدم
نذاشتم كم بشه يه مو از سرت
يادته شونه به موهات مي زدم
سر روي پرت ميذاشتم يادته
لب رو حنجرت ميذاشتم يادته
شب به شب به جاي زهرا مادرم
آب بالا سرت ميذاشتم يادته
يادته شب عروسي كردنم
زنجير انداختي به دور گردنم
يادته بعد سه روز نديدنت
لرزه افتاد به تموم بدنم
يادته بالم شدي پرم شدي
مهمون اين چشاي ترم شدي
زير آفتاب بودم و تو اومدي
يادته سايبون سرم شدي
هم واسه ت برادري كردم حسين
هم يه عمري خواهري كردم حسين
از غم تو موي من سفيد شده
من واسه تو مادري كردم حسين
آه نرو گريه نرو ناله نرو
رفيق پنجاه و چند ساله نرو
فردا هر جا كه ميخواي بري برو
ولي اون طرف كه گوداله نرو
برو يه جا ، جاي افتادن باشه
يه جايي كه پيش چشم من باشه
برو جايي كه شلوغ نشه سرت
جا براي دست و پا زدن باشه
من چه با خيمه ي بي قرار كنم
فردا دلواپسيم و چيكار كنم
فردا كه خيمه ها آتيش ميگيره
بمونم تو خيمه يا فرار كنم
ترسم اينه دست و پات و بشكنن
يا با نيزه دنده هات و بشكنن
ترسم اينه پيش چشم دخترت
زير چكمه دندونات و بشكنن
چرا به اين حرفا دامن مي زنم
چرا حرفاي نموندن مي زنم
به دلم بد افتاده غصه نخور
اصلا اين حرفا چيه من مي زنم
خاك تو چشمات نره قربونت برم
چيزي تو پات نره قربونت برم
شبه ، تاريكه، مواظب باش حسين
خار تو دستات نره قربونت برم
✅حامد خاکی محرم۱۴۰۴
#مرثیه_امام_حسین_علیه_السلام
#مرثیه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شب_عاشورا
#وداع
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین